🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🔰امام خامنهاے(مدظلهالعالے):
✅بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم.
هیچ وقت به مردم نگفتهام و نمیگویم
این کس را انتخاب کنید، آن کس را
انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت
میکنم و آن جایی است که کسانی
بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب
مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل
رأی مردم، رأی آنها را بشکنند.
[۱۳۹۶/۰۱/۰۱]
💯 طبق قانون، انتخابات باید موقع مقرر خود برگزار شود، بنابراین هرگونه تخلف در به تعویق انداختن آن، خلاف قانون خواهد بود.
🔸💠🔹
🔰 #عکس_نوشت
🔴 دخالت در انتخابات
#ما_منتظر_انتخاباتیم
#انتخابات_1400
#انتخاب_آگاهانه #ایران_قوی
#مشارکت_حداکثری
◀️ نشر حداکثری
#ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
▫️به چه ڪسی رأی بدیم⁉️
🔴 هر کاندیدای انقلابے
دارای این شاخصه هاست✋
🍃🌻🍃
🎞 #ویدیو_کامنت
✅ موضوع:
شاخصه های انقلابی بودن
در بیان مقام معظم رهبری(حفظهالله)
⏱در یک دقیقه
#انقلابی_بودن #روشنگری #ثامن
#ایران_قوی #انتخابات_1400 #انتخاب_آگاهانه #مشارکت_حداکثری
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
❌واقعیت تأخیر انتخابات، خرید زمان
توسط دولتها، برای تکمیل پروژههای
ناتمام و پیشبرد بیشتر سیاستهای
مدنظر آنها است!😏
♦️طرح این مسئله فقط در کشور ما
نیست که با مخالفت مواجه میشود.
سال گذشته(2020م)، دونالد ترامپ
مسئله تأخیر انتخابات آمریکا را مطرح
کرد، که با واکنش شدید سناتورها و
سیاسیون آمریکایی مواجه شد.
▫️دلیل مخالفت با
عقب انداختن انتخابات چیست!؟
🔺ناسازگاری با قانون اساسی؛
تعویق انتخابات با اصل 119 قانون
اساسی سازگار نیست، زیرا به موجب آن
انتخابات ریاست جمهوری حداقل تا یک
ماه قبل از روز تنفیذ ریاست جدید
(یعنی 12مرداد) باید انجام بگیرد.
✍اسماعیل نیسی
🔸💠🔹
🔰 #عکس_نوشت
🔴 تعویق انتخابات، پیشبرد سیاستها
#ایران_قوی #انتخابات_1400
#ما_منتظر_انتخاباتیم #ثامن #کرونا
#انتخاب_آگاهانه #مشارکت_حداکثری
◀️ نشر حداکثری
#ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🔹 تا حالا شده کسی جلوتون بگه:
آقا مردم خسته شدن...
کی پای صندوقرای میره...
و شما در جواب #سکوت کنید❓
🍃🌻🍃
🎞 #ویدیو_کامنت
✅ موضوع:
🔸 #راهکار مقابله با این
#عملیات_جنگ_روانی چیه⁉️
#انقلابی_بودن #روشنگری #ثامن
#ایران_قوی #انتخابات_1400 #انتخاب_آگاهانه #مشارکت_حداکثری
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
❌این سخنانِ پشت پرده و بر حسب
تحلیل نیست! عین جملات سخنگوی
کاخ سفید در کنفرانس اخیر است.
❌خیلی روشن و شفاف میگوید: ما
اسرائیل را به عنوان شریک مهم خود،
در جریان مذاکرات و اهدافمان قرار
دادهایم.
💯❌از آن طرف، تیم مذاکرهکنندهی
ایرانی در حالی همچنان در حال مذاکره
برای بازگرداندن آمریکا به برجام است که
ما مردم، بر خلاف اسرائیلیها از جزئیات
مذاکرات بیاطلاعیم!
