❇ تفســــــیر ❇
این
آیه، اشاره به لجاجت و سرسختى منافقان کرده، میگوید: آنها چنان در کار خود سرسختند، در نفاق سرگردان، و در تاریکى و ظلمت کفر حیرانند که حتى بنائى را که خودشان بر پا کردند، همواره به عنوان یک عامل شک و تردید، یا یک نتیجه شک و تردید، در قلوب آنها باقى مى ماند، مگر این که دلهاى آنها قطعه، قطعه شود و بمیرند (لایَزالُ بُنْیانُهُمُ الَّذی بَنَوْا ریبَةً فی قُلُوبِهِمْ إِلاّ أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ).
آنها در یک حالت حیرت و سرگردانى دائم به سر مى برند و این کانون نفاق و مسجد ضرارى که بر پا کرده، به صورت یک عامل لجاجت و تردید، در روح آنها همچنان باقى مى ماند، هر چند آن بنا را پیامبر بسوزاند و ویران کند، گوئى نقش آن از دل پر تردیدشان زائل نمى گردد.
🌼🌼🌼
و سرانجام مى فرماید: و خداوند دانا و حکیم است (وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ).
اگر به پیامبرش دستور مبارزه و در هم کوبیدن چنین بناى ظاهراً حق به جانبى را داد; به خاطر آگاهى از نیات سوء بناکنندگان، و باطن و حقیقت این بنا بود، این دستور عین حکمت، و بر طبق مصلحت و صلاح حال جامعه اسلامى صادر شد، نه یک قضاوت عجولانه بود، و نه زائیده یک هیجان و عصبانیت.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۰ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ۚ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ ۖ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ ۚ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ ۚ وَذَٰلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»
خداوند از مؤمنان، جان و مالشان را خریدارى کرده که (در برابرش) بهشت براى آنان باشد. (به این گونه که) در راه خدا پیکار مى کنند، مى کُشند و کشته مى شوند. این وعده حقّى است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده. و چه کسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون، به داد و ستدى که با خدا کرده اید، شادمان باشید.
و این است همان رستگارى و پیروزى بزرگ!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۱)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
یک تجارت بى نظیر
از آنجا که در آیات گذشته، درباره متخلفان از جهاد سخن به میان آمد، در این دو آیه، مقام والاى مجاهدان با ایمان، با ذکر مثال جالبى، بیان شده است.
در این مثال، خداوند خود را خریدار و مؤمنان را فروشنده معرفى کرده، و مى فرماید: خداوند از مؤمنان جان ها و اموالشان را خریدارى کرده، که در برابر این متاع، بهشت براى آنان باشد (إِنَّ اللّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ).
و از آنجا که در هر معامله، پنج رکن اساسى وجود دارد یعنى: خریدار، فروشنده، متاع، قیمت و سند معامله، خداوند در این آیه، به تمام این ارکان اشاره کرده است.
خودش را خریدار، مؤمنان را فروشنده، جان ها و اموال را متاع و بهشت را ثمن (بها)، براى این معامله قرار داده است.
منتها، طرز پرداخت این متاع را با تعبیر لطیفى چنین بیان مى کند: آنها در راه خدا پیکار مى کنند و دشمنان حق را مى کشند، و یا در این راه کشته مى شوند و شربت شهادت را مى نوشند (یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ).
در حقیقت، محل تحویل متاع، میدان جهاد است، اعم از جان، و یا اموالى که در جهاد مصرف مى شود!.
و به دنبال آن به اسناد معتبر و محکم این معامله، که پنجمین رکن است اشاره کرده، مى فرماید: این وعده حقى است بر عهده خداوند، که در سه کتاب آسمانى تورات، انجیل و قرآن آمده است (وَعْداً عَلَیْهِ حَقّاً فِی التَّوْراةِ وَ الإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ).
البته، با توجه به تعبیر فِى سَبِیْلِ اللّهِ، به خوبى روشن مى شود که خداوند خریدار جان ها، تلاش ها، کوشش ها و مجاهدت هائى است که در راه او صورت مى گیرد، یعنى: در راه پیاده کردن حق و عدالت، و آزادى و نجات انسان ها، از چنگال کفر و ظلم و فساد.
سپس، براى تأکید روى این معامله بزرگ اضافه مى کند: چه کسى وفادارتر به عهدش از خدا است؟ (وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ).
