یازینب:
یازینب:
🥀🥀🥀سنگر خاطره 🥀🥀🥀
میخوام براتون از اون روزایی بگم که جوونِ ۱۸ساله دست برد تو شناسنامش،از اون روزایی که همه چیز یهو بهم ریخت،دیگه صدای بازی بچها از کوچه نمیومد،دیگه صدای توپ وشلیک و انفجار بودکه به گوش میرسید،دیگه بچها دستشون و برای هواپیما ها تکون نمیدادن آخه هواپیماها خیلی نامرد شده بودن هرچه بچه ایی که براشون دست تکون میدادو میزدند...😔
دیگه هیچ کس رادیو گوش نمیداد همه میترسیدن،آخه یهو آقایی که صداش از تو رادیو میومد میگفت وضعیت قرمز است!ومعنی و مفهوم آن این است که حمله هوایی انجام خواهد شد.همه میدویدن سمت پناهگاها توهمین ترس و استرسا ۸تا از همشهری های خودمون شهیدشدن و شدن شهدای بمباران😔
پسرا یهو مرد شدن،زنا یهو شیر زن شدن،جوونای شهرمون که تومکتب امام حسین درس خونده بودن عباس وار رفتن،۲۲۵ نفرشون شهید شدن،۱۳ نفرشون جاویدالاثر شدن،میگن شهدای جاوید الاثر سرشون و حضرت زهرا جان به دامن میگیرن،مادر بهتر پیداکردن،مادرِ تمامِ مادرا،همونجا موندن و دیگه برنگشتن سمت شهر....
تومکتب امام حسین ۶ماهه میشه سرباز امام زمانش و شهیدمیشه،مهدی ومهرداد براتی از بچهای شهرخودمون از ۶ماهه ابی عبدالله درس گرفتن و شدن فدایی امام زمانشون،شدن کم سن ترین شهدای شهرمون.
توهمون شلوغیا و واهمه ها که همه ی دلا آشوب بودوقتی شهید اصغر نظری و آوردن توشهر وقتی شد اولین شهید شهرمون،دلا آروم گرفت.........
ادامه داستان......
دفاع مقدس در شهرستان فریدن
#فایل_صوتی
#شمسا(فضای مجازی بسیج فریدن)