khadem shohada:
❤❤❤
#ازدواج_شهدا کجا و ازدواج ماها کجا...❗❓
.
گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک #شهدا تنگ می شود...
.
. ❤️ ازدواجی به سبک #شهید_ردانی_پور....
که بجای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم #حضرت_معصومه س بود...
مراقب بود در مجلسش #گناه نشود...
آخه #حضرت_زهرا س مهمان ویژه ی مجلسش بود...
.
. ❤️ ازدواجی مثل #شهید_میثمی...
که شبِ عقد از همسرش مُهر در خواست کرد تا #نماز_شُکر بجا آورد...
میتوانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد ، اما فهمید که #همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان...
.
. ❤️ یا مثلا ازدواجی شبیه به #شهید_مدق...
که همسرش گفت نمیخواهم مهریه ام بیشتر از یک #جلد_قرآن و #شاخه_نبات باشد...
او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ...
.
. ❤️ یا دلم برای ازدواجی به سبک #شهید_کلاهدوز تنگ شده...
که خرید #عقد همسرش یک #حلقه و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی چهل نفر مهمون برگزار کرد...
.
. ❤️ یا شهید #محمد_ابراهیم_همت که زندگی شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند!
دریغ از یک چراغ خوراک پزی در اوایل زندگی...
.
. ❤️یا شهید #مهدی_باکری که اهل سادگی بود و از تجملات بیزار..
که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند!
همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می شد...
.
.
آن روز ها مراسم را ساده میگرفتند..✅
در انتخاب همسر به #تقوا و #دیانت توجه میکردند نه پول و ظواهر...✅
#خدایی عمل میکردند و #علوی زندگی میکردند...✅
و در نهایت زندگیشان پایدار بود...
.
.
این روزها سخت درگیر تجملات و ظواهر شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر #طلاق و بدبختی زیاد است...⛔
ما بجای توجه به "شعائر" الهی
به "ظواهر" دنیوی توجه میکنیم....⛔
و در نهایت زندگیمان شده این...!
.
.
.
به راستی که همه ی ما میدانیم راه #اهل_بیت و شهدا چیست ...
و وای به حال ما که میدانیم و اینگونه عمل می کنیم...❗
.
.
.
#کاش_کمی_اینچنین_بودیم
#زندگی_اسلامی
#عاشقانه_های_مذهبی
#زندگی_به_سبک_شهدا
#فاتحه_و_صلوات_نثار_روح_پاک_و_مطهر_شهدا
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
#عفافگرایی
#رحلت_حضرت_خدیجه_(س)
🔷مشهورترین لقب حضرت خدیجه (س) در عصر جاهلیت، #طاهره بود. زیرا ایشان #عفیفترین بانوی آن دوران بودند.
#حیاورزی
🔷#عفت و #حیا برای هر انسانی شایسته و لازمۀ رسیدن به #کمال است، این ویژگی شخصیتی در حضرت خدیجه (س) بسیار بارز بود. آن بانوی مکرمه در تمام مراحل زندگی به ویژه در برخورد با #نامحرم، همیشه از پشت پرده و حجاب صحبت می کردند، حتی در جلسۀ #خواستگاری.
#عفاف_معیار_انتخاب
🔷حضرت خدیجه (س) در مورد انتخاب همسر آینده خویش، ملاکها و اصولی را مطرح می کنند. هنگامی که ایشان پیشنهاد #ازدواج به #حضرت_محمد (ص) می دادند و علت شیفتگی خود را به آن وجود گرامی اعلام می نمودند، با تأکید بر فضائل اخلاقی آن بزرگوار، افکار پاک و #اندیشه_های_عفیفانه خود را چنین بیان کردند: "به خاطر خویشاوندیت، بزرگواری و امانتداری تو در میان مردم، اخلاق نیک و راستگوئیت، مایلم با تو ازدواج کنم".
#همسرداری
🔷اسلام برای حفظ #حریم_عفاف راهکارهای مختلفی را بیان کرده است که از جمله آنها ارتباط ویژۀ خانمها با همسرانشان می باشد. حضرت خدیجه (س) در فرصتهایی مناسب به #همسر گرامی خویش ابراز علاقه و محبّت می کردند. ایشان در قالب اشعاری زیبا دربارۀ پیامبر (ص)، مکنونات قلبی خویش را چنین ابراز می نمودند: "اگر تمام نعمتهای دنیا و سلطنتهای پادشاهان را داشته باشم و ملک آنها همیشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه ای ارزش ندارد، زمانی که چشم من به چشم تو نیفتد".