یعنى: گر چه بهاى این معامله فوراً پرداخت نمى شود، اما خطرات نسیه را در بر ندارد; چرا که خداوند، به حکم قدرت، توانائى و بى نیازى، از هر کس، نسبت به عهد و پیمانش وفادارتر است، نه فراموش مى کند، نه از پرداخت عاجز است، و نه کارى بر خلاف حکمت انجام مى دهد، که از آن پشیمان گردد و نه العیاذ باللّه خلاف مى گوید.
بنابراین، هیچ گونه جاى شک و تردید در وفادارى او به عهدش، و پرداختن بها در رأس موعد، باقى نمى ماند.
و از همه جالب تر این که پس از انجام مراسم این معامله، همان گونه که در میان تجارت کنندگان معمول است، به طرف مقابل تبریک گفته و معامله را معامله پر سودى براى او مى خواهد، مى فرماید: بشارت باد بر شما به این معامله اى که انجام دادید! (فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ).
و این پیروزى و رستگارى بزرگى براى همه شما است (وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ).
🌼🌼🌼🌼
انسان از این همه لطف و محبت پروردگار، در حیرت فرو مى رود، خداوندى که مالک همه عالم هستى، و حاکم مطلق بر تمام جهان آفرینش است و هر کس هر چه دارد از ناحیه او دارد، در مقامِ خریدارىِ همین مواهبى که به بندگان بخشیده، بر مى آید و اعطائىِ خود را به بهائى صد چندان مى خرد.
عجیب تر این که جهادى که باعث سربلندى خود انسان، و پیروزى و افتخار هر قوم و ملتى است، و ثمراتش سرانجام به خود آنها باز مى گردد، به عنوان بهاى این متاع شمرده است.
و با این که باید در مقابل متاع و بها، معادله اى باشد، این تعادل را نادیده گرفته و سعادت جاویدان را، در برابر یک متاع ناپایدار، که به هر حال فانى شدنى است (خواه در بستر بیمارى و خواه در میدان جنگ) قرار داده.
و از این مهم تر، با این که خدا از همه راستگویان راستگوتر است، و نیاز به هیچ گونه سند و تضمینى ندارد، مهم ترین اسناد و تضمین ها را براى بندگانش قائل شده است.
و در پایان این معامله بزرگ، به آنها تبریک مى گوید، و بشارت مى دهد:
آیا لطف و محبت و مرحمت از این بالاتر تصور مى شود؟!
و آیا معامله اى از این پرسودتر وجود دارد؟
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۱ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ»
توبه کنندگان، عبادت کنندگان، سپاس گویان، جهادگران، رکوع کنندگان، سجده گزاران، امرکنندگان به معروف، نهى کنندگان از منکر، و حافظان حدود (و مرزهاى) الهى، (مؤمنان حقیقى اند). و بشارت ده به (اینچنین) مؤمنان!
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۲)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
همان گونه که روش قرآن مجید است که در آیه اى سخنى را به اجمال مى گوید و در آیه بعد به شرح و توضیح آن مى پردازد، در آیه مورد بحث، مؤمنان را که فروشندگان جان و مال به خدا هستند، با نُه صفت بارز معرفى مى کند، یعنى خداوند با چنین فروشندگانى به معامله مبادرت مى کند:
۱ ـ آنها که توبه کارانند، و دل و جان خود را به وسیله آب توبه، از آلودگى گناه شستشو مى دهند (التّائِبُون).
۲ ـ آنها که عبادت کارانند، و در پرتو راز و نیاز با خدا، و پرستش ذات پاک او خودسازى مى کنند (العابِدُون).
۳ ـ آنها که در برابر نعمت هاى مادّى و معنوى پروردگار، سپاس مى گویند (الحامِدُون).
۴ ـ آنها که از یک کانون عبادت و پرستش به کانون دیگرى رفت و آمد دارند (السّائِحُون).
و به این ترتیب، برنامه هاى خود سازى آنان در پرتو عبادت، در محیط محدودى خلاصه نمى شود و به افق خاصى تعلق ندارد، بلکه همه جا کانون عبودیت پروردگار و خودسازى و تربیت براى آنها است و هر کجا درسى در این زمینه باشد طالب آنند.
سائِح در اصل از ماده سیح و سیاحت، به معنى جریان و استمرار گرفته شده.
