🍁سلام صبحتون زیبا
☕️شروع هـفته تون پراز موفقیت
🍁امـروز از خدای
☕️خوبیها خواهانم
🍁خوشبختی تون همیشگی
☕️خنده هاتون دائمی
🍁زندگیتون پراز مهر و محبت
☕️و مقصدتون
🍁خیـر و نیکی باشــه
@ayeha313
پيامبر رحمت و مهربانی ها ؛ صلى الله عليه و علی آله :
إنَّ الصَّدَقَةَ تَزِيدُ صاحِبَها كَثرَةً، فَتَصَدَّقُوا يَرحَمْكُمُ اللّه ُ ...!
همانا ؛ صدقه ؛ بر روزى و دارايىِ صدقه دهنده مى افزايد...؛
پس خدايتان رحمت كند ؛ صدقه بدهيد...!!!
منبع : 👇
کتاب شریف بحارالأنوار جلد18 صفحه 418
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
#مجردانه 💠نکته های مهم#آمادگی_برای_ازدواج که باید هر دختر و پسری بداند 🔹️قسمت دوم 🍁اول اینکه از
#مجردانه
💠نکته های مهم#آمادگی_برای_ازدواج که باید هر دختر و پسری بداند
🔹️قسمت سوم
🔸️در یک دوره آمادگی برای ازدواج شرکت کنین
💢بسیاری از کلاسهای ازدواج، رایگان هستن. اگه هنوز ازدواج نکردین، حتما در این کلاسها شرکت کنین تا بفهمین که چطور آمادگی برای ازدواج پیدا کنین. بسیاری از زوجها صبر میکنن تا مشکلاتی پیش بیاید و بعد میرن دنبال مشاوره تا تکنیکهایی برای بهبود روابط خودشون یاد بگیرن. اگه بتونین قبل از ازدواج این تکنیکها رو یاد بگیرین از تکرار مشکلاتی که بسیاری از زوجها با اونها روبهرو هستن، اجتناب میکنین یا در صورت بروز مشکلات از مهارتهای آموخته شده خودتون برای مدیریت بهتر رابطه استفاده میکنین.
💥همزمان با صحبتهایی که جهت آمادگی قبل از ازدواج پسران و آمادگی برای ازدواج دختر انجام میدین، بهتر هست که پیش مشاور هم برید.
🔹️در نهایت، برای داشتن ازدواج سالم، همه چیز به میزان سرمایهگذاریتون از ابتدای رابطه برمیگرده. مشاوره میتونه باعث رشد، یادگیری و بهبود رابطه شما در مراحل اولیه بشه. مشاوره فقط برای زوجهای مشکلدار نیست، بلکه حضور در چنین جلساتی باعث تقویت و بهبود ازدواج شما میشه.
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
6⃣ همیشه نتیجه را در ذهن داشته باشید 👈 هر کاری که انجام می دهیم، قطعاً دلیلی دارد. و برای رسیدن به
7⃣ بدانید چطور پشت تلفن صحبت کنید
👈 مهم نیست کار شما چه باشد، تلفن همیشه یکی از مهمترین ابزارها بوده است. حتی از کامپیوتر هم مهم تر است چون وسیله ای است که با آن ارتباط برقرار می کنیم.
👈 کسی که آن طرف خط است باید اطمینان یابد که شما دقت و توجه لازم را به او دارید.
👈 هنگام صحبت کردن با تلفن از خوردن و آشامیدن و آدامس جویدن خودداری کنید.
#موفقیت
#موفقیت_شغلی
@ayeha313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰لزوم فراگـــــــــیری احڪــــــ🔎ـــام
🔷🔹استنباط احکام شرعی
⁉️مراجع معظم تقليد فتوا های خود را بر چه اساسی بيان می كنند؟🧐
🔻مدرک و منبع احکام الهی چیست؟🤔
🔻آیا افراد غیر متخصص می توانند احکام الهی را از قرآن استنباط کنند؟🤨
✅ پیشنهاد دانلود👌
#ستاد_ترویج_احکام
💠 #استاد_وحیدپور
━━━━━━━⊰◇⊱━━━━━━━
@ayeha313
#شبهات_فاطمیه
#شایعات
💢آیا صحت دارد؟
📿ختم مشکل گشای ایام فاطمیه
💌اگر کسی حاجت مهمی داشته باشه که از گرفتن آن نا امید شده باشد در مکان خلوتی بنشیند بدون اینکه با کسی صحبت کند ذکر ابجدی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به تعداد گفته شده تکرار کند
📿👈🏻هر حاجتی داشته باشد بی شک برآورده میشود ان شاء الله
#پاسخ
✅متاسفانه برخی از کانالها که مذهبی هم هستند برای جذب اعضا(ممبر) برای کانالهای خود با توجه به #ایام_فاطمیه از اعتقادات و علاقه ى مردم سواستفاده میکنند و چنین مطالبی که هیچ سندیتی در روایات و منابع روایی معتبر ما ندارند را پخش میکنند.
