فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عملیات های دیده نشده ایران در اسرائیل!
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_فرمانده عربی نسخه کویتی
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک خبر مثبت و خوب
تقریبا تمامی منازل روستایی استان هرمزگان بیمه شد، یعنی نزدیک ۹۰ هزار منزل!
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
توی پستی که عصای موسی قرارداده و ویدیو رو منتشر کرده یه جمله عجیب رو در قالب یه هشتگ زیرش نوشته:
ما با پالایشگاه حیفا شروع کردیم
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تندخوانی_تصویری_جزء ۱۴قرآن کریم استاد معتز آقایی
حدود۳۰دقیقه
دور بیست وهشتم
جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی
ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
🎬حسین حقیقی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد ....
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌹 سهم #روز_صد_ونوزدهم : خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ #نهج_البلاغه
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه189 : (این سخنرانی که در مسجد کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد)
1⃣ اقسام ایمان
♦️ ايمان بر دو قسم است: يکی ايمانی که در دل ها ثابت و برقرار و ديگری در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، «تا سرآمدی که تعيين شده است». پس اگر از کسی بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بيزاری جستن است.
2⃣ شناخت هجرت و مهاجر واقعی
♦️ و هجرت بر جايگاه ارزشی نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازی نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشکار کنند و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمين را بشناسد. هرکس حجّت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است و نام مستضعف در دين بر کسی که حجّت بر او تمام شد و گوشش آن را شنيد و قلبش آن را دريافت صدق نمی کند (و معذور نيست).
3⃣ مشکل فهم برخی از احادیث
♦️همانا کارِ ما (ولايتِ ما) اهل بيت پيامبر سخت و تحمّل آن دشوار است، که جز مؤمن دين دار که خدا او را آزموده و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد و حديث ما را جز سينه های امانت پذير و عقل های بردبار فرا نگيرد.
4⃣ آگاهی ژرف امام (علیه السلام)
♦️ ای مردم! پيش از آن که مرا نيابيد، آنچه می خواهيد از من بپرسيد، که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمين می شناسم. بپرسيد قبل از آن که فتنه ها چونان شتری بی صاحب حرکت کند و مهارِ خود را پايمال نمايد و مردم را بکوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان کند.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
✅ ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز
🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز صد و نوزدهم
🔻خطبه ۱۸۹ تا خطبه ۱۸۷
🌹 سهم #روز_صد_ونوزدهم : خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ #نهج_البلاغه
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه188 (در سفارش به تقوا)
1⃣ سفارش به پرهیزکاری
♦️ ای مردم! شما را به پرهيزکاری و شکر فراوان در برابر نعمت ها و عطاهای الهی و احسانی که به شما رسيده سفارش می کنم. چه نعمت هايی که به شما اختصاص داده و رحمت هايی که برای شما فراهم فرمود. شما عيب های خود را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض کيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد.
2⃣ ارزش یاد مرگ
♦️ مردم! شما را به يادآوری مرگ سفارش می کنم. از مرگ کمتر غفلت کنيد. چگونه مرگ را فراموش می کنيد در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزيد در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورشان حمل کردند، بی آنکه بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آنکه خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آبادکنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود. آنچه را وطن خود می دانستند از آن رميدند و در آنجا که از آن می رميدند، آرام گرفتند و از چيزهايی که با آنها مشغول بودند جدا شدند و آنجا را که سرانجامشان بود ضايع کردند. اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند و نه می توانند عمل نيکی بر نيکی های خود بيفزايند. به دنيايی اُنس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمينان داشتند سرانجام مغلوبشان کرد.
3⃣ ضرورت شتاب در نیکی ها
♦️ خدا شما را رحمت کند، پس بشتابيد به سوی آباد کردن خانه هايی که شما را به آبادانی آن فرمان دادند و تشويقتان کرده، به سوی آن دعوت کرده اند و با صبر و استقامت بر عبادت، نعمت های خدا را بر خود تمام گردانيد و از عصيان و نافرمانی کناره گيريد، که فردا به امروز نزديک است. وه! چگونه ساعت ها در روز و روزها در ماه و ماهها در سال و سال ها در عمر آدمی شتابان می گذرد؟!
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
🌹 سهم #روز_صد_ونوزدهم : خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ #نهج_البلاغه
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه187 (در بيان پيشامدها)
1⃣ خبر از حوادث آینده
♦️ آگاه باشيد، آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف و در زمين گمنامند.
آگاه باشيد، در آينده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پيوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشيد و اين روزگاری است که ضربات شمشير بر مؤمن، آسان تر از يافتن مال حلال است. روزگاری که پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است و آن روزگاری که بی نوشيدن شراب مست می شويد. با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می خوريد و نه از روی ناچاری دروغ می گوييد و آن روزگاری است که بلاها شما را می گزد، چونان گزيدن و زخم کردن دوش شتران از پالان، آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی و اميد گشايش چقدر دور است.
