🌱آیه های زندگی🌱
#حجره_پریا قسمت ۶ هنوز قم فرودگاهش راه نیفتاده بود... هنوز فارس زندگی میکردم... از فرودگاه شیراز ر
رفتم زیارت ضریح... چند قدمی ضریح ایستادم... رو به قبله... اینبار بخشی از زیارت جامعه را خوندم... بعدش رفتم به طرف ضریح... خلوت بود... ده پونزده نفر شاید... بوسیدمش... محکم ضریحشو بوسیدم و نوک زبونمو زدم به ضریح... گفتم: «یه کاری کنید رابطم با قم بیشتر بشه... حتی بتونم بیشتر بمونم... خانمم هم بیارم پیشم... یه کاری کنید که همایش امروز و فردا خوب و عالی بشه...»
رفتم نماز جماعت صبح... شبستان امام... تا حدود یک ساعت بعدش هم همونجا بودم... تا اینکه تقریبا دیگه داشت کم کم آفتاب میزد...
یکی از چیزایی که وقتی قم هستم نمیذارم خدایی نکرده ترک بشه و حتما بهش خواهم رسید، کله پاچه اول صبح هست! زیارتی که با تیکه های تلفنی خانم شروع بشه، باید هم به کله پزی ختم بشه! ... به راننده گفتم برو یه کله پزی!
بنده خدا راننده لبخندی زد و گفت: «چشم!»
گفتم: «چرا میخندی پسر؟!»
گفت: «هیچی ... ببخشید... در طول این دو سالی که توی اداره خدمت میکنم، اولین کسی هستین که اینطور روحیه ای داره و هوس کله پزی کرده!»
خلاصه رفتم... ینی رفتیم... یه کله پزی و جاتون خالی... دو کاسه آبگوشت ... خوراک من معمولا مغزه... اونم پاچه و بنا گوش زد... بهش گفتم: «جوونی به سن و سال شما و با این طبعی که داری، باید بیشتر مغز بخوره تا قوای اندامی و قوای مزاجیش با هم رشد کنه! البته اگر متاهل باشه که اصلا خوردن مغز، خیلی حیاتی تر میشه!»
گفت: «مجردم قربان! همین پاچه و بنا گوش هم از سرم زیاده!»
دیگه کم کم ساعت 8 صبح بود...
رفتم سالن همایش... مراحل پذیرش را انجام دادم... حدودا نیم ساعتی طول کشید... کم کم داشت سر و کله علما و فضلا و حتی دو سه تا وزیر و معاونینشون و بقیه پیدا میشد...
زنگ زدم به شماره ای که از اداره قم داشتم... گفتند بچه های امنیت سالن اونجا هستند و تا چند لحظه دیگه مسئولشون میاد پیشت و باهاش هماهنگ کن! هر طرح و برنامه ای هم داری، اشکال نداره... پیاده کن... اونا موظف هستن که باهات همکاری های لازم را به عمل بیارن.
اومد و چند کلمه ای حرف زدیم... گفت دو روز تمام، مقدمات امنیت سالن را فراهم کردیم و الحمدلله مشکلی پیش نمیاد. اینقدر جلسه مهمی بود که حتی باید بدون حضور خبرنگارهای معمولی صورت میگرفت. خبرها و مطالبی که انتشارش صلاح بود، توسط بچه های خودمون بعدا منتشر میشد.
بهش گفتم یه بازی کوچولو باید انجام بدیم... به بچه ها بگو در موقعیت مانور آماده باشن!
با تعجب و یه چاشنی لبخند گفت: «قربان مطمئنید؟! اینا ... اینجا ... مانور؟!»
گفتم: «آره... مانور... بگو آماده باشن و خودت به خودم لینک مستقیم باش! میخوام همایش به یاد ماندنی بشه ان شاءالله!»
رفتم تو سالن نشستم... معمولا میرم ردیف های آخر میشینم که اکثر سالن را تحت نظر داشته باشم و همه را بتونم ببینم... اول هماهنگ کردم که سخنرانی امروز منو بندازن فردا عصر! میخواستم اول، مزه زبون بقیه را بفهمم... میخواستم ببینم بقیه چی میگن تا منم بتونم مطابق ذائقه اونا حرفام را تنظیم کنم.
از آیت الله ها شروع شد... چهار پنج تا آیت الله... ماشالله مسائل خوبی مطرح کردند... احساس نمیکردم داره وقتم تلف میشه... بعضیاشون واقعا مسلط بودند... بعضیاشون هم تا میومدن بالا، اول از نفر قبلی تشکر میکردن و میگفتن «با تشکر از حاج آقای فلانی... به نکته خوبی اشاره کردن... منم نظرم همینه...» و ادامه میدادن... به خاطر همین، حدودا پنجاه درصد مطالب نظری، تکرار حرفای نفر قبلی و مثل هم بود...
حواستون باشه... معمولا وقتی اینجوری میشه، ینی وقتی همه یا تعداد قابل توجهی آدم در یک همایش، به حرفای یه نفر یا نفرات قبلی رفرنس میدهند، قشنگ مشخصه که دارن از مقبولات و مشهورات میگن و اون موضوع، تازه اول راه هست و دنبال تئوری جدیدی از بین حرفها نباشید. این چیزی هست که اغلب همایش هایی که با موضوعات جدید مخصوصا در حوزه علوم انسانی برگزار میشه، بهش مبتلا هستند!
