eitaa logo
این عمار
3.4هزار دنبال‌کننده
29.1هزار عکس
23.5هزار ویدیو
678 فایل
اتباط با مدیر @fanoodi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃نمونه کار جهادی فرهنگی: سلام فرمانده اونم در خفقان باکو (آذربایجان) با روبستن چهارتا نونهال واقعا هم غیرت میخواد هم جرأت و هم عشق .. چقدر زیباست این تلاش ها! 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🇮🇷 🔊نشست صوتی 🍃🌹🍃 🎙سخنران: دکتر احد کریمخانی_ کارشناس مسائل سیاسی ✅ موضوع :بررسی تحولات اخیر منطقه( تحولات اخیر عراق و رژیم منحوس صهیونیستی) 🕰زمان: چهارشنبه یکم تیرماه ساعت ۲۱:۳۰ 🌺جلسه در کانال تحلیل صوتی روبیکا: https://rubika.ir/tahlil_samen 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
24.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎥 🌐 موضوع: مجموعه ویدئوهای جهاد تبیین 🍃🌀🍃 🔰چگونه جهاد تبیین رو محقق کنیم؟ 🔷 اهمیت زمان در طراحی عملیات جهاد تبیین 🔻استاد آجیلچی ببینید😎 ♻️ 🖇 🖇 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◉━━━━━────     ↻  ◁ㅤ❚❚ㅤ▷ㅤ⇆ 🎥 🌐 موضوع: ادای احترام به سپهبد سلیمانی از 51 کشور جهان 🍃🌀🍃 🔻به درخواست رئیس مجلس مؤسسان ونزوئلا در مراسم افتتاحیه نشست جهانی علیه امپریالیسم در کاراکاس، تمام مهمانان حاضر در نشست از ۵۱ کشور مختلف به احترام سپهبد سلیمانی قیام و با آوردن نام ایشان، این شهید محبوب رابه مدت زمان طولانی تشویق کردند👏 🔖 🖇 🖇 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
•[ 🎤 ]• 💠 🔥 موضوع: تأثیر جنگ اوکراین بر روابط چین و روسیه ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🔹 نبرد اوکراین می‌تواند نقطه عطفی در روابط پکن و مسکو محسوب شود. چین روسیه را محکوم نکرده ولی از تقویت تسلیحاتی و نظامی روسیه نیز خودداری کرده است. زیرا خواستار تشدید تنش با آمریکا و به خصوص اتحادیه اروپا نیست. 🔸 رقابت‌های گذشته روسیه و چین در دوران جنگ سرد و سپس اختلافات در زمینه حوزه نفوذ در آسیای میانه، به مرور زمان و با توجه به رقابت مشترک این دو کشور با آمریکا رنگ باخت. نبرد اوکراین نیز موجب نزدیکی بیش از پیش این دو به یکدیگر شده است. 🔸 به نظر می‌رسد مخاطب اصلی مانور مشترک نظامی چین و روسیه در می 2022، آمریکا بوده است. واشنگتن درصدد برآمده بود تا چین را هم از حمایت مسکو بازدارد و هم به فشار به روسیه وادار سازد. ولی پکن، تشدید نبرد اوکراین را موقعیتی می‌بیند که سنگر روسیه مانع پیشروی آمریکا علیه چین شود. پس احتمالاً بی‌میل به تداوم آن نباشد. 🔸 جنگ اوکراین، دو فرصت برای چین دارد. اولاً تحریم‌های غرب علیه روسیه، مسکو را وادار به فروش ارزان‌تر انرژی به پکن کرده است. ثانیاً توجه روسیه به مرزهای غربی‌اش، فرصت بیشتری برای گسترش نفوذ چین در آسیای میانه در بر خواهد داشت. 🔸 اقتصاد چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان و بیش از هشت برابر اقتصاد روسیه است که جایگاه یازدهم را در جهان دارد. روسیه علاوه بر کرونا، به دلیل تحریم‌ها نیز دچار رکود و نیازمند سرمایه‌گذاری خارجی است که فرصت دیگری برای چین است. به شرط آنکه تحریم‌های ثانویه آمریکا و اروپا مانعی در برابر شرکت‌های چینی نباشند. 🔖 🖇 🖇 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🌠🍃 🍃 •[ 🎤 ]• 🖼 🍃🌀🍃 ♦️بزرگترین حامیان اوکراین در جنگ با روسیه 🖇 🖇 🖇 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
