فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
『🌙͜͡🌿 』
#استورے
#تلنگر↝
📝نوشتهبود:↯
ایݩ چشمها👀
فرۺِ زیر پاےِ
مهدےسٺ🍃✨
تمیز نگهشاݩ دار...
•.
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
*سلامـ بر منتظران !* ✋🏻
⭕️ سریع باش!
🔹 کسانی بہ امام زمانشان خواهند رسید کہ اهل سرعت باشند!
و الا تاریخ کربلا نشان دادھ کہ قافلہۍ حسینی معطل کسی نمیماند.
#آوینی_اهل_قلم
#اللہـم_عجـل_لولیـڪ_الفرجـــ 🤲🏻
🍃♥️ رائحة الحیاة ♥️🍃
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
🪴••
{اللّٰهُیُنَجِّیکُممِنْهاوَمِنْکُلِّکَرْبٍ..}
-خداستکهشماراازآنتاریکیها
وازهراندوهینجاتمیدهد..!🌱
#انعام۶۴
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
🖇📌سیزدهمیندورهریاسټجمهوری
شمارشآراتاکنون:
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
°•<💎❄>•°
•|درایـنآلودگـیشهـر🖐🏻!
•|چہپـوششـیبهتـرازچآدر؟!
•|درزبآنعـربی''چ''نـدآریـم🍂..
•|چـآدریعنـی↓••
جـاےدُروگـوهـــر👀..!
#خـوآهـرم!
•|تومـثلدُرگـرآنقیمـتهستـی..
•|قـدرخودتـوبدون:)🖐🏻!
---🌱---
💙⃟📘¦⇢ #چادرانہ
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
♥️••
وَإِنْأَدْخَلْتَنِیالنَّارَأَعْلَمْتُأَهْلَهَاأَنِّیأُحِبُّکَ♥️
و اگر مرا به آتش دوزخ بری اعلامکنم
به اهل آن که دوستت دارم ...♥️
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
Majid Bani Fateme - Dele Bitab Oomade (320).mp3
7.11M
جان آقا
سید العطشان آقا🏴😭
@az_shohada_ta_karbala
قیامت بی حسین غوغا ندارد
شفاعت بی حسین معنا ندارد
حسینی باش که در محشر نگویند
چرا پروندهات امضاء ندارد
@az_shohada_ta_karbala
ما در خانھ سلطان سر و سامان داریم
هر چھ داریم ز آقاۍ خراسان داریم !
@az_shohada_ta_karbala
#بیوگرافے🌱
یہطوریزنــدگےڪنڪه
اگهتوبۍخیالِشهادتشدۍ
شهادتبۍخیالِتونشـه😎✌️
@az_shohada_ta_karbala
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـنڪَࢪبَـ❤️ـلا
#بسمࢪبّشھـــــدا🌷 #جانممۍࢪۅد🍂 #نـاحـلـــــہ💜 #قسمت_58 مریم با دیدن شهاب در منطقه ممنوعه با شتاب ب
#بسمࢪبّشھـــــدا🌷
#جانممۍࢪۅد🍂
#نـاحـلـــــہ💜
#قسمت_59
خیلی ممنون هم بابت عکسا هم بابت اینکه به مریم نگفتید اگه مریم میفهمید کشتنم حتمی بود
ــــ خواهش میکنم ولی لطفا دیگه از این کارای خطرناڪ نڪنید
مهیا سرجایش برگشت
نگاهش را به بیرون دوخت
شخصیت شهاب برایش جالب بود دوست داشت بیشرت در موردش بداند احساس عجیبی نسبت به شهاب داشت
از اولین برخورشان تا آخرین اتفاق که چند ساعت پیش بود مانند فیلمی از جلوی چشمانش گذشت
نگاهی به شهاب انداخت که مشغول بیسیم زدن بود کرد هوا تاریک شده بود به خاطر اینکه دیر از شلمچه حرکت کرده بودند دیرتر به پادگان رسیدند موقع رسیدن همه خواب بودندبا ایستادن ماشین مهیا نگاهی به اطرافش انداخت
ـــ سید رسیدیم؟
ـــ بیدارید شما ??
ـــ بله
ـــ بله رسیدیم بی زحمت همه رو بیدار کنید
ـــ حتما
مهیا خودش نمی دانست چرا اینقدر مودب شده بود
همه دختر ها رو بیدار کرد
پیاده شدند خادم ها برایشان اسپند دود کرده بودند بعد اینکه به صف شدند مریم همه خوابگاه ها را بین دانش آموزان تقسیم کرد
دختر ها به سمت خوابگاه شهید جهان آرا رفتن خوابگاه بزرگی بود و همه دانش آموزان در حال ورجه ورجه کردن
بودند
نرجس و سارا تخت های بالارا انتخاب کردند مهیا و مریم هم وسایلشان را روی تخت های پایین گذاشتند
بعد نماز و شام همه برای شرکت در رزمایش آماده شدند چون هوا سرد بود همه با خود پتو برده بودند
سرو صدای دخترا تمام محل رزمایش را فرا گرفت با شروع رزمایش و صحبت های مجری همه ساکت شده اند رزمایش بسیار عالی بود وتوانست اشک همه را دربیاورد
بعد رزمایش شهاب به دانش آموزان
تا یک ساعت اجازه داد که در محوطه باشند تا بعد همه به خوابگاه بروند
شهاب توی اتاق دراز کشیده بود که محسن کنارش نشست
ــــ چته ?
ـــ هیچی خسته ام
ـــ راستی فک نکن ندونستم برا چی رفتی عکس گرفتی
ـــ خب بهت گفتم برا
ـــ قضیه شناسایی نبود دختره ازت خواست عکس بگیری نه ؟
شهاب تا خواست انکار کنه محسن انگشتش را به علامت تهدید جلویش تکان داد
ــــ انکار نکن
شهاب سرش را تکان داد
ــــ آره اون ازم خواست
محسن لبخندی زد
ــــ خبریه شهاب؟؟چفیه با ارزشتو میدی بهش.به خاطرش میری وسط میدون مین
شهاب نگذاشت محسن ادامه بدهد
ــــ اِدرست نیست پشت سر دختر از این حرفا گفته بشه
ـــ ما که چیزی نگفتیم فقط گفتیم اینقدر با خودت درگیر نباش آسون بگیر
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊
اَلٰھمْاَرِنےٖطَلعَةالرَشیدھ ..
ـ ـ
خدایا ..!
صورتزیباۍمولامونشون
بدھ ..💕-!
#اَلّلهُمَّـعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#اندڪیصبرفرجنزدیڪاست...🌤
⚘@az_shohada_ta_karbala🕊