eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
28.9هزار عکس
23.3هزار ویدیو
654 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 234.mp3
3.51M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز دویست سی و چهارم خطبه 59 تا 57
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز سی و چهارم ┄═❁❀••••❈◦🌿🌺🌿◦❈••••❀❁═┄ 📜 : (در سال ۳۸ هجری به هنگام حركت برای جنگ با خوارج شخصی گفت، خوارج از پل نهروان عبور كردند امام فرمود:) 🔹خبر از قتلگاه خوارج ♦️"قتلگاه خوارج اين سوی نهر است؛ به خدا سوگند، از آنها جز ده نفر باقی نمی ماند و از شما نيز ده نفر کشته نخواهد شد. منظور امام(علیه السلام) از «نطفه» آب نهر است که از فصيح ترين کنايه در رابطه با آب است، هر چند زياد و فراوان باشد. ما به اين مطلب در گذشته، در مورد مسأله ای شبيه همين مطلب اشاره کرده ايم." ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (در سال ۳۸ هجری، پس از ماجرای حکمیّت و شنیدن شایعات فراوان در نکوهش خوارج فرمود: ) 🔹خبر از آينده شوم خوارج ♦️"سنگ حوادث و بلا بر شما ببارد، چنانکه اثری از شما باقی نگذارد، آيا پس از ايمانم به خدا و جهاد کردنم در رکاب رسول خدا به کفر خويش گواهی دهم؟ اگر چنين کنم گمراه شده و از هدايت شدگان نخواهم بود. پس به بدترين جايگاه رهسپار شويد و به راه گذشتگان بازگرديد. آگاه باشيد، به زودی پس از من به خواری و ذلّت گرفتار می شويد و شمشير برّنده بر شما مسلّط می گردد و به استبدادی دچار خواهيد شد که برای ديگر ستمگران راه و رسم حکومت قرار خواهد گرفت. می گويم : سخن امام(علیه السلام) که فرمود: «وَلابَقِیَ مِنْکم آبرٌ» سه گونه روايت شده است: اوّل - آن گونه که ما آورده ايم، آبِرٌ، از باب «يأبرالنّخل» به معنای اصلاح کننده آمد. دوم - «آثِر» نقل شد يعنی بازگوکننده حديث و اين نقل به نظر من بهتر است، گويا امام(علیه السلام) می فرمايد: از شما خبردهنده ای باقی نماند. سوم - «آبز» با «ز» نيز روايت شد به معنای هلاک شونده، پرش کننده، که به هلاک شونده «آبز» گويند." ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 : (در سال ۴۰ هجری، روزهای آخر عمر شریف خود در نکوهش و هشدار کوفیان فرمود) 🔹خبر از سلطه ستمگری بی باك ♦️آگاه باشيد، پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ، بر شما مسلّط خواهد شد که هر چه بيابد می خورد و تلاش می کند آنچه ندارد به دست آورد او را بکشيد، ولی هرگز نمی توانيد او را بکشيد. آگاه باشيد، به زودی معاويه شما را به بيزاری و بدگويی من وادار می کند. بدگويی را به هنگام اجبار دشمن اجازه می دهم که مايه بلندی درجات من و نجات شماست، امّا هرگز در دل از من بيزاری نجوييد که من بر فطرت توحيد تولّد يافته ام و در ايمان و هجرت از همه پيش قدم تر بوده ام. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح حکمت ۷۹ و ۸۰ ارزش و اهمیّت حکمت.mp3
2.76M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 🔸 شرح 🔸 شرح 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 🌹شرح و 🔹 ارزش و اهمیّت حکمت 🔻 در حکمت ۷۹ ، امیرالمؤمنین (عليه‌السلام)، دربارهٔ "حکمت" اینگونه می‌فرمایند که: 💠 " حکمت را هر کجا که باشد فراگیر؛ گاهی حکمت در سینه منافق است و بی تابی می‌کند تا بیرون آمده و با همدمانش در سینه مؤمن آرام گیرد. " 🔻قصّه "حکمت" آنقدر اهمیت دارد که امیرالمؤمنین (عليه‌السلام) در حکمت ۸۰ می‌فرمایند: 💠 " حکمت گمشده مؤمن است؛ حکمت را فراگیر هر چند از منافقان باشد. " 🔰 " حکمت " آثار بسیار بسیار مهمی دارد، که مولا علی (علیه‌السلام) در خطبه ۱۳۳، به بخشی از این آثار اینگونه اشاره فرمودند که: « الْحِكْمَةِ حَيَاةٌ لِلْقَلْبِ الْمَيِّتِ وَ بَصَرٌ لِلْعَيْنِ الْعَمْيَاءِ وَ سَمْعٌ لِلْأُذُنِ الصَّمَّاءِ وَ رِيٌّ لِلظَّمْآنِ وَ فِيهَا الْغِنَى كُلُّهُ وَ السَّلَامَةُ » ؛   " حکمت مایه زنده شدن قلب مرده است، باعث بینایی چشم کور است، گوشی که ناشنوا شده است را شنوا می‌کند، مایه سیراب شدن تشنگان است و تمام غنا، بی نیازی و سلامت در حکمت جمع شده است. " 🔻 لذا حتّی در توصیف حضرت مهدی (ارواحنافداه)، مولا علی (علیه‌السلام) در بند پنجم از خطبه ۱۸۲ اینگونه می‌فرمایند: " او زره دانش بر تن دارد و با تمامی آداب و با توجه و معرفت کامل، آن را فرا گرفته است؛ حکمت گمشده اوست که همواره در جستجوی آن می‌باشد و نیاز اوست که برای به دست آوردنش می‌پرسد. " 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
3.98M
