💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_پنجاه_ودو
🔶یک روز که مهمان داشتیم بعد از رفتن مهمانها مادرشوهرم آمد بالا ، نگاهی🧐 به سقف بیآجر و بیایزوگام، به دیوارهای بدونگچ و به آشپزخانۀ بیکابینت انداخت با تأسف گفت: «صاحبخونه شدین نه؟🤔 اگه همون خونهای که رهن کرده بودین رو خالی نمیکردین بهتر نبود؟ میدونین که حقوق بازنشستگی ما هم اونقدری نیست که کمکی به شما بکنیم خودتون شاهد هستین که هنوز قسطهای جهاز سارا🌹 تموم نشده، داریم برای سعیده جهیزیه درست میکنیم با این وجود، ما نمیتونیم ببینیم شما توی این شرایط زندگی میکنین. یه باغ🌳🌲 داریم که قصد فروشش رو نداشتیم میخواستیم نگهش داریم برای شماها، برای بچههاتون که در آینده توش ویلایی بسازین جایی برای تفریح داشته باشین،🌷اما تو این شرایط من صلاح میبینم که بفروشیمش و این طبقه رو تکمیل کنیم. تا اون موقعِ بهتره رفت و آمدهاتون رو کمتر کنین، حداقل با غریبهها اجازه ندین هر کسی ببینه شما چهطور زندگی میکنین.»😔
آقامصطفی دست مادرش را بوسید و گفت: «تا حالا شما خیلی به ما کمک کردین برام ماشین🚙 خریدین، هزینۀ آب و برق و گازمون رو میدین، طاها رو نگه میدارین ما از شما توقع بیشتری نداریم، ولی توی این دوره که جوونها بهخاطر ترس از نداشتن خونه و ماشین ازدواج نمیکنن،💍 میگن نمیشه زندگی کرد، بذارین ببینن توی همین دوره، هستن کسانی که ازدواج کردن که به گناه نیفتن در کنار لذتهاش، سختیهاش رو هم تحمل میکنن 😊اجازه بدین ما براشون الگو باشیم کسی که برای یک شبچلهای اندازۀ یک عروسی خرج میکنه، بدعت غلطی رو رواج میده. دخترهای خامی هستن که وقتی میبینن، وقتی میشنون، خوشبختی❤️ رو توی همین چیزها خلاصه میکنن رؤیاهاشون رو بر پایۀ همین تجملات میسازن به انتظار مردی میشینن که این رؤیاها رو تحقق بده، مردی که ماشین گرونقیمت داشته باشه، علاوه بر خونه، ویلایی 🏡توی یکی از ییلاقات شمال به نامش کنه و حساب بانکیاش همیشه پُر باشه کمکم سنشون بالا میره دست آخر یا ازدواج نمیکنن یا از سر ناچاری تن به ازدواجی ناخواسته میدن که منجر به طلاق میشه😔 حالا من نمیگم بیان خونهای اینجوری درست کنن، ولی کوتاه بیان و به جای خونههای بزرگ، کف سرامیک و امدیاف، بیان به یک خونۀ جمع و جور و مرتب که بتونن زندگیشون رو شروع کنن، رضایت بدن.»😍
🔸مادر آقامصطفی گفت: «اینم حرفیه، ولی پسرم همه که الگو نمیگیرن بعضیها از دیدن رنج ما خوشحال میشن همیشه کسانی هستن که در ظاهر دست شما رو به گرمی فشار بدن و در باطن به سادهزیستی شما بخندن.»😔😔
آقامصطفی گفت: «بذارین بخندن! نگران نباشین مادر به قول شاعر که میگه ناشادی ما گر سبب شادی غیر است شادم که بمانم من و ناشاد بمانم.»🌺🌺🌺
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_پنجاه_وسه
🔶گاهی من هم خسته می شدم به میهمانیهایی دعوت میشدیم که میزبانانش با ما شروع کرده بودند و میدیدم که خیلی جلوتر از ما هستند،😔 در حالیکه ما هنوز در خم اولین کوچه مانده بودیم. اتاق بچهشان را نشانم میدادند، اتاقی بزرگ، کفپارکت با کاغذ دیوارهای شادِ کارتُنی و تختخوابی شبیه ماشینهای مسابقه، از جنس مبلهای استیل توی پذیرایی،🌺 سِتشده با رنگ پردههای حریر که هر بینندهای را به تحسین وامیداشت. من از سلیقه و توجهشان به نیازهای کودک تعریف میکردم، اما قلباً از جملات روانشناسانهای که نه از روی دانش بلکه بهطرز مبهمی از سر دلسوزی 😔میشنیدم، رنج میبردم. دیالوگهای کلیشهای دربارۀ فوائد جداکردن اتاق کودک از یکماهگی، انتخاب نوع اسباببازی با توجه به سن کودک و نام بِرندهای لباس کودک، یک شب بعد از برگشتن از میهمانی به آقامصطفی گفتم: «همه پیشرفت میکنن، ولی انگار ما روی تردمیل میدویم.»😔😔
