🌱آیه های زندگی🌱
🔴 بلوغ عقلی2⃣ 🔴 🔸یکی از موانع ازدواج عدم رسیدن به بلوغ عقلی کامل میباشد. بلوغ عقلی به معنای کند ذه
🔴بلوغ عقلی۳🔴
🔸اهمیت بلوغ عقلی. تعریف و تعابیر آن و اینکه چگونه میتواند مانع ازدواج باشد در بخش های قبل توضیح داده شد...
ادامه نکات رسیدن به بلوغ عقلی:
6⃣ـ تنشهای آسیبهای روانی بیشتر در زندگی بدون برنامه بروز میکند. اگر خواهان آرامشید، اگر خواهان نشان دادن استقلال فکری و عملی خود هستید، سعی کنید برنامه صحیح و اصولی داشته باشید.
7⃣ـ وقتی انتظاراتی دارید که برآورده نمیشود قبل از واکنشهای غیر منطقی دربرابر خود و دیگران، احتمال بدهید که شاید بعضی انتظاراتتان نامعقول بوده، پس:
🔸الف: انتظارات خود را متعادل و منطقی سازید.
🔸ب: به تجزیه و تحلیل منطقی انتظاراتی که ازخود و دیگران دارید بپردازید تا درگیری و سوءتفاهم ناشی از انتظارات نامعقول را کم کنید.
🔸ج: باآگاهی از توانایی و استعدادهای خود، هدفهای دور از دسترس را به حداقل برسانید.
8⃣- پافشـــاری روی افکار نادرست و خودداری از شنیدن نظرات دیگران میتواند بیانگر عدم رشد عقلی باشد. پس از این رفتار بپرهیزید. قبلا اشاره شد که چگونه ضمن حفظ استفلال فکری از مشورت و نظرات دیگران استفاده کنید.
ادامه دارد...
@ayeha313
#کدام_نماز
💢فرق خواندنِ #نماز با به پا داشتن آن
#شهید_مرتضی_مطهری
✅فرق است میان نماز خواندن و نماز را به پا داشتن؛ و اصولًا مواردی که در قرآن «نماز خواندن» تعبیر شده است، در مقام مذمّت است؛ یعنی #سخن از کسانی بوده که نمازهایشان ایراد داشته است.
✅اقامه (به پا داشتن) نماز چیست؟ به پا داشتن نماز آن است که حق نماز ادا شود، یعنی نماز به صورت یک پیکر بی روح انجام نگردد بلکه نمازی باشد که واقعاً بنده را متوجه خالق و آفریننده خویش سازد؛ و این است معنی «ذکر الله» که در آیه شریفه 14 سوره طه بدان اشاره شده: اقِمِ الصَّلوةَ لِذِکری.
📚آشنایی با قرآن، ج2، ص65
@ayeha313
#سلامت
🔹گردو، گرم است. به همین دلیل، خوردن آن در تابستان، نهی و در زمستان و هوای معتدل بهاری توصیه شده است.
✅در روایتی امیرالمومنین(ع) فرمودند: خوردن گردو، در گرمای شدید [تابستان]، گرمای درون را به هیجان می آورد و زخمها و ترک های بدن را زیاد می کند؛ ولی در زمستان، کلیه ها را گرم می کند و سردی را دفع میکند.
📚کافی، ج 6، ص 340، ح1
📚محاسن، ص497
@ayeha313
#میلاد_مسیح
💢عملی برای دفع بلای قطعی
✅حضرت عيسى علیه السلام با اصحاب خود نشسته بودند که هیزمشکنی از کنار آنها گذشت.
حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان فرمودند:
این هیزم شکن به زودی خواهد مُرد
پس از مدتی، هیزمشکن با كولهبارى از هيزم برگشت.
اصحاب به حضرت عیسی گفتند:
شما خبر داديد كه اين مَرد به زودی مىميرد ولی او را زنده مىبينيم.
حضرت عيسى عليه السلام به آن هیزمشکن فرمودند:
هيزمت را زمین بگذار
وقتی هيزم را باز كردند، ناگهان مارى سیاه كه سنگى در دهان گرفته بود را دیدند.
حضرت #عيسى از هیزمشکن پرسيدند:
امروز چه عملی انجام دادی که این بلا از تو دفع شد؟
هیزمشکن پاسخ داد:
دو عدد #نان داشتم. فقيرى دیدم؛ يكى از نانها را به فقیر دادم.
📚عده الداعی و نجاح الساعی، صفحه ۸۴
@ayeha313
👇👇👇
♨️سوال:
🔰ترس از خدا به چه معناست؟
✍️ پاسخ:
✅ مقوله ترس از خدا، در بین ما مقداری بد جا افتاده است. فکر می کنیم ترس از خدا مثل ترس دنیائی ست که به خاطر در امان نبودن از یک موجود خشن و بی رحم اتفاق می افتد.
