🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🛑 میزان تولید برق کشورهای جهان
از نیروگاه های هسته ای
🔸💠🔹
🔰 #اینفوگرافیک
🇮🇷 #تولید_برق
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
👥| #برای_مردم
💡| یه لامپ کمتر روشن میکنیم
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🌠 #پوستر
#تدبیر_مردمی
#قطعی_برق
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
◾️🍃
🍃
[• #مناسبتے •]
◾️گوشه ای از معارف امام جواد(ع)
🔳امام جواد علیه السّلام، گوشه مهمّی
از جهاد همه جانبه اسلام را در عمل خود
پیاده کرد و درس بزرگی را به ما آموخت.
آن درس بزرگ این است، هنگامی که در
مقابل قدرت های منافق و ریاکار قرار می
گیریم ، باید همّت کنیم، هوشیاری مردم
را برای مقابله با این قدرت ها برانگیزیم..
📜فرمایشات حضرت آقا
در کتاب انسان ۲۵۰ ساله
🖇 #امام_جواد_علیه_السلام🏴
🖇 #درک_معارف_اهل_بیت
نشر حداڪثری #ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🏞 #عکس_نوشت
🔴 کشور سالم در گرو
تفاهم دولت و ملت است
🔸💠🔹
🔰 امام خامنه ای(حفظهالله):
🔹اگر یک کشور بخواهد یک کشور
سالمی باشد باید بین دستگاه حاکمه
با ملت تفاهم باشد.
🔹معالأسف در رژیمهای شاهنشاهی
و بخصوص در رژیم اخیر، آن معنا
عکس بود... 📅 ۱۳۵۸/۳/۳۰
🖇 #ایران_قوی #ثامن
🖇 #ما_میتوانیم #لبیک_یا_امام
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
🔴 قبض نجومی دردسرساز شد!
❌ یارانه ۵۲ میلیونی دولت
به یک سلبریتی پُرمصرف‼️
🔸💠🔹
🔻 اخیرا علی کریمی با انتشار اطلاعات
قبض برق خانه خود، به اخطار قطع برق
معترض شده و با این اطلاعات، امکان
دسترسی به اطلاعات مصرف برق خانه
خود را مهیا کرده است.
🔹 در قبض مرتبط با آخرین دوره مصرف
برق این مشترک، شاهد مصرف برق ۶۲۸۰
کیلوواتی هستیم. این درحالی است که حد
مصرف بهینه در شهر تهران برابر ۳۰۰ کیلو
وات است و وی ۲۱ برابر یک خانوار، برق
مصرف میکند.
🔸 هزینه تمامشده تولیدوتوزیع هر کیلو
وات ساعت برق ۹ هزار تومان است. مبلغ
قبض برق این سلبریتی با مصرف نجومی
مبلغ ۳.۸ میلیون تومان شده، اما هزینه
واقعی برق مصرفی وی معادل ۵۶ میلیون
تومان برآورد میشود!
🔹 متاسفانه ۱۵ درصد از مشترکان برق
در کشور مشابه کریمی به صورت نجومی
از برق استفاده کرده و حاضر به پرداخت
قیمت واقعی این انرژی نیستند.
🔺در همین راستا، پورحمید، کارشناس
انرژی میگوید ۵۱ درصد از یارانه برق
پرداختی در کشور سهم ۳ دهک پُرمصرف
میشود و باید تعرفه برق تغییر کند اما
این موضوع به معنای گرانکردن برق
نیست، بلکه مسئله دریافت هزینه واقعی
از پرمصرفها است.
🖇 #توزیع_عادلانه_برق
◀️ نشر حداکثری #ڪانالهای_ثامن
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جزءخوانی
تحدیر(تندخوانی)جزء30
حدود30دقیقه
دورپانزدهم
برای ظهور
وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی_عظم_البلا
نماهنگ جدید ویژه دعای فرج الهی عظم البلا با صدای دل نشین علی فانی
#أللَّھُمَ_عجِلْ_لِوَلیِڪْ_ألْفَرَج
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
📽 کریمی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید:
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)🌼
🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!🌜🍃
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🔰بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
32.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پویش همخوانی فرزندان حسینی
روزهای دوشنبه
به مناسبت روززیارتی امام حسن علیه السلام وامام حسین علیه السلام
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(23).mp3
2.27M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷تقدیم به روح پاک و مطهر شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس
🔷 سهم روز صد و هشتاد و یکم : خطبه ۳۲ تا خطبه ۳۱
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📣 (در سال ۳۷ هجری در مسجد کوفه در شناخت مردم و روزگاران پس از پیامبر "صلی الله علیه وآله وسلم" ایراد فرمود)
1⃣ سير ارتجاعی امت اسلامی
♦️ای مردم! در روزگاری کينه توز و پر از ناسپاسی و کفران نعمت ها صبح کرده ايم که نيکوکار بدکار به شمار می آيد و ستمگر بر تجاوز و سرکشی خود می افزايد. نه از آن چه می دانيم بهره می گيريم و نه از آن چه نمی دانيم می پرسيم و نه از حادثه مهمّی تا بر ما فرود نيايد می ترسيم.
