eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
329 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
😢 کوله‌پشتی‌اش را محکم بسته بود. کوله سنگین بود.  پر بود از خرج و موشک آر.پی.جی. داشتیم پشت سر هم به ستون از داخل معبر رد می‌شدیم. سنگرهای دشمن در 200 متری‌مان قرار داشتند.💥 آرام‌آرام و بی هیچ صدایی جلو می‌رفتیم. اطرافمان میدان مین بود.💣 کوچکترین صدایی فاجعه به بار می‌آورد… 😟  ناگهان کوله‌پشتی علی گلوله خورد.😞 و خرج‌های آر پی چی آتش گرفتند… و علی شعله‌ور شد.🔥 کوله‌پشتی علی محکم بسته شده بود و خرج‌ها هم خیلی سریع آتش گرفته بودند.🔥 امکان اینکه کوله‌پشتی علی را باز کنیم نبود. 😥 همه بهت‌زده داشتند علی را نگاه می‌کردند. شعله‌های آتش لحظه به لحظه بیشتر علی را در کام خودشان می‌کشیدند 😰و همه هر لحظه‌ منتظر بودند که علی فریاد بزند و دشمن شروع به تیراندازی کند.😨 علی همانطور که داشت می‌سوخت، نارنجک‌هایش را از خودش جدا کرد و یک کار دیگر هم کرد.  دستش را گرفت جلوی دهانش و مظلومانه روی زمین افتاد. فقط می‌شد نگاه کرد😭😭😭. شعله‌ها ذره ذره علی را می سوزاندند و علی جلوی چشم‌های ما داشت جان می‌داد. 😓 علی داشت جان می‌داد ولی جلوی دهانش را محکم گرفته بود.😭💔 آتش کم کم سرد شد. علی که هنوز ته‌رمقی برایش مانده بود با اشاره از یکی از بچه‌ها تقاضای آب کرد. رزمنده چفیه‌اش را خیس کرد و گذاشت روی لب‌های علی… شاید این حق علی بود که لحظه‌ آخر در میان این همه آتش، طعم آب را بچشد.  آبی که برای علی حتماً مراد بود و نوید لحظه‌هایی از بهشت را به این بسیجی 16 ساله می‌داد. چفیه خیس را که گذاشتند روی لب‌هایش، نگاهش برای همیشه خیره ماند و شهید شد.🕊🥀 🍃🦋 『⚘@khademenn⚘』