🔻دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در خواب!
🔹این روزها فضای رسانهای کشور متاثر از حرکات دیپلماتیک دولت سیزدهم و سفر مهم و راهبردی رییسجمهور به چین است. سفری که در بحبوحه حرکت جهانی به سمت نظم جدید به جرأت میتوان گفت در زمره مهمترین اتفاقات دیپلماتیک این سالها بوده است.
🔹در اثنای این تحولات مهم، برخی از رسانهها این تحرکات مهم را زیر بمباران شدید خود قرار دادهاند و طبق عادت همیشگی منافع ملی را دستمایه بازیهای جناحی و سیاسی کردهاند؛ بهگونهای که انواع اخبار و تحلیلهای خلاف واقع با غرضورزی آشکار و تیترهای جهتدار منتشر میشود.
🔹 در حالی که دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در دولت قبل برای اینگونه از اتفاقات مرتبط با مذاکرات و برجام برای تقابل با رسانههای انقلابی به سرعت وارد عمل میشد، بیعملی فعلی این نهاد در برابر اقدامات خلاف امنیت ملی این رسانهها تعجب برانگیز است.
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📝🍃
🍃
•[ #نهضت_روشنگری_ثامن 🎤 ]•
┓ 🖌┏ #یادداشت
┛┗موضوع: بتِ غرب را در نگاه افراد بشکنید!
✍️ #میلاد_خورسندی
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
🔸برخی افراد فکر میکنند خارج از ایران بهشت است و ایران جهنم و خروجی این نگرش، ایجاد حس بدبختی و ناامیدی در افراد و جامعه است!!!
🔹یکی از شاخه هایی که یک جهادگر تبیین باید در آن فعال باشد، شناساندن چهرهی واقعی غرب برای افراد نا آگاه و شکستن تصویر رویایی غرب در اذهان است!
🔸برای افراد از گرانی سرسام آور خدمات درمانی در آمریکا🇺🇸 بگویید، از تعداد زندانی های آمریکا🇺🇸 بگویید، از فقر و بی خانمانی و کارتن خوابی ِ فراگیر در حومهی شهرهای بزرگِ آمریکا🇺🇸 بگویید، از تعداد متولد شدگانِ حرامزاده و تک سرپرست در آمریکا🇺🇸 بگویید، از پایتخت مدفوع ها یعنی شهر سانفرانسیسکویِ آمریکا🇺🇸 بگویید. از حقایق فاجعه بار در آمریگا🇺🇸 بگویید!
🔹نمیخواهیم بگوییم غرب [به سرکردگی آمریکا] هیچگونه نقطه مثبتی ندارد و از صدر تا ذیل آن را مشکل فرا گرفته. خیر غرب دارای پیشرفت هایی هم هست، اما همه باید بدانند که کشورهای غربی مشکلات فاحش زیادی دارند، که رسانهای نمیشود، هماهنگونه که ما نیز هم نقاط مثبت داریم و هم نقاط منفی. اما دشمنان در قبال ما سعی میکنند فقط نقاط منفی را با رسانههایشان پوشش دهند و نقاط مثبت کشور ایران را سانسور یا تحریف کنند!!!
🔸از هم اکنون یک پوشه در تلفن همراه خود ایجاد نمایید و تمام محتواهایی که چهرهی حقیقی غرب در آنها به تصویر کشیده شده را در آن جمع آوری کنید، تا هنگام نیاز به تبیین حقایقِ غرب برای افراد، [چه در فضای مجازی و چه در فضای حقیقی] بتوانید از این محتواها بهره ببرید!
