eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
654 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سهم : نامه ۵۳ ، بند ۹ تا ۱۰ ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄ 📜 : نامه به مالک اشتر 9⃣ اخلاق اختصاصی رهبری 🔻بخشی از كارها به گونه ای است كه خود بايد انجام دهی، مانند پاسخ دادن به كارگزاران دولتی، در آنجا كه منشيان تو از پاسخ دادن به آنها درمانده اند و ديگر بر آوردن نياز مردم در همان روزی كه به تو عرضه می دارند و يارانت در رفع نياز آنان ناتوانند، كار هر روز را در همان روز انجام ده زيرا هر روزی كاری مخصوص به خود دارد. نيكوترين وقتها و بهترين ساعات شب و روزت را برای خود و خدای خود انتخاب كن، اگر چه همه وقت برای خداست، اگر نيّت درست و رعيّت در آسايش قرار داشته باشد. از كارهایی كه به خدا اختصاص دارد و بايد با اخلاص انجام دهی، انجام واجباتی است كه ويژه پروردگار است، پس در بخشی از شب و روز وجود خود را به پرستش خدا اختصاص ده و آنچه تو را به خدا نزديك می كند بی عيب و نقصانی انجام ده، اگر چه دچار خستگی جسم شوی. هنگامی كه نماز به جماعت می خوانی نه با طولانی كردن نماز مردم را بِپراكن و نه آن كه آن را تباه سازی، زيرا در ميان مردم بيمار يا صاحب حاجتی وجود دارد. آنگاه كه پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم ) مرا به يمن می فرستاد از او پرسيدم با مردم چگونه نماز بخوانم فرمود: «در حد توان ناتوانان نماز بگذار و بر مؤمنان مهربان باش» هيچ گاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار، كه پنهان بودن رهبران نمونه ای از تنگ نظری و كم اطّلاعی در امور جامعه می باشد. نهان شدن از رعيّت زمامداران را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز می دارد، پس كار بزرگ اندك و كار اندك بزرگ جلوه می كند، زيبا زشت و زشت زيبا می نمايد و باطل به لباس حق در آيد. همانا زمامدار آنچه را كه مردم از او پوشيده دارند نمی داند و حق را نيز نشانه ای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود و تو به هر حال يكی از آن دو نفر می باشی: يا خود را برای جانبازی در راه حق آماده كرده ای كه در اين حال نسبت به حقّ واجبی كه بايد بپردازی يا كار نيكی كه بايد انجام دهی ترسی نداری، پس چرا خود را پنهان ميداری و يا مردی بخيل و تنگ نظری كه در اين صورت نيز مردم چون تو را بنگرند مأيوس شده از درخواست كردن باز مانند. با اينكه بسياری از نيازمندی های مردم رنجی برای تو نخواهد داشت كه شكايت از ستم دارند يا خواستار عدالتند، يا در خريد و فروش خواهان انصافند. 0⃣1⃣ اخلاق رهبری با خويشاوندان 🔻همانا زمامداران را خواص و نزديكانی است كه خود خواه و چپاولگرند و در معاملات انصاف ندارند، ريشه ستمكاريشان را با بريدن اسباب آن بخشكان و به هيچ كدام از اطرافيان و خويشاوندانت زمينی را واگذار مكن و به گونه ای با آنان رفتار كن كه قرار دادی به سودشان منعقد نگردد كه به مردم زيان رساند، مانند آبياری مزارع يا زراعت مشترك، كه هزينه های آن را بر ديگران تحميل كنند، در