🌴#دهم_رمضان سالروز #وفات_حضرت_خدیجه_کبری (س)، بر تمامی #عفافگرایان تسلیت باد.
نظرات یکی دیگر ازعزیزانی که رمان ناحله را پیگیری واثرات آن رادرزندگی خود مرقوم فرمودند:
راستش من اصلا اهل رمان نبودم
ولی رمان ناحله واقعا #جذاب و #آموزنده بود به چند جهت
لذا دنبال میکردم
👌1چون متاهلم رفتارهای خوبی و #تغافل های فاطمه در برابر #همسر ودیگران #الگو شد برای من
2روحیه #توکل و #توسل در فاطمه بسیار خوب بود
3متن روان داشت حتی به دیگران پیشنهادش کردم
4صحنه های داستان رو خیلی خوب ترسیم کرده بودبه طوری ک گاهی واقعا توی همون لحظه قرار میگرفتم گاهی لبخند گاهی گریه القا میکرد به مخاطب
5از همه مهم تر اینکه شخصیت محمد میتونست شاهدمثال خوبی برای فرمایش آقای پناهیان باشه ک #شهدا_از_اول_شهید بودند و #اخلاق و #رفتار خوب و درست داشتند و یک شبه شهید نمیشوند
به طوری ک محمد باهمین رفتارش و اعمالش تونست سبب #هدایت بشه این بهترین نکته ی داستان بود ک واقعیت هر شهیدی هست ب نظر من
✍آیت الله مرعشی نجفی
این عمار👇👇👇
@aynaammar_gam2
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
#ایوب_بلندی
#قسمت۱۹
نیت کرده بودیم که اگر خدا به اندازه یک تیم فوتبال هم به ما پسر داد، اول اسم همه را محمد بگذاریم.
گفتم بگذاریم محمد حسین؛ به خاطر خوابم
اما تو از کجا میدانی پسر است؟
جوابم را نداد.
چند سال بعد که هدی را باردار شدم هم می دانست فرزندمان دختر است.
مامان و آقاجون کنارم بودند، اما از این دلتنگیم برای ایوب کم نمی کرد.
روزها با گریه می نشستم شش هفت برگه امتحانی برایش می نوشتم، ولی باز هم روز به نظرم کشدار و تمام ناشدنی بود.
تلفن می زد
همین که صدایش را شنیدم، بغض گلویم راگرفت.
+ “سلام ایوب”
ذوق کرد. گفت:
_ “صدایت را که می شنوم، انگار همه دنیا را به من داده اند”
زدم زیر گریه
+ “کجایی ایوب؟پس کی برمیگردی؟”
_ میدانی چند روز است از هم دوریم؟ من حساب دقیقش را دارم. دقیقا بیست و پنج روز.
حرفی نزدم.
صدای گریه ام را می شنید.
_ شهلا ولی دنیا خیلی کوچک تر از آن است که تو فکرش را می کنی. تو فکر میکنی من الان کجا هستم؟
با گریه گفتم:
+ “خب معلومه، تو انگلستانی، من تهران
خیلی از هم دوریم ایوب.
_ نه شهلا، مگر همان ماهی که بالای سر تو است بالای سر من نیست؟ همان خورشید، اینجا هم هست. هوا، همان هوا و زمین، همان زمین است.
اگر اینطوری فکر کنی، خیالت راحت تر می شود. بیا شهلا از این به بعد سر ساعت یازده شب هر دو به #ماه نگاه کنیم. خب؟
تا یازده شب را هر به هر ضرب و زوری گذراندم.
شب رفتم پشت بام و ایستادم به تماشای ماه…
حالا حتما ایوب هم خودش را رسانده بود کنار پنجره ی اتاقش توی بیمارستان و ماه را نگاه میکرد.
زمین برایم یک توپ گرد کوچک شده بود ک می توانستم با نگاه به ماه از روی آن بگذرم و برسم به ایوبم
به مَردم…
نامه اش از انگلیس رسید.
“خب بچه دار شدنمان چشمم را روشن کرد.
