ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 196.mp3
3.25M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و نود و ششم خطبه ۱۱۰
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و نود و ششم
┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
📜 #خطبه110 : ( این خطبه قبل از سید رضی، در میان دانشمندان به خطبه دیباج معروف بود. )
1⃣ ره آورد برخی از مبانی اعتقادی
♦️همانا، بهترين چيزی که انسان ها می توانند با آن به خدای سبحان نزديک شوند، ايمان به خدا و ايمان به پيامبر(صلی الله علیه و آله) و جهاد در راه خداست، که جهاد قلّه بلند اسلام و يکتا دانستن خدا براساس فطرت انسانی است. بر پاداشتن نماز، آيين ملّت اسلام، و پرداختن زکات تکليف واجب الهی، و روزه ماه رمضان، سپری در برابر عذاب الهی است، و حجّ و عمره، نابودکننده فقر و شستشو دهنده گناهان است. و صله رحم مايه فزونی مال و طول عمر، و صدقه های پنهانی، نابودکننده گناهان است و صدقه آشکار، مرگ های ناگهانی و زشت را باز می دارد، و نيکوکاری، از ذلّت و خواری نگه می دارد. به ياد خدا باشيد که نيکوترين ذکر است، و آنچه پرهيزگاران را وعده دادند آرزو کنيد که وعده خدا راست ترين وعده هاست. از راه و رسم پيامبرتان پيروی کنيد که بهترين راهنمای هدايت است، رفتارتان را با روش پيامبر(صلی الله علیه و آله) تطبيق دهيد که هدايت کننده ترين روش هاست.
2⃣ ارزش قرآن
♦️و قرآن را بياموزيد که بهترين گفتار است و آن را نيک بفهميد، که بهار دل هاست. از نور آن شفا و بهبودی بخواهيد که شفای سينه های بيمار است، و قرآن را نيکو تلاوت کنيد که سودبخش ترين داستان هاست، زيرا عالمی که به غير علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بيماری نادانی شفا نخواهد گرفت، بلکه حجّت بر او قويتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پيشگاه خدا به نکوهش سزاوارتر است.
┄═❁❀✦❈🌿🌸🌿❈✦❀❁═┄
شرح حکمت ۶۰ ،بخش ۱ ضرورت کنترل زبان.mp3
2.86M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت60 1⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت60 ( 1 )
🔹 ضرورت کنترل زبان
💠 در حکمت ۶۰ نهج البلاغه، امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند:
«اللِّسَانُ سَبُعٌ إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ » ؛
" زبان همچون درنده ای است که اگر رهایش کنی می گزد. "
🔸 دربارهٔ این حکمت، ۶ نکته در نهجالبلاغه قابل بیان است:
1⃣ نکته اول، جایگاه خطیر زبان و سخن؛
🔻حضرت در خطبه ۱۷۶ ، بند چهارم میفرمایند:
" زبان و دل را هماهنگ کنید؛ انسان باید زبانش را حفظ کند؛ زیرا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا سوگند پرهیزکاری را ندیده ام که تقوا برایش سودمند بوده باشد، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کرده بود؛ همانا زبان مؤمن در پسِ قلب او، ولی قلب منافق، از پسِ زبان اوست؛ زیرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید، نخست می اندیشد؛ اگر نیک بود، اظهار میکند و اگر ناپسند بود، پنهانش میکند؛ در حالیکه منافق آنچه بر زبانش می آید میگوید و نمیداند چه به سود اوست و چه حرفی به ضررش. و پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ایمان بنده ای استوار نخواهد شد، تا دل او استوار شود و دل انسان استوار نمیشود، مگر آنکه زبانش استوار گردد؛ پس هر کس از شما بتواند خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک و زبانش از عِرض و آبروی مردم سالم بماند، باید چنین کند. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🔴توییت مادورو: ایران قدرت در حال ظهور دنیای جدید است
رئیسجمهور ونزوئلا در توییتر نوشت: «ما اهمیت آموزش، علم و فناوری برای جوانان را میدانیم و به پیشرفتهای عظیم جمهوری اسلامی ایران در جنبههای مختلف واقفیم. ایران قدرت در حال ظهور دنیای جدید است.»