2⃣ ضرورت اطاعت از رهبری
♦️ای مردم! مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده خود را سرزنش می کنيد. خود را در آتش فتنه ای که پيشاپيش افروخته ايد نيفکنيد، راه خود گيريد و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنيد. به جانم سوگند که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود، امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکی هستم که هرکس به آن روی می آورد، از نورش بهره مند می گردد. ای مردم! سخنان مرا بشنويد و به خوبی حفظ کنيد، گوش دل خود را باز کنيد تا گفته های مرا بفهميد.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
🌹 سهم #روز_صد_ونوزدهم : خطبه ۱۸۹ تا ۱۸۷ #نهج_البلاغه
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه189 : (این سخنرانی که در مسجد کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد)
1⃣ اقسام ایمان
♦️ ايمان بر دو قسم است: يکی ايمانی که در دل ها ثابت و برقرار و ديگری در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، «تا سرآمدی که تعيين شده است». پس اگر از کسی بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بيزاری جستن است.
2⃣ شناخت هجرت و مهاجر واقعی
♦️ و هجرت بر جايگاه ارزشی نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازی نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشکار کنند و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمين را بشناسد. هرکس حجّت خدا را شناخت و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است و نام مستضعف در دين بر کسی که حجّت بر او تمام شد و گوشش آن را شنيد و قلبش آن را دريافت صدق نمی کند (و معذور نيست).
3⃣ مشکل فهم برخی از احادیث
♦️همانا کارِ ما (ولايتِ ما) اهل بيت پيامبر سخت و تحمّل آن دشوار است، که جز مؤمن دين دار که خدا او را آزموده و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد و حديث ما را جز سينه های امانت پذير و عقل های بردبار فرا نگيرد.
4⃣ آگاهی ژرف امام (علیه السلام)
♦️ ای مردم! پيش از آن که مرا نيابيد، آنچه می خواهيد از من بپرسيد، که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمين می شناسم. بپرسيد قبل از آن که فتنه ها چونان شتری بی صاحب حرکت کند و مهارِ خود را پايمال نمايد و مردم را بکوبد و بيازارد و عقل ها را سرگردان کند.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(96).mp3
9.88M
🔈 ختم گویای #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز.
🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون
🔷 سهم روز صد و نوزدهم : ختم نهج البلاغه ، خطبه ۱۸۹ تا خطبه ۱۸۷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حجت_الاسلام_والمسلمین_شریفیان
🎬مؤمن از ظلمات گناهانش عبور میکند
🍃🌀🍃
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#رمانی_از_عاشقانه_های_شهدا
#شهید_مدافع_حرم
#رمان_رویای_بیداری
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_هشتادوپنج
🔶ساعت یازده بود که آقامصطفی آمد با چشمهایی قرمز اما لبی خندان😊 گفت: «حاجت گرفتم!»
با تعجب به او نگاه کردیم، خندید. پرسیدم: «حاجت»🌸
گفت: «آره! بریم خونه»
گفتم: «چطور متوجه شدی که حاجت گرفتی؟ کسی رو دیدی؟ چیزی بهت الهام شد؟»🤔
امیرعلی را بغل کرد و گفت: «این خاطره رو مینویسم تا شما بدونین هر وقت مشکلی داشتین پیش چه کسی بیاین و بدونین من تو چه شبی و کجا حاجت گرفتم.»🙏🌺
🔸سر راه، امالبنین را رساندیم، بعد آمدیم خانه، من خسته بودم امیرعلی هم اذیتم کرده بود. آقامصطفی قبل از اینکه لباسهایش را عوض کند نشست روی تخت، سررسید را باز کرد و تُندتُند شروع کرد به نوشتن .📝
پرسیدم: «باز وصیت مینویسی؟»
خندید: «نه، خاطره مینویسم.»
گفتم:«حالا چرا با خودکار قرمز🖍؟ بذار برات خودکار آبی بیارم»
نگاهی به خودکار کرد و گفت: «عیب نداره، فقط اجازه بده بنویسم.»🌸
صبح داشتم صبحانه حاضر میکردم که آقامصطفی بیدار شد. مثل همیشه نشست روی کناره، متکا را گذاشت پشتش و تکیه زد به دیوار.چ، دیدم باز خوشحال 😇است. پرسیدم: «توی خواب کسی بهت وعدهای داده؟»
باز خندید: «دقیقاً!»