آن صورت سودش برای آنان و عيب و ننگش در دنيا و آخرت برای تو خواهد ماند. حق را به صاحب حق هر كس كه باشد، نزديك يا دور بپرداز و در اين كار شكيبا باش و اين شكيبایی را به حساب خدا بگذار، گر چه اجرای حق مشكلاتی برای نزديكانت فراهم آورد، تحمّل سنگينی آن را به ياد قيامت بر خود هموار ساز. و هر گاه رعيّت بر تو بد گمان گردد، عذر خويش را آشكارا با آنان در ميان بگذار و با اين كار از بدگمانی نجاتشان ده كه اين كار رياضتی برای خود سازی تو و مهربانی كردن نسبت به رعيّت است و اين پوزش خواهی تو آنان را به حق وامی دارد. ┄━━•●❥❈🌿🌹🌿❈❥●━━┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(38).mp3
3.48M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز شصت و پنجم ختم نهج البلاغه نامه ۵۳ ، بند ۹ تا ۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان عشق گمنام پارت ۷۰ **** من:آرمان میتونی منو برسونی ؟ آرمان:کجا ؟ من:حسینیه بسیج چند روز پیش خانم ستوده بهم زنگ زد گفت برم . میخوام امروز برم شاید روز های دیگه نتونم برم . آرمان : باشه ،تو برو بیرون منم چند دقیقه دیگه میام . طبق گفته ی آرمان میام بیرون ،در کوچه رو باز میکنم که با علی روبه رو میشم ، علی هم از خونه اومده بیرون به کمک عمو حسین . عمو حسین مرا میبینه ، جلوتر میروم : سلام عمو عمو:سلام باباجان . من:کجا میرین عمو؟ عمو: علی هوس بیرون رفتن کرده . نگاهی به علی می اندازم ، مرا نگاه میکند . آرام سرم را پایین می اندازم به نشانه ی سلام .او هم همین کار را انجام میدهد . صدای آرمان را میشنوم که میگوید : آوا بریم . آرمان هم به نزدیک ما می آید . ارمان:به به اقا علی چخبر؟ علی : تو که خودت میبینی خبری نیست . عمو: شما کجا میرین ؟ آرمان : این آوا خانم میخواد بره حسینیه منم باید برسونمش .از اون ورم برم حوزه که امتحان دارم . عمو: ما هم این علی آقا هوس بیرون رفتن کرده ،با اینکه خیلی کار داشتم مجبور شدم ببرمش کمی هوا بخوره . نفهمیدم چی شد که گفتم : اگه شما ها سرتون شلوغه برین من هم میرم حسینه علی هم همرام میبرم ،علی نیره قسمت برادران ،منم میرم قسمت خواهران . این را که گفتم علی یه نگاهی به من کرد ، که از گفتنم پشیمون شدم . عمو: اره فکر خوبیه و....... آرمان : پس آوا خانم ،با ماشین خودت برو . من:باشه . عمو رفت ،آرمان هم رفت من موندم علی وسط کوچه . سرم رو بالا گرفتم گفتم : همینجا وایسا تا من برم سویچ ماشین رو بیارم بریم . بدون اینکه بزارم حرفی بزنم سریع رفتم . داخل خونه سویچ رو از جا سویچی برداشتم اومدم بیرون . ماشین رو از پارکینگ اوردم بیرون رفتم طرف علی . شیشه رو دادم پایین گفتم : علی جان سوار شو . علی اخم ریزی کرد در رو باز کرد سوار شد . **** در طول مسیر همش سکوت بود ،خودم هم خسته شدم خواستم دستمو ببرم طرف ظبط که علی گفت : چرا همچین پیشنهادی دادین ؟؟؟؟؟؟؟؟ دستم رو عقب کشیدم گفتم : کاره بدی کردم ؟ علی پوفی کشید گفت: بله ،مگه من هزار بار به شما نگفتم کاری به من نداشته باشید ، من حتی به شما هم گفتم هیچ حسی بهتون ندارم . گذشته رو هم لطفا فراموش کنین ،من الان چیزی یادم نمیاد . شمرده شمرده گفت : من به شما حسی ،حسی ندارم ،خانم محترم . ادامه دارد .......