💞…
بعد از شھادت همسرم هرسال فامیل دور هم جمع میشدیم و مراسمی می گرفتیم. در یکی ازین سال ها که گوشت سهمیه بندی شده بود و به سختی پیدا می شد، به هر دری که زدم و هرجا که سفارش کردم گوشت پیدا نکردم، به ذهنم رسید که عدس پلو بدون گوشت درست کنم یا برای مدتی مراسم را عقب بیاندازم . از طرفی هم از این که نمی توانستم مراسم ساده ای بگیرم خیلی ناراحت بودم.
شب با ناراحتی خوابیدم،همسرم را در خواب دیدم که آمد و گفت:«زهرا اصلا نگران نباش، همه را دعوت کن و مراسمت را بگیر، فردا همه چیز درست میشود».
صبح که شد اول وقت یکی در زد. در را باز کردم، یک نفرغریبه بود. یک ران بزرگ گوشت به من داد و گفت:«این را بگیر و مراسمت را اجرا کن».
من می خواستم قیمت گوشت بپرسم که او خداحافظی کرد و رفت..
ࢪاوے:همسࢪ شھید🌸
#شهیدمحمدعلیپلنگیکتولی🌱
*╔❖•ೋ° °ೋ•❖╗*
🌷 @khademenn 🌷
*╚❖•ೋ° °ೋ•❖╝*