✋ #لبیک_یا_خامنه_ای
🇮🇷 #ایران_ما #جهاد_تبیین
🔖 #غرب_بدن_روتوش
🖇 #روشنگری #ثامن
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
🎬حسین حقیقی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعای_عهد (فانی)
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳۰ ثانیه این #دعا را همراه با رهبر انقلاب بخوانيم
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(57).mp3
5.97M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز هشتاد ویکم نامه ۳۱ بند۸ تا ۱۰
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز هشتاد ویکم
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #نامه31 : نامه به امام حسن مجتبی (علیه السلام )
8⃣ معيارهای روابط اجتماعی
🔻ای پسرم نفس خود را ميزان ميان خود و ديگران قرار ده، پس آنچه را كه برای خود دوست داری برای ديگران نيز دوست بدار و آنچه را كه برای خود نمی پسندی، برای ديگران مپسند، ستم روا مدار آنگونه كه دوست نداری به تو ستم شود. نيكوكار باش آنگونه كه دوست داری به تو نيكی كنند و آنچه را كه برای ديگران زشت ميداری برای خود نيز زشت بشمار و چيزی را برای مردم رضايت بده كه برای خود می پسندی، آنچه نميدانی نگو گر چه آنچه را ميدانی اندك است، آنچه را دوست نداری به تو نسبت دهند درباره ديگران مگو، بدان كه خود بزرگ بينی و غرور مخالف راستی و آفت عقل است، نهايت كوشش را در زندگی داشته باش، و در فكر ذخيره سازی برای ديگران مباش، آنگاه كه به راه راست هدايت شدی در برابر پروردگارت از هر فروتنی خاضع تر باش.
9⃣ تلاش در جمع آوری زاد و توشه
🔻بدان راهی پر مشقّت و بس طولانی در پيش روی داری و در اين راه بدون كوشش بايسته و تلاش فراوان و اندازه گيری زاد و توشه و سبك كردن بار گناه موفّق نخواهی بود، بيش از تحمّل خود بار مسؤوليّتها را بر دوش منه كه سنگينی آن برای تو عذاب آور است. اگر مستمندی را ديدی كه توشه ات را تا قيامت می برد و فردا كه به آن نياز داری به تو باز می گرداند، كمك او را غنيمت بشمار و زاد و توشه را بر دوش او بگذار و اگر قدرت مالی داری بيشتر انفاق كن، و همراه او بفرست، زيرا ممكن است روزی در رستاخيز در جستجوی چنين فردی باشی و او را نيابی. به هنگام بی نيازی اگر كسی از تو وام خواهد غنيمت بشمار، تا در روز سختی و تنگدستی به تو باز گرداند، بدان كه در پيش روی تو، گردنه های صعب العبوری وجود دارد كه حال سبكباران به مراتب بهتر از سنگين باران است و آن كه كند رود حالش بدتر از شتاب گيرنده می باشد و سرانجام حركت بهشت و يا دوزخ خواهد بود پس برای خويش قبل از رسيدن به آخرت وسایلی مهيّا ساز و جايگاه خود را پيش از آمدنت آماده كن زيرا پس از مرگ، عذری پذيرفته نمی شود و راه باز گشتی وجود ندارد.
0⃣1⃣ نشانه های رحمت الهی
🔻بدان خدایی كه گنج های آسمان و زمين در دست اوست به تو اجازه درخواست داده و اجابت آن را به عهده گرفته است. تو را فرمان داده كه از او بخواهی تا عطا كند، درخواست رحمت كنی تا ببخشايد و خداوند بين تو و خودش كسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ايجاد كند و تو را مجبور نساخته كه به شفيع و واسطه ای پناه ببری و در صورت ارتكاب گناه در توبه را مسدود نكرده است، در كيفر تو شتاب نداشته و در توبه و بازگشت بر تو عيب نگرفته است، در آنجا كه رسوایی سزاوار توست رسوا نساخته و برای بازگشت به خويش شرائط سنگينی مطرح نكرده است، در گناهان تو را به محاكمه نكشيده و از رحمت خويش نا اميدت نكرده بلكه بازگشت تو را از گناهان نيكی شمرده است. هر گناه تو را يكی و هر نيكی تو را ده به حساب آورده و راه بازگشت و توبه را به روی تو گشوده است. هر گاه او را بخوانی ندايت را می شنود و چون با او راز دل گویی راز تو را می داند، پس حاجت خود را با او بگوی و آنچه در دل داری نزد او باز گوی غم و اندوه خود را در پيشگاه او مطرح كن، تا غمهای تو را بر طرف كند و در مشكلات تو را ياری رساند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
AUD-20220828-WA0004.
5.37M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت27 3⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت27 3️⃣
🔹 بیماری، درد و درمان در نهج البلاغه
🔰 مسأله بعدی، مسأله درد است.
چند نکته درباره "درد" در نهج البلاغه بیان شده است که بنده خدمت شما عرض میکنم.