تا ظهر...
ظهر رفتیم برای نماز و ناهار ... سر ناهار بودیم که یکی از مدیران همایش اومد پیشم و بهم گفت: «جسارتا برنامه یه کم تغییر کرده... بعضی از علما و همچنین یکی دو نفر از وزرای محترم مایلند که هم امروز صحبت های شما را بشنوند و هم فردا... مخصوصا اینکه ما خیلی از شما تعریف شنیدیم و همون تعریف ها را هم به آقایون همایش منتقل کردیم... لطفا آماده شید برای ارائه دوم...»
گفتم: «باعث افتخار بنده است... چشم... بنده آماده ام... فقط لطفا سخنرانی بنده ضبط نشه و خبرنگارهای خودتون هم حضور نداشته باشند... مسائل مهمی هست که باید بین حضار همایش بمونه و به بیرون درز پیدا نکنه بهتره! منظورمو که متوجهید؟!»
گفت: «متوجهم و شرایط بچه های امنیتی را درک میکنم... چشم... پس من اعلام برنامه شما میکنم... چون یه معاون وزیر داریم و یه خانم پژوهشگر از حوزه که مقاله اش اول شده و حضرتعالی!»
گفتم: «عالیه...
#ادامه_دارد
@ayeha313
خدایا❤️
امروز بهترین اتفاقات را
سرراه دوستانم قرارده🌺
وجودشان سلامت
دلشان پرمحبت
زندگیشان زیبا و
آرزوهایشان را برآورده فرما 🌺
آمیـــن یا قاضِیَ الْحاجات 🙏
ای برآورنده ی حاجت ها 🙏
@ayeha313
پیامبر گرامی اخلاق و مودت و مهربانی ها صلى الله علیه وآله وسلم:
إِنَّ اللَّهَ يُبْغِضُ الشَّاب الفارغ.
جوان با فراغت و بیکار ، همواره مورد خشم و غضب خداوند است....!!!
منبع : 👇
کتاب شریف المحجة البيضاء، ج ة البيضاء، ج ۷، ص (۱۳۱)
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
.
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
#مجردانه #قسمت_سوم 💢۱۲نکته که دختر خانم های مجرد باید بدانند! ۱۲ مورد وجود دارد که دختر خانم ها
#مجردانه
#قسمت_چهارم
💢۱۲نکته که دختر خانم های مجرد باید بدانند!
۱۲ مورد وجود دارد که دختر خانم ها را در همان شروع انتخاب و تصمیم گیری برای ازدواج به اشتباه می اندازد. به عبارت دیگر، باید برای انتخاب شوهر مناسب از این ۱۲ خطا دوری کنید:
۱۰) تمرکز روی نکات منفی خطای بزرگی است. یادتان باشد اگر به هر دلیلی درباره مردها احساسات منفی در شما وجود داشته، آنها را کنار بگذارید و با دیدگاه مثبت، انتخابی مناسب داشته باشید.
۱۱) بعضی دختر خانم ها که تحصیل و شغل مناسبی دارند، فکر می کنند به دلیل رفع نیاز مالی می توانند از موضع بالا صحبت کنند و به کمک یک مرد احتیاج ندارند. این دختر خانم ها با این طرز تفکر سد بزرگی مقابل خودشان ایجاد می کنند و نمی توانند درست انتخاب کنند، چون مدام دیگران را از خود می رنجانند.
۱۲) ایثار و فداکاری بیش از حد، به دیگران بیش از خود فکر کردن و نیاز دیگران را به خود مقدم دانستن اشتباه بزرگی است که بعضی دخترها مرتکب می شوند. اگر به هر دلیل بار مسوولیتی به دوش شماست قبول ؛ اما باید اول به خودتان، نیازهایتان و آینده شخصی تان فکر کنید و موقعیت ها را از دست ندهید.
#پایان
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
🌀راهکارهایی ساده برای رسیدن به #موفقیت شغلی 2⃣ مثل برنده ها بیندیشید 👈 رفتار خود شخص نقش بزرگی در
3⃣ جزئی از یک گروه باشید
👈 موفقیت اکثر اوقات یک کار گروهی است. یک گلزن در فوتبال هیچوقت به تنهایی نمی تواند موفقیت کسب کند. با همکاری و مساعدت اعضای مختلف یک گروه، موفقیت به دست می آید.
👈 اگر در یک گروه کار می کنید، تا جایی که می توانید مسئولیت ها و کارهای خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهید و از دیگران نیز همین انتظار را داشته باشید. در این حالت است که موفق خواهید شد.
@ayeha313
۲۱ آبان،سالروز شهادت مردی است که میخواست اسرائیل را نابود کند.
