eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
345 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 بسم رب النور 💫 داشتم برای سعید اسلامیان گزارشی از حوادث چند روز در زیر صخره را می نوشتم که یکی از پشت چشم هایم را گرفت : 《 ای بچه محل بی معرفت 》 صدایش آشنا بود اما نشناختمش . - شما ؟ صورتش را آورد جلوی لپ های گوشتی و درشتم و یک گاز نیش دار گرفت . کاظم سیفی بود ، برادر شهید سعید سیفی . او در بسیج محل هم ، پایش یک جا بند نمی شد . حالا از محور راست و گردان فتح آمده بود تا مرا ببیند . بعد از کمی تعریف خمپاره های دشمن آرامش ما را به هم زدند ‌. دست‌ بر قضا گلوگه ای آمد و وسط جعبه های پر از مهمات خمپاره که در فاصله بیست متری ما بودند ، خورد . یکی از جعبه ها آتش گرفت . کاظم گفت : 《 علی ، یالا بجنب . 》 خسته و بی حوصله بودم . - چیزی نیست . یک تکه چوب است . می سوزد و تمام می شود . + نه آنها بیت المال اند . اگر آتش به بقیه جعبه ها برسد .... داشتیم بحث می کردیم که آتش یکباره به جان بقیه جعبه ها افتاد و همان شد که او گفت . کسی دور و برمان نبود . کاظم شجاع و نترس جعبه های در حال سوختن را از دل بقیه بیرون می کشید و خاموش می کرد و کنار می انداخت . تشخیصش کاملاً درست بود . اگر آن چند جعبه را خاموش نمی کردیم ، تمام مهمات می سوخت . آن قدر خاک روی جعبه ها ریختیم که تمام بدنمان غرق در خاک و عرق شد . داشتیم نفس راحتی می کشیدیم که یکباره یکی از مهمات منفجر شد و گرمای انفجار موهای سر و صورتم را سوزاند . کاظم افتاد روی جعبه ها . یک ترکش ، درست وسط قلبش خورده بود .🥀🕊 📚کتاب وقتی مهتاب گم شد📚
``💚🍃`` تـو چـه کـࢪدے کـه دلـم ایـن همـہ خـواهان تـو شـد ...♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ----------᪥--------- ⋱⸾❤️🦋⸾ ⋱⸾❤️🦋⸾ 『⚘@khademenn⚘』
‹🖤🚓› - مهمان‌خیالم‌شده‌ا؎هرشب‌وهرشب بہ‌ولله‌ڪہ‌شبیه‌من‌‌دیوانہ‌ندار؎ ...!シ - - "🔍" - - - - - - - - - - - - -‹🖤🚓› "🔍" 『⚘@khademenn⚘』
یه آقایے بود ڪه توے آخرین مداحیش گفت: [یعنے قسمت میشه منم شهید بشم تو سوریه؟] دقیقا بعد از اون مداحے رفت سوریه و شهید شد. 🙃 『⚘@khademenn⚘』
Hamdi Alimi - Havaset Hast Be Moohaye Sefide Saram (128).mp3
13.55M
جلوی آیینه خودمو میبینم🏴 خیلی تغییر کردم 🎶😭 جدی جدی🏴 با روضه های تو خودمو پیر کردم🎶 باور من اینه🏴 که همیشه تو زندگیمی🎵 من عوض شدم ولی🏴😭 تو حسین بچگیمی🎶 حواست هست🎶 به موهای سفید سرم🎵😭 چقدر امسال از گذشته شکسته ترم🎶 حواست هست🎶 نوکرت داره پیر میشه🎵😭 بخرم ببرم به حرم داره دیر میشه🎶 دوست دارم دوست دارم🎵 دوست دارم دوست دارم🎵 من اومدم تا با معجزه ی عشقت تازه آدم شم🎶😭 دلمو بردارو یجوری عاشق کن رسوای عالم شم😭🏴 کی منو صدا زده اگه