🥀 نویسنده فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۷۱ از حرف های علی این دفعه بغضم نگرفت ،دوست داشتم فریاد بزنم ،صدامو بردم بالا گفتم : چطور گذشته رو فراموش کنم ؟هان چطور؟ علی تو چطور به من میگی حسی بهم نداری در صورتی که چند دقیقا قبل از اینکه تصادف کنی بهم گفتی به اندازه نفرتم به داعش دوست دارم . با ش میخواهی فراموشت کنم؟ باشه فراموشت میکنم . سرعت ماشین رو زیاد تر کردم . علی از رفتارم تعجب کرده بود اینو از اینکه قشنگ خیره شده بود بهم حس کردم . ****. ماشین رو نگه داشتم گفتم: رسیدیم . پیاده شدم منتظر علی موندم که اونم پیاده بشه . همراه هم وارد حسینیه شدیم .همه ی بچه ها مشغول انجام کاری بودن ،خانم ستوده با دیدنمون اومد طرفمون . خانم ستوده: سلام آوا خانم . من:سلام . نگاهی به علی کردو گفت: سلام ،شما فکر کنم علی آقا باشین . علی جواب سلامش رو داد گفت: بله . یه لحظه از رفتارم داخل ماشین پشیمون شدم .من نمیتونم فراموش کنم . خانم: آقا رضا بیا اینجا اقا رضا مسئول بسیج برادران بود ،اومد طرفمون گفت :بله ؟ خانم : علی اقا رو به طرف بقیه برادران راهنمایی کن . علی اقا رضا ازمون جدا شدن ،روبه خانم ستوده گفتم :خانم ستوده من چیکار کنم ؟ خانم : خب شما این پرچمارو همراه با یکی از بچه ها قسمت خواهران نصب کن . من:چشم . به طرف پرچم ها رفتم ، الهه رو دیدم که بیکار یه گوشی نشسته .صداش زدم :الهه بیا کمک من . الهه نگاهی بهم کرد با لبخند همیشگیش اومد طرفم . الهه: بله ؟ من:بیا این پرچمارو نصب کنیم . الهه:باشه . ** بالاخره کار های حسینیه تموم شد . منتظر علی وایستاده بودم . که .... ادامه دارد......🥀 نویسنده فاطمه زینب دهقان🌼 گپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رمان عشق گمنام پارت ۷۲ صدای خنده ی علی اومد ، با آقا رضا معلوم بود خیلی رفیق شدن . داشتم نگاهشون میکردم ،هنوز متوجه حضور من نشده بودم . علی : اق رضا ممنون امروز خیلی خوب بود . رضا: فردا هم اگه دوست داشتی بیا . علی :باید به بابا بگم . آقا رضا کمی اینطرف رو نگاه کرد . اقا رضا:عه آوا خانم اینجایید؟ بعد رو کرد به علی گفت : خب من دیگه برم . یاعلی مدد علی : خداحافظ آقا رضا که رفت علی بدون اینکه نگاهی به اندازد از در خروجی حسینه رفت بیرون .منم پشت سرش راه افتادم . قفل ماشین رو زدم . سوار شدم . علی یکمی براش فکر کنم سخت بود ولی بازش کرد ،دوست داشتم کمکش کنم ولی غرورم اجازه نمیداد . وقتی که سوار شد ، ماشین رو روشن کردم . تصمیم گرفتم که برم پیش آقا حسین ،اسمه شهید گمنامی که خودم براش انتخاب کردم . ورفیق شهیدم . علی :کجا میری؟ خواستم کمی اذیتش کنم گفتم :آقا حسین . علی یکم حالت تعجب به خودش گرفت گفت :حسین دیگه کیه؟ من:رفیقم . علی :منو پیاده کن میخوام خودم برم من:چرا پیادت کنم؟ تو هم بیا بریم پیش رفیقم ببین چقدر بهت آرامش میده . علی حالت خشنی به خودش گرفت گفت: همیشه میری پیش این رفیقت ،؟ من: تقریبا ، وقتایی که دلم میگیره ، تنها کسیه که کمکم میکنه آروم بشم . علی نفس های عصبی میکشد میگوید: فکر کنم خوشحالی که حافظه مو از دست دادم . نگاهی بهش میکنم میگویم: نه اصلا خوشحال نیستم . چرا این حرف رو میزنی ؟ چیزی نگفت . ولی فکر کنم کلافه شد . به من چه کلافه شد . بعد از چند دقیقه رسیدیم گلزار شهدا از ماشین پیاده شدم منتظر اومدم که علی هم پیاده بشه اما نشد . رفتم طرفش در ماشین رو باز کردم گفتم : علی اقا لطفا پیاده بشین . علی با حالتی گفت: من همینجا میمونم تا شما برگردین . من:علی میخوام بیایی همرام .الان غروبه من میترسم ‌. علی یه نگاهی کرد بهم گفت: حسین آقا هست چرا میترسی؟ من: خب کسی مثل تو که نمیشه هواسش به من باشه. ادامه دارد ........🥀 نویسنده:فاطمه زینب دهقان🌼 کپی فقط با نام نویسنده مجاز است🥀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
براے خوشحاليتــ از بودنتـ دستـ ڪشيده ام💔 از احساسم هرگز...! 😔 ندارمتــ اما دوستــ دارمتــ ...❤️ 😓 وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
! 🍃میدونیدآدماچرا ریا میکنن؟'🔍'.. چون‌ازمتن لذت نَبُردن‌میخوان‌ ازحاشیه ها لذت‌بِبَرن'🕳'.. 🍂ازخودِقرآن‌📖خواندن‌لذت‌ببرید نه‌ازتشویق‌مردم‌که‌'📡'.. داری‌خوب‌قرآن‌میخونی'📓'.. ☘ازخودِنمازخوندن‌ لذت‌ببرید'🔭'.. نه ‌ازتعریف‌دیگران!'🎥'.. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹بشنوید دعای شب ۲۱ رمضان شهید ردانی‌پور را که بر دستان او بوسه زد و درباره او می‌گفت: «اگر در قیامت من را به عنوان نوکر آقای ردانی‌پور در محشر حاضر کنند و بگویند به صدقه سر آقای ردانی‌پور تو را آمرزیده‌ایم، افتخار می‌کنم. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥روایت یک تجربه‌گر مرگ موقت از دیدن چهره مبارک امام حسین علیه السلام و ماجرای شفاعت مولا از او... که باعث شد برای لحظاتی برنامه متوقف بشه... ۲ دقیقه‌ای که عجیب آتش میزنه و این سوال که: چه دید که گفت کاش صورت ارباب رو نمیدیدم... نمیدونم اما شاید جوابش در زیارت ناحیه مقدسه باشه: سلام بر آن آغشته به خون سلام بر آن خشکیده لب سلام بر آن خونهای جاری سلام بر آن محاسن خون آلود و سلام بر آنکه شاهرگش بریده شد... 😭💔 تکرار ساعت ۱۲ظهر تجربه‌گر: آقای میثم عباسیان روضه نمیخواهد تنی که سر ندارد...😭💔 آه حسین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️🍃 🍃 [• | •] 🕋نجوای گنه کاران 🕋 •| گنه چشم دلم را کور کرده تهی این دل ز هرچه نور کرده •| خداوندا دگرگون کن دلم را زعشق خود نما زنده گِلَم را •| هوای نفس از ما دور گردان دلم در حبّ خود محصور گردان •| اگر حبّ تو در دل شور گیرد دمادم ره بسوی نور گیرد •| خدایا خسته از حبّ هوایم ز حبّ شهوت دل کن رهایم •| رهایم کن که بال و پر بگیرم هوای عاشقی از سر بگیرم •| بسوزان ز عشق خود بال و پرم را سپس بر باد ده خاکسترم را •| ز دست دیده و دل شرمسارم گنه کرده ولی امیدوارم •| مرا توفیق توبه کن عنایت که تابد بر دلم نور هدایت •| خدایا بنده ات برهان عاصی که گشته غرق دریای معاصی •| اُمید لطف و رحمت از تو دارد دلش را بهر عشقت واگذارد ✍/ برهان باقری 🖇 نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 🛑 پاسدار اقتدار ایرانیم 🍃🌀🍃 📆 سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 🖇 🖇 🖇 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🎤🍃 🍃 [• •] 🔰 ⁉️| سوال: مگر قاتل امیر المومنین علی علیه السلام یک نفر نبود؟! چرا می گوییم اللَّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ أَمِير الْمُؤْمِنِين و چرا نمی گوييم اللهم العن ابن ملجم... مگر ابن ملجم اميرالمومنين علی علیه السلام را شهيد نكرد؟ ✅| پاسخ 🔻در پاسخ به این سوال باید گفت: 📝 درست است كه ابن ملجم اميرالمومنين را شهيد كرد اما اين شخص نبود، بلكه جریانی بود که ابن ملجم هم نماينده آن بود... 🔸 ابن ملجم که عددی نبود، چه کسانی به ابن ملجم ها جرات دادند علیه امام اقدام کنند. 🔹 علی علیه السلام فرمود: از مردم دنیا دونفر پشت مرا شکست. یکی مرد سخنور بد کردار و دیگری مرد نادان عابد که آن یکی به کمک زبان بر کارهای زشت خود پرده می کشد و دیگری با عبادتش نادانی خویش را پنهان می کند. 🔸 از دانشمندان گنهکار و عبادت کنندگان نادان بپرهیزید که اینان باعث گمراهی گمراهان می باشند من از رسول خدا(ص) شنیدم فرمود: یاعلی گمراهی امت من به دست سخنوران منافق و دورو است. 🔹 جریان نفاقی که در خواص رخنه کرد و بی بصیرتی که در عموم مردم مذهبی بود موجب شکستن کمر امیرالمومنین علی علیه السلام شد و بزرگترین ظلم را این گروه به علی علیه السلام کردند... ☑️ پس معلوم می شود كه اميرالمومنين را يك نفر نكشت در حقيقت يك جريانی اين عمل را انجام داد. همه آن‌هايی كه در آن برنامه بودند و اطلاع داشتند و در برنامه ريزی و توطئه نقش داشتند آنها هم جزو قاتلين هستند... . 🖇 🖇 🖇 ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| 🔥 موضوع: پشت پرده یک عملیات پیچیده! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹به این تیتر های مسموم که مشت نمونه خروار است، دقت کنید: "رد پای دولت در غائله سفر خانواده قالیباف به ترکیه"، "سیسمونی گیت در مقابل ناتوانی ذهنی رئیسی"، "حمله پایداری به قالیباف برای از زیر ضرب درآوردن عبدالملکی"، "قالیباف چوب عدم همراهی با پایداری در طرح صیانت را خورد"، "اطلاعات سپاه، پشت افشاگری اخیر است"، "وزارت اطلاعات دولت رئیسی، خانواده قالیباف را رصد و ماجرا را لو داده" و...! ♦️انتشار این تحلیل ها در طیف کانال های ضد امنیتی، ضد انقلاب، حلقه انحرافی متظاهر به عدالتخواهی، و وابسته به ائتلاف اشرافی مدعی اصلاحات و اعتدال، نشان می دهد هدف جنجال اخیر، فراتر از زدن قالیباف (به بهانه سفر دختر و داماد و همسر او به ترکیه) است. 🔹اگر از تحلیل "نقطه ای- موردی" فراتر برویم و نگاه "فرایندی- جریانی" به این عملیات اطلاعاتی- رسانه ای بیندازیم، معلوم می شود القای "زیرآب زنی دولت رئیسی توسط حلقه قالیباف"، "زیرآب زنی قالیباف توسط حامیان رئیسی و جبهه پایداری"، "درگیری پایداری با دولت و تیم مذاکره کننده/دکتر باقری" و...