@ayeha313
✨بین الطلوعین، ساعتی از ساعات بهشت!
🔅اثرات معنوی بیداری در #بین_الطلوعین :
۱.تقسیم روزی
۲.رهایی از بلا
۳.رهایی از فقر مادی و معنوی
۴. مستعد بصیرت
۵.رهایی از کفر و بی ایمانی
🚫مضرات خواب در بین الطلوعین :
۱. بلا و بیماری
۲. مستعد کفر و بی ایمانی میشود
۳.نادانی و کم حافظگی
۴.زردی چهره و صفرای سوخته
۵. غفلت و کوردلی
۶. رسوایی و بدنامی
۷.افسردگی و عصبیت
@ayeha313
💥پلیس فتا:
اگر از حسابتان پول برداشت شد، در یک ساعت اول با شماره ۰۹۶۳۸۰ تماس حاصل فرمایید تا مبلغ برداشت شده، مسدود و به حسابتان برگردانده شود.
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
گفت: «مامانم اینجوری میگه! میگه مرده! نمیدونم!» گفتم: «خب حالا... میگفتی!» ادامه داد و گفت: «تورو
#حجره_پریا
قسمت 12
عطا شروع کرد از دلخوشیش گفت:
«من شاگرد اول دوره ارشد فلسفه بودم... شاخ دانشگاهمون بودم و حتی اساتیدمون هم ازم میترسیدن و حریف سر و زبونم نمیشدن... به ما پروژه تحقیقاتی دادن که وارد فضای مجازی بشیم و تبلیغ کنیم... اولش بچه ها دل و دماغ به خرج نمیدادن... جز من... وقتی بقیه کار و گرد و خاک منو دیدن که چطوری با مخ دختر و پسرا بازی میکنم تشویق شدند اونا هم وارد گود شدند... جوری که همین حالا فقط دویست نفر آتئیست از دانشگاه ما دارن فعالیت مجازی در توییت و تلگرام میکنند.
وقتی وارد فضای مجازی شدم، ظرف مدت کمتر از 15 ماه، حدودا ده هزار نفر پایه ثابت پیدا کردم و به راحتی وقتی پست میذاشتم، حداقل سیصد چهار صد هزار تا شیر میشد و سرش دعوا میشد.
پول خوبی هم بهم دادن. ینی علاوه بر پروژه ام، پول خوبی هم به جیب زدم و وضع مالیم هم بهتر شد.
انرژی بیشتری هم پیدا کرده بودم. ینی وقتی میبینی میتونی اثرگذار باشی و میریزن رو سرت و باهات چت میکنند خیلی اثرات و اتفاقات خوبی برات میفته و ذهنت هم بازتر میشه.
تا اینکه تصمیم گرفتم گروه بزنم. همون شب اول، چهار هزار نفر دختر و پسر و پیر و جوون فارسی زبون ریختن تو گروهم. چشم همه اعضای دانشکدمون داشت کور میشد. از بس وقت میذاشتم و کار میکردم و عضو جذب میکردم.
تا اینکه یه نفر اومد تو گروهم و حرفایی زد که خوشم نمیومد. از اسلام و شیعه و عقاید شیعی میگفت و خیلی هم سر حرفش محکم وایساده بود.
اذیت میشدم که میاد گرد و خاک میکنه و میره... تا اینکه اون پیشنهاد مناظره داد! خیلی با اعتماد به نفس و محکم به نظر میرسید. به خاطر همین حرصم میگرفت و دوس داشتم چنان بشونمش سر جاش که دیگه حرف نزنه و یا از اون گروه بره!
حتی بیشتر اساتیدمون را هم دعوت کردم. فکر میکردم اگر جلسات مجازی مناظره من و اون را ببینند بیشتر روی من حساب میکنند و کرسی تدریس بهم میدن و هیئت علمی میشم و خلاصه به نون و نوایی میرسم.