#همسر عزیزم شرمنده که در این وضع در کنارت نیستم. تو خوب میدانی که نبودنم بی علت نیست و اینجا برای درمان هستم. خیلی نگران حالت هستم. من را از خودت بی خبر نگذار. امیدوارم همیشه زنده و سالم باشی و سایه ات بالای سرم باشد. گفته بودی از زایمان می ترسی. نگران نباش، فقط به این فکر کن که موجودی زنده از تو متولد می شود.”
بعد از دو ماه ایوب برگشت.
از ریز و درشت اتفاقاتی که برایش افتاده بود، تعریف می کرد.
می گفت: “عادت کرده ام مثل پروانه دورم بگردی، همیشه کنارم باشی. توی بیمارستان با ان همه پرستار و امکانات راحت نبودم”
با لبخند نگاهش کردم.
تکیه داد به پشتی
_ شهلا ؟
این خانم ها موهایشان خود به خود رنگی نیست، هست؟؟؟؟؟؟
چشم هایم را ریز کردم.
+ چشمم روشن!! کدام خانم ها؟
_ خانم های اینجا و آنجا که بودم.
خنده ام گرفت.?
+ نخیر مال خودشان نیست، رنگشان می کنند.
_ خب، تو چرا نمی کنی؟
+ چون خرج داره حاج آقا.
فردایش از ایوب پول گرفتم و موهایم را رنگ کردم.
خیلی خوشش آمد
گفت:
_ “قشنگ شدی، ولی نمی ارزد شهلا…”
آخر دو برابر ازش پول گرفته بودم.
چیزی نگذشت که ثبت نام کرد برود #جبهه
+ کجا ب سلامتی؟
_ میروم منطقه…
+ بااین حال و روزت؟ آخه تو چه به درد جبهه میخوری؟ با این دست های بسته.
_ سر برانکارد رو که میتونم بگیرم.
از همان روز اول میدانستم به کسی دل میبندم که به چیز با ارزشی تری دل بسته است.
و اگر راهی پیدا کند تا به آن برسد نباید مانعش بشوم.
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
khadem shohada:
❤❤❤
#ازدواج_شهدا کجا و ازدواج ماها کجا...❗❓
.
گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک #شهدا تنگ می شود...
.
. ❤️ ازدواجی به سبک #شهید_ردانی_پور....
که بجای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم #حضرت_معصومه س بود...
مراقب بود در مجلسش #گناه نشود...
آخه #حضرت_زهرا س مهمان ویژه ی مجلسش بود...
.
. ❤️ ازدواجی مثل #شهید_میثمی...
که شبِ عقد از همسرش مُهر در خواست کرد تا #نماز_شُکر بجا آورد...
میتوانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد ، اما فهمید که #همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان...
.
. ❤️ یا مثلا ازدواجی شبیه به #شهید_مدق...
که همسرش گفت نمیخواهم مهریه ام بیشتر از یک #جلد_قرآن و #شاخه_نبات باشد...
او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ...
.
. ❤️ یا دلم برای ازدواجی به سبک #شهید_کلاهدوز تنگ شده...
که خرید #عقد همسرش یک #حلقه و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی چهل نفر مهمون برگزار کرد...
.
. ❤️ یا شهید #محمد_ابراهیم_همت که زندگی شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند!
دریغ از یک چراغ خوراک پزی در اوایل زندگی...
.
. ❤️یا شهید #مهدی_باکری که اهل سادگی بود و از تجملات بیزار..
که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند!
همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می شد...
.
.
آن روز ها مراسم را ساده میگرفتند..✅
در انتخاب همسر به #تقوا و #دیانت توجه میکردند نه پول و ظواهر...✅
#خدایی عمل میکردند و #علوی زندگی میکردند...✅
و در نهایت زندگیشان پایدار بود...
.
.
این روزها سخت درگیر تجملات و ظواهر شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر #طلاق و بدبختی زیاد است...⛔
ما بجای توجه به "شعائر" الهی
به "ظواهر" دنیوی توجه میکنیم....⛔
و در نهایت زندگیمان شده این...!
.
.
.
به راستی که همه ی ما میدانیم راه #اهل_بیت و شهدا چیست ...
و وای به حال ما که میدانیم و اینگونه عمل می کنیم...❗
.
.
.
