eitaa logo
کانال بصیرت حسینی
130 دنبال‌کننده
12هزار عکس
7.5هزار ویدیو
17 فایل
مجموعه کلیپ های روشنگری،مباحث مهدویت و آخرالزمانی،مطالب آموزنده،کلام بزرگان و عرفا آیدی پیج عاشورا_ظهور۱۴۴۲ اینستاگرام https://instagram.com/ashora_zhor1442?utm_medium=copy_link
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️وقتی صدای شیطانی تفرقه‌افکنی از حلقوم بیرون می‌اید! ⁉️دولت به مردم اهل سنت در سیستان بلوچستان ظلم کرده!!! ❌‌مثلا همین بزرگترین آب شیرین کن جهان که اخیرا راه اندازی شد و بحران بی‌آبی رو تاحد قابل قبولی برطرف کرد ظلم بزرگی در حق اهل سنت بود به طوری که لوله کشی آب هوشمنده، برای شیعه‌ها وصله ولی به سنی‌ها خدمت ارائه نمیکنه! ⚠️ لیبرال ها و متحجرین مذهبی دو لبه از یک قیچی برای تقابل با تنها حکومت شیعه در جهانند.
🔻داستان شاهزاده ای که وصیت کرد مثل امام کاظم(ع) غریبانه تشییع شود ✍ شاهزاده فرهاد میرزا عموی ناصرالدین شاه از جمله کسانی است که صحن مطهر امام موسی کاظم را با هزینه خود تعمیر و بازسازی کرد .عده ای به اوایراد گرفتندشما چرا اینقدر از پول خود را (معادل یکصد هزار مثقال طلا) برای ساخت حرم مصرف کرده‌اید؟ 🔸شاهزاده پاسخ داد ثروتمندان دارایی شان را در بانکها ذخیره می کنند و من دارایی خود را در بانک حضرت موسی بن جعفر و امام جواد (علیهمالسلام) پس انداز کرده ام. او وصیت کرد جنازه اش را را در حرم کاظمین بدون تشریفات دفن کنند زیرا من از امام خود که غریبانه دفن شد خجالت میکشم 🔸لذا هنگامی که جنازه را به بغداد بردند دیدند به یکباره از سمت کاظمین جمعیت زیادی با پرچم ها به استقبال جنازه آمده اند .فرزندان آن مرحوم گفتند این سفارش پدرمان بود که غریبانه تشییع شود 🔸متولی حرم گفت این دستور موسی بن جعفر علیه السلام است. آن حضرت در خواب به من امر کرد که با جمعیت و تشریفات بروید و جنازه حاج فرهاد را بگیرید و با عزت تمام تشییع کنید و این است نتیجه خدمت به خاندان رسول الله 📚 منبع: مردان علم در میدان عمل، ج۲ نعمت الله حسینی.با تلخیص 📜 مروری بر تاریخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای یار سفر کرده اگر که ز تو دوریم حس می‌کنم انگار که نزدیک ظهوریم ای نور که کعبه شده دل تنگ اذانت مردان جهادند همه منتظرانت... ای بودم از نبودِ تو نابود می شوم می سوزم از فراقِ تو و دود می شوم آقا بیا و با دَمِ عیساییت ببین نابودم و زِ بودِ تو موجود می شوم
💚 ای همه هستی فدای نام زیبای شما آسمان هرگز نبیند مثل و همتای شما کاش می شد کاسه چشمان ما روزی شود جایگاه اندکی خاک کف پای شما
5.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 شرط حضور در جبهه امام زمان 🔵 همین الان هم میتونی توی صفین شمشیر بزنی. استاد عالی
دست برسینه،سلامی بفرستیم،ز دور اینچنین در حرمت زائر نامحسوسیم اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِالله
