▪️جملاتی از رهبر معظم انقلاب با عبارت " #به_کوری_چشم "
🔻بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان: به مناسبت روز ملی مبارزه با استکبار جهانی (98/8/12):
من به شما عرض بکنم در آخر صحبت، ظرفیّت های ما زیاد است، ظرفیّت های کشور خیلی زیاد است، ما به حول و قوّهی الهی، #به_کوری_چشم آنهایی که نمی توانند ببینند، از همهی مشکلات بیرون خواهیم رفت.
🔻بیانات در دیدار مردم قم (96/10/19):
مردم ایران با عزّت و شرف زندگی کردهاند، انشاءالله به توفیق الهی، به کمک الهی روزبهروز هم بهتر خواهند شد، مشکلات اقتصادیشان هم #به_کوری_چشم شما برطرف خواهد شد.
🔻بیانات در دیدار جمعى از معلمان و فرهنگیان سراسر کشور (94/2/16):
ملّت ایران راهی را که انتخاب کرده است، راه متین و مستحکم و خوشعاقبتی است و به توفیق الهی و #به_کوری_چشم دشمنان، این راه به نتایج خود خواهد رسید و ملّت ایران موفّق خواهد شد.
وارث - حجت الاسلام قرائتی.mp3
4.97M
🎙 حجتالاسلام #قرائتی
🔖 #جریان_مباهله
💠 روز بیست وچهارم ذی الحجه بنابر مشهور روزی است که مباهله حضرت رسول با مسیحیان نجران در آن اتفاق افتاده است و نیز در این روز بود که حضرت امیرالمؤمنین در حال رکوع انگشتر خود را به سائل داد و آیه «انما ولیّکم الله» در شأن ايشان نازل شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰انیمیشن ماجرای #مباهله پيامبر اسلام با مسيحيان نجران
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ثواب دنیا و آخرت چه فرقی با هم دارند؟
"هانی چیت چیان" استاد دانشگاه:
🔻عده ای واژه ثواب را بی اهمیت کرده اند.
🔻فکر می کنیم آدم ها با ثواب شرطی می شوند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحویل دولت به سبک روحانی . . .
#هشت_سال_خسارت
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از «غوغای روحانی» تا «پایان روحانی»
🔸 بازخوانی متن سخنرانی مراسم تنفیذ روحانی در سال 92 به شیوهای دیگر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مشکل مذاکرات شخص روحانی بود!
👈 فؤاد ایزدی کارشناس مسائل بین الملل
🔹 آقای ظریف به خاطر شناخت نسبی خود با آمریکا، متوجه برخی مسائل میشد و با روحانی هم اختلاف داشت؛ مشکل اصلی رئیس جمهور بود.
🔹 #برجام یک پروسه سیاسی داخلی بود تا به برخی اهدافشان برسند.
🔹مسئله مذاکره با غرب و ادبیات تعامل با دنیا شیوهای بود که در انتخابات 92 و 96 جواب داد.
🔹دولت 5 رأی در شورای عالی امنیت ملی دارد و تصمیمهای مهمی مانند برجام در این شورا گرفته شده، رئیس قوه مقننه هم در آن زمان همراه دولت بود، پس اینکه بگویند اختیار کافی نداشتند، درست نیست.
🔹مشکل حکمرانی در کشور ما این است که فردمحور است، ممکن است رئیس جمهور گروه مشورتی هم داشته باشد ولی در نهایت فرد تصمیم میگیرد، این سبک در انواع موفق دنیا مورد قبول نیست، بلکه حکمرانی، دانشمحور است، هم آمریکا و هم چین از این شیوه بهره میبرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نخستین بازدید سرزده رئیسجمهور
🔹رئیسی، نخستین بازدید میدانی خود را صبح امروز، به حضور در بخش مراجعین نهاد ریاست جمهوری اختصاص داد و با مراجعین و کارکنان گفتوگو کرد.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اینترنت ملی، از نون شب واجبتر
▪️ چرا به اینترنت ملی نیاز داریم؟
#بدون_توقف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 24 ذی الحجه، #روز_مباهله در بیان رهبر معظم انقلاب
🔺روزی که پیامبر (ص) امیرالمومنین (ع) را نفس خود معرفی کردند.☝️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روايت رهبرانقلاب از روزی كه پيامبر(ص) دست عزيزان خود، فرزندان خود و حضرت علی(ع) را گرفت و آورد وسط ميدان
#روز_مباهله
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
✋
شرط تردد زائران در اربعین
🔺کرمی،معاون عمرانی استاندار ایلام:
🔹اربعین امسال متفاوتتر از سالهای قبل برگزار میشود. زوار اربعین امسال به صورت کاروانی از مبدا ساماندهی می شوند.