تا اینکه قرار گذاشتیم. یادمه شب اول، حدودا دو ساعت بحث میکردیم. حداقل پونصد نفر آنلاین بودند و واضح، همه چیزو میخوندن و میدیدن. شب دوم تعدادمون حدودا تا صد نفر بیشتر شد. همینجور تعدادمون داشت افزایش پیدا میکرد تا اینکه هفته اول تموم شد.
اون خیلی زیرک بود. اینقدر زیرک بود که به هیچ طریقی نمیتونستم از بین حرفاش درباره قرآن و آیات، تناقضی پیدا کنم و مچش را باز کنم. حتی یه شب تا سر حد دره و پرتگاه هم رفت اما خیلی ماهرانه خودشو نجات داد...
وارد هفته دوم شدیم... دیگه همه میدونستند که سر ساعت 10 شب باید آنلاین باشن و بحث را شروع میکنیم... تا اینکه اون دیر کرد... حدودا یه ربع دیر کرد... رفتم پی ویش... ازش پرسیدم چرا نمیایی بحث کنیم؟ اما اون جوابمو نداد... جوابش را در گروه داد... گفت درگیر یه کانالی هست و از حالا تا داستان های اون کانالو نخونه نمیاد بحث کنه و از این حرفها...
هفته دوم تعداد افراد آنلاینی که شاهد بحث ما بودند از مرز سه هزار نفر هم گذشت... خیلی بحث های داغی مطرح میشد... از قرآن شروع شد... به خلقت رسیدیم... به قواعد دینامیک و ترمودینامیک... قواعد مربوط به تکامل و اصول داروینی... حتی نظریه ذرات گسسته و احتمال فقدان معاد و...
اصلا کم نمیاورد... خیلی هم معطل نمیکرد در جواب... خیلی سریع تایپ میکرد و میفرستاد در گروه و ... خلاصه شب های عجیبی بود... تا اینکه ده شب بحث کردیم...
فرداش از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند: «ولش کن... باهاش بحث نکن... حریفش نمیشی... گروهت را هم منحل کن و کلا یه مدت اکانتت را ببند تا ببینیم بعدا چی پیش میاد؟!»
خیلی بهم برخورد... باهاشون برخورد بدی کردم... گفتم: «درباره من چی فکر کردین؟ من دارم تلاشمو در بحث ها میکنم و تا الان هم کم نیاوردم!»
بهم گفتند: «تو هنوز بچه ای و نمیفهمی!»
پرسیدم: «ینی چی بچم؟! منظورتون چیه؟!»
گفتند: «اینا شیعه هستن... معمولا ضرب شصتاشون را میذارن دقیقه نود! میترسیم نتونی از پسش بربیایی و حیثیت گروه و آتئیست گری و... را ببری!»
داغون شدم وقتی بهم اینو گفتند! با خودم تصمیم گرفتم که هر جور شده شکستش بدم و پوز اساتیدمون را به خاک بمالم تا دیگه به من نگن بچه!
تا شب دوازدهم... خیلی دیر کرد... همه معطل بودند... اما کسی بهش حرف بد نمیزد! فقط میپرسیدن کجاست و چرا نیومده و کی میاد؟!
منم داشتم حرص میخوردم که نیومده... تا اینکه یهو آنلاین شد... گفت: ببخشید دیر کردم... اون کاناله که داستان میذاره، امشب دیر گذاشت و تا نمیخوندم نمیتونستم تمرکز کنم و ببخشید و ...
همه ریختن رو سرش که آدرس کانالو بگو ببینیم داستاناش چطوریه؟ اما اون آدرس کانال را نداد!!
همه تعجب کردیم! گفت: «فانون این گروه اینه که تبلیغ نشه... منم نمیخوام تبلیغ کنم که بگن وسط دعوا تبلیغ کرد و یار جمع کرد و ممبر جفت و جور میکرد!»
🌱آیه های زندگی🌱
#حجره_پریا قسمت 12 عطا شروع کرد از دلخوشیش گفت: «من شاگرد اول دوره ارشد فلسفه بودم... شاخ دانشگاه
این برخوردهاش و حرفای دیگه ای که میزد، ازش شخصیت خاصی تو ذهنم ساخت...