👌حمایت از خلفا برای حفظ اساس اسلام 📗بیان امیر المومنین در خطبه شقیقه بعنوان راهکار عاقلانه در جلوگیری از تفرقه 🤝بیعت امام در انتخاب خلیفه دوم ❌محور حفظ وحدت در انتخاب خلیفه سوم با علم به تبانی و سخن ایشان به هنگام بیعت مردم با عثمان ✅چگونگی همکاری با خلیفه سوم 💠روایت امام صادق علیه السلام در صف اول نماز باآنان 🤝دو نمونه همنشینی وحدت آفرین 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۴۲۰۰ واحد راکد و نیمه‌فعال پارسال و ۵۰۰ واحد در بهار امسال به چرخۀ تولید باز گشت 🔖 🔖 🇮🇷 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
نام رمان: براساس واقعت دلاوری ها و رشادتهای شهدای https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
📸 تصاویر رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در دستان معترضان عراقی به هتک حرمت دوباره به قرآن در سوئد 🔖 🔖 🇮🇷 👌 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋 🦋 ‹ ﷽ › 🕊 کمکم سکوت خانه داشت اذیتم میکرد... از جا بلند شدم و به سمت هال رفتم. روی کاناپه ی جلوی تلویزیون نشستم تلویزیون رو روشن کردم. زانوهایم را بقل گرفته بودم بدون توجه به تلویزیون دگیر افکار خودم بودم که با شنیدن اسم برنامه در حال پخش ، حواسم پرت تلویزیون شد... "از لاک جیغ تا خدا" صدا را بلند کردم و محو تماشا شدم . داستان دختری بود که با رفتن به شلمچه متحول شده بود... شاید هم گام اول برای نشان دادن تغییرم به بقیه تغییر ظاهر بود اما... چادر از کجا گیر بیاورم... کاش سید انقدر اسکل بازی در نمیاورد و شماره اش را میداد... صبر کن ببینم... از جا بلند شدم و به اتاقم رفتم. میان انبوهی از مانتو ها، مانتو مشکی ساده و خاکی ام را یافتم. دستم را داخل جیبش بردم که ...نبود! جیب دوم را گشتم... با خوردن دستم به تکه کاغذ کوچکی دلم ارام گرفت و انرا بیرون کشیدم. خودش بود... به هال برگشتم و جلوی میز تلفن چهار زانو نشستم و تلفن را پایین کشیدم. شماره را گرفتم و یکبار دیگر هم چک کردم که مطمئن شوم درست است. با پیچیدن صدای سید در تلفن، لحظه ای نفسم حبس شد... سعی کردم آرام باشم اما مگر می شد...؟! سید_بله؟ من_سید؟؟ لحظه ای سکوت برقرار شد... وای خدا کند قطع نکند... با شنیدن صدایش نفسم را اسوده بیرون دادم. سید_خانم شریفی؟! من_بله خودمم. ببخشید بابت اون روز که بدون اطلاع رفتم.اقای ...اقای سید... سید_طباطبایی هستم. من_اقای طباطبایی یه سوال ...چجوری بگم... سید_بفرمایید خانم شریفی! ✍به قلم بهار بانو سردار ... 🦋 ✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨🦋 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🦋✨🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋 🦋 ‹ ﷽ › 🕊 من_ آقای طباطبایی من از کجا باید چادر بخرم؟؟ برای چند دقیقه صدای جز نفس کشیدن های سید از آن طرف خط نیامد... من_سید؟...اقای طباطبایی؟...الو؟ سید_ خانم شریفی مسخره ام میکنید؟! من_ نه به خدا آقای طباطبایی شما نمیدونین... و صدای گریه ام بلند شد. سید_ آروم باشین خواهرم... من امروز ساعت پنج غروب میگم خواهرم بیاد همون نبش فلکه آب شما هم بیاین همونجا باهم برید ،خواهرم راهنماییتون میکنه. من_ ولی من ازش خجالت میکشم... سید_ نگران نباشید خواهرم. ریحانه بهتر از من می تونه کمکتون کنه و در ضمن... لطفاً دیر نکنید. ۵ غروب دم فلکه آب. یا علی... ساعت ها بود بوق اشغال تلفن سکوت سنگین خونه را میشکست و من مات مانده بودند به عکس های داخل دوربینم... " خدایا؟ من میتونم ؟لیاقتشو دارم؟ من شهامتشو دارم که جلوی خانواده ام وایستم و خودمو تغییر بدم؟ مطمئنم اونا با تغییر ظاهرم موافقت نمی‌کنن...خدا... خودت کمکم کن..." با دیدن ساعت، نیم متر پریدم... ساعت چهار و نیم بود. فوری بلند شدم و آبی به دست و صورتم زدم. لباس های روز تشییع جنازه را تن کردم و مقنعه گذاشتم تا بتوانم حجاب بگیرم. راس ساعت ۵ کنار گلهای باین ایستاده بودم اما خواهر سید را نمی‌دیدم. اه! از کجاست این ریحانه؟! چند دقیقه از پنج گذشته بود که با دیدن دختر چادری که به سمتم می‌آمد صاف سرجایم ایستادم و سعی کردم طوری باشم که خوب به نظر برسم. دختر هرچه بیشتر نزدیکتر میشد ،من بیشتر حس میکردم اشناست... ✍به قلم بهار بانو سردار ... 🦋 ✨🦋 🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋 ✨🦋✨🦋✨🦋 🦋✨🦋✨🦋✨🦋 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزند که در عالم خواب آدرس منزل یک دختر شهید را از پدر دختر و به سفارش میگیرد و به خواستگاری می‌رود. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای مداح نگو الان سلام الله علیها در مجلسه ، این بی احترامی به اهل بیت ، اینا میشه دکان داری https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─