eitaa logo
این عمار
3.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
22.9هزار ویدیو
616 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح 1⃣ 🔹 زهد در نهج البلاغه 💠 و درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: "برترين زهد، پنهان داشتن زهد است". 🔰 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حکمت ۲۸ می فرمایند:« أفْضَلُ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ الزُّهْدِ» ؛ برترین نوع زهد پنهان داشتن زهد و پارسایی است. 🔻 ما به برکت این حکمت تمام آنچه را که پیرامون زهد در نهج البلاغه بیان شده است، به صورت یک منظومه مفاهیم و معارف در چند بخش صوتی خدمت شما عزیزان و عاشقان امیرالمومنین(علیه السلام) تقدیم خواهیم کرد 🔹ابتدا ببینیم زهد یعنی چه؟ 🔻"زهد" یک معنای لغوی دارد و یک معنای اصطلاح دینی. از نظر لغوی زهد در مقابل رغبت است. شاهد این معنا اولا در نامه ۳۱ نهج البلاغه بند ۱۵ است که مولا علی (علیه السلام) رغبت را در مقابل زهد قرار داده است و خطاب به فرزند عزیزشان نوشته اند:«وَ لَا تَرْغَبَنَّ فِيمَنْ زَهِدَ عَنْكَ»؛ تو رغبت نشان نده به کسی که نسبت به تو زهد نشان می دهد، یعنی نسبت به تو بی رغبت است. یا در حکمت ۱۰۴ باز امیرالمؤمنین (علیه السلام) زهد را در درمقابل رغبت قرار میدهند و می فرمایند: «يَا نَوْفُ طُوبَى لِلزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ» ای نوف بکالی! خوش به سعادت کسانی که نسبت به دنیا زهد دارند و نسبت به آخرت رغبت. در حکمت ۴۵۱ هم می فرمایند: «رَغْبَتُكَ فِي زَاهِدٍ فِيكَ ذُلُّ نَفْسٍ»؛ "اینکه تو به کسی رغبت نشان بدهی که او به تو زهد نشان میدهد یعنی بی رغبتی نشان می دهد، این نشانه ذلّت نفس و حقارت نفس تو است". 🔻پس در لغت زهد و رغبت در مقابل هم هستند. به این روش می شود خیلی خوب معنای زهد را فهمید. 🔻 اما در معنا و اصطلاح دینی زهد چیست؟ حضرت یک بار در حکمت ۴۳۹ زهد را اینگونه تعریف میکنند می فرمایند: من زهد را بین دو کلمه از قرآن پیدا کردم. بعد به این آیه نورانی استناد می فرمایند که خداوند فرموده است:« لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُم» ؛ تا به آنچه که از دست میدهید یا از دست میرود تاسف نخورید و نسبت به چیزی که به شما میرسد در دنیا خیلی شادمان نشوید. این معنای زهد است. بعد در ادامه حکمت ۴۳۹ حضرت می فرمایند: کسی که بر گذشته تأسف نخورد و نسبت به آینده هم خیلی خوش و سرخوش نشود، هر دو طرف معنای زهد را به دست آورده است. 🔻در خطبه ۸۱ هم مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) معنای واقعی زهد را در این خطبه نورانی اینگونه تعریف می کنند: و زهد را مجموعی از کوتاهی آرزوها، شکر نعمت ها و ورع و اجتناب از محرمات معرفی می فرمایند: «أَيُّهَا النَّاسُ الزَّهَادَةُ قِصَرُ الْأَمَلِ وَ الشُّكْرُ عِنْدَ النِّعَمِ وَ التَّوَرُّعُ عِنْدَ الْمَحَارِمِ». "مردم! زهد ورزیدن یعنی کوتاه کردن آرزو و شکر هنگام نعمت ها و دوری و اجتناب از محرمات و حرام الهی" . این معنای زهد است. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع ↩️ ادامه دارد...