1️⃣ اولین نکته همان مطلبی است که در حکمت ۲۷ که موضوع این بحث ماست مطرح فرموده اند. حضرت می فرمایند:« إمْشِ بِدَائِكَ مَا مَشَى بِكَ»؛ "تا وقتی که امکان تحمل دارد، با درد خودت بساز". چرا؟ چون درد خودش بیماری نیست، علامت است که سیستم بدن دچار یک حمله ای شده، دچار یک عدم تعادلی شده و عوامل دفاعی سیستم بدن به جنگ آن عامل بیماری رفته اند، گاهی این مبارزه در قالب تب خودش را نشان میدهد، گاهی در مقابل درد، گاهی به صورت سوزش و امثال این.
🔻 امروز هم در علم پزشکی ثابت شده که اگر کسی سریع به معالجه بپردازد و درد را تحمل نکند، این داروها و معالجه سیستم دفاعی بدنش را ضعیف می کند و دفعه بعد دیگر آن دوز دارو هم اثر نمیکند. مجبور میشود دوز دارو را یا بالا ببرد یا دارو را تغییر بدهد و داروی قوی تری استفاده کند. اما اگر تا جایی که ممکن است درد را تحمل کند، این سیستم طبیعی که خداوند تعبیه کرده است، خودش به جنگ عوامل بیماری زا می رود و مشکل را حل می کند.
پس یک مسئله این شدکه دردی که ناشی از بیماری هست را تا جایی که ممکن است تحمل کن که این باعث تقویت سیستم دفاعی بدن می شود.
2️⃣ نکته دوم که امیرالمؤمنین بیان میفرمایند اینکه درد برای مؤمن اگر اختیاری نباشد، یک لطف است چون باعث ریزش گناهانش می شود. در حکمت ۴۲ آمده است وقتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) به عیادت یکی از بیماران رفتند، اینگونه فرمودند: "خدا آنچه را كه از آن شكايت داری- یعنی این دردی که از آن شکایت داری- (بيماری) موجب كاهش گناهانت قرار داد، در بيماری پاداشی نيست امّا گناهان را از بين می برد و آنها را مانند برگ پاييزی می ريزد و همانا پاداش در گفتار به زبان و كردار با دست ها و قدم هاست و خدای سبحان به خاطر نيّت راست و درون پاك، هركس از بندگانش را كه بخواهد وارد بهشت خواهد كرد.
⏪ پس بیماری مؤمن میتواند یکی از اسباب ریزش و آمرزش گناهانش باشد.
3️⃣ نکته آخر در مورد "درد" این است که انسان خود ساخته بعد از اینکه خوب شد، درد خودش را بیان می کند؛ نه در موقعی که درد دارد و بیمار است.
🔻امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۸۹ از برادری الهی یاد می کنند که در گذشته داشته اند و او از دنیا رفته است. اوصاف جالبی از او نقل می کنند، یکی از آن اوصاف این است: « وَ كَانَ لَا يَشْكُو وَجَعاً إِلَّا عِنْدَ بُرْئِهِ»؛ یعنی آن دوست من هیچ وقت از درد شکوه نمیکرد مگر بعد از تندرستی. که این شکوه از درد بعد از تندرستی در واقع یعنی "شکر نعمت"؛ یعنی می گفت خدا را شکر دو هفته پیش یک دل دردی داشتم الحمدالله خوب شد. در هنگام درد دردش را به کسی نمی گفت اما بعد از درد این را بیان می کرد به گونه ای شکر نعمت سلامتی را میکرد، این هم از بحث درد.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🌳شجره آشوب« قسمت هشتادم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻مسئله مهم اینکه مروان، عامدا مردم را برای قتل عثمان تحریک می کرد؛ زیرا او با این کار قصد داشت معترضان را جری تر کند تا هرچه زودتر عثمان حذف شود. دلیل این امر هم این بود که در صورت زنده ماندن عثمان، وی مجبور می شد تا ساختارهای حکومتی خود را اصلاح سازد؛ به این نحو که یااستانداران اموی را تغییر دهد یا خودش از خلافت کناره بگیرد که در هر دو صورت خلافت از دست بنی امیه خارج می شد و مروان و معاویه نیز به هیچ وجه این را نمی خواستند.