#کاش_کمی_اینچنین_بودیم
#زندگی_اسلامی
#عاشقانه_های_مذهبی
#زندگی_به_سبک_شهدا
#فاتحه_و_صلوات_نثار_روح_پاک_و_مطهر_شهدا
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
❤❤❤
#ازدواج_شهدا کجا و ازدواج ماها کجا...❗❓
.
گاهی دلم برای ازدواج هایی به سبک #شهدا تنگ می شود...
.
. ❤️ ازدواجی به سبک #شهید_ردانی_پور....
که بجای اینکه به فکرِ برگزاری مراسم تجملاتی باشد به فکر رساندن کارت عروسی به حرم #حضرت_معصومه س بود...
مراقب بود در مجلسش #گناه نشود...
آخه #حضرت_زهرا س مهمان ویژه ی مجلسش بود...
.
. ❤️ ازدواجی مثل #شهید_میثمی...
که شبِ عقد از همسرش مُهر در خواست کرد تا #نماز_شُکر بجا آورد...
میتوانست مثل خیلی های دیگر شب عقد مشغول رقص و بی بند و باری باشد ، اما فهمید که #همسر نعمت خداست و در قبال نعمت باید شکر کرد نه عصیان...
.
. ❤️ یا مثلا ازدواجی شبیه به #شهید_مدق...
که همسرش گفت نمیخواهم مهریه ام بیشتر از یک #جلد_قرآن و #شاخه_نبات باشد...
او هم میتوانست هزار جور بهانه بیاورد و بگوید مهریه پشتوانه است و حق زن است و ...
.
. ❤️ یا دلم برای ازدواجی به سبک #شهید_کلاهدوز تنگ شده...
که خرید #عقد همسرش یک #حلقه و یک جفت کیف و کفش بود و مراسم عقدش را خیلی ساده با سی چهل نفر مهمون برگزار کرد...
.
. ❤️ یا شهید #محمد_ابراهیم_همت که زندگی شان را در اتاق کوچکی روی پشت بام شروع کردند!
دریغ از یک چراغ خوراک پزی در اوایل زندگی...
.
. ❤️یا شهید #مهدی_باکری که اهل سادگی بود و از تجملات بیزار..
که زندگی را در دو اتاق خانه ی پدری شروع کردند!
همراه با وسایل ضروری زندگی که آن قدر کم بود در یک پیکان استیشن جا می شد...
.
.
آن روز ها مراسم را ساده میگرفتند..✅
در انتخاب همسر به #تقوا و #دیانت توجه میکردند نه پول و ظواهر...✅
#خدایی عمل میکردند و #علوی زندگی میکردند...✅
و در نهایت زندگیشان پایدار بود...
.
.
این روزها سخت درگیر تجملات و ظواهر شدیم و معترض هم هستیم که چرا اینقدر #طلاق و بدبختی زیاد است...⛔
ما بجای توجه به "شعائر" الهی
به "ظواهر" دنیوی توجه میکنیم....⛔
و در نهایت زندگیمان شده این...!
.
.
.
به راستی که همه ی ما میدانیم راه #اهل_بیت و شهدا چیست ...
و وای به حال ما که میدانیم و اینگونه عمل می کنیم...❗
.
.
.
#کاش_کمی_اینچنین_بودیم
#زندگی_اسلامی
#عاشقانه_های_مذهبی
#زندگی_به_سبک_شهدا
#فاتحه_و_صلوات_نثار_روح_پاک_و_مطهر_شهدا
این عمار 👇👇👇
@aynaammar_gam2
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نجوای سوزناک #همسر #شهید #باکری در کنار مزار #حاج_قاسم_سلیمانی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«مهمترین نقش شما در داخل خانه است:
مادرها میتوانند نقش ایفا کنند
وادار کنند #فرزندان را #همسر را برای اینکه در زمینه انتخابات #فعال باشند
درست #تحقیق کنند
زنها در برخی از مسائل:
#شناخت اشخاص
#راهبردها و
#جریانها
#دقیقتر و #ظریفتر از مردان نگاه میکنند
#نقاطی را پیدا میکنند
در #شناخت نامزدهای انتخاباتی
در #حضور پای صندوقها
هم در #داخل و هم در #خارج_خانه میتوانند نقش ایفا کنند»
#انتخابات
#مظلوم_مقتدر
#انتقام
#غیرقابل_ترمیم
#طوفان_الاقصی
#اقتدار
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─