CQACAgQAAx0CRqtBvQACC4ZgDep5CQXNLgABPpbVthGbJqg2VW0AAp4IAAKAWHFQZW5-i9eEYs0eBA.mp3
5.18M
مداحی✨
مداحی به کی اعتماد کنم
(مهدی رسولی)
به کی اعتماد کنم خودت بگو❤️
منم و تو و هزار تا آرزو😭
حرف مرگ و زندگیمون وسطه🏴
زندگیِ من بساط روضه اتِ😭
@az_shohada_ta_karbala
16.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣این 💌 رو لیــــ💞ــلا فقـــــط
❣بــــخونــــه ،این 💌 آخـــــرمه
❣ عزیــــــــــــــ💞ــــــــــــــــــزم
@az_shohada_ta_karbala
شـهادت
داسـتـان مانــدگـارۍ
آنــانـۍسـت ڪــه دانــستـنـد
دنــیا جــاۍ مانــدن نــیـست!
@az_shohada_ta_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوونیمو توی گناها سر کردم 🏴😭
چقدره صبر کردی شاید دوباره برگردم😭
@az_shohada_ta_karbala
✨دوران طلائی✨
آن روز ، به مسجد نرسیده بود .🙁 برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش . داشتم یواشکی نماز خواندنش را تماشا می کردم . حالت عجیبی داشت . 😲انگار خدا ، در مقابلش ایستاده بود .😳 طوری حمد و سوره را می خواند مثل اینکه خدا را می بیند .😳 ذکر ها را دقیق و شمرده ادا می کرد . بعد ها درمورد نحوه نماز خواندنش ازش پرسیدم ، گفت :《 اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می ذاریم ، جز خدا ! نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم .😌 اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده ، فقط خود خداست !😍》
@az_shohada_ta_karbala
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♥️•
خـوابدیـدمکہدࢪآغـوشضـࢪیحتهستم
ڪاشتعبیـࢪکند؛یكنفـࢪایــטּࢪویارا...(:
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله..🌱
@az_shohada_ta_karbala
🌾🍃
بہقولاستادقرائتی:
خانہاےکہغبارالودشدهباشہ؛
خرابمیڪنیم،دورمیندازیم؟!
معلومہکہنھ😐🔪
تروتمیزومرتبمیڪنیم...
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـنڪَࢪبَـ❤️ـلا
🌾🍃 بہقولاستادقرائتی: خانہاےکہغبارالودشدهباشہ؛ خرابمیڪنیم،دورمیندازیم؟! معلومہکہنھ😐🔪 تروت
🌾🍃
الانوضعیتایرانهمهمینہغبارالودشده!
نیازدارهگردوغبارشوبگیریم..
اونمباانتخابدرستودقیقدرانتخابات!
#ملتفتیمانشاءالله؟(:
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️⚠️
💥بعضی از جوونا درگیـــرمرگ خاموش هستن
مسبب این گناه کبیــــره دیگران نشیم..!!
⚠️برای تک تک گناهان دیگران باید جواب پس بدین...⚠️
#استادرائفےپور
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
رفیق شھید داشتن بہ قربون صدقہ رفتن و سر مزار چیڪ چیڪ سلفے گرفتن نیس...
اگہ خیلے اهل رفاقتے
پاشو برو دو خط از مرامشو
قابـــــ ڪن بزن ڪنج دلتـــــ :
#بدون_تعارفـــــ
#شهیدانه
ღ꧁ღ╭⊱ꕥ َاَللٰهُمَ ؏َجَّل لِوَلیِک اَلفَرَجꕥ⊱╮ღ꧂ღ
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـنڪَࢪبَـ❤️ـلا
#بسمࢪبّشھـــــدا🌷 #جانممۍࢪۅد🍂 #نـاحـلـــــہ💜 #قسمت_41 محمد آقا شب بخیری گفت و همراه شهین خانم به
#بسمࢪبّشھـــــدا🌷
#جانممۍࢪۅد🍂
#نـاحـلـــــہ💜
#قسمت_42
ــــ بیدار شو دیگه تنبل
مهیا دست مریم را پس زد:
ـــ ول کن جان عزیزت
مریم بیخیال نشد و به ڪارش ادامه داد
ـــ بیدار میشی یا به روش خودم بیدارت میکنم
مهیا سر جایش نشست
ــ بمیری بفرما بیدار شدم چی می خوای؟
مهیا با دیدن هوای تاریڪ بلند شد و پنجره اتاق را باز کرد
ـــ هوا که تاریکه پس چرا بیدارم کردی؟
مریم بوسه ای روی گونه اش کاشت :
ـــ فدات واسه نماز بیدارتون کردم
مهیا نمی دانست چرا ولی خجالت کشید که بگوید نماز نمی خواند پس بی اعتراض مغنعه اش را سرش کرد
ــــ مریم دخترا کجان ???
مریم در حال جمع کردن رخت خواب ها گفت
ـــ اونا که مثل تو خوابالو نیستن زود بیدار شدن الان پایین دارن وضو میگیرن
مهیا با تعجب گفت
ـــ زهرا پیششونه؟؟
ـــ آره دیگه
مهیا باور نمی کرد که زهرای خوابالو بیدار شده باشد همراه مریم به سمت سرویس رفتن
با اینڪه سال ها است که نماز نخوانده بود اما وضو و نماز یادش مانده بود
به اتاق برگشت مریم چادر سفید گل گلی برایش آورد
روبه قبله ایستاد و نمازش را شروع ڪرد
ــــ الله اڪبر الله اڪبر
نمازش تمام شد بوسه ای بر روی مهر زد و نفس عمیقی کشید سجاده بوی گلاب می داد ،احساس خوبی به مهیادست داد
مریم با تعجب به مهیا نگاه می کرد باورش نمی شد که مهیا بتواند اینقدر خوب نماز بخواند مهیا سر از سجاده بلند کرد
مریم بی اختیار به سمتش رفت واو را در آغوش گرفت
مهیا با تعجب خودش را از مریم جدا کرد
ـــ یا اڪثر امام زاده ها دیونه شدی؟
مریم خندید و بر سر مهیا کوبید
ــــ پاشو بریم پایین صبحونه بخوریم
ـــ آخه الان وقت صبحونه است
ـــ غر نزن...
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