شهید_تهرانی_مقدم🕊🌷
مابجای او این کارراخواهیم کرد🕊❤️
@ayeha313
💠 کیفیت ادای الفاظ نماز
💬 سؤال:
ادای الفاظ نماز چگونه باید باشد؟ اگر هنگام ذکر فقط لب ها تکان بخورد، کفایت میکند؟
✅ پاسخ:
🔹 در نماز، واجب است کلمات بهگونهای ادا شوند که قرائت بر آن صدق کند، از این رو قرائت قلبی، یعنی گذراندن کلمات در قلب و یا صِرف حرکت لب بدون تلفظ آنها، کافی نیست؛ نشانه صدق قرائت این است که نمازگزار (در صورتی که دچار سنگینی گوش یا سر و صدای محیط نباشد)، بتواند آنچه را که میخواند و بر زبان جاری میکند، بشنود.
📚 پینوشت:
بخش استفتائات پایگاه اطلاعرسانی دفتر آیتالله خامنهای
#احکام
📚 #احکام_دین
@ayeha313
#فرزندداری
مراقبتهای جنسی رو چطور به بچههامون آموزش بدیم؟
🔸«مراقبت جنسی» یکی از مهمترین و سختترین کارهای تربیتی برای هر والدینی هست. والدینی که تو این زمینه آگاهی لازم رو ندارن یا این دست مسائل رو شوخی میگیرن، بعدها ممکنه بچههاشون با چالشهای مختلفی روبهرو بشن.
🔸 بعضی از والدین تصور میکنن، اگر مشاوران و روانشناسان صحبت از تربیت و مراقبت جنسی میکنن، حتما باید اونا هر چیزی که مربوط به بارداری، رفتارهای جنسی و مسائل جنسی هست رو به فرزندانشون توضیح بدن، در حالیکه اینطور نیست. والدین فقط باید نگرانیها و پرسشهای بچهها رو نسبت به هر چیزی که ذهنشون رو درگیر کرده، جواب بدن و روشهای مختلف مراقبت از بدن رو به بچهها آموزش بدن.
😔 متأسفانه خیلی از پدر و مادرا به خاطر عدم آگاهی، خجالت و به بهانههایی مثل از بین رفتن شرم و حیا این حرفا رو به بچههاشون نمیزنن اما نمیدونن که همین نگفتن اونا باعث ناآگاهی فرزندانشون میشه و اونا رو در معرض آسیبها و خطراتی از #فضای_مجازی گرفته تا فضای بیرون از خونه قرار میده.
@ayeha313
#سوال_کاربر
سلام علیکم
بر فرض که این قرآن فعلی از طرف خداست
از کجا معلوم طی ۱۴۰۰ سال تغییر نکرده باشه ؟ و همون قرآنی باشه که خدا به پیامبرش نازل کرده؟
#پاسخ
سلام علیکم چند کتاب مفصل درباره اثبات عدم تحریف و تغییر قرآن نوشته شده که از جمله کتاب نزاهت قرآن از تحریف(آیت الله جوادی آملی) - قرآن هرگز تحریف نشده(علامه حسن زاده) و.... که مفصل ادله را بیان کرده اند و میتونید مطالعه کنید.
فعلا اجمالا عرض میکنم 7قرآن قدیمی یافت شده که هر کدام در یک موزه اروپایی نگهداری میشن و تاریخ نوشتن اونها به 30 تا 40 سال بعد از رحلت پیامبره و با قرآنی که الان در دست مسلمانان هست کاملا تطبیق داره. هر دلیلی رو بخوایم رد کنیم سند تاریخی معتبر رو نمیشه رد کرد
ادله عقلی مثل ضرورت اتمام حجت، قاعده لطف و... ادله روایی، رابطه اعجاز با عدم تحریف، آیاتی از قرآن و شواهد دیگری وجود داره که در قالب پیام نمیگنجه. فکر میکنم با مراجعه به کتب مذکور مشکلتون حل میشه. اگه سوالی بود درخدمتم
@ayeha313
📌متن شبهه👇
فیلم شبکه های مجازی صحبت های یک روحانی: 👇
سگ نجس العین نیست
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال فرمودند نظر شما در رابطه با نجاست سگ چیست
پاسخ این است که ما بعد از بررسی کامل به این نتیجه رسیدیم سگ نجس العین نیست فقط به خاطر ارتباط با نجاسات و اشیاء نجس ظاهرش متنجس میشه
اگر ظاهرش شسته بشه نجس العین نیست
والسلام علیکم و رحمت الله
📌 پاسخ به شبهه👇
✅ بسم الله الرحمن الرحیم
💠 سلام علیکم
1️⃣ مدتهاست برای ترویج سگ گردانی و فرهنگ پست غربی سعی می کنند نظر یک فرد روحانی را از گوشه و کنار کشور پیدا کنند تا بدین وسیله مردم مومن را فریب دهند. در حالی که ما مقلد مراجع عظام تقلید هستیم و این بزرگواران بر مبنای احادیث نورانی اهل بیت علیهم السلام سگ را نجس العین می دانند.
2️⃣ نجس بودن سگ در قرآن نیامده چرا که این کتاب مقدس بیشتر کلیات احکام را فرموده است و جزئیات احکام در احادیث آمده است. درباره نجس بودن سگ روایاتی بسیاری در منابع ما ذکر شده است.
منابع احکام دین فقط قرآنکریم نیست، بلکه احادیث اهل بیت علیهم السلام و عقل قطعی هم از منابع دین به شمار می آیند.