🔸💠🔹
🔰 #عکس_نوشت
🔴 اسرائیلی ها هم میدانند؛ ولی ما نه!
#ایران_قوی #انتخابات_1400
#ما_منتظر_انتخاباتیم #ثامن #برجام
#انتخاب_آگاهانه #مشارکت_حداکثری
◀️ نشر حداکثری
#ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
داستان بسیار زیبای #پسرک_فلافل_فروش براساس زندگی شهید مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت28
#وابستگی_به_نجف
ایام حضور هادی در نجف به چند دوره تقسیم می شود. حالات و احوال او در این سه سال حضور او بسیار متفاوت است. زمانی تلاش داشت تا یک کار در کنار تحصیل پیدا کند و درآمد داشته باشد.
کار برایش مهیا شد، بعد از مدتی کار ثابت با حقوق مشخص را رها کرد و به دنبال انجام کار برای مردم و به نیت رضای پروردگار بود.
هادی کم کم به حضور در نجف و زندگی در کنار امیرالمومنین علی ع بسیار وابسته شد. وقتی به ایران بر می گشت، نمی توانست تهران را تحمل کند. انگار گمگشته ای داشت که می خواست سریع به او برسد.
دیگر در تهران مثل یک غریبه بود. حتی حضور در مسجد و بین بچه ها و رفقای قدیمی او را سیر نمی کرد.
این وابستگی را وقتی بیشتر حس کردم که می گفت: حتی وقتی به کربلا می روم و از حضور در آنجا لذت می برم، دلم برای نجف تنگ می شود. می خواهم زودتر به کنار مولا امیرالمومنین برگردم.
این را از مطالعاتی که داشت می توانستم بفهمم. هادی در ابتدا برای خواندن کتابهای اخلاقی به سراغ آثار مقدماتی رفت. آداب الطلاب آقای مجتهدی را می خواند و...
رفته رفته به سراغ آثار بزرگان عرفان رفت. با مطالعه آثار و زندگی این اشخاص، روز به روز حالات معنوی او تغییر می کرد.
من دیده بودم که رفاقت های هادی کم شده بود. برخلاف اوایل حضور در نجف، دیگر کم حرف شده بود. معاشرت او با بسیاری از دوستان در حد یک سلام و علیک شده بود.
به مسجد هندی ها علاقه داشت. نماز جماعت این مسجد توسط آیت الله حکیم و به حالتی عارفانه برقرار بود. برای همین بیشتر مواقع در این مسجد نماز می خواند.
خلوت های عارفانه داشت. نماز شب و برخی اذکار و ادعیه را هیچگاه ترک نمی کرد.
این اواخر به مرحوم آیت الله کشمیری ارادت خاصی پیدا کرده بود. کتاب خاطرات ایشان را می خواند و به دستورات اخلاقی این مرد بزرگ عمل می کرد.
یادم هست که می گفت: آیت الله کشمیری عجیب به نجف وابسته بود. زمانی که ایشان در ایران بستری بود می گفت مرا به نجف بببرید بیماری من خوب می شود.
هادی این جملات را می خواند و می گفت: من هم خیلی به اینجا وابسته شده ام، نجف تمام وجود ما را گرفته است، هیچ مکانی جای نجف را برای من نمی گیرد.
این سال آخر هر روز یک ساعت را به وادی السلام می رفت. نمی دانم در این یک ساعت چه می کرد، اما هر چه بود حال عجیب معنوی برای او ایجاد می کرد.
این را هم از استاد معنوی خودش مرحوم آیت الله کشمیری و آقا سید علی قاضی فرا گرفته بود.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه وخاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت29
#عرفان
هادی یک انسان بسیار عادی بود. مثل بقیه، تنها تفاوت او عمل دقیق به دستورات دین بود. برای همین در مسیر خودسازی و عرفان قرار گرفت.
