✍حاج حسین کاجی می گفت:👇
رفتم سر مزار رفقای شهيدم
فاتحه خوندم ،اومدم خونه،
شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم...😴
رفقام بهم گفتند :🙄
فلانی ، خيلے دلمون برات سوخت
گفتم : چرا؟
گفتن:
وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی🙂
ما شهدا آماده بوديم هر چی از خدا می خوای برات واسطه بشيم..
ولی تو هيچی طلب نکردی و رفتی
خيلی دلمون برات سوخت..😞
سر مزار شهدا حاجتهاتون رو بخواهید
برآورده میشه 🤲
👇👇
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#ننه_علی مادرشهید #قربانعلی_رخشانی
که بدست #ساواک بشهادت رسید پس ازاینکه میشنودپیکر فرزندش درشهر #اهوازدفن شده راهی اهوازشده ودر #گرمای طاقت فرسای جنوب کنارمزارشهیدش بدون هیچ #سرپناهی بیتوته میکند.
بعدها به امر امام ، پیکرشهید به #تهران منتقل شدتامادرشهید آرام بگیرد اما ننه علی بازهم ازفرزندش جدانشدو شب وروز کنارمزارپسرش بود.
تا عده ای ازرزمندگان، کنارشهیدش، برای او #اتاقکی درست کردند.
ازسال ۵۸ تا ۷۸ ننه علی تنها دراین اتاقک فلزی زندگی میکرد.
یکی ازمربیان تربیتی میگوید: محرم ۷۷ بچه هاراازطرف مدرسه به مزارشهدابردم وپیرزنی راکه مشغول شستن مزارشهدابودرادیدم.
بسرآغش رفته و حال حکایتش راکه جویاشدم، ازتامین غذایش پرسیدم که گفت :
🔻مردم برایم میاورند.چندبارهم که بی غذامانده ام #پسرم برایم غذااورده.مگرنمیدانید شهدا زنده اند؟؟؟؟
پریشب پسرم باچندنفر وارد شد وگفت #ننه_پاشو_مهمان_داری !
#قمر_بنی_هاشم بدیدنت آمده!
یکدفعه اتاقک نورانی شدوجوان بینهایت زیبا وبلند بالایی رادیدم..
وجای ایستادن ِ حضرت را نشانم داد.
ننه علی پس از #بیست سال زندگی دراین اتاقک به فرزند شهیدش پیوست.🌹تعالی درجات شهداودلسوختگان شهداصلوات.
🦋🦋🦋
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
╰─┅🍃🦋🍃
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
روایت دردناک دختر #سوری از ماندن در محاصره #داعشیها
پدرم اسلحه آورد خانه گفت: اگر اتفاقی
افتاد و من نبودم خودتان را بکشید
از پدرم پرسیدم چرا ؟؟
گفت چون اگر خودتان را نکشید
داعشیها بلایی سرتان میاورند.
که ارزو میکنید بدنیا نیامده بودید.
فردای انروز چند خانواده از خانواده های
منطقه به دست داعش #اسیر شدند
که پسرها و مردها و پیرمردها و پیرزنها
را سربریده و دختران و زنان را برده
بودند.اینجا بود که مجبور شدیم یکی از
خانواده را انتخاب کنیم که اگر اتفاقی
افتاد همان همه ما را بکشد و در بعد هم
خودش را بکشد..و در اخر برادرم که 12
سال داشت به اصرار مادرم قبول کرد که
این کار را انجام دهد و ما نه شب
داشتیم و نه روز و واقعا در شدیدترین
و سختترین شرایط روحی بودیم و مادرم با
گریه به برادرم میگفت که اسلحه را از خودت
جدا نکن چون هر لحظه ممکن است
که اوضاع جوری شود که از ان استفاده
کنی و نگذاری که ما زنده به دست این
داعشیهای کافر بیافتیم و میگفت پسرم
نکنه دلت به رحم بیاید که اگر دلت به رحم
امد و ما را نکشتی انها به طرز فجیعی
ما را میکشند..چند روزی را با این اوضاع
بد و استرس شدید گذراندیم و چند روز
بعد داشتم #نماز صبح میخواندم که شلیک
گلوله در روستا شروع شد و درگیری خیلی
شدید بود همه بیدار شدیم و برادرم اسلحه
را به دست گرفته بود مادرم گفت هر وقت
بهت گفتم اول من رو بکش بعد سه خواهرت
بعد هم خودت..درگیری تقریبا سه ساعت طول کشید ما دیگه ناامید شده بودیم و گفتیم که دیگه کار تمومه.در همین لحظه پدرم در را باز کرد و وارد شد مادرم گفت چی شده.پدرم گفت ما درگیر نشدیم #ایرانیها امدند و با داعشیها
در گیر شدند میخواهند محاصره روستا را بشکنند تا ما را از این کفار نجات بدهند. یکساعت بعد محاصره شکسته شد. #خدا را شاهد میگیرم تمامی اهالی
روستا با دیدن نیروهای ایرانی از
خوشحالی #گریه شوق میکردیم و بالاخره این کابوس حقیقی تمام
شد.انروزها را هیچ وقت فراموش
نمیکنیم که چگونه شب را به صبح و روز را به شب میرساندیم..
😔😔😔😔😔😔😔😔😔
بـــــیــــــاد #حاج_قاسم عزیز
و همه #سربازان حاجی
به یاد همه اوناهای که #اسلام براشون مرز نداره و از همه هستی شون گذشتن برای حفظ اسلام واقعی
هدیه به روح بلند شهدای #مدافع_حرم و سلامتی #رزمندگان اسلام #صلوات
🌸❤️🌸
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─