شخصیتی که ... بذارین اینجوری بگم تا خودتون بفهمین چی میکشیدم و چی میگم:
دیگه باید هرچی داشتیم رو میکردیم... من در طول اون دو هفته همه منابع و مبانی آتئیست گری را در دانشگاهمون مرور کرده بودم و همه اساتیدمون بهم فکر میرسوندند... چیزی حدود 50 نفر کمکم میکردن که کم نیارم...
تا اینکه رسیدیم شب چهاردهم... شب آخر مناظره من و اون...
🌱آیه های زندگی🌱
این برخوردهاش و حرفای دیگه ای که میزد، ازش شخصیت خاصی تو ذهنم ساخت... شخصیتی که ... بذارین اینجوری
دقیقا سر وقت حاضر شد... منم از همیشه آماده تر بودم... همون لحظه حدود بیست نفر از اساتید و شاگرد اول های دانشکدمون هم آنلاین بودند تا بتونن به من فکر برسونن تا کم نیارم...
قرار بود اون شروع کنه... با شروعش داغونم کرد... با شروعش حتی گروه بیست نفره اتاق فکرمون هم هنگ کرده بودند و کسی چیزی نمیگفت!
اون شروع کرد و گفت: «سلام آتا! خوبید؟ شب بخیر! قراره امشب من شروع کنم؟!»
گفتم: «سلام. آره. شروع کن!»
گفت: «سوال من امشب واضحه! خیلی هم ساده است! اونم اینه که چرا کسی جذب شماها نمیشه؟!! چرا اینقدر که پول خرج میکنین و تبلیغات گسترده و پست های خاص و عکس نوشتارهای خاص تر و این چیزا میذارین و پخش میکنین، اما چرا کسی جذب شماها نمیشه؟! چرا حتی تو دانشگاهتون آمار خودکشی و یاس و ناامیدی بالاست؟! من اصلا کاری به سواد و سر و زبونت ندارم. فقط لطفا اینو واسم روشن کن تا اگر اشتباه میکنم، دیگه حرف نزنم!»
همه موندیم چی بگیم و چی جوابش بدیم! راس میگفت!
براش نوشتم: «بحث ما در طول این شبها مبنایی بود! من چه کار آمار دارم! حتی بر فرض اینکه حرفات درباره میزان جذب ما و خودکشی و افسردگی ما درست باشه، به من ربطی نداره! به من چه؟ اگر راس میگی علمی بحث کن!»
نوشت: «اتفاقا کار دارم. مگه مکتب و فرقه شما فقط مال فلسفه و دنیای علمی و حرف باد هواست که اثری بر زندگیتون نداشته باشه و فقط یک مکتب فکری باشه!
ببین آقای محترم! شما حتی اگر همه حرفات هم علمی باشه (که البته اثبات شد و بحث کردیم و اغلب حرف های شما را رد کردم و خودت هم قبول داشتی و سکوت کردی!) بازم باید زندگی کنی و به ایدئولوژیت برای زندگیت نیاز داری! چون زندگیت و فکر کردنت که از خودت جدا نیست!»
نوشتم: «چی میخوای بگی؟! حرفت را رک بزن تا جوابت بدم!»
نوشت: «تو چطور آدم تحصیل کرده ای هستی و چطور آتئیست را به عنوان یک نحله فکری قبول کردی و میگی حالت با اون فرقه خوبه اما : در طول بحث 13 شب گذشته ما حدودا 10 بار فحش دادی! بیش از بیست بار به امامان ما توهین کردی و حرف زشت زدی! خیلی زود جوش آوردی و دو سه بار تهدید کردی که حذفم میکنی و بحث را تموم میکنی!
بنظر خودت، این حرف ها و رفتارها مال یه پسر جوون تحصیل کرده و سالم و سرحال و با اندیشه باز و روشنفکری بالاست یا مال یه آدم عصبی ناراحت تندخوی متعصب!
حرفم اینه: چرا آتئیست از شماها تندخوی عصبی مزاج و افسرده ساخته؟! همین!»
بچه ها بهم میگفتن حرفش را رد کن... قبول نکن... بگو تو بد فکر میکنی... مگه خودتون چی دارین؟ کی دارین؟ دلتون به چی خوشه؟ اما ... اینا جواب اون نبود...