4_5956218190341081269.mp3
4.33M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 1⃣ 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌳شجره آشوب« قسمت هشتاد و دوم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻سوال مهم اینجاست اگر مروان، نفوذی بنی امیه و شخص معاویه نبود، چرا باید معاویه وی را به دلیل رها کردن قیس بن سعد، سرزنش کند؟ معاویه خوب می دانست رسیدن قیس به امام، خطری بزرگی برای بنی امیه محسوب می شود. یکی از قرائن بر نفوذی بودن مروان و اینکه او از طرف معاویه، برای جمل، مأموریت داشت، این است که بعد از جمل، در عرض چند ماه به معاویه پیوست و در صفین نیز در صف سپاهیان او قرار داشت. 🔻او هنگامی که دید، معاویه قرار است مصر را به عمروعاص ببخشد، به خشم آمد و نسبت به این موضوع اعتراض کرد. مشخص میشود او خود را برای حکومت مصر، به خاطر خوش خدمتی هایی که به بنی امیه کرده بود، سزاوار تر می دانست. 🔻۵. او در واقعه حره، برای اینکه لشکر یزید به مدینه حمله کند، توانست راه را برای آنان باز کند. در اینجا هم دست پلید او را به نفع بنی امیه می بینیم. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد...
1.03M
📚 💐هفتاد نکته تربیتی از حدیث شریف کساء نکات تربیتی حدیث کساء : https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💜🌸 💜🌸 ملیحه خانم فقط گریه می کرد،😭 سخت بود ببینم مامان عباس رو که گریه میکنه ولی جلوی اشکای خودمو بگیرم، خیلی سخت بود،😣 عمو جواد وقتی فهمید عباس میخواد بره چیزی نگفت، نه تایید کرد و نه خواست مانع رفتن عباس بشه،😒 ملیحه خانمم وقتی فهمیده بود من راضی ام به رفتنش دیگه چیزی نگفت و فقط گریه می کرد ...😭 همه امشب خونه ی عمو جواد جمع شده بودیم برای خداحافظی از عباس!!😢 مامان کنار ملیحه خانم نشسته بود و سعی میکرد با حرفاش دلداریم بده .. مامان هم بهم هیچی نگفت .. راستش تنها کسی که از این رضایتی که از رفتن عباس داشتم سرزنشم نکرد بود.. شاید چون می فهمید تو دل عباس چی میگذره ..😣 نگاهم به مهسا افتاد که یه گوشه مبل کز کرده بود، نگرانی رو از چشمای این خواهر مهربون میشد دید، میدونم که به من فکر میکرد .. میدونم که فکر میکرد با علاقه زیادی که به عباس دارم چجوری راضی شدم به رفتنش... محمد تو اتاق عباس بود، منم دلم میخواست برم پیش عباس .. اما گفتم شاید بهتره محمد کمی با رفیقش خلوت کنه..😒 همینجوری کنار عمو جواد نشسته بودم و درست مثل عمو سعی داشتم تو حال خودم باشم و چیزی نگم .. محمد با حالت جدی اومد بیرون، با دیدنش بلند شدم و رفتم تو اتاق عباس تا این شب آخر کمی بیشتر حس کنم عطر یاسش رو ... وارد اتاق که شدم نگاهش بهم افتاد، در حالی که داشت لباساشو تو ساک🎒 میذاشت.... .... 📚 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💜🌸 💜🌸 گفت: _معصومه میشه در و ببندی! درو بستم و کنارش رو زمین نشستم که گفت:😒 _گریه های مامان برام سنگینه، چکار کنم؟! تمام تلاشمو میکردم بغضِ تو گلومو پنهان کنم گفتم: _خب مادره دیگه، باید بهش حق بدی، براش خیلی سخته از تنها بچه اش بگذره😒 - آخه اگه اینجوری باشه که همه بچه هاشونو دوست دارن ..😕 دیگه کسی حاضر نمیشه بچه شو بفرسته با دستم انگشترش رو که کنار ساکش رو زمین افتاده بود برداشتم و گفتم: _آره حق با توئه ..ولی کنار اومدن با این واقعیت براش سخته، باید به مامانت فرصت بدی😔 نگاهی بهم کرد و گفت:😊 _ای کاش همه مثل تو بودن نگاهمو باز ازش گرفتم، پشت چشمام دریایی از غم بود 😞 که داشتم تمام تلاشمو بکار میبستم کسی متوجهش نشه، دوست نداشتم منی که تا الان مشوقش بودم و تمام مدت از کمک کردن بهش حرف میزدم، حالا بشینم و جلوش گریه کنم،😓 نمی خواستم این لحظات آخرِ رفتن، دل عباس رو بلرزونم ...