سفره را پهن کردم، گفت: «خواب دیدم آقای جاودانی به من زنگ زد و گفت که مصطفی مسئول اعزام عوض شده، آدم خوبیه، برو بگو میخوام برم سوریه،🕊
یکراست میفرستت توی بغل داعش!»
هنوز حرفش تمام نشده بود که گوشیاش زنگ خورد. چشمهای آقامصطفی گرد😳 شد. دکمۀ سبز گوشی را فشرد چشمکی به من زد قبل از احوالپرسی گفت: «محمد میدونی مسئول اعزام عوض شده؟»🤓
حتماً آقای جاودانی پرسیده بود: «تو از کجا خبر داری؟» چون آقامصطفی هیجانزده جواب داد: «خودت تو خواب بهم گفتی!» تلفنش که تمام شد گفت: «خانوم همون سررسیدم رو بیار اینها رو باید یادداشت کنیم.»💐
🔸تلویزیونی که روشن بود یک دفعه تصویرش رفت. آقامصطفی گفت:«سوخت!»😕
پرسیدم: «چی سوخت؟»
گفت: «تلویزیون!»📺
هر کار کردیم روشن نشد.
گفت: «بیا بریم یک تلویزیون قسطی برداریم.»
گفتم: «در نبودت ممکنه پول کم بیاریم.»
گفت: «شاید رفتم و برنگشتم بعد بخوای تلویزیون بخری پشت سرت حرف و حدیث زیاد میشه.»🍃🌸
قبل از رفتن تلویزیون را خرید و کارکردن با کنترل و اینترنت تلویزیون را به من یاد داد.☺️
ده روزی گذشت تا کارهایش روبهراه شد.🌹🌹🌹🌹🌹
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_هشتادوشش
🔶 یک روز صبح زود، ساکش را برداشت. یک ساک رنگ و رو رفته و کوچک، من برایش یک کوله 🎒خوب خریده بودم. گفتم: «کوله رو بردار، باز دوستات میگن این ساک رو از کدوم بیمارستان آوردی؟»😊
گفت: «بذار بگن، کوله به اون گرونی زیر دست و پا میفته، حیفه.»
🔸امیرعلی بیدار شده بود و دنبالم نقنق میکرد. شیشۀ شیرش را دادم دستش آقامصطفی گفت: «اگه بچهها اذیتت کردن به این فکر نکن که بچهات هستن به این فکر کن که دو تا سرباز امام زمان تربیت میکنی.»💐
گفتم: «بعد از تو تنها دلخوشیم همین بچههان!»
امیرعلی👶 را بغل کرد و بوسید. گفتم: «اینبار از کسی خداحافظی نمیکنی؟»
گفت: «نه، اینقدر توی این مدت خداحافظی کردم، رفتم و باز برگشتم که دیگه روم نمیشه.»☺️
گفتم: «حداقل با پدر و مادرت خداحافظی کن.»
رفتنهای او برای ما عادی شده بود. رفت تا بالا و سریع برگشت. من قرآن🌹 روی سینی گذاشته بودم و داشتم توی کاسۀ آبی که کنارش بود، آیتالکرسی میخواندم.
گفت: «این همه که من میرم و میام باز آینه و قرآن و آب گرفتی دستت؟ مثل دفعههای قبل ، دو روز سین جیممون میکنن، پدرمون رو درمیارن، باز برمون میگردونن.»🤔
گفتم: «حتی یکروزه هم بخوای بری،
باید از زیر قرآن رد شی.»
رد نمیشد، بازیاش گرفته بود. مثل بچهها که وقتی میخواهی دارو بدهی اذیت میکنند، از دستم فرار میکرد و من به دنبالش التماس🙏 میکردم.
گفت: «برای همینه که هنوز نرفته برمیگردم.»
دستش را گذاشت روی قرآن و گفت: «انشاءالله به حق این قرآن برم و برنگردم.»🙏
گفتم: «انشاءالله به حق همین قرآن میری و الان برمیگردی.»
گفت: «برنگردم.»
گفتم:.«برگردی.»🌸
گفت: «منظورم این نیست که کلاً برنگردم، منظورم اینه که از تهران اعزام بشم به سوریه.»
گفتم: «اگه این طوره برو که برنگردی»
گفت: «یکی از بچهها خواب دیده همهمون جمعایم. شهید🌷 کوهساری اومده از بین جمع دست من رو گرفته و گفته مصطفی پاشو بریم سوریه!»