24.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۱قرآن کریم استاد معتز آقایی حدود۳۰دقیقه دور بیست وهشتم جهت سلامتی سلامتی و ظهور امام زمان عج و سلامتی امام خامنه ای مدظله العالی ورفع مشکلات مسلمین و آزادی قدس https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽🍃👌دعای عهد .... این عمار👇👇👇 @aynaammar_gam2 ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ ✅ ختم در ۱۹۲ روز 🌷تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز صد و بیست و ششم 🔻خطبه ۱۷۶
🌹سهم : خطبه۱۷۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : این سخنرانی را در روزهای نخست خلافت خود در سال٣٥ هجری در مدینه ایراد فرمودند. 1⃣ ضرورت اطاعت از دستورات الهی 🔻مردم! از آنچه خداوند بيان داشته بهره گيريد و از پند و اندرزهای خدا پند پذيريد و نصيحت های او را قبول کنيد، زيرا خداوند با دليل های روشن راه عذر را به روی شما بسته و حجّت را بر شما تمام کرده است و اعمالی که دوست دارد بيان فرموده و از آنچه کراهت دارد معرّفی کرده تا از خوبی ها پيروی و از بدی ها دوری گزينيد. همانا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) همواره می فرمود: «گرداگرد بهشت را دشواری ها (مکاره) و گرداگرد آتش جهنّم را هوس ها و شهوات گرفته است». آگاه باشيد، چيزی از طاعت خدا نيست جز آن که با کراهت انجام می گيرد و چيزی از معصيت خدا نيست، جز اينکه با ميل و رغبت عمل می شود. پس رحمتِ خداوند بر کسی که شهوت خود را مغلوب و هوای نفس را سرکوب کند، زيرا کار مشکل بازداشتن نفس از شهوت بوده که پيوسته خواهان نافرمانی و معصيت است. بندگان خدا! بدانيد که انسانِ با ايمان شب را به روز و روز را به شب نمی رساند، جز آنکه نفس خويش را متّهم می داند، همواره نفس را سرزنش می کند و گناهکارش می شمارد. پس در دنيا چونان پيشينيانِ صالحِ خود باشيد که در پيش روی شما درگذشتند و همانند مسافران خيمه خويش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند. 2⃣ ويژگيهای قرآن 🔻 آگاه باشيد! همانا اين قرآن پند دهنده ای است که نمی فريبد و هدايت کننده ای است که گمراه نمی سازد و سخنگويی است که هرگز دروغ نمی گويد. کسی با قرآن همنشين نشد مگر آن که بر او افزود يا از او کاست، در هدايت او افزود و از کوردلی و گمراهی اش کاست. آگاه باشيد! کسی با داشتن قرآن نيازی ندارد و بدون قرآن بی نياز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهيد و در سختی ها از قرآن ياری بطلبيد که در قرآن درمان بزرگ ترين بيماری ها، يعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است. پس به وسيله قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهيد و با دوستی قرآن به خدا روی آوريد و به وسيله قرآن از خلق خدا چيزی نخواهيد، زيرا وسيله ای برای تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد. آگاه باشيد! که شفاعت قرآن پذيرفته و سخنش تصديق می گردد. آن کس که در قيامت قرآن شفاعتش کند، بخشوده می شود و آن کس که قرآن از او شکايت کند محکوم است. در روز قيامت ندا دهنده ای بانگ می زند که: «آگاه باشيد! امروز هر کس گرفتار بذری است که کاشته و عملی است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن». پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشيد، از قرآن پيروی کنيد، با قرآن خدا را بشناسيد و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد و رأی و نظر خود را در برابر قرآن متّهم کنيد و خواسته های خود را با قرآن نادرست بشماريد. ┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه۱۷۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 3⃣ تشويق به اعمال نيكو 🔻 عمل صالح! عمل صالح! سپس