🔻 به همین دلیل می بینیم زمانی که عثمان از معاویه درخواست کمک می کند وی عمدا سپاه خود را نگه می دارد تا خبر قتل عثمان برسد و به شام بازگردد.
🔻3. زمانی که عثمان به قتل رسید، در خانه او، هجده مرد از بنی امیه حضور داشتند. از جمله اینها، مروان بن حکم بود. سوال اینجاست: چگونه عثمان در خانه خود به قتل می رسد ولی بنی امیه عملا هیچ کاری برای حفظ او نمی کنند؟ در مروج الذهب آمده است که «اگر مروان و بنی امیه، معترضان را دفع می کردند، عثمان کشته نمی شد.»
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
568.8K
📚#ادبستان_کساء
💐هفتاد نکته تربیتی از حدیث شریف کساء
ح
نکات تربیتی حدیث کساء
#قسمت_بیست_وچهارم:
۴۱-تایید کلام شوهر با بیانی صمیمی تر
۴۲-احترام داماد به پدر همسرش
۴۳- اذن گرفتن مرد از پدر همسرش در خانه خود
#جهاد_تبیین
#لبیک_یا_خامنه_ای
#ایران_قوی
#شما_هم_رسانه_باشید
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
🇮🇷این عمار🇮🇷
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: #در_حوالی_عطر_یاس
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
🌸💜 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
#پارت45
کمی که به سکوت گذشت گفت:
_شما اصلا از من خوشتون میاد؟؟ اگه قرار باشه واقعا با من زندگی کنین؟؟😊
از حرکت ایستادم،
ایستاد و نگام کرد، چی میگفتم، میگفتم یه ساله ذهنم درگیره نگاهی که به من نکردی،🙈☺️
چی میگفتم، میگفتم من احساس رو از تو یاد گرفتم،
میگفتم تمام احساسات من خلاصه شده در عطر یاست ..
سکوتمو که دید اروم پرسید:
_اگه من رفتم و شهید شدم چی، چیکار میکنین؟!😊
امشب داشت شب بدی میشد برام، نمی خواستم انقدر زود به رفتنش فکر کنم
-مگه نگفتین حالتون خوب نیست، میتونم بپرسم چرا؟!!😊
بحث رو که عوض کردم چیزی نگفت و جواب سوالم رو داد:
_دلم برای دوستم تنگ شده، حسین، دیشب براش روضه گرفته بودن تو محلمون.. حسین دوست دوران دبیرستانم بود، خیلی باهم صمیمی بودیم
بعد دبیرستان بابا منو برای ادامه تحصیل فرستاد خارج ولی حسین رفت حوزه
پرسیدم:
_فوت شدن که روضه گرفته بودن؟؟
نگاهی بهم کرد و با بغضی که تو صداش حس میکردم گفت:😢
_نه ... فوت نشده، این اواخر تمام صحبتا و پیامامون در مورد جنگ و شهادت بود، قرار بود باهم بریم سوریه، من منتظر بودم ترمم تموم شه، اما حسین طاقت نیاورد، رفت، دو هفته بعد رفتنش ...
دستی به چشمای خیسش کشید،
باور نمی کردم،😭عباس داشت گریه می کرد،
- شهید شد ... پیکرشم برنگشت ... هنوزم اونجاست ... منتظرِ من ...
قدماشو کمی تند کرد تا ازم فاصله بگیره، من اما ایستادم، اشکای عباس دلمو به درد آورده بود،💗😢
پس تموم بی تابیش برای رفتن به خاطر رفیقش بود،
رفیقی که چه زود پر کشیده بود....
رو نیمکت نشسته بودم تا عباس بیاد، نمیدونستم کجا رفته،
گوشیمو دراوردم و ساعت رو نگاه کردم داشت یازده🕚 میشد،
دیر کرده بود
تصمیم گرفتم بهش زنگ بزنم، 📱داشتم دنبال شماره اش میگشتم که صدای پای کسی رو حس کردم،
نمیدونم چرا کمی داشتم میترسیدم ..
تو تاریکی ایستاده بود، 😨
بلند شدم و صداش زدم:
_ عباس!!
اومد جلو و گفت:👤
_خانومی این موقع شب اینجا چیکار میکنی
رومو از چهره کریه ش برگردوندم و باز مشغول گشتن شماره شدم که اومد نزدیک تر...