تو صدام نکردی🏴😭 هی بدی دیدی🎶😭 ولی تو منو رهام نکردی🏴 حواسم هست😭 که بدیمو به روم نزدی🏴 حواسم هست😭 این تو بودی که راه اومدی🏴 حواسم هست🏴 عمر من داره طی میشه😭🎶 اربعین که میام بطلب بگو کی میشه😭 دوست دارم دوست دارم دوست دارم دوست دارم همه شب هامو غم تو طی کرد ببین که آشوبم😭 تو روضه ها آقا منم مثه نوکر به سینه می کوبم😭🏴 من فدات که از عطش نفست دیگه بریده😭 مادرت اومد ولی دیگه قاتلت رسیده🏴😭 حواسش هست🏴 کی گلوتو بوسه زده😭🖤 حواسش هست🏴 توی گودی کجا اومده😭 حواسش هست مادرت داره میبینه😭🖤 بی حیا روی سینه ی تو داره میشینه😭 غریبم وای غریبم وای غریبم وای غریبم وای 🏴😭🏴😭 『⚘@khademenn⚘』
سلام بزرگواران چند وقتیه کلماتی با مُد شده😔🤒 خب گاهی انسان اشتباه تایپی میکنه و مثلاً "فوق العاده" رو مینویسه "فقولاده" خب این از ندونم کاریه!🤷🏻‍♀ ولی... این فرق داره با عمدن غلط نوشتن! مثلا بعضی ها "سلام" رو که یک کلمه مشهوره رو برای مثلا شیک بودن😏😏 مینویسن: "صلام"😟 یا مثلا "صلم" یا مثلا سین رو مینویسن صین😤 +خب.. اینا چیش مگه بده؟ مگه چیزی میشه؟؟😪 -!!! الان براتون عادیه... روزی در سال های بعد چشم باز میکنید و می بینید یادتون رفته سلام که خیلی سادست با کدوم س هست🤭 دیگه کسی یادش نمیاد سین درسته یا صین؟؟ دیگه کسی متوجه نمیشه چی درسته چی غلط. نسل بعدی که تازه وارده گیج میشه!!! 😰 اقاجان بله واقعا این اتفاقات اگر رعایت نکنیم می افته... اگر بچه شیعه هستی و میخوای از کشورت دفاع کنی😌😉.. یکی از مهم ترین کار ها اینه که نزاری زبان اصلی و رسمی کشور، یعنی فارسی منقرض بشه😢 این هدف دشمنای کشوره🤥 حتما نشر بدین در گروه ها و کانال ها تا اونا هم به خودشون بیان سلام و وقت بخیر خدمت تمام دوستان🌸☺️ چند وقتیه کلماتی با مُد شده😔🤒 خب گاهی انسان اشتباه تایپی میکنه و مثلاً "فوق العاده" رو مینویسه "فقولاده" خب این از ندونم کاریه!🤷🏻‍♀ ولی... این فرق داره با عمدن غلط نوشتن! مثلا بعضی ها "سلام" رو که یک کلمه مشهوره رو برای مثلا شیک بودن😏😏 مینویسن: "صلام"😟 یا مثلا "صلم" یا مثلا سین رو مینویسن صین😤 +خب.. اینا چیش مگه بده؟ مگه چیزی میشه؟؟😪 -!!! الان براتون عادیه... روزی در سال های بعد چشم باز میکنید و می بینید یادتون رفته سلام که خیلی سادست با کدوم س هست🤭 دیگه کسی یادش نمیاد سین درسته یا صین؟؟ دیگه کسی متوجه نمیشه چی درسته چی غلط. نسل بعدی که تازه وارده گیج میشه!!! 😰 اقاجان بله واقعا این اتفاقات اگر رعایت نکنیم می افته... اگر بچه شیعه هستی و میخوای از کشورت دفاع کنی😌😉.. یکی از مهم ترین کار ها اینه که نزاری زبان اصلی و رسمی کشور، یعنی فارسی منقرض بشه😢 این هدف دشمنای کشوره🤥 『⚘@khademenn⚘』
