🏴﷽🏴 بسم رب الحسین❤️ علی اصغر(ع)گل گلزار عشق است مطاعی بر سربازان عشق است حسین ابن علی(ع)را نور دیده به دشت کربلا سردار عشق است

امشب شب زیارتی ارباب هست همراه با شب علی اصغرش🏴 همراه با اشک های زهرا برای پسرش💔 کودک اما شیر صحرای شرف گوهر یکتای دریای شرف همدم و همسنگرو یار حسین(ع) حنجرش پاره شد در پای شرف

از فردا قصه عطش شروع می شه از فردا داستان عطش به خودش شكل تازه ای می گیره🥀

چه خبره تو این عطش؟ چه سرّی تو این عطش نهفته است؟ اینقدر سخت و جانگدازه این عطش، از فردا آب رو می بندند😭

اهل بیت پیغمبر در محاصره بی آبی قرار می گیرند،من از شما سوال می كنم، مگه سپاه ابی عبدالله چه سپاهیه؟ یه عده زن و بچه با حسین هستند، از روز اول دستور دادند، حسین رو از آب دور كنند یه جایی حسین (ع) خیمه بزنه یه جایی كه فاصله داشته باشه با شریعه با این راحتی نزدیك نشه💔

یكی از اون حرفایی كه حر بن یزید ریاحی رو منقلب كرد یه مواجهه ای داره با عمرسعد روز عاشورا، باهاش حرف زد حر به عمرسعد لعنت الله علیه گفت: عمرسعد این آبی كه تو بستی به حسین، حیوانها ازش استفاده می كنند، تو چیكار داری؟ كجای دینه؟ این زن و بچه باهاشن، سه روز آب رو بستی😭

حالا همه رو می تونی آروم كنی زن هارو اروم کنی سکینه و رقیه رو اروم کنی با زبان و حرف زدن میتونی ارومشون کنی اما..... یکی بگه بچه شیر خواره رو چجور باید اروم کرد؟؟😔

اگه بچه ای تشنه باشه این بچه بیدار شده... این بچه تشنه است... تا حالا برات پیش اومده؟ راهش ببر، باهاش بازی كن، بغلش كن، رو پات بخوابونش، فایده نداره بچه تشنه آب می خواد…😔 یا حسین…🤲🏻

#مداحی #محمود_کریمی #علی_اصغر #محرم🏴

صدا زد داره بچه گریه می كنه، امیر پدر رو بزنم یا پسر رو؟😭 گفت: مگه سفیدی زیر گلو رو نمی بینی...💔 وای... حسین داشت حرف می زد یه مرتبه دید سر علی به یه تیکه پوست اویزون شده💔 ای حسین…

مگر گردن بچه ی شش ماهه چقدر هست که بتونه توان تیر سه شعبه رو داشته باشه😭💔

تنها شهیدی كه حسین خود ابی عبدالله دفنش كرد این آقا زاده علی اصغره😭 رفت پشت خیمه ها دفنش کرد

میگن به چند دلیل ابی عبدالله این کار رو کرد حسین حال و روز خیمه ها رو می دونست می دونست زن و بچه چه غوغایی تو دلشونه می دونست اونها بدن علی اكبر رو دیدند بدن قاسم رو دیدند از همه بالاتر اینها داغ عباس رو دیدند می دونست دیگه طاقت ندارند اگه این بدن رو ببینند... اگه این حلقوم رو ببینند... همه دق می كنند😔😭

یه دلیل اینکه بدن قاسم رو دیده بود بدن همه رو دیده بود نمیخواست علی اصغر هم زیر نعل اسب ها بره💔😞

اما..... یه دلیل دیگه، شاید به این خاطر دفن كرد، گفت: اینها خیلی نامردند شاید به علم امامت داره می بینه، یكی یكی سرها رو به نیزه كردن، آخه یه سر شیرخواره حسین…🤲🏻🏴

اما.... همینو بگم که غروب عاشورا💔 یه عده رفتن پشت خیمه ها... نیزه هاشون رو تو زمین فرو میکردند میگفتن خودمون دیدم حسین یه چیزی رو اینجا قایم کرده💔😭😭

یا اباعبدالله.....

لحظاتی نگذشت... که دیدن یه سر کوچک رونیزه هاست💔 وای از دل رباب یا حسین.....

گل نشکفته ام می شوی به خون شکوفا سند غربتم می شود با خونت امضا تشنه جان می دهی ای همه هستم😭 دست و پا می زنی بر روی دستم وا مظلوما علی اصغرم💔

می سوزد جگرم.... رفتی ای پسرم....💔🏴

شادی نکنیداین همه که مادرش افتاد💔 شش ماهه زدن این همه تکبیر ندارد... خوابش شده دامادی اصغر ولی انگار خواب دل هجران زده تعبیر ندارد...

واویلتا ای علی اصغرم...💔

وای از دل رباب😭 جگرت سوخت من از سوختنت افتادم مثل بابات منم به چه کنم افتادم💔

روزگار تو چرا این همه نامرد شده وای بمیرم صورت تو چقدر زرد شده

آقا جان😭 یا اباعبدللّه...❤️ کربلای تو آقا ،دلمو خون می کنه اسم زیبای حسین مارو مجنون می کنه دل من بسته دخیل،به ضریح شش گوشه می خوام نوکرت باشم از الان تا همیشه...