و در این که منظور از سائِح در آیه فوق، چه نوع سیاحت و جریان و استمرارى است، در میان مفسران گفتگو است:
بعضى سائح را به معنى سیر در میان کانون هاى عبادت گرفته اند، در حدیثى از پیامبر(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: سیاحت امت من در مساجد است.
بعضى دیگر، سائِح را به معنى صائم و روزهدار گرفته اند; زیرا روزه یک کار مستمر در سراسر روز است، در حدیثى مى خوانیم: پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود:سائحان، روزه دارانند.
بعضى دیگر از مفسران، سیاحت را به معنى سیر و گردش در روى زمین و مشاهده آثار عظمت خدا و شناخت جوامع بشرى و آشنائى به عادات و رسوم و علوم و دانش هاى اقوام، که اندیشه انسان را زنده و فکر او را پخته مى سازد، دانسته اند.
بعضى دیگر از مفسران، سیاحت را به معنى سیر و حرکت به سوى میدان جهاد، و مبارزه با دشمن مى دانند، و حدیث نبوى معروف سیاحت امت من جهاد در راه خدا است؛ را شاهد آن گرفته اند.
و سرانجام، بعضى آن را به معنى، سیر عقل و فکر در مسائل مختلف مربوط به جهان هستى، و عوامل سعادت و پیروزى، و اسباب شکست و ناکامى دانسته اند.
ولى، با توجه به اوصافى که قبل و بعد از آن شمرده شده، معنى اول مناسب تر از همه به نظر مى رسد، هر چند اراده تمام این معانى از این کلمه نیز، کاملاً ممکن است; زیرا همه این مفاهیم در مفهوم سیر و سیاحت جمع است.
🌼🌼🌼
۵ ـ آنها که در برابر عظمت خدا، رکوع مى کنند (الرّاکِعُون).
۶ ـ آنها که سر بر آستانش مى سایند و سجده مى آورند (السّاجِدُون).
۷ ـ آنها که مردم را به نیکى ها دعوت مى کنند (الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوف).
۸ ـ آنها که تنها به وظیفه دعوت به نیکى قناعت نمى کنند، بلکه با هر گونه فساد و منکرى مى جنگند (وَ النّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَر).
۹ ـ و آنها که پس از اداى رسالت امر به معروف و نهى از منکر، به آخرین و مهم ترین وظیفه اجتماعى خود یعنى: حفظ حدود الهى، اجراى قوانین او و اقامه حق و عدالت قیام مى کنند (وَ الْحافِظُونَ لِحُدوُدِ اللّه).
پس از ذکر این صفات نُه گانه، خداوند بار دیگر، چنین مؤمنان راستین و تربیت یافتگان مکتب ایمان و عمل را تشویق مى کند، و به پیامبرش مى گوید: این مؤمنان را بشارت ده! (وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِین).
و از آنجا که متعلق بشارت ذکر نشده و یا به تعبیر دیگر: بشارت به طور مطلق آمده است، مفهوم وسیعى را مى فهماند، که هر خیر و سعادتى را در بر مى گیرد، یعنى: آنها را به هر خیر و هر سعادت، و هر گونه افتخار بشارت ده!.
توجه به این نکته نیز لازم است که قسمتى از این صفات نُه گانه (شش صفت اول)، مربوط به جنبههاى خودسازى و تربیتى افراد است و قسمت دیگرى (صفت هفتم و هشتم)، به وظائف حساس اجتماعى، و پاکسازى محیط جامعه اشاره مى کند و آخرین صفت، حکایت از مسئولیت هاى همگانى، در مورد تشکیل حکومت صالح و شرکت فعالانه در مسائل مثبت سیاسى دارد.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۲ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَن يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَىٰ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ»
براى پیامبر و مؤمنان، شایسته نیست که براى مشرکان، پس از آنکه بر آنها روشن شد که این گروه اهل دوزخند (از خداوند) طلب آمرزش کنند، هر چند از نزدیکانشان باشند.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۳)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
در تفسیر مجمع البیان، روایتى به این مضمون در شأن نزول آیات فوق نقل شده است:
گروهى از مسلمانان به پیامبر اسلام مى گفتند: آیا براى پدران ما که در عصر جاهلیت از دنیا رفتند، طلب آمرزش نمى کنى؟ آیات فوق نازل شد و به همه آنها اخطار کرد: هیچ کس حق ندارد براى مشرکان استغفار نماید.