3️⃣ ما درباره نجس بودن سگ روایات معتبری از راویان موثق در حد تواتر داریم.
حتی اهل سنت هم (غیر از مالکی ها) سگ را نجس می دانند.
نمونه ای از روایات، درباره نجس بودن سگ:
امام صادق(ع): ان الله لم یخلق خلقا انجس من الکلب، همانا خداوند مخلوقی نجس تر از سگ خلق نکرده است (وسائل/ج۱/ص۲۲۷)
امام صادق درباره سگ فرمودند: رجس نجس، پلید و نجس است (وسائل/ج۳/ص۴۱۵)
امام علی علیه السلام: تَنَزَّهُوا عَنْ قُرْبِ الْکِلَابِ، فَمَنْ أَصَابَ الْکَلْبَ وَ هُوَ رَطْبٌ فَلْیَغْسِلْهُ؛ وَ إِنْ کَانَ جَافّاً فَلْیَنْضِحْ ثَوْبَهُ بِالْمَاءِ.
از نزدیک شدن به سگ ها بپرهیزید؛ و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، ـ لباسش را ـ بشوید و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.» (وسائل الشیعه، ۳، ۴۱۷)
امام صادق علیه السلام: إِنْ أَصَابَ ثَوْبَکَ مِنَ الْکَلْبِ رُطُوبَة فَاغْسِلْهُ ... .
هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوی.» (وسائل الشیعه، ۳، ۴۱۴)
«عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْکَلْبِ یُصِیبُ شَیْئاً (مِنْ جَسَدِ الرَّجُلِ)، قَالَ: یَغْسِلُ الْمَکَانَ الَّذِی أَصَابَهُ.»
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید. (همان، ۳، ۴۱۶)
4️⃣ حکم نجس بودن سگ بنابر مصالحی از جمله دور بودن از انسان و محل زندگی او، از سوی خداوند اعلام شده است، ولی آزار و اذیت این حیوان قطعا حرام است، و از آن در برخی از کارها مثل شکار، نگهبانی، یافتن مواد مخدر و نجات افراد زیر آوار مانده و... می توان استفاده هم نمود.
⭕️پی نوشت
یک انتقاد هم باید از برخی افراد که به کمتر حکم الهی عمل نمی کنند انجام داد که تا همین دیروز احکام الهی را قبول نداشت حالا به جای درج حکم الهی از سوی مراجع تقلید عالم شناس شده اند!!!!!
@ayeha313
🔹سیگار چطور به ایران آمد؟
🔺سیگار اولین بار در دهه ۱۸۶۰ وارد کشور ما شد، به احتمال زیاد به وسیله سربازان و بازرگانان روسی و ترک که در ایران مستقر بودند وارد شد. در ابتدا افرادی سیگار مصرف میزکردند که بسیار ثروتمند بودن و میخواستند از اروپایی ها تقلید نمایند. این افراد اغلب با جامعه مهاجران اروپایی در شهرهای شمال ایران روابط منظمی داشتند.
🔺در سال ۱۸۶۹ که تبریز مرکز تجاری برای نفوذ ترکیه و روسیه در ایران محسوب می شد، حدود ۳۵۰ فروشگاه سیگار فروشی وجود داشت. با گذشت زمان تا سال ۱۸۸۰ تعداد افراد سیگاری به مقدار کافی بیشتر شد و آن موقع بود که تولید کنندگان داخلی شروع به کار کردند.
🔺همچنین کشت خانگی تنباکوی سیگار در سال ۱۸۷۶ در استانهای شمالی یعنی گیلان و مازندران شروع شد. سرمایه دارن روسی تا سال ۱۸۹۰ تاسیسات تولیدی مختلفی را در رشت تاسیس کردند. با توجه به گفته ها و اخبار انگلیس، در گیلان، محصولات تولید شده در این کارخانه ها بسیار مرغوب و درشت برای سلیقه های اروپایی بود.
🔺با این وجود بسیار خوب و ارزان بودند به شکلی که در بین افراد بومی و عادی نیز گسترش یافتند و طرفدارانی پیدا کردند. با بیشتر شدن مصرف سیگار در داخل ایران، تولید داخلی توتون گسترش پیدا کرد. در سال ۱۸۹۰ حدودا ۹۹ تن از توتون مصرفی سیگار در ایران تولید میشد.
🔺با توجه به بررسیهای آماری صورت گرفته در مورد تاریخچه سیگار در ایران، جالب است بدانید که در سال ۱۸۹۰ حدود ۱۵۰۰۰ فرد سیگاری در ایران وجود داشتند. بعدها با ارائه سیگارهای با کیفیت و ارزان، محبوبیت سیگار در بین ایرانیان افزایش پیدا کرد.
@ayeha313
🔵آیا هنگام خواب، روح انسان از بدن خارج می شود؟
♻️نوفلى میگوید،به امام صادق عليه السلام عرض كردم :
🌸گاهی مؤمن خوابى مى بيند و همان گونه خواهد بود كه ديده است،
و گاهی خواب مى بيند و واقعيتى ندارد.
🌟امام عليه السلام در جواب فرمود:
🍃 مؤمن كه خوابيده است روح او حركت مى كند كه تا به آسمان كشيده مى شود،
❄️ پس آن چه را كه در ملكوت آسمان در موضع تقدير و تدبير ديده است آن درست و حق است.