🔹زائران از مرزهای کشور به ویژه مرز بین المللی مهران به عتبات عالیات سفر می کنند.
🔹 شرط تردد زوار زدن هر دو دز واکسن است.
از
کانال باسواد رسانه ای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جزءخوانی
تحدیر(تندخوانی)جزء24
حدود30دقیقه
دورهفدهم
برای ظهور
وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃💠نماهنگ عظم البلا با استفاده از تکنیک دیپ فیک
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
📽 کریمی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🔰برای حفظ سلامتی، این دعا را هر صبح و شب بخوانید:
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🌼اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي دِرْعِكَ الْحَصِينَةِ الَّتِي تَجْعَلُ فِيهَا مَنْ تُرِيدُ. (سه مرتبه)🌼
🍃🌛خداوندا، مرا در زره نگهدارنده و قوی خود _ که هر کس را بخواهی در آن قرار میدهی _ قرار بده!🌜🍃
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ🌸
🔰بهجتالدعاء، ص ٣۴٧ ( مجموعه ادعیه، اذکار و دستورالعملهای عبادی مورد توصیه حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره)
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#هرچی_توبخوای
#قسمت116
گفت:
_وحید مرد #قوی ایه،ایمان #محکمی داره.وقتی اومد پیشم و درمورد تو باهام حرف زد، فهمیدم همون کسیه که مطمئن بودم خوشبختت میکنه.از کارش پرسیدم. #صادقانه جواب داد.بهش گفتم نمیخوام دخترم دوباره به کسی دل ببنده که امروز هست ولی معلوم نیست فردا باشه.گفت کار من #خطرناکه ولی شما کی رو میشناسید که مطمئن باشید فردا هست.گفتم زندگی با شما سخته، نمیخوام دخترم بیشتر از این تو زندگیش #سختی بکشه.ناراحت شد ولی چیزی نگفت و رفت.میخواستم ببینم چقدر تو تصمیمش #جدیه.☝️چند وقت بعد دوباره اومد...
گفت من #نمیتونم دختر شما رو فراموش کنم، نمیتونم بهش فکر نکنم ولی نمیتونم کارم هم تغییر بدم،این #مسئولیتیه که خدا بهم داده.از پنج سال انتظارش گفت،از #خواب_امین گفت. ازم خواست با خودت صحبت کنه.بهش گفتم به شرطی که از علاقه ش،از انتظارش و از خواب امین چیزی بهت نگه.من مطمئن بودم تو قبول میکنی باهاش ازدواج کنی ولی میخواستم به #عقل_وایمان_تو،ایمان بیاره.اون یک سالی که منتظر بله ی تو بود دو هفته یکبار با من تماس میگرفت تا ببینه نظر تو تغییر کرده یا نه. #خجالت میکشید وگرنه بیشتر تماس میگرفت. بعد ازدواجتون بهش گفتم زهرا همونی هست که فکرشو میکردی؟گفت زهرا خیلی #بهتر از اونیه که من فکر میکردم...زهرا،وحید برای اینکه تو همسرش باشی خیلی #سختی کشیده. #انتظاری که اصلا براش راحت نبوده. #پاکدامنی که اصلا براش راحت نبوده.دور و برش خیلیها بودن که براش ناز و عشوه میومدن ولی وحید سعی میکرد بهشون توجه نکنه.