🔸آقامصطفی گفت: «باز زینب من وابستۀ دنیا شد؟ زینب من نمیدونه افرادی هستن توی همین جامعه که در شرایط بدتری از ما زندگی میکنن؟ عزیزم باید ببرمت بازدید از بیمارستانها مخصوصاً بیمارستان🏨 حوادث تا از نزدیک غم دیگران رو ببینی و غم خودت رو فراموش کنی.»🧐
فردای آن روز طاها را گذاشتیم پیش مادر آقامصطفی و به چند بیمارستان سر زدیم. روز بعد و روزهای بعد هم به این کار ادامه دادیم. از نزدیک مرگهایی را دیدیم که بر اثر گودبرداریها، سکتهها، تصادفات جادهای و افتادن از روی داربستها رخ داده بود😔، یا شاهد شکستگیها و مشکلاتی بودیم که بر اثر خشونتها و بگومگوهای خانوادگی اتفاق افتاده بودند، دعواهایی که حتی گاهی منجر به خودکشیها یا دگرکشیها شده بود.🧐
🔸یک بار، خانمی از کنارمان رد شد که یک چاقو تا دسته در کتفش فرورفته بود. زن آنقدر غرور داشت که در سکوت اشکهایش را با دستمال پاک کند و به مادرش بگوید: «اینقدر شوهرم رو نفرین نکن. اون قصد نداشت چاقو رو پرت کنه فقط داشت تهدید میکرد».🙃
🔸بعد از دیدن همۀ اینها میرفتیم در محوطهای باز، اغلب روی نیمکتی سنگی، کنار خیابان یا فضایی سبز 🌲مینشستیم و دربارهاش صحبت میکردیم. آقامصطفی میپرسید: «اگه جای اون خانم بودی، چهکار میکردی؟»
حتی فکر چنین جرّ و بحثهایِ وحشتناک خانوادگی تنم را میلرزاند.😱 آقامصطفی میگفت: «گمون میکنی برای فقر و بیپولی دعواشون شده بود؟»
میگفت: «زینب! اگه ما میلیاردر بودیم، اما بچهمون بیماری خاصی داشت، مثل اُتیسم، سیپی، سندروم
عقبموندگیهای ذهنی، آیا باز هم تا این حد خوشبخت بودیم؟»🌿🌿🌿🌿
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
💕💞💕💞💕💞💕💞
💞💕
#رؤیـــــــای_بیـــــدارے
#پارت_پنجاه_وچهار
🔶خُب مسلماً اینها بخشی از واقعیت بود، نه همۀ آن. یک بار پرسیدم: «یعنی پولداری با سلامتی و خوشبختی سازگار نیست؟🤔 میخوای بگی همۀ اینهایی که پولدارند یکی از افراد خانوادهشون رو از دست دادن یا بیماری صعبالعلاجی دارن؟ یا از مشکلات عاطفی رنج میبرن؟»🧐
آقامصطفی گفت: «نه، منظورم این نبود منظورم اینه که قدر داشتههامون رو بدونیم اینکه خدا بچۀ سالمی به ما داده، ثروت بزرگیه.»🙏🙏💞
بعد چشمکی زد و گفت: «واجب شد از فردا به چند دادگاه خانواده هم سربزنیم»🤓
پرسیدم: «جدی که نمیگی؟ آخه من اولاً فردا باید برم قوچان، کلاس دارم. از اون گذشته مامانت گناه داره من هر روز به یک بهانهای طاها رو بذارم پیشش.»🙁
آقامصطفی خندید: «اونها عاشق طاهان، در ضمن طاها دیگه بچه نیست، بزرگ شده.»
🔸یک روز رفته بودیم دادگاه خانواده. چهرۀ افراد مُسنی که همراه خانوادهها آمدهبودند، غمگین بود😔؛ آنقدر غمگین که احساس میکردی به مراسم ختم آمدهاند. یک بار، خانم جوانی را دیدم که مراجعه کرده بود برای دریافت مهریهاش پرسیدم: میخوای جدا بشی؟»🧐
گفت: «نه، فقط میخوام مهریهام رو بگیرم.»
آقامصطفی گفت: «اینها رو من باید ببینم. روایته افرادی که خیلی با بالاتر از خودشون رفت و آمد میکنن هیچ وقت شکرگزار🙏 نیستن. وقتی زندگی اونها رو میبینن، کمکم روشون تأثیر میذاره با خودشون میگن بقیه هم زندگی میکنن، ما هم زندگی میکنیم. اونها چه زندگیهایی دارن، ما چه زندگیای داریم!»🌷
🔸اوایل، مادرم یکی از مخالفهای سرسخت آقامصطفی بود و دامادهای دیگرش را بیشتر دوست ❤️داشت، اما بهمرور شیفتۀ او شد. گاه مرا دلداری میداد و میگفت: «اگه آقامصطفی خونه نداره، در عوض اخلاق خوبی😇 داره.»