آينده نگری! آينده نگری! و استقامت! استقامت! آنگاه، بردباری! بردباری! و پرهيزکاری! پرهيزکاری! برای هر کدام از شما عاقبت و پايان مهلتی تعيين شده، با نيکوکاری بدانجا برسيد. همانا پرچم هدايتی برای شما برافراشتند، با آن هدايت شويد و برای اسلام نيز هدف و نتيجه ای است، به آن دسترسی پيدا کنيد و با انجام واجبات، حقوق الهی را ادا کنيد که وظايف شما را آشکارا بيان کرده و من گواه اعمال شما بوده و در روز قيامت از شما دفاع می کنم و به سود شما گواهی می دهم. آگاه باشيد! آنچه از پيش مقرّر شده بود، به وقوع پيوست و خواسته های گذشته الهی انجام شد و همانا من با تکيه به وعده های الهی و براهين روشن او سخن می گويم که فرمود: «کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنها فرود می آيند و می گويند: نترسيد و محزون نباشيد که بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده اند.» و همانا شما گفتيد: پروردگار ما خداست. پس در عمل به دستورات کتابِ خدا و در ادامه راهی که فرمان داد و بر روشِ درستِ پرستشِ بندگانِ او، استقامت داشته باشيد و پايدار مانيد و از دستورات خدا سرپيچی نکنيد و در آن بدعت گذار مباشيد و از آن منحرف نگرديد؛ زيرا خارج شوندگان از دستورات الهی در روز قيامت از رحمت خدا دورند. 4⃣ ضرورت كنترل زبان 🔻 سپس مواظب باشيد که اخلاق نيکو را در هم نشکنيد و به رفتار ناپسند مبدّل نسازيد. زبان و دل را هماهنگ کنيد. انسان بايد زبانش را حفظ کند، زيرا همانا اين زبان سرکش صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا سوگند! پرهيزکاری رانديده ام که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خويش را حفظ کرده بود و همانا زبان مؤمن در پسِ قلب او و قلب منافق از پَسِ زبانِ اوست. زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنی گويد، نخست می انديشد، اگر نيک بود اظهار می دارد و چنانچه ناپسند بود، پنهانش می کند، در حالیکه منافق آنچه بر زبانش آمد می گويد و نمی داند چه به سود او و چه حرفی بر ضرر اوست؟ و پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمود: «ايمان بنده ای استوار نگردد تا دل او استوار شود و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد.» پس هرکس از شما بتواند خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک و زبانش از عِرض و آبروی مردم سالم ماند، بايد چنين کند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
🌹سهم : خطبه۱۷۶ ┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 5⃣ پرهيز از بدعتها ای بندگان خدا! آگاه باشيد! مؤمن کسی است که حلال خدا را هم اکنون حلال و حرام خدا را هم اکنون حرام بشمارد و آنچه را مردم با بدعت ها تغيير دادند، چيزی از حرام را حلال نمی کند زيرا حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام همان چيزی است که خدا حرام شمرده است. پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختيد و از تاريخ گذشتگان پند گرفتيد، مَثَل ها برای شما زده اند و به امری آشکار دعوت شده ايد، جز ناشنوايان کسی ادّعای نشنيدن حق را ندارد و جز کوران و کوردلان کسی ادّعای نديدن واقعيّت ها را نمی کند. آن کس که از آزمايش ها و تجربه های خدادادی سودی نبرد، از هيچ پند و اندرزی سود نخواهد برد و کوته فکری دامنگير او خواهد شد، تا آنجا که بد را خوب و خوب را بد می نگرد. و همانا مردم دو دسته اند: گروهی پيرو شريعت و دين و برخی بدعت گذارند که از طرف خدا دليلی از سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله) و نوری از براهين حق ندارند. 