eitaa logo
این عمار
3.3هزار دنبال‌کننده
29.6هزار عکس
24.1هزار ویدیو
705 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 تیمور قهقه ای زد و گفت: ــ البته آرش گفت که مادرت انتخابش کرده،آخ گفتم آرش یادم اومد،بیچاره خیلی ترسیده،از وقتی بچه ها اوردنش داره به خودش میلرزه کمیل وحشت زده گفت: ــ تو چیکار کردی تیمور؟ ــ چیزی که شنیدی پسر سرهنگ رادمنش پیش منه،اگه جونش برات عزیزه بیا به آدرسی که برات میفرستم ــ عوضی ــ پس یادت باشه که تنها بیای،چون از یه آدم عوضی همه چیز برمیاد تماس قطع شد،کمیل سریع شماره امیرعلی را گرفت و به او سپرد که سریع خودش را برساند. به طرف سمانه رفت و بازوانش را دردست گرفت و گفت: ــ سمانه الان امیرعلی میاید دنبالت میرسونتت خونمون ــ چرا تو منو نمیرسونی ــ من باید برم جایی ــ کجا کمیل ــ جایی کار دارم سمانه وحشت زده و با چشمان سرخ از اشک به پیرهن کمیل چنگ زد و گفت: ــ کمیل کجا داری میری؟کی بود که بهت زنگ زد؟چی بهت گفت ــ سمانه سوال نپرس فقط کاری که میگم انجام بده،الانم آماده شو سمانه پیراهن کمیل را بیشتر در مشتش فشرد و نالید: ــ من هیچ جا نمیرم ،فهمیدی؟هرجا تو بری منم میام،کمیل توروخدا راستشو بگو داری پیش همونی که بهت زنگ زد؟ ــ سمانه آروم باش عزیزم سمانه با گریه فریاد زد: ــ چطور آروم باشم لعنتی چطور؟داری خودتو به کشتن میدی میفهمی داری چی میگی؟کمیل احساس بدی به این رفتنت دارم نرو لعنتی نرو بی قراری های سمانه قلب کمیل را به درد آورد،او را به خود نزدیک کرد و بادست اشک هایش را پاک کرد،سمانه که احساس می کرد این دیدار آخر است،تصور نبود کمیل در کنارش اشک هایش را دوباره بر گونه هایش سرازیر کرد،کمیل دوباره اشک هایش را پاک کرد،و سمانه را در آغوش گرفت ،سمانه بین هق هق هایش ،کمیل را صدا می زد،کمیل در حالی که سرش را نوازش می کرد ،با ناراحتی گفت: ــ جانم،جان کمیل،زندگی کمیل،بگو سمانه بگو ــ چرا حس میکنم دیگه نمیتونم ببینمت چرا؟ کمیل که ازبعد تماس این احساسی که بر وجودش رخنه زده بود را پس می زد با این حرف سمانه قلبش تیر کشید،بوسه ای بر سر سمانه نشاند و حرفی نزد. سمانه با مشت ضربه ای به شانه اش زد و گفت : ــ پس تو هم اینو حس کردی،کمیل نرو ،کمیل تنهام نزار،من میمیرم کمیل،بخدا میمیرم از کمیل جدا شد و صورت کمیل را با دو دست گرفت ،چشم های اشکی اش را در چشمان به اشک نشسته کمیل گره زد و با بعض و صدای لرزانی زمزمه کرد: ــ بگو که نمیری کمیل،بخدا من میمیرم،بدون تو نمیتونم کمیل،باور کن حس میکنم قلبم داره از جاش کنده میشه،کمیل حرف برن توروخدا یه چیزی بگو آروم شم کمیل او را در آغوش کشید،و به اشک هایش اجازه جوشیدن داد،چقدر سخت بود ،سمانه اینگونه بی قراری کند و او نتواند کاری کند. ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
: 🌹 کمیل در را بست،و به طرف امیرعلی رفت: ــ برسونش خونه خودمون،محافظارو هم اگه چیز مشکوکی دیدی بیشتر کن ــ نمیخوای بگی کجا میخوای بری؟تنهایی از پس تیمور بر نمیای ــ نزار پشیمون بشم که بهت گفتم ــ اما تنهای.. ــ این قضیه رو خودم تنهایی باید تمومش کنم ،حواست به سمانه باشه،میخوام خودت شخصا حفاظت اونجارو بگیری نه کس دیگه ای ــ نگران نباش ــ برید بسلامت امیرعلی سوار ماشین شد،کمیل نگاهش به نگاه خیس سمانه گره خورد،ماشین روشن شد و اخرین تصوری که کمیل از سمانه داشت ،چشمان اشکی و پر ا حرف او بود.... سمانه در طول مسیر حرف نزد،و فقط صدای گریه های آرامش سکوت اتاقک کوچک ماشین را می شکست. به محض رسیدن امیرعلی ماشین را به داخل خانه رفت،سمانه پیاده شد و منتظر امیرعلی ماند. ــ چیزی شده خانم حسینی؟ ــ کمیل کجا رفته؟ ــ نمیدونیم،با اینکه کمیل قبول نکرد دخالت کنیم اما من به سرهنگ رادمنش رو در جریان گذاشتم ــ اگه خبری شد خبرم کنید ــ حتما،بقیه هم نباید چیزی بدونن سمانه به علامت تایید سری تکان داد،و وارد خانه شد. صغری و سمیه خانم با دیدن سمانه از جایشان بلند شدند. ــ دخترم سمانه گریه کردی؟ سمانه میـ دانست الان هم مثل همیشه چشمانش از شدت گریه سرخ شده اند. ــ سمانه کمیل هم تورو مجبور کرد بیای خونمون؟