😥☝️ با انگشترش توی دستام بازی میکردم که گفت: _این یادگاری حسین بود، بهم گفته بود به ضریح امام حسین "علیه السلام" متبرکش کرده ...😊 لبخندی روی لباش نشست: _بهم میگفت این💚 عقیق سبز 💚همیشه به دستت باشه که محافظت بکنه ازت ... عقیق رو لمس کردم، تودلم با عقیق حرف میزدم، "مراقب عباسِ من باش!! "😭 . داشتیم آماده میشدیم که برگردیم خونه .. ساعت نزدیکای دوازده شب🕛🌃 بود، مامان گفت _بهتره بریم که عباس هم کمی استراحت کنه، ملیحه خانم آروم تر شده بود ... ولی بازم چند لحظه یه بار چشماش خیس میشد و دلش می خواست به عباس بگه که نره، حالش رو درک میکردم، بدجور بی طاقت بود، درست مثل من... 😢😣 با این تفاوت که من بروز بدم حالمو که مبادا عباس پاش گیر بشه و بره!! همه بعد خداحافظی رفتن بیرون، سریع رفتم اتاق عباس تا کیفم 👜و بیارم .. نفهمیدم چیشد که کیفم گیر کرد به گوشه میز اتاقش و پرت شد پایین، چون زیپش باز بود همه ی وسایلام ریخت رو زمین درست کنار وسایلای پخش شده عباس کنار ساکش، سریع شروع کردم به جمع کردنش، عباس اومد تو اتاق🚶و گفت: _ بقیه منتظرتن کجا موندی؟؟ سریع وسایلا رو ریختم تو کیفم و گفتم: 😢😣 _اومدم اومدم بلند شدم که نگاهم گره خورد به نگاهش، نگاهم میکرد،👀💔👀 با همون چشمای سیاهش،خوشحالی توی سیاهی بی انتهای چشماش موج میزد، احساس دلتنگی برای این چشمها از همین الان تمام وجودم رو آتش میزد،😢 یعنی ممکن بود دیگه این چشمها نگاهم نکنه،.... .... 📚 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 💌نویسنده:بانو گل نرگــــــس 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💜🌸 💜🌸 و لب زد: _ممنون بابت همه چیز معصومه، ممنون، خیلی اذیتت کردم، ببخش منو😒 باید تمام تلاشمو میکردم تا گریه ام نگیره، سریع بدون نگاه کردن بهش،باهاش دست دادم و اومدم بیرون،😣 داشتم کفشامو👟 می پوشیدم در حالی که تو چارچوب در ِحیاط ایستاده بود گفت: _یه خواهشی دارم کمی مکث کرد و گفت: _لطفا فردا فرودگاه نیایید بدرقه، میترسم... میترسم نتونم برم با دیدن شماها، به مامانمم اصرار کردم نیاد دستام رو بند کفشام خشک شد،😧 منظورش اینه که آخرین ملاقاتمونه الان، منو بگو که به بدرقه ی فردا دلمو خوش کرده بودم ..😣 در حالیکه که خودمو با بند کفشم مشغول کرده بودم گفتم: _یعنی .. یعنی ..😢 نمی تونستم جمله مو ادامه بدم، مگه این بغضِ لعنتی میذاشت حرف بزنم... خودش سریع گفت: _یعنی نمی خوام بیایین دیگه، تو ام نیا، خواهش میکنم .. فقط محمد میاد که منو برسونه فرودگاه...😒🙏 محمد صدام میزد، خیلی وقت بود تو ماشین منتظرم بودن، دلم نمی خواست برم، من شاید دیگه هیچ وقت نمیدیدمش، وای نه، کاش خواهش نمیکردی عباس ...😢 یعنی نمیبینمش دیگه، امکان نداره، من میبینمش، بازم میبینمش، من مگه چند وقته عباس رو دارم، اشکام به پشت چشمام رسیده بودن😢 فقط یه تلنگر کوچیک کافی بود تا سیلی از اشک رو گونه هام سرازیر بشه، رومو برگردوندم، قطره ی سمج اشک خودشو رو گونه ام انداخت، پشت بهش سریع گفتم: _خداحافظ عباس!! منتظر جوابش نشدم و راه افتادم سمت در و رفتم بیرون، نمی خواستم اینجوری برم، نمی خواستم اینجوری خداحافظی کنم، نمی خواستم ... وای که چه بود،😣😭 اونقد تلخ که حس میکردم ی تلخی اش تا باهام میمونه .. سوار ماشین شدم و سرمو تکیه دادم به پنجره ...