در حالیکه ترس از خدا دارای معانی دیگری ست. یک معنای ترس از خدا، ترس از خشم خداوند و عذاب در دنیا و آخرت است. این نگران بودن از عصبانیت خداوند و چیزی که باعث می شود نافرمانی خدا را نکنید و ترس از جهنم و عذاب، همان ترس از خدا و قابل ستایش است.
گاهی هم انسان از این ترس دارد که نکند در جهت فرمانبری تمام توانش را به کار نبرده و ای بسا این اطاعت دست و پاشکسته مقبول درگاه حق نیفتد و پاداشی بر آن مترتب نشود یا درجه ای را که انتظار دارد برای او نسازد. چنین ترسی دلهره از رد و عدم پذیرش طاعت بوده و موجب میشود انسان در اعمالش دقت بیشتری کرده و نیّتش را هر چه بیشتر خالص کند. اگر چنین ترسی در دل نباشد و انسان به قبولی اعمالش مطمئن باشد، در جهت بهبود آنها تلاش نکرده و دچار خطا یا عجب می شود. معنای دیگر ترس از خدا، لرزش دل در برابر هیبت و عظمت خداوند است که این نوع ترس در آیات قرآن "خشیت" نامیده شده. خشیت حالت خضوع و خشوع و تسلیم در برابر حق است و هرچه درجه علم و معرفت انسان نسبت به عظمت و برزگی وجلال خداوند بیشتر شود، خود را حقیرتر و ناچیزتر دیده و به درجه خشوعش اضافه میشود.
خداوند در قرآن میفرمایند: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» [۱]؛ ازميان بندگان خدا، تنها عالمان هستند كه از خدا مىترسند. و نیز میفرماید: «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ» [۲]؛ خدا از آنان خشنود است و آنان نيز از خدا خشنود و راضى هستند. اين مقام، از آن كسى است كه از پروردگارش مىترسد.
در جاى ديگر مىفرمايد: «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى» [۳]؛ آن كس كه از مقام پروردگارش ترسيده و نفس را از هوا باز داشته، بهشت جايگاه اوست.
كسى كه به اين مرتبه از خوف، برسد خداوند ابهت او را در دل همه جهانيان قرار مىدهد. امام صادق عليهالسلام در اين باره مى فرمايد «مَنْ خافَ اللَّهَ اخافَ اللَّهُ مِنْهُ كُلَّ شَىْءٍ وَمَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ اخافَهُ اللَّهُ مِنْ كُلِّ شَىْءٍ» [۴] كسى كه از خدا بترسد خداوند همه چيز را از او مىترساند و كسى كه از خدا نترسد، خداوند او را از هر چيزى میترساند.
راه درست، اعتدال در خوف و رجاء است. رجاء درست انسان را وادار به پشیمانی از گناهان گذشته و توبه میکند و مقدار بیش از حد آن انسان را دچار آمال و آرزوهای بی جا کرده و از طاعت بازمیدارد. خوف هم به همین صورت است. خوف به میزان لازم انسان را از نافرمانی باز داشته و خوف بیش از حد انسان را دچار ناامیدی و یأس از درگاه خداوند میکند. امام صادق عليه السلام از پدر بزرگوارش نقل مى كند: هیچ بنده مومنی نیست مگر اینکه در قلب او دو نور است. نور خوف و نور امید. که اگر این دو نور با هم سنجیده شود، هیچ کدام بر دیگری زیادتی نکند. [۵]
علامه طباطبائی رحمه الله علیه میفرمایند:
هر كسى نمي تواند اين دو شرط را در خود حفظ كند، چون باقى نگهداشتن ايمان بسيار سخت است، و بقاى آن از جهت گناهان، و مخصوصا گناهان كبيره، و باز مخصوصا تكرار و ادامه گناهان، در خطرى عظيم است، آرى ايمان آدمى دائما در لبه پرتگاه قرار دارد، چون منافيات آن دائما آن را تهديد بنابودى مىكند.
و چون چنين است، پس يك فرد مسلمان دائما ترس اين را دارد، كه مبادا گرانمايه ترين سرمايه نجات خود را از دست بدهد، و اين اميد هم دارد، كه بتواند با توبه و جبران مافات آن را حفظ كند، پس چنين كسى دائما در ميان خوف و رجاء قرار دارد، و خداى خود را، هم از ترس مىپرستد، و هم با اميد، و در نتيجه در زندگيش هم در حالت اعتدال، ميان نوميدى، كه منشا خمودي ها است، و ميان اطمينان به شفاعت، كه كوتاهي ها و كسالت ها است، زندگى مى كند، نه بكلى نوميد است، و نه بكلى مطمئن، نه گرفتار آثار سوء آن نوميدى است، و نه گرفتار آثار سوء اين اطمينان. [۶]
/۳۴۲/
پی نوشت:
۱- سوره مبارکه فاطر آیه ۲۸
۲- سوره مبارکه بینه آیه ۸
۳- سوره مبارکه نازعات آیات ۴۰ و ۴۱
۴-اصول کافی ج ۳، ص ۱۱۰
۵- اصول کافی. ج۳. ص۱۱۴
۶- ترجمه تفسير الميزان. ج۱. ص۲۸۱
@ayeha313
👇👇👇
♨️سوال:
🔰بعد از حضرت عیسی (ع) و قبل از حضرت محمد (ص) چه کسی بر روی زمین حجت بود؟
✍️پاسخ:
✅حضرت علی (ع) می فرمایند: «اللَّهُمَّ بَلَى لَا یَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً أَوْ خَائِفاً مَغْمُوراً؛[۱] زمین هیچ گاه از حجتهاى خدا خالى نمى ماند، خواه آشكار و مشهور باشد یا بیمناك و مستور.»