یک دقیقه سکوت کردم... همه خاطرات بد در طول زندگی و تحصیلم جلوی چشمام گذشت... بچه هایی که افسرده بودند و خدا را قبول نداشتند و افسرده تر میشدن... کسایی که بخاطر مصیبتی که به زندگیشون وارد شده بود خدا و دین را گذاشته بودن کنار و زندگیشون نکبتی تر شده بود! حتی هم خونه خودم یادم اومد که تا همین حالا هم داره قرص میخوره و هروقت یاد غم هاش میفته، یه پیک میزنه تا یادش بره!
من هیچی ننوشتم... دستام نمیرفت برای نوشتن... روی کیبورد خشکم زده بود... مدام از طرف بچه های گروه و اساتیدم پیام های زیاد میومد... داشتن عصبیم میکردن... به هیچکدومشون توجه نکردم... اصلا صدای هیچکدومشون را نمیشنیدم...
فقط براش نوشتم: «تو زن هستی یا مرد؟!»
نوشت: «در اصل سوال و جواب ما اثر داره؟!»
نوشتم: «نمیدونم... مطمئن نیستم دنبال چی هستم... اما لطفا جواب بده!»
نوشت: «بانو هستم!»
تا نوشت بانو هستم، نمیدونم چم شد؟! نمیدونم چه بر سرم اومد؟ داشتم از یه زن میخوردم و میباختم! داشتن همه میدیدن و فکر میکردن قراره یه تکنیک و پلتیک خاصی بزنم و ضربه فنیش کنم با این سوالات! اما کسی خبر نداشت تو چه حالی هستم!
حال عجیبی بود! من با دخترا و زن های زیادی سکس چت و سکس تل داشتم... اما اون لحظه که فهمیدم اون شخص، زن هست و داره منو دور میزنه و دست و پام را دور گردنم میپیچه و داره بهم میگه چرا داری بد زندگی میکنی و چه به دردت خورده اون درسای مزخرفی که خوندی، گریم گرفت...
نمیفهمید چه حس خوبی داشتم که داشتم میباختم... دوس داشتم تمومش کنم... اما چون داشت با دلم بازی میکرد و پرده از زخم کهنه بچه های دانشکده و زندگیم برداشته بود، دلم میخواست بیشتر حرف بزنه!
اما نمیدونستم بهش چی بگم که ادامه بده و بحث را تموم نکنه تا من همچنان حس خوبی داشته باشم و گریه کنم!
نوشتم: «قبول ندارم!»
نوشت: «خب الحمدلله... من فکر میکردم زندگی بدی داری و همه تون دارین زیر بار آموزه های بد و کج و معوج آتئیست گری و الحاد و کفر، له میشین! خوشحالم که میگی قبول نداری و حرفای منو رد میکنی! من دیگه حرفی ندارم! حرف خودت برام حجت هست و قبول میکنم. امیدوارم همیشه شاداب زندگی کنی و کم نیاری! لابد به من اطلاعات غلط دادن. در هر حال... بیخیال... نوبت شماست.
#ادامه_دارد
@ayeha313
✨خــــداوندا..🙏
🌸بنام تو که زیباترین نامهاست
✨روزمان را آغاز میکنیم
🌸روزی که با نام و یاد تو باشد
✨سراسر عشق است و مهربانی
🌸و سرشار از خیر و برکت است
✨و فـراوانـی
🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم
✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
@ayeha313
امام حسین (علیه السلام) :
شُکرُکَ لِنِعمَةٍ سَالِفَةٍ یَقتَضی نِعمَةً آنِفَةً...!!!
شکرگزاری تو نسبت به نعمت گذشته ؛ نعمت آینده را فراهم می آورد...!!!
منبع : 👇
کتاب شریف موسوعة کلمات الامام الحسین(علیه السلام)، ص 768
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
#مجردانه 💠نکته های مهم#آمادگی_برای_ازدواج که باید هر دختر و پسری بداند 🔹️قسمت سوم 🔸️در یک دوره
#مجردانه
💠نکته های مهم#آمادگی_برای_ازدواج که باید هر دختر و پسری بداند
🔹️قسمت چهارم
🔘تعیین بودجه مالی
🍁یکی از دلایل اصلی طلاق در بین زوجها ریشه در بودجهبندی مالی داره. همسو بودن در مدیریت امور مالی برای یک ازدواج موفق بسیار مهم هست. وقتی در حال آمادگی برای ازدواج هستین، حتماً در مورد مسائل مالی صحبت کنین. بنشینین و با در نظر گرفتن تمام هزینهها و درآمد خود، برنامهای بریزین.
