گر سر دنیا نداری تاجدار عالمی
گر بهدل بیرونی از عالم سوار عالمی
از پریشانخاطری در راهِ سیل افتادهای
گر کنی گردآوری خود را حصار عالمی
از سیهکاری نهان از توست اسرار جهان
گر بپردازی به خود آیینهدار عالمی
چون صدف دریوزه گوهر ز نیسان میکنی
غافلی از خود که بحر بیکنار عالمی
کاروانسالار گردون است روح پاک تو
زین تن حیوان صفت در زیر بار عالمی
نغمه شوخی ندارد چون تو قانونِ فلک
پرده ساز و پرده سوز و پرده دار عالمی
گر توانی بر لب خود مهر خاموشی زدن
بی سخن همچون سلیمان مهردار عالمی
پای در دامن کش، از سنگ ملامت سرمپیچ
شُکر این معنی که نخل میوه دار عالمی
میتوان بر تُوسن گردون به همت شد سوار
از چه سرگردان درین مشت غبار عالمی؟
گنج قدسی، در خراب آباد دنیا ماندهای
آب دریایی، ولی در جویبار عالمی
همچو بوی گل که در آغوش گل از گل جداست
هم برون از عالمی، هم در کنار عالمی
فکر بیحاصل ترا مغلوب غمها کرده است
ورنه از تدبیر صائب غمگسار عالمی
#صائب_تبریری
#از_دل
همسفر شو 👇
🌷➽─Az──Khod──A─❥❣