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق #ســـــࢪباز_حضࢪټـــــ_عشــــــــــق🌿 #پارت82 ازتختم پریدم پایین یه نگا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق 🌿 کنار سنگ قبرنشستم با گلاب سنگ قبر و شستم و گل نرگس و روی سنگ قبر گذاشتم سلام ،شرمندم که دیراومدم میدونم که از حالم باخبری اگه میشه برای منم دعا کنین بعد از کمی درد و دل کردن با شهیدم رفتم سمت ماشین امیر امیرو سارا داخل ماشین منتظر من بودن توی راه رفتیم یه کم خرید کردیم برای شب امیر هم چند تاپفک و لواشک واسه سارا خرید تا از دلش دربیاره سارا هم مثل بچه کوچیکا با دیدن پفک و لواشک ذوق زده شد انگارنه انگار که چند دقیقه قبل ناراحت بوده رسیدیم خونه و امیر وسیله هارو برد آشپز خونه روی میز ناهار خوری گذاشت مامانم با دیدنمون کلی سر وصدا کرد که چه وقته اومدنه میزاشتین مهمونا می اومدن میرفتن می اومدین خونه ما هم چون دیدیم مامان خیلی عصبانیه سکوت کردیم و رفتیم توی اتاق خودمون توی اتاقم مشغول گشتن گوشیم شدم بالاخره زیر میزتحریرم پیداش کردم تا غروب توی اتاقم بودم حوصله بیرون رفتن و صحبت کردن با کسی رو نداشتم دراتاق باز شد و مامان وارد اتاق شد مامان با دیدن اتاق چشماش دو دو میزد مامان:زلزله اومده؟ اینجا چرا این شکلی شده نیشمو تا بناگوشم باز کردمو چیزی نگفتم مامان: لطفا اتاقت و مرتب کن ،یه لباس خوب هم بپوش بیا - چشم ( میدونستم اگه باز چیزی بگم سه ساعت باید نصیحتم کنه) بدون اینکه دستی به اتاقم بکشم لباسمو عوض کردم یه چادررنگی از داخل کمد برداشتم رفتم سمت پذیرایی مامان تا منو دید گفت: اتاقتو مرتب کردی - اره امیرروی مبل زیر چشمی نگام میکرد و آروم گفت: اره جون خودت 『⚘@khademenn⚘』
~🕊 💥 +بهش‌گفٺم: «چرایه طور‌لباس نمےپوشے ڪھ‌درشأن‌وموقعیت اجٺماعیت‌باشه؟ یھ‌ڪم‌بیشٺرخرج خودت‌ڪن. چراهمش‌لباساےسادھ و‌ارزون‌مے‌پوشے؟ توڪه ‌وضعت خوبه». -گفت: «توبگو‌چراباید یه چیزایي داشتہ ‌باشم‌ڪه بعضیا حسرٺ‌داشتن‌اوناروبخـورن؟ چرابایدزرق‌وبرق‌دنیاچشمام روڪورڪنه؟ دوسټ‌دارم مثل بقیه ‌مردم‌زندگےڪنم». ♥️🕊 『⚘@khademenn⚘』
دوستان پارت هاے ࢪمان جانم مےرود فردا بار گذارے مےشۅد🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 👱پسر: عشقم یه عکس خوشگل از خودت واسم بفرست😍 👧دختر: چشم🙈ولی تو محض احتیاط یه عکس از خواهرت واسم بفرست عشقم😁 شیطان سر پا ایستاده بود.👹 سیگارش را خاموش کرد و کف مرتبی برای دختر زد👏 پسر بدون معطلی عکس اون یکی دوس دخترش رو واسه دختر فرستاد😳 شیطان مبهوت مانده بود از کار این 2 خلقت😯 دختر: وای مرسی عزیزم الان عکسمو واست ایمیل میکنم. و عکس دوس دختر داداشش را فرستاد.😅😅😅 پسرک خوشحال وقتی ایمیلشو باز کرد عکس خواهرخودشو دید😧😩 شیطان نگاهی به آسمان کرد و گفت:😒 خدایا روزگار بندگانت را ببین😕 میگن با هر دستی بدی با همونم میگیری...☝️ ناموس مردم رو به بازی نگیرین تا ناموس خودتون محفوظ باشه...👌 ( قبله اینکه دنباله فاطمه باشی خودت" علی"باش) 💔 『⚘@khademenn⚘』