بهخصوص وقتی پدرم مجبور شد برای عمل قلبش به مشهد بیاید، مادرم بارها گفت: آقامصطفی از پسر مهربانتر است تمام مدتی که پدرم در بیمارستان بستری بود، آقامصطفی شبها🌸 تا صبح بالای سرش مینشست و صبحها میرفت سرکار، بعد از اینکه پدرم از بیمارستان ترخیص شد، او را به خانه آوردیم. چون ما طبقۀ بالا ساکن بودیم و بالا و پایین رفتن از پله برای پدرم مشکل بود، با اصرار پدرشوهرم، پدرم به خانۀ آنها رفت. روزهای طولانی و گرم تابستانِ آن سال به پرستاری و شب بیداری میگذشت. بیشتر اوقات آقامصطفی داروهای پدرم را سر ساعت⏰ میداد و در رفتن به دستشویی کمکش میکرد. 🌹🌹🌹
🔺بهروایتهمسرشهید
خانوم زهرا عارفی
🌷#شهید_مدافعحرم_مصطفی_عارفی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
•🌿❛
#تلنگرانه
میگفت
هر وقت میخوای دعا کنی،
قبل از اینکه دعا کنی بگو خدایا، من از همه
کسایی که غیبت منو کردن و منو ناراحت کردن
من گذشتم..
تو هم از من بگذر..
✅در اجابت دعا خیلی موثره..
#آیتاللهمجتهدی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
🍂شتاب نکنید ای کربلائیان ،
مارا هم با خودتان ببرید
ماهم مقصد #کربلا را انتخاب کردیم اما..
چرا زنجیرهای دنیا رهایمان نمیکند؟
مگر شما که بودید و چه کردید که اینگونه دنیا را پس زدید؟
پشت سرتان را نگاهی بیاندازید
چشمهای بارانی و دلهای بیتاب جاماندهاند....
#باشهدا
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
حمزه_شهدای_مدافع_حرم
🔹🔹🔹🔹
🔰از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم‼️😳
گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی میزنے⁉️
گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم.
🔰میگفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم #حضـرت_عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود.
با قمر بنیهاشم (ع) #عهـد کردم. از او که اولین #مدافع_حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به #سوریه بروم. عاجزانه خواستم.
در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما #الهامی به من شـد که #دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 😇
🔰 *تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد*
🏴
#شهیدمدافع_حرم_حمیدقاسم_پـور*
#شهداےفارس.
هدیه به شهید صلوات
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
رفته بود قبرستان بقیع از حضرت زهرا سلام الله خواسته بود که وقتی شهید شد، مزارش مثل حضرتش بی نشان باشد.
دو سال بعد وقتی در عملیات والفجر هشت شهید شد. پیکرش در منطقه ماند. شهید خرازی فرستاد دنبالش. منطقه را آب گرفته بود. هر چه گشتند خبری نشد، باورش نشد. خودش هم آمد باز خبری نشد که نشد.
همان قبرستان بقیع حاجتش بر آورده شده بود.
شهید علی قوچانی
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگه این کلیپ و نگاه نکنی و بی تفاوت رد شی قطعا ضرر کردی
استاد قرائتی🎤
#گناهی که بخشیده نمیشود حتی با #شفاعت #پیغمبر
💥وای به کسانی که #نیش میزنند🔥
.
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
9.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 رحیم پور ازغدی: انقلاب گارانتی نیست؛ به رفتار مردم و مسئولان بستگی دارد
🔹بعضیها فکر میکنند مسئولان و ملت هر طور عمل کنند، انقلاب میماند، این طور نیست خداوند هیچ چیز را چک سفید امضا به کسی نداده و هیچ چیز گارانتی نیست به رفتار شما بستگی دارد.
🔹خداوند وعده مطلق به کسی نداده، همه وعدهها مشروط است. خدا انقلاب را حفظ میکند ولی مشروط است.
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
به گفته سخنگوی ارتش، موشک حیدر1 برد 200 کیلومتر و موشک کروز حیدر2 برد چند صد کیلومتر دارد.
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
هشدار ایران برای انتقام لرزه بر تن صهیونیستها انداخت
🔹پس از هشدار روز گذشته سردار سلامی برای گرفتن انتقام خون شهید صیادخدایی، تلآویو به شهرکنشینهای صهیونیست درباره سفر به ترکیه هشدار داد و گفت «ایران ممکن است شهروندان اسرائیلی را هدف قرار دهد».
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار تصاویر توقیف نفتکش متخلف یونانی برای نخستین بار
🔹نیروی دریایی سپاه پاسداران برای نخستین بار تصاویر توقیف نفتکش یونانی متخلف را در خلیج فارس منتشر کرد.
#به_عشق_مهدی
#جهاد_تبیین
#ظهور
https://eitaa.com/joinchat/3105030160C48eb92cb10
این عمار
─┅═ঊঈ🍃🍂🍁🍃ঊঈ═┅─