6⃣ ويژگيهای قرآن 🔻همانا خداوند سبحان کسی را به چيزی چون قرآن پند نداده است که قرآن ريسمان استوار خدا و وسيله ايمنی بخش است. در قرآن بهار دل و چشمه های دانش است؛ برای قلب جلايی جز قرآن نتوان يافت، به خصوص در جامعه ای که بيداردلان در گذشته و غافلان و تغافل کنندگان حضور دارند. پس هرجا کار نيکی ديديد، ياری کنيد و هرگاه چيز بد و ناروايی مشاهده کرديد، دوری گزينيد، زيرا پيامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) همواره می فرمود: «ای فرزند آدم! کار نيک را انجام ده و کار بد را واگذار، اگر چنين کنی در راه راست الهی قرار خواهی داشت.» 7⃣ اقسام ظلم و ستم 🔻آگاه باشيد! که ظلم بر سه قسم است: ظلمی که نابخشودنی است و ظلمی که بدون مجازات نمی ماند و ظلمی که بخشودنی و جبران شدنی است؛ امّا ظلمی که نابخشودنی است، شرک به خدای سبحان است که فرمود: «خداوند هيچ گاه از شرک به خود در نمی گذرد.» و امّا ظلمی که بخشودنی است، ستمی است که بنده با گناهان بر خويشتن روا داشته است؛ و ظلمی که بدون مجازات نيست، ستمگریِ بعضی از بندگان بر بعض ديگر است که قصاص در آنجا سخت است؛ مجروح کردن با کارد يا تازيانه زدن نيست، بلکه اينها در برابرش کوچک است! پس مبادا در دين دورويی ورزيد، که همبستگی و وحدت در راه حق گرچه کراهت داشته باشيد از پراکندگی در راه باطل گرچه مورد علاقه شما باشد بهتر است، زيرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آيندگان، چيزی را با تفرقه عطا نفرموده است. 8⃣ ضرورت خودسازی ♦️ای مردم! خوشا به حال کسی که عيب شناسی نفس، او را از عيب جويی ديگران باز دارد و خوشا به حال کسی که به خانه و خانواده خود پردازد و غذای حلال خود را بخورد و به اطاعت پروردگار مشغول باشد و بر خطاهای خويش بگريد، همواره به خويشتنِ خويش مشغول باشد و مردم از او در امان باشند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌸🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(104).mp3
15.43M
🔈 ختم گویای در ۱۹۲ روز. 🌷 تقدیم به ارواح پاک و مطهر همه شهدا از صدر اسلام تا کنون 🔷 سهم روز صد و بیست و ششم : ختم نهج البلاغه، خطبه ۱۷۶
خاطرات نوه (۶) عارف نماها و درس اخلاق در طول اقامت چندساله در مراکز اسلامی متوجه یک فرهنگ چالب به نام درس اخلاق شدم. بعضی از بزرگان در مساجد یا منازل جلسات هفتگی خلاق داشتند . بعضی مسایل عمومی اخلاق می گفتند و بعضی مسایل ماوراء الطبیعه و خاص. تقریبا در این چند سال همه ی این جلسات را حتی جلسات خصوصی را ولو یکبار هم که شده رفتم. این موضوع هم فرصت ها و هم تهدیدات مهمی برایمان داشت. از جمله تهدیداتش جلساتی بود که بزرگان حوزه برپا میکردند. جلساتی که از مخاطبینش کوه هایی استوار می ساخت. و راه نفوذ و سیاست گذاری را بر ما می بست. تهدید دیگرش این بود که اگر متن، صوت یا فیلمی از این جلسات به دست مردم کشورهای ما می رسید فاتحه حکومتمان خوانده بود مانند فاتحه ای که آقای خمینی برای حکومت 2500 ساله شاهنشاهی ایران خواند. با اینکه مامور ویژه کشورم بودم و باید به وظایفم می پرداختم و تحت تاثیر قرار نمی گرفتم اما هر بار که به بعضی از این جلسات می رفتم تا چند مدت از خودم و افکارم و دولتم متنفر بودم و در فکر استعفا از ماموریت و مسلمان شدن می افتادم. خیلی جالب توجه و تاثیر گذار بود. انگار حضرت مسیح آمده و انجیل می خواند. ادامه دارد... 