2⃣ اقسام مردم (روانشناسی اجتماعي مسلمين، پس از پيامبر"صلی الله علیه وآله وسلم")
♦️در اين روزگاران مردم چهار گروه اند: گروهی اگر دست به فساد نمی زنند، برای اين است که روحشان ناتوان و شمشيرشان کند و امکانات مالی در اختيار ندارند. و گروه ديگر آنانکه شمشير کشيده و شرّ و فسادشان را آشکار کرده اند، لشکرهای پياده و سواره خود را گرد آورده و خود آماده کشتار ديگرانند. دين را برای به دست آوردن مال دنيا تباه کردند که يا رئيس و فرمانده گروهی شوند، يا به منبری فرا رفته، خطبه بخوانند. چه بد تجارتی که دنيا را بهای جان خود بدانی و با آنچه که در نزد خداست معاوضه نمايی. و گروهی ديگر با اعمال آخرت، دنيا را می طلبند و با اعمال دنيا در پی کسب مقام های معنوی آخرت نيستند، خود را کوچک و متواضع جلوه می دهند. گام ها را رياکارانه و کوتاه بر می دارند، دامن خود را جمع کرده، خود را همانند مؤمنان واقعی می آرايند و پوشش الهی را وسيله نفاق و دورويی و دنياطلبی خود قرار می دهند. و برخی ديگر با پستی و ذلّت و فقدان امکانات، از به دست آوردن قدرت محروم مانده اند، که خود را به زيور قناعت آراسته و لباس زاهدان را پوشيده اند. اينان هرگز در هيچ زمانی از شب و روز از زاهدان راستين نبوده اند.
3⃣ وصف پاكان در جامعه مسخ شده
♦️در اين ميان گروه اندکی باقی مانده اند که ياد قيامت چشم هايشان را بر همه چيز فرو بسته و ترس رستاخيز اشک هايشان را جاری ساخته است؛ برخی از آنها از جامعه رانده شده و تنها زندگی می کنند و برخی ديگر ترسان و سرکوب شده يا لب فرو بسته و سکوت اختيار کرده اند؛ بعضی مخلصانه همچنان مردم را به سوی خدا دعوت می کنند و بعضی ديگر گريان و دردناکند که تقيّه و خويشتن داری، آنان را از چشم مردم انداخته است و ناتوانی وجودشان را فرا گرفته گويا در دريای نمک فرو رفته اند. دهن هايشان بسته و قلب هايشان مجروح است؛ آن قدر نصيحت کردند که خسته شدند، از بس سرکوب شدند، ناتوانند و چندان کشته دادند که انگشت شمار شدند.
4⃣ روش برخورد با دنيا
♦️ "پس بايد دنيای حرام در چشمانتان از پَرِ کاهِ خشکيده و تُفاله های قيچی شده دام داران، بی ارزش تر باشد. از پيشينيان خود پند گيريد، پيش از آنکه آيندگان از شما پند گيرند، اين دنيایِ فاسدِ نکوهش شده را رها کنيد زيرا مشتاقان شيفته تر از شما را رها کرد.
( می گويم: بعضی از نادانان اين خطبه را به معاويه نسبت داده اند، ولی بدون ترديد اين خطبه از سخنان اميرمؤمنان(علیه السلام) است. «طلا کجا و خاک کجا؟! آب گوارا و شيرين کجا و آب نمک کجا؟!». دليل بر اين مطلب سخن «عمرو بن بحر، جاحظ» است که ماهِر در ادب و نقّاد بصير سخن می باشد، او اين خطبه را در کتاب «البيان و التبيين» آورده و گفته است: آن را به معاويه نسبت داده اند. سپس اضافه کرده که اين خطبه به سخن امام(علیه السلام) و به روش او در تقسيم مردم شبيه تر است. و اوست که به بيانِ حال مردم، از غلبه، ذلّت، تقيّه و ترس واردتر است، سپس می گويد: «تا کنون چه موقع ديده ايم که معاويه در يکی از سخنانش مسير زهد پيش گيرد و راه و رسم بندگان خدا را انتخاب کند؟!»