•••✨ بہ‌دخترش‌می‌گفټ: وقتۍ‌گره‌هاۍ‌بزرگ‌بہ‌کارتون‌افتا از‌خانم‌(س)‌♥ کمڪ‌بخواید گره‌هاۍ‌ڪوچڪ‌رو‌هم‌ از بخواید‌براتون‌باز‌کنند…!‌🍃🌸 [🥀] 『⚘@khademenn⚘』
||•🧡🌊•|| 🌸 مادࢪش‌میگفـٺ: یڪ‌هفتـہ‌قبل‌از‌شہادٺ؛ شب‌از‌لاۍدر‌دیدم‌سر‌سجادھ‌داره‌ گریـہ‌میکنہ...(: و‌با‌امام‌زمـٰان‌حرف‌میزنہ... رفیق‌چـۍ‌گفتۍکہ‌دل‌آقارو‌بردۍ؟ سفارش‌ماروهم‌میکنۍ...؟🌿シ ♥ 『⚘@khademenn⚘』
√♥ •. . یآمَـن‌‹عِشقُہ›شِفـآء! اۍڪہ‌عشقت:) تمآم‌درمآن‌سـت...🔐♥ 🧡 •شبتون‌حسینۍ🌙 『⚘@khademenn⚘』
شبتون مهدوی 🍃🦋 عشقتون فاطمی❤️😍 ارزتون دیدن حرم بی بی زینب✨🤍😍 یاعلی مدد تا فردا🖐🏻🌸 التماس دعا 🙏🏻
*سلامـ منتظِر!* 🤍 دقیقا غیبتِ او از زمانی شروع شد کہ عده‌اے با زبان گفتند تو را می‌خواهیمـ و در عمل فرسخ‌ها با آن فاصلہ داشتند🚶🏻‍♂️ 🤲🏻 🍃♥️ رائحة الحیاة ♥️🍃 『⚘@khademenn⚘』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکے‌هم‌سن‌من‌....💔 هم‌سن‌تـــو....💔 اهل‌همینجابـــود...💔 یکی‌مثل‌منو‌‌تـــو...💔 توي‌قلبش‌‌آرزوهابــــود...💔 『⚘@khademenn⚘』
ღ..✨ هیچ‌پناهگاهے‌ازخُدا.. جُز بٖه‌سوے او ؛ نیست! :🌱 『⚘@khademenn⚘』
🖇•• بهــٺ میگݩ خشڪـ مذهــب...؟!! چوݩ دایرڪــتِ ایݩ‌ ُاوݩ پـــلاس نیستے؟! :/ باید بگــــــم 👈حقیقتا تُ یه مَردے،بقیہ اداتم نمیٺونݩ دربیـــارݩ 🌱 ‌ ‌『⚘@khademenn⚘』
دعا گوے شما هستیم در حرم حضرت معصومه(س)❤️
مداحی آنلاین - شهدا بعد شما کاری نکردم - سیدرضا نریمانی.mp3
7.07M
مداحی✨ سید رضا نریمانی خوش به حال شهدا بهشتو دیدن خوش به حالشون که از دنیا بریدن تو نمازاشون خدا خدا می کردن شب حمله برا هم دعا می کردن یه توسل به امام رضا می کردن یاد شما دلامونو خدایی کرده یاد شما ماهارو کربلایی کرده شهدا شبای جمعه همه زائر حسینن دیگه چی بهتر از اینه که مجاور حسینن حسین وای شهدا بعد شما کاری نکردم پسر فاطمه رو یاری نکردم برا رهبرم علمداری نکردم حالا من موندم و این بار گناهم حالا من همون که جامونده ی راهم هنوزم تو حسرت یه نیم نگاهم غرق غمم شبیه برگهای خزونم خیسه چشام برا محشر دل نگرونم با دعای خیر زهرا الهی که رو سپید شم توی صحن زینبیه بمیرم یا که شهید شم حسین وای حالا که واشده باز راه شهادت حیفه من جا بمونم ازین سعادت آرزوم شهادته حین زیارت مثل اون شهیدا که با قلب بی تاب مثل شیروانیان و مسلم خیزاب کاش منم فدات بشم خواهر ارباب خوب میدونی زغمت بی تاب و تبم من جار میزنم که فدایی زینبم من برا اون لحظه ی مرگم عمریه دلهره دارم دوست دارم مثل شهیدا سرمو رو پات بزارم با دعای خیر زهرا الهی که رو سپید شم توی صحن زینبیه بمیرم یا که شهید شم حسین وای 『⚘@khademenn⚘』