🍃🌀🍃 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶یک هفته مانده بود به عید نوروز که خواب دیدم مقام معظم رهبری❤️ آمده‌اند خانۀ ما، من زانو زده بودم جلو ایشان و از مشکلاتم می‌گفتم ایشان دستی روی سر طاها و امیرعلی کشیدند☺️ و عزم رفتن کردند که صدای اذان🔆 آمد. خواهش کردم نماز را در خانۀ ما بخوانند. با لبخند قبول کردند برای تجدید وضو رفتند داخل آشپزخانه، من توی ردیف اول خانم‌ها ایستادم و به ایشان اقتدا کردم.🌸 وقتی بیدار شدم یقین کردم این رؤیا به حقیقت خواهد پیوست. البته این اولین بار نبود قبلاً هم خواب دیده بودم که مقام معظم رهبری ❤️قدم به منزل ما گذاشته‌اند. گاهی که سختی‌های زندگی جانم را به لبم می‌رساند، فقط امید دیدن رهبرم بود که سرپا نگه‌ام می‌داشت.🌿 صبح، خوابم را برای مادرشوهرم تعریف کردم و چون احساس کردم این خواب با بقیۀ خواب‌هایم🌹 فرق دارد، گفتم: «من میرم زابل، اگه خواستن خانواده‌های شهدای حرم رو ببرن برای دیدار با رهبری به من اطلاع بدین سریع برگردم.»💐 🔸بعد از شهادت آقامصطفی خیلی مشتاق دیدار با رهبر بودم. خیلی این در و آن در زدم. چند بار نامه نوشتم و خواهش کردم 🙏که حضرت آقا را ببینم. حتی سال قبل شنیدم که ایشان مشهد هستند و شاید شبی بروند کوه‌نوردی! با پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری تماس گرفتم که چه شبی و کجا می‌توانیم ایشان را ببینیم❓ گفتند خبر می‌دهیم و خبر ندادند. خیلی دلم می‌خواست موقعیتی پیش می‌آمد که از دور ایشان را ببینم، اما میسر نشد. یک‌بار که فرزندان شهدای 💐مدافع حرم را برای دیدار با رهبری به تهران دعوت کردند، من به عشق دیدار رهبر، امیرعلی را گذاشتم پیش مادر آقامصطفی و خودم همراه طاها رفتم تهران، به این امید که لحظه‌ای ایشان را ببینم. ولی به من اجازۀ ورود ندادند. همان‌جا نامه‌ای نوشتم و گله کردم.😔 با اینکه میلی نداشتم بروم زابل، به اصرار پدرم رفتم، ولی دلم در مشهد🕌 بود. نگران بودم که یک فرصت طلایی را از دست بدهم. مرتب با خانوادۀ شوهرم در تماس بودم. تا اینکه یکشنبه، ۵ فروردین، پدرشوهرم تماس گرفت و گفت: «قراره از فردا روزی ده‌تا از خانواده‌های شهدا💐 رو ببرن دیدار با مقام معظم رهبری انشاءالله شما رو هم می‌برن، به شرط اینکه زود برگردین.» با خوشحالی گفتم: «همین امروز، همین حالا حرکت می‌کنم.»☺️ خانواده‌ام اجازه نمی‌دادند. مادرم گفت: «زینب مطمئنی که می‌برنت؟ هنوز عید دیدنی خونۀ هیچ‌کس نرفتی. خواهرها و برادرهات منتظرن، بعضی‌هاشون ندیدنت.» گفتم: «حتی اگه نیم‌درصد هم احتمال دیدار بدم، میرم.»🕊🕊🕊 ادامه دارد ......... به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶با معاونت ارتباطات مردمی دفتر رهبری در تهران تماس گرفتم. گفتند: « نه خانم کی گفته؟🧐 اصلاً اسم‌ شما توی لیست نیست. باخیال راحت به ادامۀ مسافرت‌تون برسید.» با این‌حال چنان شوق😍 داشتم که نفهمیدم چه‌طور وسایلم را جمع کردم. دست بچه‌ها را گرفتم و زدم به راه، عصر یکشنبه راه افتادیم و ظهر دوشنبه بعد از چهارده ساعت اتوبوس‌سواری🚎 رسیدیم مشهد. پدرشوهرم گفت: «خوب شد اومدین، قراره فردا ببرن‌تون حرم آمادگی‌اش رو داشته باشین.»🌺 اصلاً باورم نمی‌شد، نمی‌توانستم یک‌جا بنشینم، مدام راه می‌رفتم با اینکه خسته بودم، خوابم نمی‌برد برای آمدن فردا لحظه‌شماری می‌کردم.🙏 🔸سه‌شنبه، هفتم فروردین بعد از نماز مغرب آماده و منتظر بودیم. با مادربزرگ آقامصطفی🌷 رفتیم طبقۀ بالا ببینیم آنها هم حاضرند یا نه، که صدای زنگ در حیاط آمد پدرشوهرم در را باز کرد هیجان‌زده و بلندبلند گفت: «بفرمایید، بفرمایید، خوش‌آمدید.»🤔 از پله‌ها آمدم پایین چادر رنگی سرم بود چهارتا محافظ آمدند داخل یکی پرسید: «کجا بریم پایین یا بالا؟» من با تعجب گفتم: «مگه قرار نیست ما رو ببرین دیدار آقا؟»