🌼🌼🌼
تفسیر:
لزوم بیگانگى از دشمنان
این آیه، با تعبیرى رسا و قاطع، پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مؤمنان را از استغفار براى مشرکان نهى مى کند و مى فرماید: شایسته نیست که پیغمبر(صلى الله علیه وآله)و افراد با ایمان، براى مشرکان طلب آمرزش کنند (ما کانَ لِلنَّبِیِّ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَنْ یَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِکینَ).
آنگاه، براى تأکید و تعمیم اضافه مى کند: حتى اگر از نزدیکانشان باشند (وَ لَوْ کانُوا أُولی قُرْبى).
پس از آن، دلیل این موضوع را ضمن جمله اى چنین توضیح مى دهد: بعد از آن که براى مسلمانان روشن شد که مشرکان اهل دوزخند ، طلب آمرزش براى آنها معنى ندارد (مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحابُ الْجَحیمِ).
این کارى است بیهوده، و آرزوئى است نابجا; چرا که مشرک به هیچ وجه قابل آمرزش نیست، و آنان که راه شرک را پوئیدند، راه نجاتى براى آنها تصور نمى شود.
به علاوه، استغفار و طلب آمرزش، یک نوع اظهار محبت، پیوند و علاقه با مشرکان است و این همان چیزى است که بارها در قرآن از آن نهى شده است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۳ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلَّا عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِّلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ ۚ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَأَوَّاهٌ حَلِيمٌ»
و استغفار ابراهیم براى پدرش [= سرپرستش که در آن زمان، عمویش آزر بود]، فقط بخاطر وعده اى بود که به او داده بود. (تا وى را به سوى ایمان جذب کند). امّا هنگامى که براى او روشن شد که وى دشمن خداست، از او بیزارى جست. به یقین، ابراهیم دلسوز و بردبار بود.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۴)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
از آنجا که مسلمانان آگاه و آشنا به قرآن، در آیات این کتاب آسمانى خوانده و شنیده بودند ابراهیم براى (عمویش) آزر استغفار کرد، این سؤال ممکن بود در ذهن آنها پدید آید مگر آزر مشرک نبود؟
اگر این کار ممنوع است; چرا این پیامبر بزرگ خدا انجام داد؟!
لذا در آیه دوم، به پاسخ این سؤال پرداخته مى گوید: استغفار ابراهیم براى پدرش (عمویش آزر) به خاطر وعده اى بود که به او داد، اما هنگامى که براى او آشکار شد که وى دشمن خدا است، از او بیزارى جست و برایش استغفار نکرد (وَ ما کانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهیمَ لاَِبیهِ إِلاّ عَنْ مَوْعِدَة وَعَدَها إِیّاهُ فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ).
و در پایان آیه اضافه مى کند: ابراهیم ع کسى بود که در پیشگاه خدا خاضع، از خشم و غضب پروردگار خائف و ترسان، و مردى بزرگوار و حلیم و بردبار بود (إِنَّ إِبْراهیمَ لاَ َوّاهٌ حَلیمٌ).
🌼🌼🌼
این جمله، ممکن است دلیلى براى وعده ابراهیم ع به آزر در زمینه استغفار بوده باشد; زیرا حلم و بردبارى از یک سو، و اوّاه بودن او، که طبق بعضى از تفاسیر به معنى رحیم بودن است از سوى دیگر، ایجاب مى کرد حداکثر تلاش و کوشش را براى هدایت آزر انجام دهد، اگر چه از طریق وعده استغفار و طلب آمرزش از گذشته او باشد.
این احتمال نیز وجود دارد که جمله فوق، دلیل این موضوع باشد که ابراهیم به خاطر خضوع و خشوعى که داشت، و ترس از مخالفت پروردگار، هرگز حاضر نبود براى دشمنان حق استغفار کند، بلکه این کار مخصوص به زمانى بود که امید هدایت آزر را در دل مى پروراند.
لذا به محض آشکار شدن عداوت او، از این کار صرف نظر کرد.