اما مسیر عرفانی زندگی او در نجف به چند بخش تقسیم می شود. مانند آنچه که بزرگان فلسفه و عرفان گفته اند، مسیر من الخلق الی الحق و ... به خوبی طی نمود.
هادی در زمانی که در نجف در محضر بزرگان تحصیل می کرد، نیمی از روز را مشغول تحصیل و بقیه را مشغول کار بود. در ابتدا برای انجام کار حقوق می گرفت، اما بعدها کارش را فقط برای رضای خدا انجام می داد.
شهریه نمی گرفت، برای کاری که انجام می داد مزد نمی گرفت. حتی اگر کسی می خواست به او مزد بدهد ناراحت می شد. منزل بسیاری از طلبه ها و برخی مساجد نجف را لوله کشی کرد اما مزد نگرفت!
توکل و اعتماد عجیبی به خدا داشت. یکبار به هادی گفتم: تو که شهریه نمی گیری، برای کار هم پول نمی گیری، پس هزینه های خودت را چطور تأمین می کنی؟
هادی گفت: باید برای خدا کار کرد، خدا خودش هوای ما را دارد. گفتم: این درست، اما ...
یادم هست آن روز منزل یکی از دوستانش بودیم. هادی بعد از صحبت من، مبلغ بسیار زیادی را از جیب خودش بیرون آورد و به دوستش داد و گفت: هر طور صلاح می دانی مصرف کن!
خانهای وسیع و قدیمی در نجف به هادی سپرده شده بود تا از آن نگهداری کند. او در یکی از اتاقهای کوچک و محقر آن سکونت داشت.
بیشتر وقتش را در خانه به عبادت و مطالعه اختصاص داده بود. او از صاحب خانه اجازه گرفته بود تا زائران تهیدستی که پولی ندارند را به آن خانه بیاورد و در آنجا به آنها اسکان دهد.
برای زائران غذا درست میکرد. در بیشتر کارها کمکحالشان بود. اگر زائری هم نبود، به تهیدستان اطراف خانه سکونت میداد و در هیچحالی از کمک دادن دریغ نمیکرد.
آن خانه حدود صد سال قدمت داشت و بسیار وسیع بود، شاید هرکسی جرات نمیکرد در آن زندگی کند.
بعد از شهادت هادی آن را به طلبه دیگری سپردند اما آن طلبه نتوانست با ظلمت و وحشت خانه کنار بیاید!
اربعین که نزدیک می شد، هادی اتاقها را به زائران و مهمانان میداد و خودش یک گوشه میخوابید، گاهی پتوی خودش را هم به آنها میبخشید.
او عادت کرده بود که بدون بالش و لوازم گرمایشی بخوابد. یکبار مریض شده بود، خودش در سرما در راهروی خانه خوابید اما اتاق را که گرم بود در اختیار زائران راهپیمایی اربعین قرار داد.
او در این مدت با پیرمرد نابینایی آشنا شده بود و کمکهای زیادی به او کرده بود. حتی آن پیرمرد نابینا را برای زیارت به کربلا هم برده بود
هادی در زمانی که مشغول کارهای عرفانی و ذکر و خلوت شده بود، کمتر با دیگران حرف می زد. این هم از توصیه های بزرگان است که انسان در ابتدای راه، سکوت را بر هر کاری مقدم بدارد.
هادی می دانست بسیاری از معاشرت ها تأثیر منفی در رشد معنوی انسان دارد، لذا ارتباط خود را با بیشتر دوستان در حد یک سلام و علیک پایین آورده بود.
این اواخر بسیار کتوم شده بود. یعنی خیلی از مسائل معنوی را پنهان می کرد. از طرفی تا آنجا که امکان داشت در راه خدا زحمت می کشید. هر زائری که به نجف می آمد، به خانه خودش می برد و از آنها پذیرائی می کرد.
هیچ وقت دوست نداشت که دیگران فکر کنند که آدم خوبی است. این سال آخر روزه داری و دیگر مراقبت های معنوی را بیشتر کرده بود.
