#زندگی_به_سبک_شهدا و در کنار شهدا
.
. 🌸🍃
همیشه در خانه کمک میکرد.
قرار بود وقتی در جبهه هست من در خانه کار سنگین انجام ندهم و ایشان برگردد و کارها را با هم انجام دهیم. اگر لباسی میشستم.
او در کنارم آب میکشید و با هم پهن میکردیم. کارها را با هم تقسیم میکردیم. به من میگفت: «قرار نیست شما برای من کار کنی و من شما را به زحمت بیندازم.
اگر کاری هم در خانه انجام میدهی، وظیفهات نیست بلکه لطف میکنی.»
همیشه وقتی از منطقه به خانه میآمد و من در خانه نبودم، پشت در میایستاد و در را باز نمیکرد. من میگفتم: «شما که کلید داری پس چرا داخل نمیروی؟»
میگفت: «نه عیال جان! دوست دارم شما در را برایم باز کنی. اگر شده ساعت ها هم پشت در میایستم تا شما بیایی و در را باز کنی.»
یادم هست یکبار من مسجد بودم و وقتی بازگشتم دیدم کنار در ایستاده است.
من گفتم: «میرفتی داخل.» گفت: «نه؛ مگر میشود من همسر داشته باشم و در را خودم باز کنم.»
.(زهرا بغدادی همسر شهید سید یحیی سیدی)
"اللهم عجل لولیک الفرج "
@Ayehay_Entezar_mahdijan