وحید تو رو #پاداش_خدا برای صبر و پاکدامنیش میدونه. برای وحید خیلی سخته که تو رو از دست بده.اونم الان که هنوز عمر باهم بودنتون به اندازه انتظاری که کشیده هم نیست.تو این قضیه تو خیلی #سختی کشیدی، #اذیت شدی، #امتحان شدی ولی این امتحان،امتحان وحیده. وحید بین ✨دل و ایمانش✨ گیر کرده.به نظر من اگه وحید به جدایی از تو حتی فکر کنه هم قبوله..تا خواست خدا چی باشه.مثل همیشه #درکش_کن. وحید #مسئولیت سرش میشه. وقتی مسئولیت تو رو قبول کرده یعنی نمیخواد تو ذره ای تو زندگیت اذیت بشی.میدونه هم باهم بودنتون برات سخته هم جدایی تون.وحید میخواد بین بد و بدتر یه راه خوب پیدا کنه.من فکر میکنم اینکه الان بهم ریخته و به امام رضا(ع) پناه برده بخاطر اینه که راهی پیدا کنه که هم #تو رو داشته باشه،هم #کارشو.😊😒
حاجی شماره کسی که مراقب وحید بود رو به ما داد....
بابا باهاش تماس گرفت و تونستیم وحید رو تو حرم پیدا کنیم.قسمت مردانه بود.بابا رفت و آوردش رواق امام خمینی(ره)...
بابا خیلی باهاش صحبت کرد تا راضی شد منو ببینه.
سرم پایین بود و با امام رضا(ع) صحبت میکردم، ازشون میخواستم به من و وحید کمک کنن.سرمو آوردم بالا...
بابا و وحید نزدیک میشدن.بلند شدم.وحید ایستاد.رفتم سمتش.نصف شب بود.رواق خلوت بود.گفتم:
_سلام😒
نگاهم نمیکرد.با لحن سردی گفت:
_سلام.
از لحن سردش دلم گرفت.بغض داشتم.گفتم:
_وحید..خوبی؟😢
همونجا نشست.سرش پایین بود.رو به روش نشستم.گفت:
_زهرا،من دنیا رو بدون تو نمیخوام.😔
-وحید😥
نگاهم کرد.گفتم:
_منم مثل شما هستم.منم #جونمو میدم برای #خدا..شما باید ادامه بدی #بخاطرخدا.
-زهرا،من جونمو بدم برام راحت تره تا تو رو از دست بدم.😞
-میدونم،منم همینطور..😊❤️ولی با وجود اینکه خیلی دوست دارم،حاضرم بخاطر خدا از دست دادن شما رو هم تحمل کنم.
-ولی من....😞
با عصبانیت گفتم:
_وحید😠☝️
خیلی جا خورد.😳
-شما هم میتونی بخاطر خدا هر سختی ای رو تحمل کنی.میتونی، #باید بتونی.😠
سکوت طولانی ای شد.خیلی گذشت.گفت:
_یعنی میخوای به کارم ادامه بدم؟😒
-آره😠
-پس تو چی؟فاطمه سادات؟😔
-از این به بعد حواسمو بیشتر جمع میکنم.😠
-من نمیتونم ازت مراقبت کنم...با من بودنت خطرناکه برات...😣😞
چشمم به دهان وحید بود.چی میخواد بگه..
-..بهتره از هم جدا بشیم.😞💔
جونم دراومد.با ناله گفتم:
_وحید😢😥
نگاهم کرد.
اشکهام میریخت روی صورتم.😭خیلی گذشت. فقط با اشک به هم نگاه میکردیم.😭😢
خدایا خیلی سخته برام.جدایی از وحید از شهید شدنش سخت تره برام.درسته که خیلی وقتها نیست ولی یادش، #فکرش همیشه با من هست. ولی اگه قرار باشه #نامحرم باشه..آخه چجوری بهش فکر نکنم؟! خدایا #خیلی_سخته برام.😣😭
سرمو انداختم پایین.دلم میخواست چشمهامو باز کنم و بهم بگن همه اینا کابوس بوده..