اگر سؤال شود: مسلمانان از کجا مى دانستند، ابراهیم براى آزر استغفار کرد؟
پاسخ این است: آیات سوره توبه، همان گونه که در آغاز اشاره کردیم، در اواخر عمر پیامبر(صلى الله علیه وآله)نازل شد، و قبلاً مسلمانان در سوره، مریم، آیه ۴۷ خوانده بودند که ابراهیم با جمله: سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی به آزر وعده استغفار داده بود، و مسلماً پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)بیهوده وعده نمى دهد، و هر گاه وعده داده، به وعده اش وفا کرده است.
و نیز، در سوره ممتحنه آیه ۴ خوانده بودند که ابراهیم به او گفت:
لاَ َسْتَغْفِرَنَّ لَک: من براى تو استغفار خواهم کرد.
همچنین در سوره شعراء که از سوره هاى مکّى است، استغفار ابراهیم براى پدرش صریحاً آمده است، آنجا که مى گوید: وَ اغْفِرْ لاَِبی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّین.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۴ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
#امام_خامنه_ای :
باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال ۸۸ هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. ۱۳۸۹/۰۶/۲۵
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_رهروان_راه_قرآن_مبارکه به مناسبت ایام شهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها و حماسه نهم دی برگزارمیکند:
( مسابقه شماره ۱۷)
📝 مسابقه دلنوشته با عنوان #بصیرت_نیاز_همیشگی
📆 مهلت شرکت در مسابقه تا جمعه ۱۹ دی ۱۳۹۹
آیدی برای شرکت در مسابقه در پیامرسان ایتا:
@shahed
📱 شماره تماس: ۰۹۱۰۶۴۲۹۳۰۰
#مؤسسه_قرآنی_فرهنگی_رهروان_راه_قرآن
@rahrovanraheqoran
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّىٰ يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»
ممکن نیست خداوند قومى را، پس از آن که آنها را هدایت کرد
(و ایمان آوردند) گمراه (و مجازات) کند. مگر آن که امورى را که باید از آن بپرهیزند، براى آنان بیان نماید (و آنها مخالفت کنند). زیرا خداوند به هر چیزى داناست.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۵)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
بعضى از مفسران گفته اند گروهى از مسلمانان قبل از نزول فرائض و واجبات، چشم از جهان بسته بودند، جمعى خدمت پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و درباره سرنوشت آنها اظهار نگرانى کردند و چنین مى پنداشتند شاید آنها گرفتار مجازات الهى به خاطر عدم انجام این فرائض باشند. آیه فوق نازل شد و این موضوع را نفى کرد.
بعضى دیگر از مفسران گفته اند این آیه در مورد استغفار مسلمانان، براى مشرکان، و اظهار محبت آنها قبل از نهى صریح در آیات سابق نازل شده است; زیرا این موضوع، باعث نگرانى گروهى از مسلمین شده بود، آیه فوق نازل شد و به آنها اطمینان داد استغفارهاى آنان قبل از نهى الهى، موجب مؤاخذه و مجازات نخواهد بود.
🌼🌼🌼
تفسیر:
مجازات پس از تبیین
آیه فوق، اشاره به یک قانون کلى و عمومى دارد، که عقل نیز آن را تأئید مى کند، و آن این که:
مادام که خداوند حکمى را بیان نفرموده و توضیحى در شرع پیرامون آن نرسیده است، هیچ کس را در برابر آن مجازات نخواهد کرد و به تعبیر دیگر تکلیف و مسئولیت، همواره بعد از بیان احکام است، و این همان چیزى است که در علم اصول از آن به قاعده قبح عقاب بلا بیان تعبیر مى شود.
لذا در آغاز مى فرماید: چنین نبوده که خداوند گروهى را پس از هدایت، گمراه سازد، تا این که آنچه را که باید از آن بپرهیزند براى آنها تبیین کند (وَ ما کانَ اللّهُ لِیُضِلَّ قَوْماً بَعْدَ إِذْ هَداهُمْ حَتّى یُبَیِّنَ لَهُمْ ما یَتَّقُونَ).
منظور از یُضِلَّ، که در اصل به معنى گمراه ساختن است، یا حکم به گمراهى مى باشد، آن چنان که بعضى از مفسران احتمال داده اند (همانند تعدیل و تفسیق، که به معنى حکم به عدالت و حکم به فسق است).
یا به معنى گمراه ساختن از طریق ثواب و پاداش هاى روز قیامت است، که در واقع به مفهوم مجازات کردن خواهد بود.
