‌

می‌خواستم ترانه‌ای باشم که بچه‌های دبستانی از بر کنند دریا که می‌شنود توفانش را پشتش پنهان کند و برگ‌های علف نت‌های به هم خوردن‌شان را از روی صدای من بنویسند می‌خواستم ترانه‌ای باشم که چشمه زمزمه‌ام کند آبشار با سنج و دهل بخواند اما ترانه‌ای غمگینم و دریا، غروب بچه‌هایش را جمع می‌کند که صدایم را نشنوند نت‌هایم را تمام نکرده چرا رهایم کردی؟

درود به اعضایِ‌ عزیزِ ایتا🪴. چنل آیرِن اومده با nاُمین تقدیمی{به مناسبت دویست تایی شدن💖}. این پیغام رو ارسال کنید توی چنل‌های فاخرتون،تا منم با توجه به تعطیلاتِ پر شور و شوق نوروز،جشن باستانیِ ایرانِ عزیزمون: •بگم برای تعطیلات کجا می‌رید و چرا اون‌جا؟ •چه چیزی رو به عنوان یادگاری می‌خرید، •و در نهایت یك عکس از مکانی که می‌رید تقدیم کنم🌟. همچنین ممنونم که نادیده نمی‌گیرید و نشونی‌ِ کانالتونو بذارید توی صندوق؛ کافیه ممنون.