و خواست دستشو دراز کنه طرفم،
سریع خودمو عقب کشیدم چشمام از ترس گشاد شده بود، 😳😰دستام به وضوح میلرزید،
جیغ خفیفی کشیدم و به سرعت شروع کردم به سمت خیابون دویدن،
تو تاریکی یکدفعه پام گیر کرد به چیزی و محکم با کف دست و زانوهام خوردم زمین،
از درد آخ ی گفتم،😖
خواستم بلند شم که پاهایی جلوم سبز شد،
چشمام از درد و سوزش پرِ اشک شده بود، نگاهش کردم،👀
با چشمایی که از اشک قرمز شده بود و نگرانی توشون موج میزد نگاهم کرد و گفت:
_حالت خوبه معصومه؟!😨
متوجه جمله اش نشدم درست،
درد رو فراموش کردم
اون مردی که قصد مزاحمت داشت رو هم فراموش کردم،
اینکه منو چند دقیقه تنها گذاشته بود و
رفته بود
هم فراموش کردم،
فقط به یه چیز فکر می کردم ...
منو معصومه صدا کرد!!
.
#ادامه_دارد...
📚
💛💚💛💚💛💚💛💚💛
💌نویسنده: بانوگل نرگـس
💛💚💛💚💛💚💛💚💛
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💜🌸 #درحوالـےعطــرِیــاس💜🌸
#پارت46
بعد اون شب دنیای من تغییر کرد،رفتارای عباس هم تغییر کرد،😊
حالا دیگه توجهش روی من بود،
تازه زندگی داشت روی خوشش رو نشونم میداد،
ساعتای زیادی رو باهم میگذروندیم،
😍❤️😍
بیشتر باهام صحبت می کرد ..
گرچه بیشتر صحبتامون درمورد جنگ و سوریه و رفیقش حسین بود..
ولی من ساعتای کنار عباس بودن و دوست داشتم
حتی اگر صحبتایی در مورد خودمون نمیشد..
هر روز که میگذشت بیشتر بهش وابسته میشدم،
و وقتی حرف از رفتنش میزد دلم بدجور میلرزید،😢
.
.
یه ماه انقدر به سرعت گذشت که نفهمیدم،
با خستگی از دادن آخرین امتحان برگشته بودم ..
بوی خوش غذا بد جور اشتهامو باز کرد،😇😋 باز مامان با دستپخت خوبش این بوی خوش رو راه انداخته بود،
سلام بلندی کردم که مامان با خوش رویی جوابم و داد و گفت:😊
_عباس اومده!
سه روز بود که ندیده بودمش رفته بود تهران،
با خوشحالی گفتم:
_واقعا؟!!! 😍
+آره تو اتاق محمده😉
چادر و کیفمو انداختم رو مبل و سمت اتاق محمد رفتم،
تقه ای به در زدم و وارد شدم،
با خوشحالی سلام کردم که هردوشون جوابمو دادن ..
عباس با دیدنم با هیجان بلند شد اومد سمتم، 😍😃چشماش از خوشحالی برق میزد،
نگاهمو از محمد که سرش پایین بود😔 و تو فکر گرفتم، و به چشمای پر از خوشحالی عباس دوختم ...
نمیدونم چرا ته دلم خالی شد یکدفعه..
باشوق نگاهم میکرد ..😥
دلم می خواست بپرسم دلیل خوشحالیش رو ..
اما زبونم نمی چرخید ..
شاید چون میدونستم چرا خوشحاله..
آروم با اشکی از شوق که تو چشماش جمع شده بود گفت:
_کارام جور شد بالاخره .. دارم میرم معصومه .. دارم میرم ..☺️😍
با جمله اش قلبم کنده شد،😥😢
بالاخره رسید،
رسید روزی که منتظرش بودم .. چه زود هم رسید .. چه زود ..😢
#ادامه_دارد....
📚
💛💚💛💚💛💚💛💚💛
💌نویسنده: بانوگل نرگــــس
💛💚💛💚💛💚💛💚💛
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌷🕊🍃
مشتاقمـ
برای یڪ تخریبـ
به دست شما آسمانےها
ڪه زیر و رو شود،
ناخالصےهاے نفسِ زمینگیرم
#صبح_وعاقبتمون_شهدایی 🕊
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─