و یا این که، منظور از اضلال همان است که در سابق نیز داشته ایم و آن بر گرفتن نعمت توفیق، و رها ساختن انسان به حال خود، که نتیجه اش گمراه شدن و سرگردان ماندن در طریق هدایت است.
و این تعبیر اشاره لطیفى به این حقیقت است که همواره گناهان سرچشمه گمراهى بیشتر، و دور ماندن از طریق هدایت است.
و در پایان آیه مى فرماید: خداوند به هر چیزى دانا است (إِنَّ اللّهَ بِکُلِّ شَیْء عَلیمٌ ).
یعنى علم و دانائى خداوند، ایجاب مى کند تا چیزى را براى بندگان بیان نکرده است، کسى را در برابر آن مسئول نداند و مؤاخذه نکند.
از امام صادق(علیه السلام)مى خوانیم که در تفسیر این آیه فرمود: حَتّى یُعَرِّفَهُمْ ما یُرْضِیهِ وَ مْا یُسْخِطُه: خداوند کسى را مجازات نمى کند، تا آن زمانى که به آنها بفهماند و معرفى کند که چه چیزهائى موجب خشنودى او است، و چه چیزهائى موجب خشم و غضب او.
به هر حال، این آیه و مانند آن، پایه اى براى یک قانون کلّى اصولى محسوب مى شود: مادام که دلیلى بر وجوب یا حرمت چیزى نداشته باشیم، هیچ گونه مسئولیتى در برابر آن نداریم.
و به تعبیر دیگر: همه چیز براى ما مجاز است، مگر آن که دلیلى بر وجوب یا تحریم آن اقامه شود و این همان است که نام آن را اصل برائت مى گذارند.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۵ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«إِنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يُحْيِي وَيُمِيتُ ۚ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ»
حکومت و مالکیت آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست. زنده مى کند و مى میراند و جز خدا، سرپرست و یاورى ندارید.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۶)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
در آیه بعد، روى این مسأله تکیه و تأکید مى کند که حکومت آسمان ها و زمین براى خدا است (إِنَّ اللّهَ لَهُ مُلْک السَّماواتِ وَ الأَرْضِ).
و نظام حیات و مرگ نیز در کف قدرت او است، او است که زنده مى کند و مى میراند (یُحْیی وَ یُمیتُ).
و بنابراین هیچ ولىّ و سرپرست و یاورى جز خدا ندارید (وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ مِنْ وَلِیّ وَ لا نَصیر).
🌼🌼🌼
اشاره به این که با توجه به این موضوع که همه قدرت ها و تمام حکومت ها در عالم هستى به دست او، و به فرمان او است. شما نباید بر غیر او تکیه کنید و بیگانگان از خدا را پناهگاه یا مورد علاقه خود قرار دهید و پیوند محبت خویش را با این دشمنان خدا، از طریق استغفار یا غیر آن برقرار و محکم دارید.
احکام و وظائف انسان ها را او تعیین مى کند و به فرمان هیچ کس جز او نباید گردن نهید، او مالک آسمان ها و زمین است و فرمان و حکومت نیز در اختیار او است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۶ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هر صبح یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«لَّقَد تَّابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ»
به یقین خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر و مهاجران و انصار، که در زمان عسرت و شدّت (در جنگ تبوک) از او پیروى کردند، نمود. بعد از آن که نزدیک بود دلهاى گروهى از آنها، از حق منحرف شود
(و از میدان جنگ بازگردند). سپس خدا توبه آنها را پذیرفت، چرا که او نسبت به آنان رئوف و مهربان است.
(سوره مبارکه توبه/ آیه ۱۱۷)
@ayehsobh
❇ تفســــــیر ❇
شأن نزول:
یک درس بزرگ!
مفسران گفته اند این آیه، در مورد غزوه تبوک و مشکلات طاقت فرسائى که به مسلمانان در این جنگ رسید، نازل شده، این مشکلات به قدرى بود که گروهى تصمیم به بازگشت گرفتند، اما لطف و توفیق الهى شامل حالشان شد و همچنان پا بر جا ماندند.
مى گویند: از جمله کسانى که آیه در مورد او نازل شده: ابو خیثمه است، که از یاران پیامبر(صلى الله علیه وآله)بود، نه از منافقان، ولى بر اثر سستى، از حرکت به سوى میدان تبوک خوددارى کرد.