گفتم: «خیر باشه!»🌺🌺🌺🌺
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_هشتادوهفت
🔶قرآن را بوسید، میخواستم پشت سرش آب بریزم. در را گرفت و گفت: «عزیزم به خدا از همسایهها خجالت میکشم😅تو هی میای پشت سر من آب میریزی، باز میبینن فردا برگشتم
من در را میکشیدم طرف خودم، او میکشید طرف خودش از صدای خنده و شوخی 😍ما طاها بیدار شده بود. دست امیرعلی را گرفته بود و دوتایی نگاهمان میکردند. آخر تسلیم شدم و گفتم: «شما برو، من نمیام بیرون.»😄
🔸همیشه وقتی میرفت، برمیگشت و دوباره خداحافظی میکرد. اینبار زنگ طبقۀ بالا را زد و به پدرش گفت: «بیزحمت بیاید ماشین رو از راهآهن برگردونین.» و خودش رفت داخل ماشین نشست.🚙
من آب را ریختم هر چه منتظر ماندم نگاهم کند، نگاهم نکرد دلم شکست آمدم😔 داخل، گوشیام را برداشتم. تماس که برقرار شد، شروع کرد به خندیدن
پرسیدم: «چرا پشت سرت رو نگاه نکردی؟»🧐
فقط میخندید بلند هم میخندید.
گفتم:« تا نگی قطع نمیکنم!»
گفت: «خانوم حداقل بذار به سوریه برسم. میترسم نرسیده، توی این جادهها تلف بشم.»🤗
بعد از ساعتی خودش زنگ زد و کلی دلجویی کرد.
از تهران برای آموزش فرستاده بودنشان یزد. دو هفتهای یزد بودند. هر روز تماس میگرفت و احوال من و بچهها و پدر و مادرش🌺 را میپرسید. یک شب امیرعلی را برده بودم پارک که آقامصطفی زنگ زد. گفت: «الان فرودگاهایم , قراره اعزاممون کنن به سوریه.»🍃
گفتم: «برنمیگردی مشهد برای خداحافظی؟»
گفت: «خودت که میدونی، هنوزم رفتنمون صددرصد نیست، یادته دفعۀ قبل که میخواستم با لشکر فاطمیون برم، توی هواپیما🛩 هم نشستم، همه چی اوکی بود، چند لحظه مونده بود به پرواز فهمیدن ایرانی هستم. بین هفتصدنفر مسافر فقط ده نفر رو دیپورت کردن، که یکیش من بودم.»😉
گفتم: «این دفعه فرق داره.»
و سکوت کردم, نمیتوانستم حرف بزنم او واقعاً داشت میرفت. خیلی دور بود نه میدیدمش، نه میتوانستم نگهش دارم.🌿
گفت: «الو، الو، صدام رو میشنوی؟»
ضعیف و بیحال گفتم: «میشنوم.»
گفت: «زینب، میدونی الان چهار شهرک
شیعهنشین توی سوریه هست که توسط داعش محاصره شدن؟😔 اونا از گشنگی گیاه میخورن. بچههاشون از بیآبی و بیغذایی میمیرن. داعش تهدید کرده چنان بلایی سرشون بیاریم که در تاریخ بیسابقه باشه! اینا از نِرون هم بدترن!»🌹🌹🌹🌹🌹
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📜#خاطره
📚خاطره دختر #شهید #حاج_قاسم_سلیمانی
💛سالی که #شهید شد ما رو برد زادگاهش"قنات ملک" جایی که اون موقع که #بابا بچه بود و عشایر بودن چادرشون اونجا بود.
💚خودش رفت رو درخت برامون شکوفه های گیلاس رو میچید،بابا از عکس و دوربین فراری بود...
❤️بهش گفتم بابا دوست دارم یه بار از ته دل بخندی و عکس ازت بگیرم و خندید گفت بابا اینطور خوبه..؟بعدشم میگفت بابا عکس بگیر بابا خیلی عکس بگیر...
✍🏻راوی:خانم فاطمه سلیمانی
#حاج_قاسم ❤️
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری
#شهید مرتضی عبدالهی: من از #حضرت_زهرا(س) خجالت میکشم که روی قبرم سنگ بذارید،من دوست دارم روی قبرم خاک باشه! وقتی که #شهید شد،خیلی از مستمندان آمدندگفتند این شهید ما رو پشتیبانی میکرد.
آتش به اختیار یعنی چه؟! غم مردم به دل خوردن یعنی چه؟! یعنی کسی که استاده پای درد مردم،مثل شهدا...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سلام فرمانده به سبک #شهدای دفاع مقدس
#سلام_فرمانده
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
از جبهه که به مرخصی میآمد، یک روز را به جانبازان اختصاص میداد.
میرفت آسایشگاه جانبازان و کارهایشان را انجام میداد؛ موهایشان را کوتاه میکرد، بدنشان را ماساژ میداد و نظافت میکرد.
میگفت: «اینها به خاطر مملکت و جنگ این طوری شدهاند؛ ما باید بهشان خدمت کنیم.»
#شهید_مهرداد_خواجویی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─