eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
337 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴♥️🏴 باهم‌دعاےفࢪج‌بخۅنیم🙂🤲🏻 شبتۅن‌الهے🖤 عاقبتتۅن‌زهࢪایێ😍 🏴♥️🏴
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋 ذڪر روز جمعه : اللّٰهُم‌َصَّل‌ِعَلی‌ٰمُحَّمَد‌ْو‌َال‌ِمُحَّمَد‌و‌َعَجِّل‌ْفَرَجَهُمْ
🌸🌿 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ عَجَّلَ اللّٰهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الْأَمْرِ تعجیل در فرج آقا صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوج غربت مهدی فاطمه اونجایی است که ما منتظراش هم اگه ایشون رو صدا میزنیم به خاطر مشکلات خودمون هست کسی آقا امام زمان رو برای خودش نمیخواد ما برای امام زمان چه کردیم😔
🌷 سمانه خندید و مشتی به بازویش زد ،سرش را بلند کرد و متوجه خندیدن کمیل شد،با تعجب به سمت صغری برگشت و گفت: ــ کمیل داره میخنده،یعنی شنید؟؟ صغری استکان چایی اش را برداشت و بیخیال گفت: ــ شاید، کلا کمیل گوشای تیزی داره عزیز با لبخند به دخترا خیره شد و گفت: ــ نظرتون چیه امشب پیشم بمونید؟ دخترا نگاهی به هم انداختند ،از خدایشان بود امشب را کنار هم سپری کنند،کلی حرف ناگفته بود،که باید به هم میگفتند. با لبخند به طرف عزیز برگشتند و سرشان را به علامت تایید تکان دادند. ــ ولی راهتون دور میشه دخترا با صحبت سمیه خانم ،لبخند دخترا محو شد،کمیل جدی برگشت وگفت: ــ مشکلی نیست ،فردا من میرسونمشون ــ خب مادر جان،تو هم با آرش امشب بمون ــ نه عزیز جان من نمیتونم بمونم سید محمود لبخندی زد و روبه کمیل گفت: ــزحمتت میشه پسرم ــ نه این چه حرفیه دخترها ذوق زده به هم نگاهی کردند و آرام خندیدند با رفتن همه،صغری و سمانه حیاط را جمع و جور کردند،و بعد از شستن ظرف ها ،شب بخیری به عزیز گفتن و به اتاقشان رفتند،روی تخت نشستند و شروع به تحلیل و تجزیه همه ی اتفاقات اخیر که در خانواده و دانشگاه اتفاق افتاد،کردند. بعد از کلی صحبت بالاخره بعد از نماز صبح اجازه خواب را به خودشان دادند. ⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
930417-Panahian-M-ImamHusain-ModiriateZaman-09-64k.mp3
32.98M
جلسه نهم : ضرورت زمان‌شناس و زمانه‌شناس بودن سرفصل ها 👇 برای چه کارهایی باید وقت گذاشت؟ ارزش وقت گذاشتن برای خدا مهار نفس به هنگام نظم ضرورت نظم برای مبارزه با نفس سختی منظم شدن و با ارزش دانستن زمان تغییر برنامه در زمان‌های ویژه ضرورت سهل بودن برنامه ضرورت زمان شناس بودن هردوران برای چه کاری است؟ هر کاری، زمانی دارد زمانه ما چه اقتضائاتی دارد؟ روضه حضرت خدیجه(س) و حضرت رقیه(س)
شهید‌نظامۍ‌میره‌تلفن📞 بزنه چشمش‌بہ‌نامحرم‌میوفته..! سه‌روزگریہ‌میکـنه😭 میگـه: + خـدآ!من‌نفهمـیدم چشـمم‌بہ‌ناموس‌مردم‌افتاده اینجوری‌شهید‌شدن‌هااا🖐🏻🚶‍♂