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه32
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
📣 ( در آغاز جنگ جمل در سال ۳۶ هجری، ابن عباس را برای پند دادن به سوی زبیر فرستاد و فرمود:)
🔹روانشناسی طلحه و زبير
♦️با طلحه ديدار مکن، زيرا در برخورد با طلحه او را چون گاو وحشی می يابی که شاخش را تابيده و آماده نبرد است، سوار بر مرکب سرکش می شود و می گويد رام است. بلکه با زبير ديدار کن که نرم تر است. به او بگو پسر دايی تو می گويد: در حجاز مرا شناختی و در عراق مرا نمی شناسی؟! چه شد که از پيمان خود بازگشتی؟! (جمله کوتاه «فَما عَدا مِمّا بَدا» برای نخستين بار از امام علی "علیه السلام" شنيده شده و پيش از امام(علیه السلام) از کسی نقل نشده است.)
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه31
┄═❁✦❀•••🌿🌸🌿•••❀✦❁═┄
#هرچی_توبخوای
#قسمت77
همون موقع آقای موحد و چند تا جوان دیگه از هیئت اومدن بیرون...
یکی از لباس هایی که من براش خریده بودم پوشیده بود.
متوجه شدم #اصراری برای اونجور لباس پوشیدن نداشته.نزدیک بودیم و حرفهاشون رو تقریبا میشنیدم.بهش میگفتن خوش تیپ تر شدی.
سحر به پونه گفت:
_لازم نیست زنگ بزنی داداشت.الان زهرا میره به آقای موحد میگه ما رو برسونه.😌
با تعجب نگاهش کردم.😳گفت:
_چیه؟ تو که الان از خداته.😄
من چیزی بهشون نگفته بودم.نمیدونم از کجا فهمیده بود.🙁
به پونه گفتم:
_نه،پونه جان.زنگ بزن داداشت بیان.😐
سحر لبخند شیطنت آمیزی زد 😁😏و سریع رفت جلو و آقای موحد رو صدا کرد.همه برگشتن سمت ما.به آقای موحد گفت:
_خانم روشن با شما کار دارن.یه لحظه تشریف بیارید.☝️
آقای موحد نگاهی به من که سرم پایین بود کرد.خواست بیاد سمت ما که یکی از آقایون گفت:
_شما صبر کن.من ببینم کارشون چیه؟.
آقای موحد هم که دید اگه اصرار کنه خوب نیست،چیزی نگفت.منم تا متوجه شدم یکی دیگه داره میاد،سرمو آوردم بالا و بدون اینکه نگاهش کنم،گفتم:
_ما با ماشین دوستمون اومدیم هیئت.ظاهرا برای دوستمون مشکلی پیش اومده و رفتن.اگه آژانس مطمئنی سراغ دارید لطفا شماره شون رو بدید تا ما بتونیم بریم.
همون موقع آقای موحد به ما نزدیک شد و گفت:
_چیزی شده آقای رضایی؟
اون آقا که اسمش آقای رضایی بود،جریان رو براش تعریف کرد.آخر هم گفت:
_من قراره بچه ها رو ببرم وگرنه خودم میبردمشون. شما ماشین آوردین؟😊
آقای موحد گفت:_آره😊
آقای رضایی گفت:
_پس شما بچه ها رو ببر،من خانم ها رو میبرم.
آقای موحد گفت:
_شما بچه ها رو ببر،من خانمها رو میرسونم.☺️
آقای رضایی معلوم بود تعجب کرده 😟😳ولی چیزی نگفت و رفت.
آقای موحد ریموت ماشینش رو زد.گفت:
_شما سوار بشید، من الان میام.👈🚙
سحر و پونه رفتن عقب نشستن.وقتی خواستم عقب بشینم نذاشتن.گفتم:
_نمیشه که جلو بشینم،برو اونطرف تر.😠
اونا هم برام شکلک در میاوردن.😝😜همون موقع آقای موحد رسید.گفت:
_بفرمایید.دیر وقته.
مجبور شدم جلو بشینم.به سحر و پونه اشاره کردم که بعدا به حسابتون میرسم.