همچنین حضرت در توصیف زمان بعثت رسول اکرم (ص) می فرمایند: خدا پیامبر اسلام را هنگامى مبعوث فرمود كه از زمان بعثت پیامبران پیشین مدّتها گذشته، و ملّتها در خواب عمیقى فرو خفته بودند.[۲]
از کنار هم گذاشتن این دو کلام می توانیم نتیجه بگیریم که در زمانی که بین عروج حضرت عیسی (ع)، تا زمان بعثت رسول اکرم بوده ، دوره هایی وجود داشته که یا رسولی در آن نبوده و حجت الهی غیر رسول بوده (مثل اوصیای پیامبران) یا اینکه حجت الهی، فرد مشهور و آشکاری نبوده است.
اما شناخت بعضی از حجت های الهی در این دوره ممکن است. مثلا طبق نظر بعضی از مفسران، یاران حضرت عیسی (ع) بعد از عروج ایشان صاحب ماموریت هایی شده اند و حجت الهی بوده اند:
«إِذْ أَرْسَلْنا إِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَكَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ فَقالُوا إِنَّا إِلَیْكُمْ مُرْسَلُونَ[یس/۱۴] هنگامى كه دو نفر از رسولان را بسوى آنها فرستادیم، امّا آنان رسولان (ما) را تكذیب كردند پس براى تقویت آن دو، شخص سوّمى فرستادیم، آنها همگى گفتند: «ما فرستادگان (خدا) به سوى شما هستیم!»
در تفسیر نمونه، ج۱۸، ص: ۳۴۱ آمده « در اینكه این رسولان چه كسانى بودند در میان مفسران گفتگو است، جمعى گفته اند: نام آن دو نفر" شمعون" و" یوحنا" بود و نام سومین" بولس" و بعضى نامهاى دیگرى براى آنها ذكر كرده اند. و نیز در اینكه آنها پیامبران و رسولان خداوند بودند و یا فرستادگان حضرت مسیح ع (و اگر خداوند مى فرماید ما آنها را فرستادیم به خاطر آنست كه رسولان مسیح هم رسولان او هستند) باز در میان مفسران گفتگو است، هر چند ظاهر آیات فوق موافق تفسیر اول است.»
در بیان جزئی تر دو دوره متفاوت، حدیثی از امام صادق (ع) نقل شده است که: مردم بعد از عیسى (ع) ۲۵۰ سال بدون امام ظاهرى گذراندند ... میان عیسى و محمد (ص) پانصد سال فاصله بود كه در ۲۵۰ سالش پیغمبر و عالمى در میان مردم ظاهر و با نفوذ نبود یعقوب ابن شعیب راوى حدیث گوید عرض كردم مردم در دین دارى خود چه میكردند فرمود به دین عیسى (ع) عمل میكردند عرض كردم چه حالى داشتند فرمود مؤمن بودند سپس فرمود زمین همیشه داراى یك عالم و رهبر دینى است كه اهل ایمان مى توانند از او استفاده كنند.[۳]
از دیگر حجت هایی که برای این دوره نام برده شده، می توان به اسامی زیر اشاره کرد (شمعون)، (ملیخا)، (انشوا)، (دسیخا)، (نسطورس)، (مرعیدا) و (بحیراى راهب).[۴]
[۱]. تحف العقول عن آل الرسول ص ۱۷۱.
[۲]. خطبه ۸۹ نهج البلاغه.
[۳]. كمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص: ۱۶۱.
[۴]. داستان پیامبران یا قصه هاى قرآن از آدم تا خاتم، ص۷۰۰.
@ayeha313
🌼 ساده زیستی حضرت مسیح علیه السلام
🌿نهج البلاغه 🌿
💠اگر خواهی از عیسی بن مریم علیه السلام بگویم ، که سنگ را بالش خود قرار می داد ،
لباس پشمی خشن به تن می کرد ، و نان خشک می خورد ، نان خورش او گرسنگی ، و چراغش در شب ماه ، و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمین بود ، میوه و گُل او سبزیجاتی بود که زمین برای چهار پایان می رویاند ،
زنی نداشت که او را فریفته خود سازد ،فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد ، مالی نداشت تا او را سرگرم کند ، و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید ، مرکب سواری او دو پایش ، و خدمتگزار وی ، دستهایش بود.
📗 خطبه ۱۶۰
💖میلادحضرت مسیح مبارک باد💖
@ayeha313