🚫 و آن چه را كه در زمين ديده است آن خوابهای پوچ و غیر واقعی است .
♻️به امام گفتم: آيا روح مؤمن به آسمان صعود مى كند؟
✨گفت : آرى
♻️گفتم : آن چنان كه چيزى از روح در بدنش باقى نمى ماند؟
🌺فرمود: نه اين گونه نيست!
اگر روح به كلّى از بدن خارج شود كه چيزى از آن در بدن نماند، هر آينه كه بدن مرده است!
♻️گفتم:پس چگونه خارج مى شود؟
🌺فرمود: آيا آفتاب را نمى بينى كه در جاى خود است و شعاع آن در زمين معلوم است؟
🍀روح هم چنین است كه اصل آن در بدن است و حركت آن هنگام خواب، مثل شعاع آفتاب است...
📘منبع:هزار و یک کلمه،علامه حسنزاده آملی
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
رفتم زیارت ضریح... چند قدمی ضریح ایستادم... رو به قبله... اینبار بخشی از زیارت جامعه را خوندم... بعد
#حجره_پریا
قسمت ۷
درخدمتم! اما میشه مقاله اون خانم را ببینم؟!»
گفت: «چشم... بعدا تقدیم میکنم...»
به بچه های خودمون گفتم آماده باشین... تا دو ساعت دیگه باید وارد عمل بشید..
معاون وزیر از کارهای آماری حرف زد و معمولا این تیپ آدمها یا خیلی سیاه صحبت میکنند یا خیلی گل و بلبل!
اینقدر کارهای فرهنگی انجام شده توسط وزارت خونه مطبوعشون را قشنگ جلوه داد و آمارش را زیر و بالا کرد که مونده بودم چرا با این همه کار فرهنگی، امام زمان ظهور نمیکنه؟!
آخه اونجوری که اون بنده خدا حرف میزد، همه چیز در کنترل است و امنیت فضای مجازیمون مثل امنیت دفاعیمون شده و فقط مونده ظهور آقا امام زمان!
حوصله اکثر حضار سر رفته بود... کسی هم خیلی روش نمیشد بهش بگه بسه دیگه! وقتت تمومه! خودش فهمید و دید اکثرا دارن چرت بعد از ناهار میزنن و کسی خیلی گوش نمیده!
نوبت اون خانمه رسید... حالا اگه بعضیا خورده نمیگیرن؛ خانمی جوان... قد متوسط... نه چاق و نه لاغر... معمولی و وزین ... فوق العاده باحجاب... مشخص بود طلبه است... سن و سال زیادی هم نداشت... خیلی محکم و استوار قدم برمیداشت...
رفت پشت تریبون... فلشش را زد به سیستم و میخواست ارائه مقاله بده! چون تنها سخنران زن اون همایش بود، خیلی باید اعتماد به نفس و حوصله خرج میکرد... نمیدونم در اون موقعیت ها بودین یا نه؟ اما سخته که تنها سخنران همایشی کاملا علمی و خشک و مردونه باشی که یه پاش هم امنیتی هست و همه به هم چپ چپ نگاه میکنن! چه برسه به تو که دختر هستی و...
شروع کرد:
«به نام اهورا مزدا ! به نام هبل و لات و عزّی! (نام سه تا از بت های زمان جاهلی!)
اصلا خوشحال نیستم که اینجام و خوبه که اکثرا دارین چرت میزنین!
منو به زور آوردن اینجا و گفتن کسی نیست مقاله بده و تو هم نمیخواد مقاله بدی و خودتو به زحمت بندازی!»
چشمای کسانی که بیدار بودن و حواسشون بود، داشت گرد و گرد تر میشد از اون حرفا! ینی چی این حرفها؟! بقیه هم که روی صندلیشون لم داده بودن و خمار و چرت زده بودن، یه تکون به خودشون دادن!
اون خانم ادامه داد:
«ما اصلا اینجا امنیت نداریم... چه برسه به امنیت مجازی و حقوق مجازی ... بیکار بودند که یه همچین همایشی گذاشتن و این همه آدم دور هم جمع کردند! تازه فردا هم ادامه داره! جالبه ها! من نمیدونم دیگه فردا قراره چی بگیم و چی بشنویم!»
یه نگاه به چپ و راست مجلس کرد و گفت: «حیف نیست که وقت این همه بزرگ و وزیر و وکیل مملکت را تلف کنند برای همچین جلسه و همایشی؟!»
بقیه داشتن بیدار میشدن ... دیگه داشت کم کم همهمه ها شروع میشد... یه کم ولم صداها داشت میرفت بالاتر! یکی از علمای پیرمرد داشت با عصاش ور میرفت و حرص میخورد و چپ چپ به اون خانمه نگاه میکرد! گفتم الانه که پاشه و اون دخترو با عضا بزنه نصف و نابود کنه!
همینجوری که داشت شلوغ پلوغ میشد و همه بیدار و وحشت زده بودند، مجری از پشت بلندگوش گفت: «خانم صبر کنید لطفا! شما چی داری میگی؟! اصلا شما را کی راه داده اینجا؟! شما حالتون خوبه؟! شان مجلس را حفظ کنید لطفا!»