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش پرهیجان دانشجویان و نخبگان ونزوئلایی به سخنان رئیس جمهور؛ تمام نشانهها حاکی از بروز نظم جدیدی در جهان است
رئیسجمهور در جمع نخبگان و دانشجویان ونزوئلایی:
در نظم جدید جهان، جایگاه کشورهای مستقل جایگاه اصلی خواهد بود.
نشانههای افول قدرتهای سلطهگر کاملا قابل مشاهده است.
👌#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: #از_من_تا_فاطمه
براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای #مدافع_حرم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
May 11
🌺🍃رمـــان #از_من_تا_فاطمه.. 🌺🍃
قسمت #هفدهم
#هوالعشق
#خانه_مهربانان
#فاطمه_نوشت
در راه بودیم٬
هوا کم کم روبه سرما میرفت٬گونه هایم گل انداخته و باعث خنده بانمک گاه و بی گاه علی شده بود.
نزدیک خانه میشویم ٬خانه ای که من درآن گرمی داشتن خانواده را چشیدم ٬خانه ای پرمحبت و خلوص فراوان و جبران تمام کمبود محبت های پدر و مادرم بود.
ماشین را در پارکینگ پارک میکنیم و به سمت اسانسور میرویم٬زمانی که علی دکمه اسانسور را فشار میدهد و اسانسور بالا میرود ته دلم خالی میشود و احساس ضعف در تمام وجودم میپیچد انقدر واضح که علی میگوید:
-چیشد خانوم؟😟
-ه... هیچ..هیچی .اوف یکم معدم ..😣
و در اسانسور باز میشود و فرصت ادامه صحبت را از من میگیرد٬مامان ملیحه با لبخندی همراه اشک دستانش را برای به اغوش کشیدنم باز میکند و من بی پروا به اغوشش پناه میبرم و غرق لذت میشوم.
-آخیش مادر.. کجا بودی اخه عزیزکم٬کجا بودی عروس گلم کجا..
و بغض امانمان نمیدهد و اشک از چشمانمان سرازیر میشود ٬دوست دارم ساعت ها در این اغوش امن بمانم و تنفس کنم.
به سختی از مادر جدا میشوم و زینب مانند خواهر های گم شده که تازه همدیگر را دیدند تمام صورتم را غرق بوسه میکند و هردو انقدر هم دیگر را فشار میدهیم تا روحمان یکی شود٬پدر را از ان سمت شانه زینب دیدم که اشک در چشمان گود افتاده اش جمع شده و مظلومانه مرا نگاه میکند٬به سمتش میروم و میخواهم دستش را ببوسم که نمیگذارد و سرم را از روی چادرم میبوسد٬تازه یادم افتاده که چادر بر سر دارم و این شوق زیبا ٬برای دیدنم با چادر برای اولین باراست.علی را نگاه میکنم احساسم این است که حسودی میکند چون خیلی این پا و ان پا میکند ٬از فکر خود خنده ام میگیرد.وارد خانه میشوم بوی قرمه سبزی را استشمام میکنم و لبخندی روی لبانم نقش میبندد.به سمت مبل ها هدایت میشوم و ارام میگیرم علی کنار پدرش مینشیند و میدانم برای احترام است٬زینب و مامان ملیحه دوطرف من مینشینند و دستانم را نوازش میکنند ..
-فاطمه جان چرا انقدر لاغر شدی مادر رنگ به رو نداری دخترم ..
-وای مامان جون الهی قربونتون برم خیلیم خوبم ٬شما خوب باشید فقط برای من کافیه.
-الهی بگردم که انقدر مهربونی دخترکم
-خدانکنه مادر جون.
اینبار باباحسین مرامخاطبش قرار داد:
-دخترم ٬چقدر چادر بهت میاد ماشاءالله هزار الله واکبر چقدر خانوم تر شدی.
-ممنون باباجان٬نظر لطفتونه.
-فاطمه خانوم پاشو پاشو ببینم٬نشسته اینجا هی قربون صدقش برن ٬ای دختر لوس پاشو بینم.☺️😉
🌺🍃ادامه دارد....
نویسنده: نهال سلطانی
#قلب_من_باهر_تپش_میدهدسازی_به_زیبایی_عشق
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─