تـا خـدا شـهـادت رو بـرات نـنـویـسـھ آرزوش نـمـی کـنـی🕊 『⚘@khademenn⚘』
یـٰا عِمٰادَ مَنْ لٰا عِمٰادَ لَه ای تکیه گاه کسی که تگیه گاه ندارد♥️ 『⚘@khademenn⚘』
شـهـیـد شـدن دل مـی خـواد دلـی کـه بـتـونـھ پـرواز کـنـھ🕊🍃 『⚘@khademenn⚘』
🌿✨ •قَالَ إِنَّمَا أَشْکو بَثِّی وَحُزْنی إِلَی‌اللَّهِ• غمگین که می‌شوی، حواست باشد گوشِ خدا برای شنیدن غم‌هایت شنواترین است♥️🌱 ...ღ 『⚘@khademenn⚘』
. •|برادر شہید میدونے یعنے چے⁉️ •|یعنے:...↷°" •| وقتے گناه‌ دࢪِقلبت‌ ࢪا ‌مےزند.. •| یاد ‌نگاهش‌ بیوفتــے....🌱 •| و ‌دَرو باز‌ نکنے...‹‹‹✋🏻 •| یعنے‌ مَحرم ‌اسراࢪ قلبت♥️ •| آن‌اسرارے که ‌هیچکس ‌نمےداند... •| فقط بین‌خودت‌و...☔️ •| خــ♡ــداو...✨ •| برادرشهیدتــــ🕊 •| باشد...‹‹💔•• •| امتحان‌کن... •| زندگےات‌زیباترمےشود🖇 ‌‌‌‌‌‌‌‌『⚘@khademenn⚘』
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق #ســـــࢪباز_حضࢪټـــــ_عشــــــــــق🌿 #پارت83 کنار سنگ قبرنشستم با گلا
بســــــــــم_ربّـ_عشــ❤️ــق 🌿 ساعت نزدیک۹ بود همه داخل پذیرایی روی مبل نشسته بودیم سارا هی بلند میشد و تو خونه رژه میرفت انگار قراره واسه اون خواستگاربیاد - سارا جان چند متره؟ سارا: چی؟ - طول و عرض پذیراییمون سارا: ععع امییییرر امیر: سارا جان بیا بشین تو این دوره رو پاس کردی ،الان سارا باید رژه بره حیف که بابا نشسته بود وگرنه گلدون روی میز و پرت میکردم سمتش چند دقیقه نکشید که زنگ آیفون و شنیدیم امیر در و باز کرد .منم رفتم کنار مامان ایستادم مامان یه چپ چپ نگاهم کرد که برم تو آشپز خونه ولی من همونجا سرجام ایستادم و لبخند میزدم مهمونا وارد خونه شدن بعد ازاحوالپرسی همه نشستیم ده دقیقه فقط همه به هم نگاه می کردیم که امیربلند شد و رفت سمت آشپز خونه و با سینی چایی برگشت یعنی دلم می خواست منفجربشم از دیدن امیر امیر شروع کرد به تعارف کردن چایی بعد هم آخراومد کنار من آروم بهش گفتم: وااییی چه عروس خوشگلی عاشقت شدم من امیر: کووووف بعد امیررفت کنارپسر حاج مصطفی نشست بابا و حاجی مشغول صحبت بودن که یه دفعه حاج مصطفی گفت حاج احمد اگه اجازه بدین این دونفربرن صحبتاشونو بکنن ببینن اصلا از همدیگه خوششون میاد یا نه بعد بابارو کرد سمت من گفت آیه بابا آقا سعید و به اتاقت راهنمایی کن با شنیدن این حرف با خوشحالی از جا پریدمو گفتم چشم داشتم می رفتم سمت اتاق که امیر گفت :ببخشید اگه میشه برین داخل حیاط هوا خوبه اینجوری راحت حرفاتونو می زنین با شنیدن این حرف دلم میخواست دمپاییمو سمتش پرت کنم یه اخمی کردم و رفتیم سمت حیاط ‌‌‌‌‌‌‌‌『⚘@khademenn⚘』
|🕊| می‌گفت قبل از شوخی نیتِ تقرب کن و تو دلت بگو: دل یه مؤمن شاد می‌کنم، قربة‌الی‌الله این شوخیاتم میشه عبادت..:) 『⚘@khademenn⚘』