تا مجری اینو گفت، بقیه هم سر و صداشون تبدیل به داد و بیداد شد و بلند بلند میگفتن: «بیارینش پایین! ... این چه وضعشه! ... این نفوذیه! ... خجالت بکش! ... حیا کن زن!... اصلا زن را چه به این حرفا و جلافتا!»
دو سه دقیقه سختی بود... دیگه همه بیدار شده بودند... همه داشتن بر و بر به اون خانمه و وضعیت پیش اومده نگاه میکردند!
اما اون خانمه اصلا رو خودش نذاشت... خیلی حساب شده رفتار میکرد... نمیدونم چرا ته ته دلم میگفت بشین سر جات و هیچی نگو... ته ته دلم میگفت چیزی نیست و بشین و به این نمایش نگاه کن!
اون خانمه یه لبخند هم چاشنی حرفاش کرد و ادامه داد : «بعله... مثل اینکه حضرات سر حال شدند! میشه لطف کنین و یه صلوات ختم کنید!»
همه... از جمله بچه های امنیت سالن و مسئولین همایش و... بهت زده بودند و بالاجبار صلوات یواش و آرومی ختم کردند!
اون خانمه ادامه داد:
«بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت همه علما و وزرا و بزرگان و حضار در مجلس و هیئت رئیسه محترم سلام و عصر بخیر عرض میکنم!
جسارت بنده را ببخشید... من نه به اهورا اعتقاد دارم و نه به لات و هبل و عزی!
هدف من، فقط تقویت توجه شما سروران گرامیم و همچنین پریدن چرت عصرگاهی بعضی اعزه محترم بود که الحمدلله حاصل شد!
بازم عذرخواهی میکنم... چون برای این مقاله خیلی زحمت کشیدم و ضربات سنگینی خوردم، زورم میومد که در اون شرایط منفعل و بی حال صحبت کنم... دوس داشتم از جوونی و شیطنت مقتضای سن و سالم استفاده کنم و این ریسک را به تن بخرم تا چشم ها بازتر بشه و به من بیشتر توجه کنید!
🌱آیه های زندگی🌱
#حجره_پریا قسمت ۷ درخدمتم! اما میشه مقاله اون خانم را ببینم؟!» گفت: «چشم... بعدا تقدیم میکنم...»
موضوع بنده درباره اینه که چطور میشه امنیت را به فضای مجازی ایران برگردوند؟! و چون بنده طلبه سطح سه هستم، میخوام درباره امنیت اخلاقی و اعتقادی حرف بزنم! حالا اگر بنده را حلال کردید و مایلید که ادامه بدم، لطفا یه صلوات ختم کنید!»
تا اینو گفت، همه با هم صلوات ختم کردند ... صلوات بلندی هم ختم کردند... در حین صلوات، بعضی ها به هم نگاه میکردند و لبخند میزدند
ماشالله به این زن! رو دست زد... به کیا؟ به آخوندا و وزرا و کهتر و مهتر مجلس رکب زد! ماشالله!
🌱آیه های زندگی🌱
موضوع بنده درباره اینه که چطور میشه امنیت را به فضای مجازی ایران برگردوند؟! و چون بنده طلبه سطح سه
صحبتاش جالب بود... شهادت طلبانه بود اما باید میگفت... لحن و ادب کلامش خوب بود... اولش به خیلیا برخورد اما معلوم بود که برنامه داره و قصد لوس بازی و لودگی نداره...
مهم تر اینکه... محتوای کلامش هم خوب بود... یادمه که در بعضی از بخش های صحبتاش میگفت:
«کاش علمایی که در جامعه به عنوان استاد اخلاق و بزرگ اخلاقی معرفی شده اند، بروزتر بودند و روش نگهداری اخلاق و اعتقاد در فضای مجازی هم بگن. ما هنوز خیلی مطمئن نیستیم که بدونیم تکلیفمون چیه و چطوری باید در فضای مجازی پاک باشیم و چشم و گوشمون آلوده نشه! خب این کار کیه؟ بیان این امور کار کیه؟ کار علمای اخلاق و عقایده! شک نکنید!
کاش میگفتن «تقوای مجازی» ینی چی و راه به دست آوردنش چیه؟! کاش مصداق واقعی «عمل صالح مجازی» هم روشن بود و میتونستیم بدونیم کدوم کارمون در فضای مجازی ثواب هست و کدومش ادای ثواب در آوردن داریم در میاریم؟!»
به بچه های خودمون اشاره کردم که آماده باشن... کم کم موقشه...
اون خانم ادامه داد:
«چون فضای مجازی، الان شده قتلگاه مردم. اینجا دیگه قصه حجاب زن و دخترا نیست که طبق معمول، همه چیزو به سر زن جماعت خورد کنین و بگین بخاطر تو هست که اینجوری شده! وضعیتش دیگه از چهار تا تار مو و سر و وضع لخت و کم حجاب کف خیابون و پیاده رو ها رد شده... زده بالاتر...
الان در خیابون ها و پیاده روهای ما یک دهم مشکلات مجازی هم به چشم نمیخوره و وضعیت مجازیمون، با عرض معذرت از اینگونه حرف زدنم؛ واقعا خاک بر سری به معنای حقیقی شده...