من دانشگاه بودم زنگ زد گفت باید بیای خونه سمانه روی مبل نشست و آرام گفت: ــ آره ــ برای همین گریه کردی؟ ــ با کمیل بحثم شد سمیه خانم کنارش نشست و سرش را در آغوش گرفت و مهربانانه گفت: ــ عزیز دلم دعوا نمکـ زندگیه،کمیل شاید عصبانی بوده یه چیزی گفته والا کمیل تورو از جونش هم بیشتر دوست داره سمیه خانم نمی دانست که با این حرف های چه آتشی بر جان این دختر می زد. ــ نگفت چرا باید تو خونه بمونیم؟دلم خیلی شور میزنه ... 🌸 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🌿 . خوشبختے یعنے : شــــــہید دارد نگاهتــــــ مےڪند و تــــو بــــہ‌‌ احترامــــش‌‌‌ از گــــناه‌ فاصلــــہ‌ بگــــیرے... 💕💜💕 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
《🔥🚗》 .- رفیق! حواست‌بہ‌جوونیت‌باشه، نکنہ‌پات‌بلغزه⚠️ قرار‌ه‌با‌‌این‌‌پاھا‌‌تو‌گردان‌ صاحب‌الزمان‌‌باشۍ!🙃🌱 .- شہیدحمیدسیاھکاݪی🌸 🥀شهدا شرمنده‌ایم🥀 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
📿🍃 🍃 •[ 🔆 ]• 🌀/ شیخ رجبعلی خیاط(ره): - وقتی خدا را شناختی، هرچه میکنی باید خالصانه و عاشقانه باشد حتی کمال خود را هم در نظر نگیر! نفس بسیار زیرک و پیچیده است و دست بردار نیست به هر نحو شده میخواهد خود را وادار کند... . 🍃| 📝| این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
رِفیق ... برایِ شدن ، هُنَر لازم است... هُنَرِ رد شدن از سیم خاردارِ نَفس.. هُنَرِ بِه خُدا رسیدن... هُنَرِ تَهذیب... تا هُنَرمَند نشی، نِمیشی!!♥️ ♥️ این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🗓سالروز عزل‌ آیةالله منتظری 🏳ازمسئولیت‌قائم‌مقامی‌رهبری 🏳توسط‌ حضرت‌ امام‌خمینی/۲ 💠امام خمینی: ‼️آقای منتظری، از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید، در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد! افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد. از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک میشوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد. نامه‌ها و سخنرانیهای منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم میرسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان روحی له الفدا و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند! ۶۸/۱/۶ @Jahade_tabeini این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
15.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ واقعیت ارزانی ماشین در ❌ ایشان را نمی شناسم، ولی مطالب درستی می گوید. ❌ کمپانی های نفتی در آمریکا و اروپا غربی تلاش می کنند که در فروش خودرو ارزان قیمت نقش جدی ایفا کنند. چون بیش از سود عادی خود و شرکت های خودروساز، می توانند سود کنند. ❌ در غرب طوری مردم را می دوشند که یک مهاجر ساده لوح ایرانی فکر می کند در رفاه است، البته فقط تا مدتی کوتاه‼️ ❌دنیای بدون فیلتر را در ببین @kharej2025 این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
🇮🇷هفتمین دوره ی آموزش داستان نویسی لبیک🇮🇷 🔷 شناسایی استعدادهای نویسندگی جامعه بانوان انقلابی در حوزه ی داستان نویسی 💠 مقام معظم رهبری (دام ظله): ما لازم است که مردم را کتابخوان کنیم، اما از این واجب تر آن است که استعداد نویسندگی را در بین مردم بیابیم و کتاب تولید کنیم. 📌 مهلت ثبت نام: ۶ تا ۱۵ فروردین و شروع دوره از هفته سوم فروردین ۱۴۰۰ 🌐 جهت دسترسی به اطلاعات بیشتر و ثبت نام از لینک زیر استفاده نمایید:👇👇👇 https://survey.porsline.ir/s/JLqH8ao ☎️ شماره تماس جهت کسب اطلاعات بیشتر: 09039676353 🌐کانال واحد ریحانه لبیک sapp.ir/reyhaneyelabbayk 🌐 کانال طرح نخبگانی لبیک @tarhelabbayk
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نسخه اصلی گاندو که پخش آن به مذاق رئیس جمهور خوش نیامد. این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥کلیپی کوتاه از یک تیم کوچک اما پر از جاسوس این عمار 👇👇👇 @aynaammar_gam2
18.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحدیر(تندخوانی)جزء27 حدود30دقیقه دورسیزدهم برای ظهور وسلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─