وقتی سوار شدیم آقای موحد سرشو کمی متمایل به من کرد و بدون اینکه به من نگاه کنه گفت:
_کجا برم؟
گفتم:
_لطفا اول منو برسونید.آدرس خونه رو دادم و گفتم:
_بعد دوستانم آدرسشون رو بهتون میدن.
یه کم جا خورد.حرکت نمیکرد.سحر گفت:
_آقای موحد به آدرسی که خانم روشن دادن تشریف ببرید.مسیر ما هم سر راهه.
آقای موحد حرکت کرد...
به سحر پیامک دادم که دارم برات. 😠👊اونم برام شکلک 😁😜فرستاد.سحر و پونه همسایه بودن و با هم پیاده شدن.
استرس داشتم...😥پیاده شدم.رفتم صندلی عقب نشستم.آقای موحد چیزی نگفت و حرکت کرد.
بعد....
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#هرچی_توبخوای
#قسمت78
حرکت کرد...💨🚙
بعد ضبط ماشین رو روشن کرد.صدای قرآن✨ تو فضای ماشین پیچید.استرسم کم شد ولی تا خونه ذکر میگفتم.😊✨
تا رسیدیم سریع تشکر کردم و پیاده شدم.از اینکه تو ماشین،قرآن گذاشته بود و حرفی نمیزد خوشم اومد.🙈
چند هفته گذشت....
میخواستم به محیا سر بزنم.رفتم خونه شون. دخترش بازی میکرد.👧🏻☺️سه ماه بعد از شهادت آقا محسن،خانواده شوهرش،زینب رو به محیا برگردوندن.
محیا خیلی خوب محکم و قاطع رفتار کرده بود.محیا گفت:
_یکی از دوستان محسن خیلی کمکم کرد.با خانواده محسن خیلی صحبت کرد تا زینب رو بهم بدن.😇نمیخواستم کار به شکایت و قانون برسه.الان رفتار همه با من تغییر کرده،خیلی ش هم بخاطر صحبت ها و رفتارهای دوست محسن بود.واقعا برادری رو برای من و محسن تمام کرد.
صدای زنگ آیفون اومد...
محیا گوشی آیفون رو برداشت و گفت:
_بفرمایید...😊
بعد درو باز کرد.گفتم:
_قرار بود مهمان بیاد برات؟😟
-بعد از تماس تو،تماس گرفتن و گفتن میخوان بیان.😊
-خب به من میگفتی،من یه وقت دیگه میومدم.😊
داشت 👑روسری و چادر👑 میپوشید.منم پوشیدم.بعد زینب رو صدا کرد و گفت:
_بیا،عمو اومده.😲👧🏻
زینب جیغ کشید و بدو از اتاق اومد بیرون..👧🏻😍رفت پیش مامانش جلوی در ایستاد.
از حرکت زینب خنده م گرفت.☺️
محیا با خانمی احوالپرسی میکرد.بعد خانم وارد خونه شد.خم شد و زینب رو بوسید.
سرشو برگردوند سمت من.هر دو مون از دیدن همدیگه تعجب کردیم.😳😳
خانم موحد بود.رسمی سلام کردم.😊لبخند زد و بامهربانی جواب داد.پشت سرش دخترهاش بودن.با اونا هم سلام و احوالپرسی کردم.😊😊بعد آقای موحد وارد شد.
زینب از دیدنش خیلی ذوق کرد.👧🏻😍آقای موحد بغلش کرد و با هاش صحبت میکرد.بعد سر به زیر و با احترام با محیا احوالپرسی کرد.از سکوت مادر و خواهرهاش تعجب کرد.وقتی متوجه من شد،تعجبش بیشتر شد.
من #اصلا نگاهش نمیکردم.خیلی #رسمی گفتم:
_سلام.
آقای موحد هم #رسمی جواب داد.محیا به همه تعارف کرد که بشینیم.خانم موحد و دخترهاش و من نشستیم.آقای موحد که زینب هنوز بغلش بود،به محیا گفت:
_اگه اشکالی نداره من و زینب بریم تو اتاق زینب.☺️
محیا گفت:
_مشکلی نیست،بفرمایید.
آقای موحد با زینب رفت تو اتاق.خانم موحد از حال مامان پرسید.منم با احترام ولی رسمی جواب دادم.بعد با محیا احوالپرسی میکرد.محیا خواست بره چایی☕️ بیاره،گفتم:
_شما پیش مهمان هات باش،من میارم.😊
درواقع میخواستم از نگاه های خانم موحد خلاص بشم.😬🙈به همه چایی دادم.خودم هم برداشتم.