قبلا اگر بخاطر بد حجابی و اوضاع کوچه و خیابونا، علما و طلبه ها کفن پوش میشدن و سینه چاک میدادن و بالای منبرها، عمامه را از سر در میاوردن و به سر و صورت خودشون میزدند و به امام زمان تسلیت میگفتند، دیگه الان باید چی بگن؟! ...
وضعیت اخلاق و اعتقادات در فضای مجازی به بحران خودش رسیده! الان به راحتی عقاید خرافی و مضحک و پست، با فرمی کاملا منطقی به خورد بچه های ما میدن و اسمش میذارن «آتئیست گری» ! به راحتی به هم میگن «خدا ناباور» و به همدیگه بخاطر پذیرش این حرفها تبریک میگن! دیگه از فعالیت فرقه های منحرف بهاییت و دراویش و حلقه ها و اینا چیزی نگم بهتره!»
بچه های ما به تکاپو افتادن... خیلی آروم و زیر پوستی جا به جا میشدن و میرفتن سر جاهایی که براشون مشخص شده بود... فقط منتظر بودیم اون خانمه حرفاش را تموم کنه...
اون بنده خدا ادامه داد:
«باید یه فکری کرد. راهش نه فیلتره و نه سانسور!
بنظرم باید با «قدرت»، ورود پیدا کنیم و از این بزرگترین امکان منبر اخلاق و عقاید، نهایت استفاده را بکنیم.
لطفا «طرح درس» در زمینه «اخلاق مجازی» بنویسید... جای خالی «طرح درس عقاید و پاسخ های مجازی» خالیه!
عرصه تبلیغ مجازی که بسیار ضعیفه و حتی یک «رشته تبلیغ مجازی» به شیوه کاملا «تخصصی» برای حوزه های برادران و خواهران تعریف نشده و وجود نداره!...»
بچه ها اشاره کردن که آماده هستن...
اون خانمه در بخش پایانی صحبتاش گفت:
«در پایان، بذارین گور خودمو با این حرف بکنم و تیر خلاصمو شلیک کنم:
وقتی رهبری گفتند علما و روحانیون باید از قم به طرف شهرها و روستاها هجرت کنند و همش متراکم در قم نمونن! طلبه ها و روحانیون سطوح متوسط به این حرف آقا چشم گفتند و عمل کردند! اما غافل از اینکه منظور آقا را بعضی ها نخواستند بفهمند و عمل کنند! آقا بعدها فرمودند من منظورم، «علما» بوده و چرا علما به طرف شهر و محل و روستاها و مراکز استان ها هجرت نمیکنن؟!
الان هم همینه... چند تا بچه طلبه مثل من ریختیم در فضای مجازی و مدام کانال و گروه و سوپر گروه میزنیم و کارمون شده سه تا چیز: کپی برداری! اظهار تاسف از وضعیت اسفبار جامعه! ختم صلوات و دعای فرج! همین...
کو علما؟ کو مراجع؟ کو دفاتر مراجع؟ چرا همیشه عقب تر از من بچه طلبه هستند؟ چرا فرسنگ ها از حضرت آقا فاصله دارن؟ چرا رساله احکام مجازی نمینویسن و بیرون نمیدن؟ چرا اخلاق و عقاید مجازی تدریس نمیکنند؟! متن درس های روزانه کفار و مناقین و مرتدین به صورت آنلاین در کانالاشون به روز میشه! اما ما فقط مواضع و بیانات بعضی از آقایون علما را موسمی و نزدیک انتخاباتی میشنویم و میخونیم! ...»
روحم شاد شد... ماشالله... دمش گرم... احساس کردم همه حرفهایی که خیلیا میخواستن در همایش ها و جلسات بزنند اما بلد نبودند چطوری بگن و با چه لحنی حرف بزنن، اون خانمه خیلی زیبا و کامل بیان کرد و به دل همه هم نشست!
حتی آخر صحبتاش براش صلوات بلندی هم ختم کردند و چند نفری هم جلوی پاش بلند شدن و احترامش گذاشتند.
عالی بود.
تا اینکه نوبت من شد... قبل از اعلام مجری از سر جام پاشدم...
ادامه دارد...
@ayeha313
🌷خـدایـا
💫امروز
🌷عافیت و تندرستی
💫موفقیت و کامیابی
🌷بخشش و آرامش
💫را به دوستانم عطا کن
🌷و ناخوشی و بیماری
💫غم و اندوه
🌷را از آنها دورگردان
آمین یا اَرْحَمَ الرّاحِمین 🙏
ای مهربان ترین مهربانان 🙏
@ayeha313
✅ آقا #پسر ها، چه زمانی وقت #ازدواج است!؟؟
💠 نیاز درونی به ازدواج 💠
روانشناسان می گویند در یک ازدواج اگر ۴۹ درصد قضیه انتخاب و پیدا کردن یک #همسر مناسب باشد ۵۱ درصد به آمادگی پسر برای متعهد شدن باز می گردد. بنابراین آمادگی فکری و روحی جوان برای پذیرش مسئولیت و متعهد ماندن به آن بسیار مهم است. اگر پسری زودتر از آنکه احساس نیاز درونی به ازدواج کند راهی خانه بخت شود، خیلی زود از زیر بار مسئولیت ها شانه خالی می کند.