🔹️با همسر آیندهتون صحبت کنین که در حال حاضر از نظر مالی در چه وضعیتی هست و میخواین کجا باشین. همچنین، اهداف مالی و برنامه رسیدن به اون رو مشخص کنین. اگه بدهی دارین، هم اکنون برنامهای برای خلاص شدن از شر اون بریزین و البته یک برنامه پس انداز هم داشته باشین. در نهایت، باید تصمیمات مهمی در مورد اینکه چگونه (و آیا) میخواین حسابهای بانکی مشترک داشته باشین و چه کسی صورتحسابها رو پرداخت می کنه، صحبت کنین.
🔸️مهمتر از همه، در زمان آمادگی برای ازدواج، در مورد همه اینها صحبت کنین تا بعد از ماه عسل غافلگیر نشین! اینکه بدون ابهام در مورد امور مالی و پول صحبت کنین به کاهش استرس در اوایل ازدواج کمک میکنه و شما رو برای یک برنامه مالی قوی برای سالهای آینده آماده میکنه!
🔹️این نکات به داشتن ازدواج سالم در آینده کمک میکنن.
#اللهم_اجعل_عواقب_امورنا_خیرا
@ayeha313
🌱آیه های زندگی🌱
7⃣ بدانید چطور پشت تلفن صحبت کنید 👈 مهم نیست کار شما چه باشد، تلفن همیشه یکی از مهمترین ابزارها بود
8⃣ منظم باشید
👈 هنگام کار کردن روی یک پروژه، قدم به قدم همه ی مراحل را به دقت طی کنید.
👈 برای کار خود طرح و برنامه داشته باشید. اگر قسمتی از کار را ندیده بگیرید، مطمئناً کارتان به نتیجه نخواهد رسید.
#موفقیت
#موفقیت_شغلی
@ayeha313
چگونه از حریم خانواده و همسر در فضای مجازی مراقبت کنیم؟
📲 قبل از اینکه اینترنت از طریق گوشیهای هوشمند به دست بیشتر ماها برسه، باید #سبک_زندگی مجازی و خصوصا تعهد در فضای مجازی رو یاد میگرفتیم.
🔸اما هیچوقت برای یادگیری دیر نیست. در این پست و چند شماره بعدی نکاتی در مورد تعهد و حفظ حریم خانواده در فضای مجازی بیان میکنیم.
1⃣ مراقبت اخلاقی رو جدی بگیرید
وقتی در فضای مجازی مطالب همسرتون رو میخونید و علاقمندیهاش رو میبینید ممکنه به مرور متوجه تغییراتی در او بشید، این وظیفه شما به عنوان نزدیکترین محرم اوست که اگر به راه نادرستی میره، آگاهش کنید.
💌 رهبر انقلاب میفرمایند «زن اگر میبیند شوهرش در معاملات بد افتاده، در رفیق بازیهای بد و معاشرتهای بد افتاده، یا مرد میبیند زنش افتاده در بعضی تجملپرستیهای غلط یا ولنگاریهای غلط، نباید بگوید: حالا او خودش است. نه! شما هر کدام نسبت به هم وظیفه دارید. باید همت خود را متمرکز کنید. زن و مرد میتوانند بر روی هم اثر بگذارند.۱۳۷۹/۰۸/۳»
قرار نیست مثل نگهبان یا آقا بالاسر تعقیبش کنید؛ مثل یک رفیق دلسوز هواش رو داشته باشید.
@ayeha313
🔰احڪـــام خمــــس
⁉️ زنی مقداری طلا دارد و بیشتر وقتها از آنها استفاده نمیکند ولی گاهی آنها را به محارم خود میدهد تا در جشن عروسی یا مهمانی استفاده کنند، آیا سرسال، خمس به آنها تعلق میگیرد؟🤔
✅ همه مراجع عظام تقلید: اگر طلای موجود را با درآمد کسبش خریده است و بیشتر از مقدار متعارف و شأن عرفی او باشد، باید خمس آن را بدهد و طریق مذکور برای فرار از خمس، کافی نیست.
📚 منابع: طلا و جواهر (آداب و احکام اصناف)، استفتا آنلاین از مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
#ستاد_ترویج_احکام
@ayeha313