، به شکل پر حجم، در دستور کار اتاق عملیات جریان معارض انقلاب قرار دارد. ♦️یک هدف مهم، دامن زدن به سوء ظن و از هم گسیختن اتحاد نیروهای انقلابی است که همت کردند و عناصر معارض با اصل انقلاب و نظام را از دولت و مجلس بیرون راندند، و تا همین جا هم با وجود انبوه گرفتاری های بر جا مانده از مدیریت اشرافیت غربگرا، در کاهش مشکلات انباشته موفق عمل کرده اند. 🔹طراحان عملیات روانی بر این باورند که با ترور شخصیت یکایک اضلاع جبهه انقلاب، هم امید واقعی مردم به بهبود شرایط را متزلزل می کنند، هم این اضلاع و اعضا را به جان هم می اندازند و مجبور می کنند با یکدیگر فاصله گذاری کنند. بدین ترتیب محتمل است روند هم افزایی متوقف شود و افراد به جای دیدن اولویت ها و دشمنی دشمنان، به تسویه حساب های تند در درون جبهه انقلاب بپردازند. ♦️این عملیات روانی تا حدی گسترده است که کانال های اجاره ای محافل ضد امنیتی، یک روز درباره نارضایتی رهبر انقلاب از عملکرد رئیس جدید سازمان صدا و سیما(!؟) دروغ پراکنی می کنند، و روز دیگر، به دروغ مدعی می شوند رهبری، گزارش سعید جلیلی درباره فروش ۳/۵ میلیون بشکه ای نفت (!؟) را نکوهش کرده است؛ تا ناچاری کشور به مذاکره و توافق به هر قیمت را القا کنند ! 🔹تجربه اتفاقات چند دهه گذشته به ویژه دو دهه اخیر می گوید، هر گاه نیروهای انقلابی توانستند با وجود سلایق متنوع، همپوشانی و هم افزایی کنند، هم توفیقات بزرگی برای کشور رقم خورد و هم سرویس های جاسوسی دشمن و پادوهای داخلی آنها را به دست و پا انداخت تا با به خدمت گرفتن عناصر نفوذی، شهرت طلب، کم حوصله و یا فاقد بصیرت، این همدلی مبارک را هدف بگیرند. ♦️می توان با "طرح صیانت" موافق یا مخالف بود و "منصفانه و دور اندیشانه" دیدگاه خود را ارائه کرد. می توان و باید، ضمن حمایت کلان، به نقد کارکرد اجزای دولت یا مجلس پرداخت. می توان و باید -به شرط رعایت انصاف و تناسب- مدیران ارشد یا بستگان و اطرافیان آنها را زیر ذره بین قرار دارد و رفتار های خلاف معیار ها را تخطئه کرد. اما هرگز نباید از یاد برد که عملیات روانی پیچیده، رکن عملیات پیاده نظام دشمن در جنگ ترکیبی است. 🔹در این شرایط، نباید حاشیه و فرع یا حتی "مهم"، جای اصل و اولویت و "اهم" را پر کند. نباید در گرد و غبار هیجاناتی رسانه ای، واقعیت دو جبهه اصلی در مواجهه "انقلاب/ ضد انقلاب" و "جمهوری اسلامی/ استکبار" مغفول بماند، یا در اثر غبارآلودگی شدید فضا، نیروهای خودی به اشتباه، به سمت یکدیگر شلیک کنند. ♦️هم مدیران و متولیان و اطرافیان انها باید از موضع اتهام پرهیز کنند؛ و هم باید زمان شناس و دشمن شناس بود و از نقش آفرینی در نقشه های دشمن اجتناب کرد. 🖇 🖇 🖇 ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 💠 🖌| 🔥 موضوع: جنگ گفتمان‌ها! ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔻 جنگ واقعا بین دو گفتمان است؛ گفتمان و گفتمان . 