دو تا چایی تو سینی موند.☕️☕️برای آقای موحد و زینب بود.سینی رو روی میز گذاشتم و خودم نشستم؛بی هیچ حرفی.خانم موحد لبخندی زد و سینی رو برداشت و رفت تو اتاق. بعد چند دقیقه اومد بیرون.با محیا صحبت میکردن و منم ساکت بودم.
خیلی نگذشت که صدای خنده و جیغ زینب بلند شد و با هیجان داد میزد....
صدای خنده ی آقای موحد هم میومد.همه خندیدن. 😁😃😄😀ولی من ساکت بودم و تو دلم با خدا حرف میزدم.😊✨
🙏خدایا این بنده ت آدم خوبیه....
حقشه با کسی ازدواج کنه که دوستش داشته باشه..ولی من نمیخوام دوستش داشته
باشم..🙏🙁
بلند شدم و خداحافظی کردم و رفتم خونه.
فرداش محیا باهام تماس گرفت که برم پیشش.
بهم گفت:...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#هرچی_توبخوای
#قسمت79
.
بهم گفت:
_دوست محسن که بهت گفتم خیلی به من کمک کرد،آقای موحد بود.هروقت بتونه با مادر و خواهراش میاد دیدن زینب.😊زینب خیلی دوستش داره.آقای موحد انصافا آدم خیلی خوبیه...
دیروز از نگاه های مادرش به تو قضیه رو فهمیدم. بالبخند نگاهم کرد و به شوخی گفت:
_خیلی دیوونه ای.پسر به این خوبی.باید از خدات هم باشه.😁😌
چشمهام پر اشک شد.😔😢سرمو انداختم پایین.محیا ناراحت گفت:
_میفهمم چه حالی داری..😒میگن خاک سرده ولی برای ما اینجوری نیست.. هرروزی که میگذره بیشتر دلم برای محسن تنگ میشه..وقتی به اینکه دیگه نمیبینمش فکر میکنم دلم میخواد بمیرم..😣گاهی چشمهامو میبندم،دلم میخواد وقتی بازش میکنم ببینم که محسن اینجا نشسته و به من نگاه میکنه.ولی هربار میبینم که نیست و جای خالیش هست... 👈اونایی که میگفتن بخاطر پول میره نمیفهمن😐 که من حاضرم #تمام_اموال خودم و همه ی آدمهای روی زمین رو بدم تا فقط یکبار وقتی چشمهامو باز میکنم ببینم اینجا نشسته و جاش خالی نباشه.. محسن دوست نداشت تنها سوار تاکسی بشم.می گفت نمیخوام مرد نامحرم کنارت بشینه.😢😠✋ الان تاکسی میبینم یاد محسن میفتم.
غذا درست میکنم یادش میفتم.😔🍛زینب پارک میبرم یادش میفتم.😭👧🏻🌳زینب شبیه باباشه،به زینب نگاه میکنم یادش میفتم.😢
هرجای خونه رو نگاه میکنم یادش میفتم..لحظه ای نیست که یادش نباشم.😭💖💔
با گریه حرف میزد.منم اشک میریختم.😢😭
-زهرا،میدونم تو هم خیلی چیزها باعث میشه یاد امین بیفتی..😢ولی خودت گفتی کاری کنیم که #خدا بیشتر دوست داره...من #وظیفه م اینه که مدام یاد محسن باشم تا همه بدونن از راهی که رفتم #راضیم و راه درست اینه..ولی آدمها تو شرایط مشابه ممکنه وظیفه شون با هم فرق داشته باشه..👈تو قبلا تو زندگیت با امین و موقع شهادتش و تدفینش با رفتارت به همه نشان دادی #راهت درسته و #حق با توئه.
👈الان هم با دوباره انتخاب کردن این راه با تأکید به همه میفهمونی این راه هم #درسته و هم #حق اینه...
آقای موحد هم برای اینکه بتونه #وظیفه ش رو انجام بده نیاز به همسر #قوی و #عاقل مثل تو داره.هیچکس بهتر از تو نمیتونه کمکش کنه...
دوباره رفتم امامزاده...🕌
خیلی بیشتر از دفعه قبل گریه کردم و دعا و راز و نیاز کردم.😭🙏✨
بعد گفتم خدایا من هرکاری تو بگی انجام میدم. 💖*هرچی تو بخوای*💖 😭🙏من نمیدونم چکار کنم،نمیدونم تو میخوای من چکار کنم.یه جوری بهم بفهمون.
