eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.3هزار عکس
23.8هزار ویدیو
696 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 سمانه کنار صغری نشسته بود وعکس هایی که صغری موقع رای دادن با پای شکسته گرفته بود را به سمانه نشان می داد و ارام میخندیدند، مژگان کنار خواهرش نیلوفر،که برای چند روزی از شهرستان به خانه ی مژگان امده بود،مشغول صحبت با سمیه خانم بودند،البته نگاه های ریزکانه ی نیلوفر به کمیل که به احترام مژگان در جمع نشسته بود،از چشمان سمانه و صغری دور نمانده بود،صغری و سمانه از اولین برخورد حس خوبی به نیلوفر نداشتند. کمیل عذرخواهی کرد و بااجازه ای گفت و به اتاقش رفت،سمانه متوجه درهم شدن قیافه ی نیلوفر شد ،نتوانست جلوی اخم هایش را بگیرد،بی دلیل اخمی به نیلوفر که خیره به پله ها بود کرد،که نیلوفر با پوزخندی جوابش را داد ،که سمانه از شدت پرو بودن این دختر حیرت زده شد، مژگان،با خوابیدن طاها ،عزم رفتن کرد،همان موقع کمیل پایین آمد و با دیدن ،نیلوفر که سعی می کرد طاها را بلند کند گفت: ــ خودم بلندش میکنم ،اذیت میشید،زنداداش بفرمایید خودم میرسونمتون سمانه با اخم به نیش باز نیلوفر نگاه کرد و سری به علامت تاسف تکان داد،بعد از خداحافظی با مژگان و نیلوفر،همراه کمیل بیرون رفتند. صغری به اتاق رفت،سمانه پا روی پله گذاشت تا به دنبال صغری برود که با صدای سمیه خانم برگشت؛ ــ جانم خاله ــ میخواستم در مورد موضوعی بهات صحبت کنم ــ جانم ــ سمانه خاله جان،تو میدونی چقدر دوست دارم،وهمیشه آرزوم بود عروس کمیلم بشی اما ناراحت گونه ی سمانه را نوازش کرد و گفت: ــ مثل اینکه قسمت نیست،فقط ازت یه خواهشی دارم،هیچوقت به خاطر این مسئله با من غریبگی نکنی،ازم دور نشی،نبینم بهمون کمتر سر بزنی ــ خاله ،قربونت برم این چه حرفیه،مگه میشه از شما دست کشید؟؟ ها؟نگران نباش قول میدم هر روز خونتون تلپ بشم،خوبه؟؟ سمیه خانم لبخندی زد و سمانه را محکم در آغوش فشرد . ** سمانه نگاهش را از حیاط گرفت و به صغری که سریع در حال تایپ بود ،دوخت.یک ساعتی گذشته بود ولی کمیل برنگشته بود،نمی دانست چرا دیر کردن کمیل عصبیش کرده بود،کلافه پوفی کرد و چشمانش را برای چند لحظه بست،که با صدای ماشین سریع چشمانش را باز کرد و به کمیل که ماشین را قفل می کرد خیره شد،کمیل روی تخت گوشه ی حیاط نشست و کلافه بین موهایش چنگ زد،سمانه از بالا به کمیل نگاه می کرد،خیالش راحت شده بود ،خودش حالش بهتر از کمیل نبود،نمی دانست چرا از آمدن کمیل خیالش راحت شده بود،کلافه از کارهایش پرده را محکم کشید و کنار صغری نشست و به بقیه کارش ادامه داد ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 ــ سمانه خاله برا چی میری،الان دیگه نتایج انتخابات اعلام میشه،خیابونا غلغله میشه،خطرناکه سمانه چایی اش را روی میز گذاشت و گفت: ــ فدات شم خاله،اینقدر نگران نباش ،چیزی نمیشه،باید برم کار دارم بی زحمت یه آژانس بگیر برام ــ خودم میرسونمتون