💐 گفتند: «یک جلسه توجیهیه زیاد وقت‌تون رو نمی‌گیره.» پدرشوهرم گفت: «تشریف بیارند بالا، بالا هم بزرگ‌تره، هم وسایل پذیرایی آماده است.»🌿 دیدم تعداد زیادی مأمور بیرون ایستاده‌اند و با بی‌سیم صحبت می‌کنند پاسداری خطاب به پدرشوهرم گفت: «گفتند هر جا بچه‌های شهید🌷 هستند، همان‌جا می‌رویم.» احتمال دادم که حضرت آقا می‌خواهند تشریف بیاورند.☺️ رفتم داخل اتاق در حالی‌که چادر مشکی‌ام را جلو آینه می‌پوشیدم، حس کردم حرارت بدنم به‌شدت بالا می‌رود. گونه‌هایم تب‌دار و سرخ شده بود و روی پیشانی‌ام دانه‌های درشت عرق 😓می‌جوشید، آمدم بیرون مأموری گوشی‌ام را گرفت. به طاها گفتم: «برو به سارا بگو به لیلاخانم و بقیه زنگ بزنه بگه زود بیان اینجا.»🌿 بلافاصله گوشی‌های بقیه را هم جمع کردند. چند پاسدار هم‌زمان وارد شدند دو نفر رفتند داخل حیاط ❗️یک نفر اتاق‌ها را وارسی کرد. همه با صدایی آهسته و ملایم حرف می‌زدند. همهمۀ دلپذیری ایجاد شده بود.☺️ قلبم گاهی چنان تند می‌تپید که فکر می‌کردم هر آن ممکن است تار و پودش از هم بگسلد.🌸 با خودم گفتم: «یعنی امکان داره حضرت آقا به خونۀ من بیان، اون هم سرزده؟» دستم را روی قلبم گذاشته بودم و مدام ذکر می‌گفتم. بالاخره مردی بی‌سیم به‌دست اعلام کرد: «آقا می‌خواهند تشریف بیاورند.»🌸🍃🌸🍃 به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶این خبر از آستانۀ تحمل من بالاتر بود احساسی که داشتم نیرومندتر از شادی☺️ بود؛ چیزی کوبنده و بی‌حس‌کننده خیال می‌کردم تمام عضلاتم کِرِخت شده‌اند نمی‌توانستم حرف بزنم، بخندم یا حتی گریه کنم.😂😭 نگاهم روی عکس مصطفی ثابت مانده بود با خودم نجوا کردم: «کاش بودی مصطفی🌷 و این لحظه رو می‌دیدی!» از نگاهش خواندم: «خودم آقا رو دعوت کردم.» به محض ورود آقا، اشک چون باران🌧 بر گونه‌های همۀ ما جاری شد. مخصوصاً پدر آقامصطفی چنان از شوق گریه می‌کرد که شانه‌هایش به‌شدت می‌لرزید. من دلم نمی‌خواست اشک 😭در این لحظات حساس، جلو نگاهم را بگیرد. با این‌حال چاره‌ای نداشتم جز اینکه از پسِ پردۀ اشک شاهد تحقق این رؤیا در بیداری باشم. زیر لب 💐زمزمه کردم: «خدایا وقتی این دیدار این‌قدر ما رو به وجد میاره، خبر ظهور حضرت مهدی(عج) با ما چه‌کار می‌کنه؟ آیا ما می‌تونیم خبر ظهور حضرت رو بشنویم و قلب‌مون❤️ از خوشحالی نایسته؟» پدرشوهرم با چشمی گریان و لبی خندان به پیشواز آقا رفت. خودش را روی دست‌های آقا انداخت و سر و صورت ایشان را بوسید. مقام معظم رهبری 🌺هم متقابلاً او را بغل کردند و با دست اشاره کردند که کسی مزاحم نشود. 🔸قبلاً صحبت‌هایی از سادگی رهبر شنیده بودم و زمانی که ایشان وارد منزل شدند، به‌عینه دیدم. 🌻خیلی بی‌ریا روی صندلی نشستند. آن‌قدر در حال و هوای خودم غرق بودم که به خاطر ندارم چه لباسی به تن داشتند. حتی صحبت‌هایشان را هم به خاطر ندارم. همان‌قدر می‌دانم که اول با پدر و مادر شهید🌷 صحبت کردند و گفتند: «خدا شما را برای ما حفظ کند.» سپس از تربیت مادر شهید🌷 تمجید کردند. بزرگ‌ترین آرزویم این بود که ایشان را از نزدیک ببینم، ولی نه تا این حد که بیایند خانه، این موهبت شگفت‌زده‌ام 😇کرده بود در حالتی از ناباوری، چشم‌هایم از چهره‌ای به چهره‌ای و گوش‌هایم از کلامی به کلامی در گذر بود. آنچه را که می‌دیدم و آنچه را که می‌شنیدم در مخیله‌ام نمی‌گنجید. 😊 صدای نوازشگر ایشان را شنیدم: «همسر شهید!»🌷 گفتم: «منم آقا!» فرمودند: «شما مطمئن باشین پا به پای شهیدتون قدم برداشتین. هر ثوابی که ایشان توی این مسیر داشتن شما هم شریک هستین، شما با گریه و زاری😭 می‌توانستین اونها را از مسیر و هدف برگردونید اما شما بچه‌ها را نگه داشتین و با صبوری با سختی‌ها ساختین.»