❣یا یه کاری کن این بنده ت فراموشم کنه یا عشقش رو بهم بده،خیلی خیلی بیشتر از عشق امین.❣فقط خدایا زودتر تکلیف من و این بنده ت رو معلوم کن.😭🙏
چند هفته گذشت....
یه روز که مامان و بابا تو آشپزخونه باهم صحبت میکردن،شنیدم که بابا گفت:
_وحید زخمی شده و بیمارستانه.🏥حالش هم زیاد خوب نیست.😒
مامان گفت:
_این پسر کارش خطرناکه.اگه الان زهرا زنش بود،چی به سر زهرا میومد.🙁😔
بابا گفت:
_زهرا خودش باید انتخاب کنه.😒
دیگه نایستادم.رفتم تو اتاقم....
دلم شور میزد.😥راه میرفتم و با خودم حرف میزدم. حالا چکار کنم؟😧چجوری بفهمم حالش چطوره؟
گوشیمو برداشتم که زنگ بزنم.گفتم اگه یکی دیگه جواب بده چی بگم؟بگم چکاره شم؟😟🙁
گوشی رو کلافه انداختم رو تخت.راه میرفتم و ذکر میگفتم.
نمیدونستم چکار کنم...
سجاده مو پهن کردم✨ و نماز خوندم✨ و دعا کردم.آروم تر شدم ولی باز هم دلشوره داشتم.از بی خبری کلافه بودم.😥
تو آینه نگاهم به خودم افتاد.از دیدن خودم تو اون حال تعجب کردم.... گفتم:
چته زهرا؟!!! چرا اینجوری میکنی؟؟!!! مگه اون کیه توئه که نگرانشی؟؟!!!!😥😟😕
نشستم روی تخت و با خودم خلوت کردم.... متوجه شدم که بهش علاقه مند شدم.💓فهمیدم کار از کار گذشته و دلم دیگه مال خودم نیست. مال خودم که نبود،مال امین بود ولی الان مال امین هم نیست.💓☺️🙈
دقت کردم دیدم...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
✅ #سیره_شهدا
🦋 شهید حسین خرازی به شناسایی رفته بود.🌺
🍑 بعد شناسایی نقشه عملیات را پهن کرد، نقطهای را نشان داد و گفت:
اگر من شهید شدم، اینجا از روی چند خوشه گندم🌾 رد شدم.
به صاحبش بگویید راضی باشد..!
⚠️#حق_الناس
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#مهمانےازسوےبهشت•°🌱🌹•°
#قسمتیازوصیتنامہ💌
#شهیدمدافعحرمسجادطاهرینیا
«محمد حسین» عزیز! شما را ندیدم😔
اما میدانم که شما هم مثل خواهرت هدیهی حضرت «رقیه» به من هستید ☺️.
به پدر بزرگ و مادربزرگتان احترام کنید. با این که خیلی دوست داشتم ببینمت اما نشد،😔
چون من صدای کمک خواستن بچه های شیعیان را می شنویدم و نمی توانستم به صدای کمک خواستن آن ها جواب ندهم .
#شادیروحشهیدسجادطاهرینیا
#صلواتیهدیهبفرمایید🎁
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
🌷🌷:
⚘﷽⚘
✍🏻 #شهیـــد_نوشـــت
از خواهران گرامى خواهشمندم
كه #حجاب خود را حفظ كنند،
زیرا كه حجاب خون بهاى شهیدان است.
🌷 #شهید_على_روحى_نجفى
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات 🌹
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
خواهرم میدانی شیرینی چادر در چیست؟
اینکه تو لباس سربازی حجت ابن الحسن را بر تن میکنی
این که مولا با دیدنت لبخند رضایت بر لب هایش می آید
و تو دو گوهـ💎ـر گرانبهای خویش را که حیا و عفتت میباشد را حفظ میکنی
با همین یک چادر ساده میدانی به استحکام چند خانواده کمک کرده ای؟
میدانی جلوی چه میزان گناه را گرفته ای؟
به خدا قسم اینها با دنیایی قابل تعویض نمیباشند:)♡
#حجاب!
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
💫 نامگذاری #روز_حجاب_و_عفاف
♨️ بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم مشهد علیه کشف #حجاب به عنوان #روز_عفاف_و_حجاب نامگذاری شده است. روزی که دژخیمان رضاخان مردم معترض به کشف حجاب را درمسجد گوهرشاد به خاک و خون کشید.
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2