🔸 علیه‌السلام در یکی از سخنرانی‌هایشان فرمودند: به خدا سوگند در تمام دوران حکومت و مبارزات، من حتی یک به مردم نگفتم و هیچ‌چیزی که به مردم مربوط بود، از آنان پنهان نکردم. این گفتمان علوی است و در برابرش گفتمانی است که آن را می‌نامند و پدرش است. ❗️ماکیاولی در کتاب ، در دستورالعمل حکومتی خود خطاب به ( و این عهدنامه را باید دربرابر گذاشت) می‌گوید: این اخلاقی که تاکنون انبیا از آن حرف زدند، اخلاق پیرزن‌هاست؛ اخلاق خصوصی است و به درد نمی‌خورد! سپس به شاهان، آموزش مناسک ورود به می‌دهد که تفکیک دین از حکومت و تفکیک اخلاق از سیاست، اذن دخول در آن است. ‼️ می‌گوید: دربرابر ده فرمان موسی و عیسی علیهم‌السلام که «دروغ نگویید»، «سرقت نکنید» و ... من ده فرمان جدیدی آورده‌ام. ازجمله این ده فرمان، این‌هاست که می‌گوید: «دشمنانت را بکش و اگر می‌توانی دوستانت را نیز». همچنین می‌گوید: «به حاکمان سفارش می‌کنم که دروغ بگویید و وانمود کنید که راست می‌گویید». 👤 📚 از کتاب «علی و شهر بی‌آرمان» 📖 صفحات ۱۱ و ۱۲ #⃣ 🖇 🖇 🖇 ◀️ نشر حداڪثری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
دعای روز بیست‌ویکم ماه مبارک رمضان اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ الی مَرْضاتِکَ دلیلاً و لا تَجْعَل للشّیْطان فیهِ علیّ سَبیلاً و اجْعَلِ الجَنّةِ لی منْزِلاً و مَقیلاً یا قاضی حَوائِجَ الطّالِبین. ای خدا مرا به سوی رضا و خشنودی خود راهنمایی کن و شیطان را بر من مسلط مگردان و بهشت را منزل و مقامم قرار ده ای برآرنده حاجات خواهندگان. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیرالمؤمنین علی(ع) را «که کُشت» و «چه کُشت»؟ یک وقت می‌‏گوييم على‌(ع) را كه كشت و يك وقت می‌گوييم علی(ع) را چه كشت؟ اگر بگوييم على(ع) را كه كشت، البته عبدالرحمن بن ملجم. اگر بگوييم على(ع) را چه كشت، بايد بگوييم و و . همين‌هايى كه آمده بودند على(ع) را بكشند، از سر شب تا صبح عبادت می‌کردند. واقعاً خيلى تأثرآور است. على(ع) به جهالت و نادانى آنها ترحم می‌‏كرد، تا آخر هم حقوق آنها را از بيت‌المال می‌‏داد و به آنها می‌‏داد. ابن ابی‌الحدید می‌گوید: اگر می‌خواهید بفهمید که و چیست، به این نکته توجه کنید که اینها وقتی که قرار گذاشتند این کار را بکنند، مخصوصاً شب‏ نوزدهم رمضان را انتخاب کردند. گفتند: ما می‌خواهیم خدا را عبادت بکنیم و چون می‌خواهیم امر خیری را انجام بدهیم، پس بهتر این است که این کار را در یکی از شبهای عزیز قرار بدهیم که اجر بیشتری ببریم. آیت الله شهید منبع: اسلام و نيازهای زمان، ج۱، ص۸۰ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ایران: ژنرال سپاه پاسداران از ترور نجات پیداکرد، محافظش کشته (شهید) شد https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
آغاز عملیات "اراده مستحکم" در غرب عراق به گزارش رسانه‌های عراقی، ستاد مشترک عملیات عراق، از آغاز دومین مرحله از تعقیب تروریست‌های داعش در مناطق غربی خبر داد. این عملیات تحت عنوان "اراده مستحکم" بوده و با مشارکت نیروهای پلیس فدرال، ضد تروریسم و رزمندگان الحشدالشعبی در غرب الانبار و فرات میانی در حال انجام است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─