❤️ #دلنوشته
#ابراهیم هدایتگر
درست آخرین روزهای سال 96 بود. وقتی به خانه برگشتم به همه چیز و همه کس بد بین بودم. به انقلاب و مسئولین و... همه بد می گفتم.
من سالها در جبهه بودم و جانباز شدم. حالا چند وقتی بود که برای استخدام پسرم به همه ارگانها سر می زدم و کسی جواب درستی به من نمی داد. نمی دانستم چه باید کرد.
حتی توی اداره آخری گفتم: ای کاش داعش می آمد و بساط شما رو جمع می کرد.
✳️وقتی آمدم خانه، فرزندم پیش من آمد و برای اینکه من رو آروم کنه، یک کتاب به من داد و گفت: بابا این رو بخون. خیلی جالبه.
نگاهی به چهره روی جلد کردم و نام کتاب را خواندم: سلام بر ابراهیم
باعصبانیت کتاب را به گوشه ای پرت کردم و گفتم: اینا دروغه. مسئولین می خوان کاراشون رو خوب جلوه بدن از شهدا مایه می ذارن...
✅بلند شو... بلندشو...
از جا پریدم. دو نفر با هیکل ورزشکارها اما چهره نورانی بالای سرم بودند.
نفر اول گفت: اجر اعمال وجهاد خودت رو به خاطر کار پسرت از بین نبر.
هرآن کس که دندان دهد نان دهد. خدا خودش کارها رو به موقع درست می کنه.
بعد ادامه داد: شکر نعمت های خدا رو به جا بیار. یک آیه قرآن هم خواند که به من خیلی آرامش داد. چند جمله هم گفت که دوای همه دردهای من بود.
بعد خداحافظی کرد و از در بیرون رفت.
گفتم شما کی هستی؟
گفت ی بنده خدا
وقتی اصرار کردم. نفر پشت سری گفت: ایشون ابراهیم هادی هستند.
از خواب پریدم. مات و مبهوت بودم. سریع دنبال کتابی گشتم که دیشب فرزندم به من داده بود.
کتاب را پیدا کردم. چهره شهید با عکس روی جلد کمی فرق داشت. کتاب را که باز کردم تصویر مهمان چند دقیقه قبلم را دیدم. چهره ای زیبا و نورانی با محاسن بلند.
حالا در ایام عید کتاب را تا آخر خوانده ام. هر لحظه خدا را به خاطر نعمتهایش شکر میکنم و از حرفهایی که زدم استغفار میکنم. به راستی سلام خدا بر ابراهیم که مرا هدایت کرد.
التماس دعا. یک جانباز از روستاهای خراسان جنوبی.
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
چندگاهیست وقتی میگویم :
«و فی کل الساعة»
دلم می سوزد که همه ساعاتم
ازآن تو نیست.
وقتی می گویم:
«ولیا و حافظا»
احساس می کنم که سرپرستم، امامم کنار من ایستاده و قطره های اشکم را به نظاره نشسته است.
وقتی می گویم:
«و قائدا وناصرا»
به یاد پیروزی لشکرت، در میان گریه لبخند بر لبم نقش می بندد.
وقتی می گویم:
«و دلیلا و عینا»
یقین دارم که تو راهنما و ناظر اعمال منی.
وقتی می گویم:
«حتی تسکنه أرضک طوعا»
یقین دارم که روزی حکومت تو بر زمین گسترده می شود و همگی شاهد مدینه فاضله ات خواهیم بود.
💐انشاء الله💐
وقتی می گویم:
«و تمتعه فیها طویلا»
به حال آنانی که در زمان طولانی حکومت شیرین تو طعم عدالت را
می چشند غبطه می خورم و
چندگاهیست دعای فرج را چندبار می خوانم !!!!
💐تا هم با آمدن نامت دلم بلرزد،!!
هم اشکم بریزد،!!
هم در جست و جویت باشم،!!
هم سرپرستم باشی،!!
💐هم به حال مردمان عصر ظهور غبطه بخورم. وهم احساس کنم خدا در
نزدیکی من است.....!!!!!
و باز هم از ته دل مخلصانه
می گویم :
'' اللهم عجل لولیک الفرج ''
🕊✨اللهم عجل لولیک الفرج✨🕊
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
🥀🍃🥀🍃🥀🍃
🍃🥀🍃🥀🍃
🥀🍃🥀🍃
🍃🥀🍃
🥀🍃
🍃
سلام بر تو بانوی چشمههای روان،
مادر مهربان شریعت، همسایه دیوار به دیوار آسمان،
خدیجه بزرگ!
#دلنوشته
#خدیجه_مادر_امت
#دلنوشته
هردو دست دادند، اما ...
این کجا #نا_مرد_میدان
و
آن کجا...
#مرد_میدان
#ما_منتظر_انتخاباتیم
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
#لحظه_ای_با_شهداء
#دلنوشته
بارها که بر قبور آسمانی #شهدا قدم می گذارم ، زمزمه ای #شیرین با بی نشانی تو از زبان من جاری می شود.
نمی دانم که در #نجوای صادقانه خود با خاک چه زمزمه کردی که این چنین آغوش #محبتش را برایت گشود و اکنون با گذشت سالها میل بر پس دادن تو ندارد !
نمی دانم که دل پاک و آسمانی ات چگونه به #عرش_اعلی پیوند خورد که چنین تجلی نور #حق_تعالی حتی جسم تو را از نشانه ها به دور ساخت .
نمی دانم چه بر جان چشاندی که چنین مست #شراب الهی گشتی که حتی برای #پیکر_پاکت مأوایی بهتر از #گمنامی و بی نشانی نیافتی .
نمی دانم که در دامان #نیایش شب هایت چه ذکری سر دادی که حتی #عشق عالم امکان ، #عاشقت گشت و تو را با تمام وجود از آن خود ساخت .
شاید با دردِ ماندن سوخته بودی که چنین پاداشی #نصیب رفتنت شد ، تصورم این است تو آنقدر با درد ماندن ساخته بودی که تمام #افلاکیان برای #پرواز عروج آسمانیت شرافت خود را نزد #پروردگار عالمیان به ضمانت نهادند و این را خودم از زبان مأوایت که خاک #کربلای ایران بود شنیدم.
#دو_کوهه با من سخن گفت : از غربت #شهداء ، از اشک #شوقشان ، از طاعت مستانه شان ، از ناله های سوزناکشان .
#گفت_و_شنیدم
#گفت_و_باریدم ...
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍂شتاب نکنید ای کربلائیان ،
مارا هم با خودتان ببرید
ماهم مقصد #کربلا را انتخاب کردیم اما..
چرا زنجیرهای دنیا رهایمان نمیکند؟
مگر شما که بودید و چه کردید که اینگونه دنیا را پس زدید؟
پشت سرتان را نگاهی بیاندازید
چشمهای بارانی و دلهای بیتاب جاماندهاند....
#دلنوشته
#باشهدا
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─