سمانه به طرف صدا برگشت با دیدن کمیل کت به دست که از پله ها پایین می آمد ،اخمی بین ابروانش نشست وتا خواست اعتراضی کند کمیل گفت: ــ خیابونا الان شلوغه ،منم دارم میرم کار دارم شمارو هم میرسونم. سمانه تا می خواست اعتراض کند ،متوجه نگاه خاله اش شد که با التماس به او نگاه می کرد،می دانست هنوز امیدش را از دست نداده،نفس عمیقی کشید و با لبخند روبه خاله اش گفت: ــ پس دیگه آژانس زنگ نزن،با آقا کمیل میرم سمیه خانم ذوق زده به سمت سمانه رفت و بوسه ای بر روی پیشانی اش کاشت؛ ــ قربونت برم ،منتظرتم زود برگرد ــ نمیتونم باید برم خونه،شنبه خونه آقای محبی میان باید برم کمک مامان سمانه می دانست با این حرف روی تمام امید خاله اش خط کشید ،اما باید سمیه خانم باور می کرد که سمانه و کمیل قسمت هم نیستند، بعد از خداحافظی از خانه خارج شدند و سوار ماشین شدند * ترافیک خیلی سنگین بود،سمانه کلافه نگاهی به ماشین ها انداخت و منتظر به رادیو گوش داد، مجری رادیو شروع کردمقدمه چینی و معرفی رئیس جمهور،سمانه با شنیدن نام رئیس جمهور ناخوداگاه عصبی مشت ارامی به داشپرت زد،کمیل نگاه کوتاهی به سمانه که عصبی سرش را میان دو دستش گرفته بود،انداخت. سمانه کلافه با پاهایش پشت سرهم به کف ماشین ضربه میزد ،نتایج انتخابات اعصابش را بهم ریخته بود و ترافیک و بوق های ماشین ها و رقص مردم وسط خیابان که نمی دانستند قراره چه بر سرشان بیاید حالش را بدتر کرده بود. ــ هنوز میخواید برید دانشگاه؟؟ ــ چطور ــ مثل اینکه حالتون خوب نیست ــ نه خوبم ــ دانشگاه مگه تعطیل نیست ــ چرا تعطیله،اما بچه ها پیام دادن که حتما بیام دانشگاه کمیل سری تکان داد،سمانه دوباره نگاهش را به مردانی که وسط خیابان می رقصیدند و همسرانشان را تشویق به رقص می کردند سوق داد،این صحنه ها حالش را بدتر می کرد،آنقدر حالش ناخوش بود که نای برداشتن دوربین و گرفتن عکس برای تهیه گزارش را نداشت. بعد یک ساعتی ماشین ها حرکت کردند،و کمیل پایش را روی گاز گذاشت،نزدیک های دانشگاه شدند، که سمانه با دیدن صحنه ی روبه رویش شوکه شد،دهانش خشک شد فقط زیر لب زمزمه کرد: ــ یا فاطمه الزهرا ... این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌹 سمانه وکمیل خیره به تجمع کنار دانشگاه،که دانشجویان ،پوستر به دست ،ضد نامزدی که رئیس جمهور شده بود، بودند. سمانه شوکه از دیدن بچه های بسیج بین دانشجویانی که تظاهرات کرده بودند،خیره شد. سمانه یا خدایی گفت و سریع در را باز کرد،که دستی سریع در را بست،سمانه به سمت کمیل برگشت که با اخم های کمیل مواجه شد. ــ با این تظاهراتی که اتفاق افتاده،میخواید برید؟؟ ــ یه چیزی اینجا اشتباهه،ما به بچه ها گفتیم که نتایج هر چیزی شد نباید بریزن تو خیابون اما الان... خودش هم نمی دانست که چرا برای کمیل توضیح می دهد ،به پوستر و بنرها اشاره کرد؛ ــ ببینید پوسترایی که دستشونه همش آرم بسیج و سپاه داره،اصلا یه نگاه به پوسترا بندازید همش توهین و تهمت به نامزدیه که الان رئیس جمهوره،وای خدای من دیگر اجازه ای به کمیل نداد و سریع از ماشین پیاده شد. از بین ماشین ها عبور کرد و به صدای کمیل که او را صدا می زد توجه ای نکرد. چندتا از دخترهای بسیج را کنار زدو به بشیری که وسط جمعیت در حال شعار دادن بود رسید،و با صدای عصبانی فریاد زد: ــ دارید چیکار میکنید؟؟قرار ما چی بود؟مگه نگفتیم هیچ کاری نکنید بشیری با تعجب به او خیره شده بود ــ ولی خودتون .. سمانه مهلت ادامه به او نداد: ــ سریع پوستر و بنرارو از دانشجوها جمع کنید سریع خودش هم به سمت چندتا از خانما رفت و پوسترا و بنرها را جمع کرد. نمی دانست چه کاری باید بکند،این اتفاق ،اتفاق بزرگ و بدی بود،می دانست الان کل رسانه ها این تجمع را پوشش داده اند. ،متوجه چندتا از پسرای تشکیلات شد ،که با عصبانیت در حال جمع کردن ،پوستر ها بودند،نفس عمیقی کشید چشمانش را بست وسط جمعیت ایستاد و سعی کرد میان این غلغله که صدای شعار و از سمتی صدای جیغ و فریاد آمیخته بود ،تمرکز کند،تا چاره ای پیدا کند چطور این قضیه را جمع کنند،اما با برخورد کسی به او بر روی زمین افتاد ،از سوزش دستش چشمانش را بست ،مطمئن بود اگر بلند نشود،بین این جمعیت له خواهد شد، اما با صدای آشنایی که مردمی که به سمتش می آید را کنار می زد تا با او برخورد نداشته باشند چمشانش را باز کرد . حیرت زده به اطرافش خیره شده بود ،با تعجب به دنبال شخصی که مردم اطرافش را کنار زده بود می گشت، اما اثری از او پیدا نکرد،ولی سمانه مطمئن بود صدای خودش بود. صدا ،صدای کمیل بود..... ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
یک وقت هایی؛ بعد از دو شب نماز شب! بعد از چند روز روزه مستحبی! بعد از چند روز تسبیح چرخاندن! بعد از یک کار فرهنگی در فضای مجازی و حقیقی! و ... کُلی سر و صدا راه می اندازیم که آقا چرا ما امام زمان(عج) رو نمی بینیم؟ کُلی هم خودمون رو تحویل میگیریم! شاید جلو آیینه هم بریم و ببینیم که !! چقدر نورانی شدیم اونی که دونه درشت بشه! مخلص بشه! خالص بشه! برای امام زمان عج سر و صدا راه نمیندازه به قول حاج حسین یکتا: اون پولِ خوردِ که سر و صدا داره! اسکناس صدایی ازش در نمیاد... دونه درشت بشیم! خالص بشیم! که امام زمان(عج) ماموریت هاشو به ما بسپاره! این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
. • 🌱 ؛ سفارش میڪنم ، دستمالی که با آن اشک بر ســــیدالشــــهدا ریخته ام را بر روی ســینه و در کفنم قـــرار دهید ...! . 🍂 🌱 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
⚠️ اثـرِ چت با نامحرم مثل بعضی تصادفهاسـت😣 همان موقع ما را نمیکشد..! اما بعد از مدتی، به یکباره، حتی با یک ضربه کوچک همه چیزمان را میگیرد❗️ مراقب داشته هایمان باشیم.... این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