✨ نیاز به ازدواج ، فقط جنبه جنسی ندارد. شما شاید از زمان بلوغ نیاز به رابطه جنسی را احساس کنید اما نیاز به ساختن یک خانواده و داشتن همسر و همدم را نه. وقتی آماده ازدواج هستید، به وضوح دلتان برای داشتن خانواده خودتان می تپد و نیاز به تشکیل خانواده خود، نیاز به داشتن خانه و زندگی خود و استقلال از والدین، نیاز به زیر پر و بال گرفتن همسر، نیاز به پدر شدن و فرزند داشتن را تجربه می کنید.
💠 ظرفیت محبت 💠
دوست داشتن همسر در واقع به معنای ارتباط برقرار کردن با او نیست بلکه به معنای درک کردن وی و ایجاد تفاهم در رابطه است. در یک رابطه بالغانه و ماندگار، شما باید بتوانید از برخی از کاستی ها و نواقص چشم پوشی کنید و برخی از نقاط قوت زندگی را بزرگ کرده و از آن بهره مند شوید. باید ظرفیت توجه و حضور در کنار همسر برای شما ایجاد شده باشد. همسرانی که نمی توانند به نیازها و تفکرات همسرشان فکر کنند و در هنگام لزوم مانند ناراحتی و بیماری و مشکلات در کنارش حضور روحی و فکری علاوه بر جسمی داشته باشند در زندگی موفق نخواهند بود.
💠 قدرت مبارزه 💠
زندگی پر از پستی و بلندی است و وقتی ازدواج می کنید، باید به عنوان یک مرد و کانون خانواده بتوانید از پس این پستی و بلندی ها برآیید. آیا توانایی این را دارید که مثل پدرتان (یا هر مرد موفق دیگری) سکاندار خانواده باشید؟ اگر هنوز با هر شکستی زمین می خورید و بلند نمی شوید، اگر تکلیف تان با زندگی خودتان روشن نیست، اگر آرزوهای زیادی دارید که برای رسیدن به آنها باید بلندپروازی و ریسک کنید، هنوز آماده ازدواج نیستید. ازدواج نیاز به ثبات، منطق و هدف دارد.
💠 اعتقاد به #زندگی_مشترک 💠
برخی از جوانان با وجود اینکه از نظر جسمی و تحصیلی و حتی اقتصادی شرایط ازدواج دارند از نظر درونی تمایلی به این کار ندارند. زیرا آنها اعتقاد چندانی به زندگی مشترک ندارند. در چنین مواردی اگر با آنها صحبت شود، خواهند گفت که من به تنهایی نیز می توانم به خوبی زندگی کنم و نیازی به داشتن شریک زندگی نمی بینم. اینها افرادی هستند که به زندگی مداوم در کنار فردی دیگر اعتقاد ندارند و نمی توانند زندگی مشترک موفقی را تجربه کنند.
💠 تمایل به استقلال 💠
اگر جوانی هنوز به استقلال روحی و فکری و شخصیتی نرسیده باشد که بتواند خودش با در نظر گرفتن جوانب امر تصمیمی بگیرد و بر آن بایستد و حتی در صورت بروز مشکل مسئولیت حل و یا کنار آمدن با آن را به عهده بگیرد اصلا برای ازدواج شایسته نیست. اگر قرار باشد با انتخاب یک مورد در زندگی چنان تأثیرپذیر باشد که با نظر دیگران از تصمیم قبلی خود صرف نظر کند نه تنها خودش هرگز در زندگی راضی نخواهد بود، بلکه شریک زندگی اش نیز در کنار او احساس امنیت نخواهد کرد.
💠 اولویت های مشخص 💠
برخی افراد به کارهای دیگر مانند طی کردن مدارج عالی و یا پرداختن به برخی از رشته های ورزشی به قدری علاقه دارند که به گفته اطرافیان تمام اولویت زندگی شان تلقی می شود. چنین گروهی هنوز آمادگی لازم برای ازدواج را ندارند زیرا اولویت اول زندگی شان تحصیل- کار یا ورزش است و نمی توانند آن را با مواردی نظیر همسر و یا زندگی مشترک جایگزین نمایند.
@ayeha313
#مجردانه
🌱آیه های زندگی🌱
3⃣ جزئی از یک گروه باشید 👈 موفقیت اکثر اوقات یک کار گروهی است. یک گلزن در فوتبال هیچوقت به تنهایی ن
4⃣ پویشگر باشید
👈 کسی که شکار کردن بلد باشد، می داند که می تواند منتظر شکار در جایی مخفی شود اما هیچوقت چیزی شکار نکند.
👈 قانون شکار این نیست. باید از مخفیگاه بیرون آیید و خودتان به دنبالش بروید.
👈 در مسائل کاری نیز وضع به همین منوال است. منتظر تکلیف نمانید. خودتان به دنبال کار باشید. در خود انگیزه ایجاد کنید و به دنبال پروژه های جدید باشید و از هیچ چیز هراسی به دل راه ندهید.
@ayeha313