زیر لب فقط گفتم "دلم برات تنگ میشه "😭💔 چشمامو کمی باز کردم، نور مستقیم می خورد تو چشمم، پرده ی اتاق رو کی کشیده بود،  بلند شدم که کمرم درد گرفت، 😣 باز تو جانمازم خوابم برده بود،  کل شب و به رفتن عباس فکر میکردم، نخوابیده بودم اما بعد نماز صبح نفهمیدم چجوری تو جانمازم خوابم برده بود،😒  بلند شدم دست و صورتمو شستم، دنبال گوشیم میگشتم که ببینم عباس پیامی زنگی نزده، یادم اومد گوشیم هنوز تو کیفمه،👜از دیشب درش نیاورده بودم، کیفمو باز کردم و دستمو بردم داخلش که دستم خورد به چیز تقریبا گردی،  با تعجب گفتم 😳این دیگه چیه تو کیفم، درش اوردم، چشمام چند لحظه روش ثابت موند وای این اینجا چیکار میکنه، نکنه دیشب … وای نکنه دیشب موقعی که وسایلای ریخته شدم تو اتاق عباس رو جمع میکردم اینم اومده بینشون،😧 محکم با دست زدم رو پیشونیم،  دویدم بیرون اتاق،  مامان تازه از خواب بیدار شده بود انگار.. سریع گفتم: 😵 _محمد کو؟؟؟؟ با تعحب نگام کرد و گفت:😟 _چیشده؟ - مامان محمد کو، رفت؟؟؟؟ +اره یه ده دقیقه میشه رفته، جیشده حالا؟؟ سریع گفتم: _مامان زنگ بزنین آژانس؟؟ زود مامان .. زود، الان میره😨 دویدم 🏃♀تو اتاق و هر چی دم دستم بود پوشیدم که مامان با نگرانی اومد تو اتاق و گفت: _چیشده معصومه؟؟😧 .... 📚 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 💌نویسنده: بانوگل نرگــــس 💚💛💚💛💚💛💚💛💚 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
آنجایی که شهادت می دهند! - @khodahafez_refigh.mp3
301.8K
دلَت که خالی شد از غیر پُر می شود از خدا ... آن وقت ، می شوی! - یک دقیقه ای که شنیدن آن بیست دقیقه طول می کشد ! https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شگفتانه محسن چاوشی خواننده کشورمان در وصف سلیمانی موسیقی و متن و بخصوص تشبیه ها و تصویر سازی از فوق العاده زیباست!!! ✅کلیپ معرکه ایی است.. متن واهنگ و تصاویر حرف نداره.... الحق که گل کاشتند.. در خیلی از مراسم ها میشه ازش استفاده کرد https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شوق وصف‌ناشدنی فرزند شهید از دیدن تصاویر حاج قاسم 🔺به روایت فرزند https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گناه جاریه چیست*⁉️ جاریه گناهـی است که حتی با مــرگ فــرد هـم این گناه تمـام نـمی‌شود و به هر میـزان که باعث گمـراه شدن افراد دیگر شود به کارنــامه اعمـال او ایـن گنــاه اضافه می‌شود* *گناهی که با فروارد و اشتـراک‌گذاری شمـا منتشـر می‌شود و این انتشار وتکثیر ادامه پیدامیکند تا همه گیر شود وبالاخره درقیامت و در صحــرای محشر با انبوهــی از مواجــه خواهی شد که حتی فکرش را هم نمی‌کردی* *آیا این‌ها گناهان من است ؟ من که اصلاً این اشخاص را نمی‌شناسم* چرا من مسئول گناهان این مردم هستم و چرا در این گناهان شریکم⁉️ مطمئن باشیــد شما با نشر یک عکس تحریک کنند، حدیث دروغ، ترانه‌های مبتذل و تهمت به یک شخصیت مومن وسیاسی و ... دعوت به کارهای منکر و... یا فیلم یا آهنگ در این گنــاه شرکت خواهی کرد بهمین سادگی میتوان حهنمی شوی یا بهشتی 🕳️ پست‌های سیاسی دروغ و آنچه به صحت آن مطمئن نیستی و برای خوشایند و خنده دیگران ارسال می‌کنی کسی که فحشا را منتشر می‌کند حتی اگر خودش آن را مرتکب نشود گناهانش نزد الله بزرگتـــر از گناهِ کسی است که آن را انجام می‌دهد اما ترویجش نمی‌دهد. 🔥زیرا اولی گناه گمراه کردن یک امت را به دوش می‌کشد و دومی تنها کفاره گناهِ خودش را متحمل می‌شود. *وای بحال کسی که بمیرد اما گناهانش بعد از مرگش جریان داشته باشد‏.* پس مراقب باشیم‼️ *مبادا کارنامه اعمال ما پر شود از گناهان جــــاریه که تا قیامت جریان دارند و حتی پس از مرگ ما هم دفتر ثبت این گناهان بسته نخواهد شد...* *وپـاک کن آنچه را که روز حساب بر علیه تو می‌دهد.