ده روز از این واقعه گذشت. هوا گرم و سوزان بود، روزى نزد همسران خود آمد، در حالى که سایه بانهائى براى او مرتب و آماده، آب خنک مهیا و طعام خوبى فراهم ساخته بودند.
او ناگهان در فکر فرو رفت و به یاد پیشواى خود پیامبر(صلى الله علیه وآله)افتاده گفت:
رسول خدا(صلى الله علیه وآله) که هیچ گناهى ندارد و خداوند گذشته و آینده او را تضمین فرموده، در میان بادهاى سوزان بیابان، اسلحه به دوش گرفته، و رنج این سفر دشوار را بر خود تحمل کرده، ابو خیثمه را ببین که در سایه خنک و کنار غذاى آماده، و زنان زیبا قرار گرفته است، این انصاف نیست.
سپس رو به همسران خود کرده گفت: به خدا قسم با هیچ کدام از شما، یک کلمه سخن نمى گویم و در زیر این سایبان قرار نمى گیرم، تا به پیامبر(صلى الله علیه وآله) ملحق شوم. این سخن را گفت، و زاد و توشه را برگرفت و بر شتر خود سوار شده حرکت کرد، هر قدر همسرانش خواستند با او سخن بگویند، او کلمه اى بر زبان جارى نکرد و همچنان به حرکت ادامه داد، تا به نزدیکى تبوک رسید.
مسلمانان به یکدیگر مى گفتند: این سوارى است که از کنار جاده مى گذرد، اما پیامبر(صلى الله علیه وآله)فرمود: اى سوار! ابو خیثمه باشى بهتر است!
هنگامى که نزدیک شد و مسلمانان او را شناختند گفتند: آرى، ابو خیثمه است.
شتر خود را بر زمین خواباند، به پیامبر(صلى الله علیه وآله)سلام گفت و ماجراى خویش را بازگو کرد. پیامبر(صلى الله علیه وآله)به او خوش آمد گفت و براى او دعا فرمود.
به این ترتیب، او از جمله کسانى بود که قلبش متمایل به باطل شده بود، اما به خاطر آمادگى روحى، خداوند او را متوجه حق ساخت، و ثابت قدم گردانید.
🌼🌼🌼
تفسیر:
زندانِ محاصره اجتماعى گنهکاران
این آیات نیز، همچنان از جنگ تبوک و مطالب گوناگونى که پیرامون این رویداد بزرگ اسلامى به وقوع پیوست، سخن مى گوید.
نخستین آیه، اشاره به شمول رحمت بى پایان پروردگار، نسبت به پیامبر، مهاجران و انصار در آن لحظات حساس کرده، مى گوید: خداوند رحمت خود را شامل حال پیامبر(صلى الله علیه وآله)و مهاجران و انصار، همانها که در موقع شدت و بحران از او پیروى کردند، نمود (لَقَدْ تابَ اللّهُ عَلَى النَّبِیِّ وَ الْمُهاجِرینَ وَ الأَنْصارِ الَّذینَ اتَّبَعُوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ).
آنگاه اضافه مى کند: این شمول رحمت الهى، به هنگامى بود که بر اثر شدت حوادث و فشار ناراحتى ها، نزدیک بود گروهى از مسلمانان از جاده حق باز گردند (و تصمیم به مراجعت از تبوک بگیرند) (مِنْ بَعْدِ ما کادَ یَزیغُ قُلُوبُ فَریق مِنْهُمْ).
و دگر بار تأکید مى کند که بعد از این ماجرا، خداوند رحمت خود را شامل حال آنها ساخت و توبه آنها را پذیرفت; زیرا او نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم است (ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَئُوفٌ رَحیمٌ).
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۱۷ سوره مبارکه توبه)
@ayehsobh
هدایت شده از مؤسسه رهروان راه قرآن مبارکه
🥀🥀🥀 در آستانهی سالگرد شهادت #شهید_قاسم_سلیمانی (مالک رهبری)، #آیت_الله_مصباح_یزدی (عمار رهبری) هم آسمانی شد.🥀🥀🥀
شادی روحشان اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#مؤسسه_رهروان_راه_قرآن_مبارکه
@rahrovanraheqoran