🍃 ناگهان خستگی تمام سختی‌هایی که این مدت کشیده بودم، مخصوصاً این چند سال اخیر از تنم رخت بست ☺️و کلام ایشان مرهمی شد بر روی تمام زخم‌هایم. مقام معظم رهبری نگاهی پدرانه به طاها کردند. پرسیدند: «طاها کلاس ششم است نه؟»🌸 گفتم: «بله!» فرمودند: «مدرسه‌اش کجاست؟ همین اطرافه؟» گفتم: «نزدیک حرم می‌بریم، طرح مسجد محور!» پرسیدند: «چه طرحیه؟»🤔 گفتم: «از وقتی متوجه شدیم که ممکنه سند2030 در مدارس اجرا بشه، از ترس اینکه مبادا این سند توی مدرسۀ بچۀ ما هم اجرا بشه طاها را از مدرسه برداشتیم. طاها توی مسجد تعلیم احکام و اخلاق دینی می‌بینه. معلم‌هاشون روحانی هستن.»🍃🌺 آقا لحظه به لحظه چهره‌شان بازتر☺️ می‌شد و نگاه‌شان مهربان‌تر. به من اشاره کردند و فرمودند: «به اینها می‌گن زیرک و باهوش. برخی با تلاش بسیار می‌خواهند این سند وارد کشور بشود و برخی نگران اجرا شدن این طرح هستند .🕊🕊🕊🕊 ادامه دارد ....... به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💞💕💞💕💞💕💞 💞💕 🔶بعد از صحبت‌های مقام معظم رهبری چون قبلاً محافظ‌هایشان گفته بودند اگر خواسته‌ای دارید به خود آقا❤️ بگویید من برای میمنت و تبرک از ایشان انگشتری 🌹برای طاها خواستم. ایشان هم انگشتر بزرگ عقیق‌شان را از انگشت مبارک بیرون آوردند و با لبخندی به طاها هدیه 💞دادند. بعد گفتم: «تا به حال چند بار خواب دیدم شما به منزل ما تشریف آورده‌اید. اولین باری که خواب دیدم، خبر نداشتم که آقامصطفی ❤️اسمش را برای دفاع از حرمین نوشته است. خواب دیدم شما آمده‌اید منزل ما، چهارتا هدیه 🌸دادید به من که بدهم به آقامصطفی و خوابم این‌طور تعبیر شد که او چهار بار برای رویارویی با تروریست‌های تکفیری به عراق رفت و یک هدیه هم به طاها دادید که انشاءالله🙏 برایش محقق...» هنوز نگفته بودم: «بشود» که ایشان فرمودند: «انشاءالله انشاءالله» از اینکه آقا دعا کردند که طاها راه پدرش را ادامه بدهد و جزو سربازان امام زمان باشد بسیار خوشحال😇 شدم. از مقام معظم رهبری🌺 خواهش کردم اتاق طاها را ببینند. ایشان قبول کردند وارد اتاق شدند. نگاهی به دیوارهای اتاق که با گونی پوشانده شده بود و چفیه‌ای که به صورت لوزی🔹 وسط دیوار زده بودم کردند. روی زاویۀ بالای چفیه تصویر رهبر بود و روی زوایای دیگر تصویر سه شهید 🌷را چسبانده بودم. دیوارها پر بودند از عکس شهدا، آقا روی عکس طاها و امیرعلی که لباس رزم بر تن داشتند تأملی کردند و احسنت👌 گفتند. گفتم: «ما توی این اتاق آرامش زیادی داریم و دوست دارم بچه‌هام با این روحیه بزرگ بشن. ولی بعضی‌ها میگن این فضا مناسب بچه‌ها نیست.»🤔 ایشان فرمودند: «حرف شما درسته.» بعد روی تصویر هر شهیدی🌷 که به دیوار بود مکثی می‌کردند و من معرفی می‌کردم: « شهید جاودانی، شهید اسدی، شهید کوهساری!»🕊🕊🕊 و ادامه دادم: «این سه بزرگوار و همسرم از ابتدا با هم بودند و یکی‌یکی شهید🌷 شدند.» بعد اشاره کردم به عکس شهید هریری و گفتم: «ایشون پیکر همسرم رو به عقب منتقل کردند. آن هم بعد از سی ساعت که توی تله دشمن بوده است.»😔 عکس شهید سید جواد حسن‌زاده را نشان دادم و گفتم: «پدر ایشون توی جنگ با صدام شهید🌷 شدن دو تا دختر دارن دختر دوم‌شون سه ماه پس از شهادت سید جواد به دنیا آمد. بعد از تولد دخترشون یک روز من به دیدن‌شون رفتم خانم‌شون گفتن دیروز که داشتم زهرا‌سادات رو شیر می‌دادم از خستگی خوابم بُرد، تو خواب سید جواد 🌸بهم گفت که این روزها دست ‌تنها با بچۀ کوچیک خیلی اذیت میشی، قراره فردا برات مهمون بیاد، برای مهمون‌هات از آشپزخونۀ سر کوچه غذا بگیر! 