خیلی گذشت....
خیلی با خودم فکر کردم. #عاقبت_بخیری_وحید از هرچیزی برام #مهمتر بود.مطمئن بودم.گفتم خدایا 😭✨*هرچی تو بخوای*✨
سرمو آوردم بالا.تو چشمهاش نگاه کردم.بابغض گفتم:
_فاطمه سادات چی؟😢
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#هرچی_توبخوای
#قسمت117
_فاطمه سادات چی؟😢
-از فاطمه سادات هم نمیتونم مراقبت کنم.پیش تو جاش امن تره.😠
-من میتونم کنار شما مراقب خودم و فاطمه سادات باشم.😢💔
-نمیشه.اون وقت من همش نگران شما هستم. روی کارم تمرکز ندارم.😠✋
سعی میکرد با بی رحمی حرف بزنه.😣😢
گفتم:
_باشه.هرجور شما صلاح میدونی.😢
-زهرا😢
با اشک به من نگاه میکرد....
سرمو انداختم پایین.😣😢بابا اومد نزدیک.کنار ما نشست.وحید هم سرشو انداخت پایین.😞بابا اومد نزدیک و گفت:
_وحیدجان کار شما سخته،مهمه.من توانایی های شما رو ندارم که تو کارت کمکت کنم،ولی اگه اجازه بدی تو مسائل خانواده ت یه کم کمکت کنم.😊
وحید به بابا نگاه کرد.بابا گفت:
_اگه اجازه بدی وقتهایی که شما کار داری و نمیرسی از خانواده ت مراقبت کنی،من به جای شما مراقبشون هستم.😊
وحید یه کم فکر کرد و گفت:
_شما خودتون کار و زندگی دارین...😒
بابا پرید وسط حرفش و گفت:
_زهرا هم زندگی منه.😊😍
وحید گفت:
_من شرمنده م.زندگی دختر شما با من خراب شد...😞😓
بابا دوباره پرید وسط حرفش و گفت:
_زهرا با تو خوشبخته...😊
بابا مکث کرد و بعد گفت:
_طبقه دوم ما خالیه.ورودیش از کوچه پشتیه.یه ورودی هم از تو حیاط میزنم.بیاین اونجا زندگی کنین.😊وقتهایی که شما نیستی من و مادرش کنارشون هستیم.هرجایی هم خواست بره خودم میبرم و میارمش...
به وحید گفت:
_نظرت چیه؟
به نظر من پیشنهاد خیلی خوبی بود.وحید به من نگاه کرد.😒با نگاهم التماسش میکردم قبول کنه.😢💗
وحید سرشو انداخت پایین و گفت:
_من نمیخوام زهرا بخاطر من اینقدر سختی بکشه.😞
گفتم:
_به نظرت زندگی کنار پدرومادرم سخته برام؟..😢 ولی زندگی بدون شما خیلی سخته برام..خیلی.😞💔
من و بابا منتظر جواب وحید بودیم.وحید سرش پایین بود.بعد مدتی گفت:
_به شرطی که حتما اجاره بگیرید ازمون.😓☝️
بابا بلند شد.گفت:
_من میرم زیارت.بعدش هم میرم فرودگاه و برمیگردم تا زودتر طبقه بالا رو درست کنم برای شما.😊
به وحید نگاه کرد و گفت:
_شما هم تا هروقت خواستین مشهد بمونین،بعد باهم برگردید.خداحافظ.😊👋
بابا رفت....
وحید سریع بلند شد.بابا رو صدا کرد.بابا ایستاد و برگشت سمت ما.وحید رفت بابا رو بغل کرد🤗😭 و ازش تشکر کرد.بابا هم با مهربانی بغلش کرد و بعد رفت.😊🤗
وحید برگشت سمت من و از همون فاصله به من نگاه میکرد...
دلم خیلی براش تنگ شده بود.💞اومد جلوی من نشست.سرشو انداخت پایین و گفت:
_زهرا حلالم کن.😞
نگاهش میکردم.چقدر لاغر شده بود.دلم آتیش گرفت.😢
بابغض به فاطمه سادات که خواب بود،نگاه میکرد.😢وحید پیش فاطمه سادات موند و من رفتم زیارت...
