eitaa logo
این عمار
3.1هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
22.9هزار ویدیو
616 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 #خامنه_ای #خمینی #دیگر_است ... 🌺 سالروز_ولایت_امام_خامنه_ای
🔍••• ✍ امروز نہ مشابہ زمانِ 📍(علیه السلام) است ڪہ یارے نباشد ... نہ زمان (علیه السلام) که فقط ۷۲ یار با امام باشد ...🖇 امروز شبیه دوره هیچ یڪ از امامان نیست ...🔰 امروز حتے زمان مرحوم امام رحمة الله که به فرمانش ۲۰۰هزار تقدیم شد هم نیست ... 🛑﴿امروز روز شیعه است ..﴾ روزے که بہ فرمان دنیا تغییر میکند👌 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
۴ حرف ها شروع شد. ایوب خودش را معرفی کرد. کمی از آنچه برای من گفته بود به آقاجون هم گفت. گفت از هر راهی رفته است. بسیج، جهاد و . حالا هم توی کار می کند. صحبت های مردانه که تمام شد، آقاجون به مامان نگاه کرد و سرش را تکان داد که یعنی راضی است. تنها چیزی که مجروحیت ایوب را نشان می داد دست هایش بود. جانبازهایی که آقاجون و مامان دیده بودند، یا روی ویلچر بودند یا دست و پایشان قطع شده بود. از ظاهرشان میشد فهمید زندگی با آنها خیلی سخت است اما از ظاهر ایوب نه مامانم با لبخند من را نگاه کرد، او هم پسندیده بود. سرم را پایین انداختم.❤️ مادر بزرگم در گوشم گفت تو که نمیخواهی جواب رد بدهی؟؟خوشگل نیست که هست، جوان نیست که هست، آن انگشتش هم که توی راه جانتان این طور شده. توکه دوست داری. توی دهانش نمیگشت اسم امام را درست بگوید. هیچ کس نمیدانست من قبلا بله را گفته ام. سرم را آوردم بالا و به مامان نگاه کردم جوابم از چشم هایم معلوم بود. وقتی مهمانها رفتند. هنوز لباس های ایوب خیس بود. و او با همان لباس های راحتی گوشه ی اتاق نشسته بود. گفت: مامان! شما فکر کنید من آن پسرتان هستم که بیست و سه سال پیش گمش کرده بودید. حالا پیدا شدم. اجازه می دهید تا لباسهایم خشک بشود اینجا بمانم؟؟ لپ های مامان گل انداخت و خندید.? ته دلش غنج میرفت برای اینجور آدمها… آقا جون به من اخم کرد. ازچشم من می دید که ایوب نیامده شده عضوی از خانواده ی ما ! چند باری رفت و آ مد و به من چشم غره رفت. کتش را برداشت و در گوش مامان گفت: آخر خواستگار تا این موقع شب خانه مردم می ماند؟؟ در را به هم زد و رفت. صدای استارت ماشین که آمد دلمان آرام شد. می دانستیم چرخی می زند و اعصابش که ارام شد برمی گردد خانه. مامان لباس های ایوب را جلوی بخاری جا به جا کرد. اینها هنوز خشک نشده اند، شهلا بیا شام را پهن کنیم. بعد از شام ایوب پرسید: الان در خوابگاه جهاد بسته است ،من شب کجا بروم؟؟ مامان لبخندی زد و گفت؛خب همین جا بمان. پسرم،فردا صبح هم لباس هایت خشک شده اند، در جهاد هم باز شده است. یک دفعه صدای در آمد. اقا جون بود. این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
‍ ‍ ▪ پدر ۹ شهید! همه آنهایی که پدر شدند می دانند که گذشتن از فرزند مخصوصا پسر، برای پدر چقدر سخت است، شاید فکر کردن بهش هم برای خیلیا مشکل باشه. واقعا این طور است که حاضر است جان خودش را بدهد اما در پای فرزندش خاری نرود. یکی از اسرار همین است که انسانی برای رضایت و به امر او فرزندش را به قربانگاه می برد. آنهم فرزندی مثل اسماعیل که مظهر تام و تمامی از همه اسماء خداوند است. رحمت خدا بر (ره) که این داستانهایی را که ما شنیده بودیم را برای ما عینی کرد، ما داستان ابراهیم و اسماعیل را در قرآن و پای منبرها شنیدیم ولی او بود که یک امت را ابراهیمی و اسماعیلی کرد. پدرانی که برای رضایت جانشین ولی خدا، نه یک فرزند بلکه چندین فرزند خود را به فرستادند و هنوز شرمنده امام بودند و خود را بدهکار خمینی می دیدند... طبق آمارهای رسمی 8188 نفر پدر دو ، 631 نفر پدر سه شهید، 82 نفر پدر چهار شهید، 21 نفر پدر پنج شهید، 6 نفر پدر شش شهید، یک نفر پدر هفت شهید، یک نفر پدر هشت شهید و 2 نفر پدر نه شهید، تقدیم این نهضت کردند و حرف خمینی را روی زمین نگذاشتند. این ها مظهر قدرت مملکت ما هستند. سرمایه های انقلابند... تا زنده اند قدرشان را بدانیم. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت ارثی است که از اولیا به ما می‌رسد. امام (ره): از باکی نیست. اولیای ما هم شهید شدند یا مسموم شدند یا مقتول. اولیای ما هم بعض از آنها در حبس و بعض از آنها در تبعید به سر بردند. برای هر چه بدهیم کم دادیم. و جانهای ما لایق نیست. بدخواهان ما گمان نکنند که جوانهای ما از مُردن، از شهادت، باکی دارند. شهادت ارثی است که از اولیای ما به ما می‌رسد. آنها باید از مردن بترسند که بعد از موت را فنا می‌دانند. ما که بعد از موت را از این حیات می‌دانیم چه باکی داریم. خائنها باید بترسند، خادم‌های به اسلام خوفی ندارند. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─