تا اینکه ماجرای مبارزه با داعش پیش آمد، هادی آنجا بود که از خلوت معنوی خود بیرون آمد. او به قول خودش مرد میدان جهاد بود، شجاعتش را هم قبلاً اثبات کرد. حالا هم میدان مبارزه ایجاد شده بود.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه وخاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت30
#دست_سوخته
#سید_روح_الله_میرصانع
از بالاترین ویژگی های آقا هادی که باعث شد در این سن کم، ره صدساله را یک شبه طی کند طهارت درونی او بود.
برخلاف بسیاری از انسان ها که ظاهر و باطن یکسانی ندارند، هادی بسیار پاک و صاف و بدون هرگونه ناپاکی بود. حرفش را می زد و اگر اشکالی در کار خودش می دید سعی در برطرف نمودن آن داشت.
یادم هست اواخر سال 1390 آمد و در حوزه کاشف الغطاء نجف مشغول تحصیل شد. بعد از مدتی کار پیدا کرد و دیگر از شهریه استفاده نکرد.
آن اوایل به هادی گفتم: نمی خوای زن بگیری؟
می خندید و می گفت: نه، فعلاً باید به درس و بحث برسم.
سال بعد وقتی در مورد زن و زندگی با او صحبت می کردم، احساس کردم بدش نمی آید که زن بگیرد. چند نفر از طلبه های هم مباحثه با هادی متأهل شده بودند و ظاهراً در هادی تأثیر گذاشته بودند.
یکبار سر شوخی را باز کرد و بعد هم گفت: اگر یه وقت مورد خوبی برای من پیدا کردی من حرفی برای ازدواج ندارم.
از این صحبت چند روزی گذشت. یکبار به دیدنم آمد و گفت: می خواهم برای پیاده روی اربعین به بصره بروم و مسیر طولانی بصره تا کربلا را طی کنم.
با توجه به اینکه کارت اقامت او هنوز هماهنگ نشده بود با اینکار مخالفت کردم اما هادی تصمیم خودش را گرفته بود.
آن روز متوجه شدم که پشت دست هادی به صورت خاصی زخم شده، فکر می کنم حالت سوختگی داشت. دست او را دیدم اما چیزی نگفتم.
هادی به بصره رفت و ده روز بعد دوباره تماس گرفت و گفت: سید امروز رسیدیم به نجف، منزل هستی بیام؟
گفتم: با کمال میل، بفرمائید.
هادی به منزل ما آمد و کمی استراحت کرد. بعد از اینکه حالش کمی جا آمد، با هم شروع به صحبت کردیم. هادی از سفر به بصره و پیاده روی تا نجف تعریف می کرد، اما نگاه من به زخم دست هادی بود که بعد از گذشت ده روز هنوز بهتر نشده بود!
صحبت های هادی را قطع کردم و گفتم: این زخم پشت دست برای چیه؟ خیلی وقته که می بینم. سوخته؟
نمی خواست جواب بده و موضوع را عوض می کرد. اما من همچنان اصرار می کردم.
بالاخره توانستم از زیر زبان او حرف بکشم!
مدتی قبل، در یکی از شبها خیلی اذیت شده بود. می گفت که شیطان با شهوت به سراغ من آمده بود. من هم چاره ای که به ذهنم رسید این بود که دستم را بسوزانم!
من مات و مبهوت به هادی نگاه می کردم. درد دنیایی باعث شد که هادی از آتش شهوت دور شود. آتش دنیا را به جان خرید تا گرفتار آتش جهنم نشود.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه وخاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری...
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
کسانۍ ...
بھ#امامزمان شان خواهندرسید🌿
کھاهلسرعـتباشند-!
واِلاّتاریخِکربلانشاندادھکھ
قافلھ؎حسینۍمعطلکسۍنمۍماند🌤
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسته به معرفت من و شماست!
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❤️
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2