🤔 شب که از خونه‌شون برگشتم اومدم توی همین اتاق مقابل عکس‌شون ایستادم و گفتم شهدایی🕊 که عکس‌شون توی این اتاق هست اکثراً به خوابم اومدن ولی شما با اینکه من زیاد خونه‌تون اومدم اصلاً به خوابم نیومدین. چند روز بعد، خانم‌شون اومدن خونۀ ما و گفتن جواد دیشب به خوابم اومد و گفت بیا با هم بریم خونۀ شهید🌷 عارفی. بعد با جواد اومدیم خونه‌تون و دیدیم از توی این اتاق یک نور سبز💫 به بیرون می‌تابه» آقا با لبخند سر تکان دادند. پدرشوهرم گفت: مصطفی خیلی ولایت‌مدار و عاشق❤️ شما بود.» آقا فرمودند: «انشاءالله اون دنیا هم هوای ما رو داشته باشن.»🙏 وقتی از اتاق آمدند بیرون، به محافظ‌شان گفتم: «من هم برای توی سجاده‌ام یک انگشتر می‌خوام، ولی روم نمیشه بگم.»☺️ محافظ‌شون راه را باز کردند و گفتند: «آقا همسر شهید🌷 یک درخواستی دارن.» من پشت سرشان داشتم از اتاق بیرون می‌آمدم، آقا سمت من چرخیدند. گفتم: «شرمنده یک انگشتر برای تبرک می‌خوام.»☺️ ایشان با نگاهی از سر مهر فرمودند: «به شما می‌خواهم انگشتر🌸 مخصوص بدهم و از داخل جیب‌شان یک انگشتر زیبای شرف‌الشمس 🌼را که سورۀ توحید روی آن حک شده بود، بیرون آوردند و سمت من گرفتند و گفتند: «روی این انگشتر دعا خواندم مخصوص خودم است، تقدیم به شما!»✨✨ آن لحظه انگار تمام دنیا را به من دادند احساسی که در آن لحظه داشتم وصفش در قالب کلمات قابل بیان نیست.😇 🔸مقام معظم رهبری رفتند داخل هال و ما دایره‌وار دور ایشان ایستادیم. ابتدا به من، مادر و مادربزرگ آقامصطفی نفری یک قرآن☘ هدیه دادند، بعد ساراخانم جلو رفت و گفت: «یک یادگاری برای تبرک می‌خوام.» آقا فرمودند چی میخواهید سارا خانوم گفتن « هر چی که صلاح بدونید » آقا یک چفیه و یک قرآن به او تقدیم کردند.🌹 ساراخانم گفت: «یک انگشتر هم برای همسرم می‌خوام.» آقا یک انگشتر هم به ایشان هدیه دادند. لیلاخانم خواهر بزرگ آقامصطفی هم انگشتر خواستند که تقدیم شد.🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 به‌روایت‌همسر‌شهید خانوم ‌زهرا‌ عارفی 🌷 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عزیزم ❤️ ما به دوستت داریم... ✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
telefon_60473.mp3
2.18M
درد دل های زائران امام رضا علیه السلام از همگی التماس دعا داریم....😭😭😭😭😭😭😭😭😭 یا امام رضا... 📣🌏عالم همه برمدار عشق💫 است و دایره دار ان حسین♥️علیه السلام است. https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
14.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥دعای فرج رو به عشق عج بخوانیم با سبکی متفاوت https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
⚠️ بدون تعارف تودوره‌،زمونہ‌ای‌هستیم ڪہ‌نماز‌صبحمون‌قضا‌میشہ💔🚶‍♀ چرا؟😯 چون‌میخواستیم‌تادیࢪوقت ڪاررسانہ‌اے‌انجام‌بدیم! تادݪ‌مولا‌شاد‌بشه:/🤭 همینقدرتباه!🖐🏻 به‌کجا‌چنین‌شتابان👀 https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
••🌱🌻•• • ڪسۍڪه‌تنھابه‌عقلش‌اعتمادڪند گمراه‌میشود • ڪسۍڪه‌تنھابه‌مالش‌ اعتمادڪندڪم‌می‌آورد • ڪسۍڪه‌تنھابه‌مردم‌اعتمادڪند خسته‌میشود • امّاڪسۍڪه‌برخدااعتمادڪند نه‌گمراه‌میشودنه‌ڪم‌می‌آورد ونه‌خسته‌میشود؛)♥️ https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
آهای‌رفیق🖐🏻 دقت‌ڪردی‌نمکدون چه‌جنس عجیبی‌داره خیلی‌وقتا‌زدیم‌شڪوندیم اما‌بازم‌نمک‌داره:)💔 چه‌خوبه‌تو‌این‌دور‌و‌زمونه از‌یادش‌غافل‌نشی‌ و‌به‌خاطر‌روی‌گُلش‌گناه‌نڪنی🥀 ... https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10 این عمار ─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─