* *اما برعکس اگر ما چیز های خوب مثلا آیات واحادیث وسخنان و اهل بیت(ع) راقربه الی الله و رضای خدا منتشر کنیم* *وتا زمانی که مطالب منتشرشده دینی و مذهبی که توسط ما پخش شده وجود داشته باشد و دیگران از آن استفاده کنند برای ما تبدیل به ثواب وحسنات میشود ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏝دراول شعبان در گشوده می‌شود... وشاخه‌های درخت طوبی بر روی دنیا گسترده می‌شود... خوشا به حال کسی که بتواند به بیشترین شاخه‌های آن درآویزد🏝 ⚘حلول‌ماه‌شعبان‌برشما‌مبارک https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گل‌آرایی خادمان امام رضا (ع) در حرم امام حسین (ع) 🔸خادمان امام رضا علیه‌السلام با حضور در کربلا، پس از تزئین گل‌های طبیعی، با نوای یا علی و یا حسین، ضریح حرم امام حسین علیه‌السلام را در آستانه میلاد سیدالشهدا گل‌آرایی کردند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻قیمت بنزین افزایش نمی‌یابد مدیرعامل شرکت پخش فرآورده‌های نفتی: 🔹سقف‌گذاری سوخت گیری در هر نوبت با کارت سوخت در برخی نقاط، به‌دلیل مدیریت عرضه در ایام سرد سال است که بتوانیم بدون هیچ مشکل و وقفه‌ای، در تمامی جایگاه‌های عرضه سوخت، سوخت‌رسانی را داشته باشیم. 🔹محدودیتی در سوخت‌گیری با کارت سوخت در تهران و کلانشهرها نداریم و قرار هم نیست محدودیتی اعمال شود. 🔹افزایش قیمت بنزین در دستور کار نیست و در لایحه بودجه سال ۱۴۰۲ نیز در خصوص افزایش قیمت بنزین چیزی آورده نشده است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥پلمب یک داروخانه در شهرری به دلیل کشف حجاب فرمانده انتظامی شهرستان ری: 🔹به دنبال انتشار تصاویر ضدفرهنگی از متصدیان یک واحدصنفی داروخانه مستقر در بازار شهر ری رسیدگی به موضوع سریعا در دستورکار ماموران پلیس اطلاعات این فرماندهی قرار گرفت و حسب دستور مقام قضائی این واحد صنفی داروخانه به دلیل عدم رعایت شعائر دینی و اسلامی و اقدام خلاف اخلاق عمومی پلمب شد. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🔻ابهامات با آژانس در حال برطرف‌شدن هستند اسلامی، رئیس سازمان انرژی اتمی ایران: 🔹مذاکرات برجامی و توافق برجام یک معامله‌ای بوده که بین ۱+۵ و ایران برای اعتمادسازی انجام شد. طرف‌های اصلی این معاهده به تکالیف اصلی خود نپرداخته‌اند و انجام نداده‌اند و عملاً به‌ویژه آمریکایی‌ها همکاری نکردند و به دیگران هم اجازه همکاری ندادند. 🔹جریان پرفشار سیاسی که به‌دنبال این است که تعهدات برجامی را ایران یک‌طرفه انجام دهد و آن‌ها به تعهدات خود پایبند نباشند، یک موضوع کاملاً غیرقابل‌قبول است و ما فشارهای سیاسی، جوسازی و مسئله‌آفرینی‌ها را برنمی‌تابیم. 🔹ما در چارچوب پادمان با آژانس روابطمان برقرار است. برای مواردی که بازرس آژانس را مطرح کرده بود، مسئولین آژانس در تهران هستند و از دیروز در حال مذاکره و بازدید و بررسی هستند و ابهاماتی را که با برداشت ناصواب یک بازرس، خلق شده بود، رفع و رجوع شده و یا در حال رفع و رجوع‌شدن قرار دارد. 🔹ما با تعامل و هماهنگی و پیگیری که انجام می‌دهیم، از اینکه به تولید ابهام جدیدی که در فرآیند همکاری‌های ما با آژانس بینجامد، جلوگیری می‌کنیم. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📸کسانی که خشک شدن دریاچه ارومیه را به تداوم جمهوری اسلامی ربط می‌دادند، حال باید دید که درباره‌ی خشک شدن ونیز ایتالیا چه می‌گویند https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 🇮🇷این عمار🇮🇷 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─