گفت: میری جبهه مامان جون، کِی می‌آی؟  گفت: ان‌شاءالله شب عروسی دختر خاله میام. گفت: دختر خاله که ۱۶ سالشه. کو تا عروسیش؟! رفت جبهه؛ دقیقاً ۱۱ سال بعد، شب عروسی دختر خاله، استخوانهای مفقودش اومد! به روایت حاج حسین یکتا این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
7.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صندلی شاهانه ایت الله جنتی و... این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
◄ تأثیر طرح‌های مجلس بر کاهش قیمت مسکن/ رئیس اتحادیه مشاوران املاک گفت: «طرح‌های مجلس ازجمله ساخت یک‌میلیون واحد مسکونی و اخذ مالیات از خانه‌های خالی صد درصد در کاهش قیمت اثر داشته و در آینده نزدیک خود را نشان خواهد داد. دولت موظف است زمینه خانه‌دار شدن افراد جامعه را ایجاد کند. باید سالی یک‌میلیون و ۵۰۰ خانه می‌ساخت که این اتفاق حداقل در سال‌های اخیر رخ نداده است. ۱۸۴ شغل وابسته به مسکن است. دولت اگر دنبال بهبود در اقتصاد کشور است، باید ابتدا بازار مسکن را بهبود بخشد
جزئیات حمله تروریستی به خودروی سپاه در سراوان/ قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه اعلام کرد: «عناصر گروهک‎های تروریستی طی یک اقدام ناجوانمردانه، به نیروهای مهندسی سپاه در منطقه بم‎پشت سراوان که در راستای محرومیت‎زدایی و خدمت‎رسانی به مردم برای احداث جاده‎های روستایی در حال فعالیت بودند، حمله کردند. طی این اقدام تروریستی یک نفر از کارکنان مهندسی مجروح و یک نفر مفقود شده است. این حرکات مذبوحانه هیچ خللی در استمرار خدمت‎رسانی به مردم محروم این منطقه ایجاد نخواهد کرد
صدا ۰۰۱_sd.m4a
9.4M
☘️کارشناس سیاسی ؛ استادرجبعلی بازیاد مختصات انتخابات ۱۴۰۰ ۱- رقابت گفتمانی با توجه به مشکلات معیشتی ۲-جذب طیف خاکستری و یارگیری از رقیب با ابزار لازم ۳-نسبت هر جریان با بیانیه گام دوم و تحقق تمدن اسلامی و دولت جوان وحزب اللهی ۴- سرریز شدن مشکلات مردم ۵-هم عرض بودن کاندیداها ۶-پیروز اتخابات طبق سنت ۴۰ ساله ۸ سال اداره کشور را بدست می گیرد ۷- اولین انتخابات بعد انتخابات زیر ۵۰ درصد در سال۹۸ ۸- این انتخابات بعد روی کار امدن مجلس انقلابی است ۹- نگاه نظام سلطه به تاثیر گذاری بر انتخابات آینده کمی وکیفی ۱۰- هریک از جریانات سیاسی باید نسبت خودش را با مصوبه اقدام راهبردی مجلس اعلام کرده باشد
💠به مناسبت سالروز صدور منشور روحانیت توسط حضرت امام خمینی(ره): 🌟مسابقه "منشور روحانیت" ویژه طلاب و مبلغان سراسر کشور برگزار می گردد معاونت فرهنگی و تبلیغی دفتر تبلیغات اسلامی با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی، به مناسبت سالروز سوم اسفندماه، زمان صدور پیام حضرت امام خمینی(ره) به روحانیون و با هدف بازخوانی این منشور، مسابقه "منشور روحانیت" را برگزار می کند. 🥇 ۳ نفر اول هرکدام ۵۰۰ هزار تومان 🥈 ۵ نفر دوم هرکدام ۴۰۰ هزار تومان 🥉 ۱۲ نفر سوم هرکدام ۳۰۰ هزار تومان 🎖 ۲۵ نفر چهارم هرکدام ۲۰۰ هزار تومان 💢 جهت کسب اطلاعات بیشتر و شرکت در مسابقه روی لینک زیر کلیک کنید. https://www.balagh.ir/content/14094