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹مرحوم حاج سیدمحمد کسایی بدون واسطه، از مرحوم آقا سیدکریم پینه دوز نقل می کند: «یکی از روزهای سرد زمستان بود. چندین سانتی‌متر برف روی زمین نشسته بود و کار و کاسبی به شدت کساد شده بود. آن روز از صبح تا غروب خبری از مشتری نبود؛ اما آقا سیدکریم پینه دوز به امید روزی حلال تا پاسی از شب در مغازه بسیار کوچکش به انتظار می نشیند. کم کم ساعت از دوازده شب هم می گذرد. و ایشان دلش نمی آید دست خالی به خانه اش برود. 🔹بچه ها تا این ساعت شب با شکم‌های گرسنه خوابشان برده بود و خدا را خوش نمی آمد تا آنها صدای باز شدن در را بشنوند و با خوشحالی بیدار شوند، ولی دستهای آقا سیدکریم را خالی ببینند. آقا سیدکریم مومنی بسیار ساده و بی آلایش بود؛ اما به اندازه همه ظرفیتش، خودش را به خدای سبحان تسلیم کرده بود؛ وظیفه اش را شناخته بود و بی هیچ کم و کاستی به وظایفش عمل می کرد او یاد گرفته بود که باید در هر شرایطی با خدا یکرنگ و یکدل باشد و لحظه به لحظه مراقب بود تا بر طبق معارف و آموزه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام در هر شرایطی آن گونه باشد که خدا می خواهد. آقا سیدکریم مغازه اش را می بندد و به سوی خانه اش می رود. 🔹سر کوچه، میان برفها و در تاریکی شب می ایستد تا صبح فرا رسد و سپس در را به صدا درآورد. ایشان در آن حال مشغول ذکر و یاد خدا می شود که یکباره صدایی می شنود: « آقا سیدکریم! آقا سیدکریم!» 🌹🌹آقایی جلیل القدر در مقابلش همراه با چندین نان تازه و داغ ایستاده بود. بگیر آقا سیدکریم! 🔹ایشان نانها را می گیرد در حالی که داغی نانها را در آن سرما و برف و یخبندان به حوبی احساس می کند، سرش را که بالا می آورد دیگر آن آقای بزرگوار را در مقابلش نمی بیند. آقا سیدکریم با خوشحالی به خانه می رود و سر سفره با بچه ها می نشینند لای نانها را که باز می کنند مقداری حلوای داغ و تازه هم به چشم می خورد که عطر و بوی روح افزا و جان بخشی داشت. 🔹خانواده ایشان نان و حلوای باقی مانده را در لای سفره گذاشتند. صبح وقتی بسوی سفره می روند؛ با صحنه ای بسیار عجیب روبرو می شوند، دوباره به همان اندازه نان و حلوایی که دیشب خورده بودند، در سفره بود؛ انگار که دیشب به آن نزده اند ! بچه سیدها دوباره مشغول خوردن نان و حلوا می شوند و به مقتضای سن و سالشان متوجه نمی شوند چه اتفاقی افتاده است. 🔹آقا سیدکریم به خانمش گوشزد می کند که مواظب باشد کسی از این ماجرا بویی نبرد. او می گفت: نفعشان فقط به این است که هیچ کس از این امر باخبر نشود! 🔹🔹پس از یک هفته، یکی از خانمهای همسایه که به عطر و بویی که گاه در فضای خانه آقا سیدکریم می پیچید مشکوک شده بود. عاقبت موفق می شود که خانم آقا سید عبدالکریم را به حرف بکشد و کمی از آن نان و حلوا را برای شفای مریض درخواست کند. هر دو خانم به سراغ سفره رفته و آنرا باز می کنند، اما دیگر هیچ اثری از آن نان و حلوای تازه باقی نمانده بود! 🔹آقا سیدکریم پینه دوز خودش به مرحوم آقای حاج سید محمد کسایی تأکید کرده بود که آن نان و حلوای داغ و تازه به دست 🌹🌹✨ حضرت بقیة الله الاعظم حجت ابن الحسن العسکری (عج) به من مرحمت شد و اگر خانواده ما توانسته بود جلوی زبانش را بگیرد و رازداری کند، آن نان و حلوای تازه تا آخر عمر برای ما باقی می ماند!» ✍️منبع:باشگاه خبرنگاران
13.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹علی حبّهُ جنّه ✨قسیم‌النّار و الجنه 🌹وصیّ‌المصطفی حقّا ✨امام‌الانس و الجنّه