خیلی خداروشکر کردم که #امتحان_سخت_تری ازم نگرفت.
یک هفته بعد برگشتیم تهران.تا ما وسایل خونه رو جمع و جور کردیم،کار بنایی خونه بابا هم تموم شد و ما اسباب کشی کردیم.رفتیم خونه بابا زندگی کنیم.
بعد از اتفاقی که برای من افتاد رفتار همه با من و وحید تغییر کرد....
مامان من و مامان وحید همیشه نگران بودن.😥😥 آقاجون شرمنده بود.😓علی و محمد از اینکه من و وحید به ادامه ی این زندگی اصرار داشتیم ناراحت بودن.😔😒فقط بابا از اینکه من و وحید رو کنارهم میدید خوشحال بود.☺️
ما مجبور بودیم خونه بابا زندگی کنیم ولی #تنهاترازهمیشه بودیم....
برای اینکه آقاجون اذیت نشه کمتر میرفتم خونه شون.😔علی و محمد هم کمتر میومدن خونه بابا،منم برای اینکه همون کمتر اومدنشون قطع نشه وقتی اونا بودن پایین نمیرفتم.😣😞دیگه از اون شور و نشاطی که تو خانواده های من و وحید بود، خبری نبود.
وقتی وحید بود نبودن بقیه اذیتم نمیکرد ولی وقتی میرفت مأموریت،من و فاطمه سادات تنها میشدیم.فقط مامان و بابا کنار ما بودن.
من هم تنها دختر خانواده بودم و هم فرزند آخر. همیشه دور و برم شلوغ بود و همه بهم محبت میکردن.تحمل #تنهایی خیلی برام #سخت بود.😞ولی همیشه سعی میکردم بانشاط و سرحال باشم تا وحید نفهمه که تنهام.😣اما وحید خیلی زود فهمید.خیلی ناراحت بود.پیش من بروز نمیداد ولی من میفهمیدم.وحید هم ناراحت بود،هم شرمنده.😓
یه روز با آقاجون صحبت کردم.گفتم:
_چند وقته رفتار شما مثل سابق نیست.😒
آقاجون کتمان نکرد.گفت:
_شرمنده م.فکر میکردم وحید میتونه خوشبختت کنه.😒
-وحید الانم خوشبختم کرده.😒
آقاجون به من نگاه نمیکرد.گفت:
_اینکه شما احساس خوشبختی میکنی از خوبی خودته نه وحید.😔وحید برای شما کم میذاره.
-وحید پی خوشگذرانی میره؟😐....
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
╚» 🌻💚 «╝
#بیــــوطور ☂
به جز خدا به کسی امید نبند،
آدما کوچیکتر از چیزیَن که فکر میکنی! !...💚
─═┳︻ 🌻💚 ︻┳═─
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
╚» 🌻💚 «╝
#تلنگرانہ 💡
شہادٺ آمدنے نیـستــ....
رسیدنے استــ....🙃
باید آنقـــــدر بدوے تا بـه آن برسے
اگــر بنشینے تا بیاید🌱
همه السابقون مےشوند و مےروند
و تــــــو جا مےمــانے....💔
#حاج_حسیݩ_یڪتا ♥️
─═┳︻ 🌻💚 ︻┳═─
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
میدونےرفیق!؟
تایهاتفاقےافتاد،سریعنگوخدامنو
فراموشکرده🌱
نگودیگهعاشقمنیست...🖇
شایدوقتےپشتسرهممشکلاتهست
دلیلشاینهروحتمیخواد
متعالےبشه♥️||
شایداگهدلتبیقراره...
دلیلشاینهخدادلشبراتتنگشده 🍃
شایداگهیهاتفاقینمیوفته،
دلیلشاینهحکمتےدارهپسصبرکن🙂☝️🏻
+خداکافیهبراتپسآرومباش🔏
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2