eitaa logo
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
336 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
26 فایل
باعشق‌اۅسټـ‌هࢪڪہ‌بہ‌جایےࢪسیدھ‌اسټـ ♥️ برای حمایت و تبادل لینک کانال گذاشته شود↯ https://harfeto.timefriend.net/17200402623512
مشاهده در ایتا
دانلود
••|🏖💟| 🌸 رایحہ‌ے حجابٺ، اگر چہ دل از اهل خیابان نمے برد اما بدجور را عاشق مے ڪند...💞 『⚘@khademenn⚘』
!😐☕️ تو گردان شایعه‌شد نماز نمے خونه! گفتن،تو ڪه رفیق‌شی.. بهش تذکر بده.. باور نکردم و گفتم: لابد می‌خواد ریا نشه.. پنهانی مےخونه..! وقتےدو نفری‌توی‌‌سنگرکمین‌جزیره‌مجنون ²⁴ ساعت‌نگهبان‌شدیـم.. با چشم‌خودم‌دیدم‌که‌نمازنمی‌خواند!! توی‌سنگر کمین،در کمینش‌بودم تا سرحرف‌را باز کنم .. گفتم : ـ تو که برای‌خدا می‌جنگے.. حیف‌نیس‌نماز نخونی؟! لبخندے(: زد و گفت : +یادم‌میدے‌نمازخوندن رو؟ ➖ بلد نیستے❓ ➕نه..تا حالا نخوندم --_ نمازخواندن رو توی‌توپ‌وآتش‌دشمن یادش دادم . . ‌‌اولین نماز‌صبحش‌را با من‌اول‌وقت‌خواند. دو نفر نگهبان بعدی‌آمدندو جاےماراگرفتند ماهم‌سوار قایق‌شدیم‌تا برگردیم.. هنوز مسافتےدورنشده‌بودیم‌که‌خمپاره نشست،توی‌آب‌هور‌ ،پارو از دستش‌افتاد آرام‌‌کف‌قایق‌خواباندمش،لبخندکم‌رنگےزد🙂 با انگشت‌روی‌سینه‌اش‌صلیب†کشید وچشمش‌به‌آسمان‌،با لبخند به.. شهادت🕊♥️رسید . . . اری،مسیحے بودکه‌مسلمان شد و بعد از اولین‌نمازش‌به‌شهادت‌رسید... به‌ یاد 🔔 『⚘@khademenn⚘』
اَزْشُھَـدٰاءْتاحُسیـن‌ڪَࢪبَـ❤️ـلا
#بسم‌ࢪبّ‌شھـــــدا🌷 #جانم‌مۍࢪۅد🍂 #نـاحـلـــــہ💜 #قسمت_3 پسره مبارکه ای گفت و تسبیح زیبایی را همراه چ
یاحســـین(؏)❤️: 🌷 🍂 💜 با تعجب به پسره همسایہ شان نگاهے ڪرد، باورش نمے شود او براے ڪمڪ بیاید. مگر همچین آدم هایی فقط به فڪر خودشان نیستند؟! پسرای مزاحم با دیدن پسره معروف ومسجدی محله پا بہ فرار گذاشتن. مهیا با صدای پسره به خودش آمد ـــ مزاحم بودند؟ ـــ بله پسر با اخم نگاهی به مهیا انداخت مهیا متوجه شد که می خواهد چیزی بگوید ولی دودل بود ــــ چیه چته نگاه میکنی؟؟برو دیگه میخوای بهت مدال افتخار بدم پسره استغفرا... زیر لب گفت ــــ شما یکم تیپتونو درست کنید دیگه نه کسی مزاحمتون میشه نه لازمه به فکر مدال برای من باشید مهیا که از حاضر جوابی آن عصبانی بود شروع کرد به داد و بیداد ــــ تو با خودت چه فڪری کردی ها ?? من هر تیپی میخوام میزنم به تو چه ؟!تو وامثال تو نمیتونن چشاشونو کنترل کنن به من چه!!! تاپسره می خواست جوابش را بدهد یکی از دوستانش از ماشین پیاده شد و اورا صدا زد ــــ بیا بریم سید دیر میشه پسره که حاال مهیا دانست سید هست به طرف دوستانش رفت و سوار ماشین شد و از کنارش با سرعت گذشت. مهیا که عصبانی بود بلند فریاد زد: ــــ عقده ای بدبخت به طرف خانه رفت بی توجه به مادرش و پدرش که در پذیرایی مشغول تماشای تلویزیون بودن به اتاقش رفت ?𑸯وروز بعد?? در خانه را باز ڪرد واز پلہ ها بالا آمد وبا ریتم آهنگ بشڪڹ میزد، مهیا درحالی که آهنگی زیر لب زمزمہ مے کرد، خم شد تا بوت هایش را از پا دربیاورد که در خانه باز شد با تعجب به دو مردی که بابرانکارد و لباس های پزشکی تند تند از پله ها بالا می آمدن و وارد خانه شدند .کم کم صداها باال گرفت. مهیابا شنیدن ضجه های مادرش نگران شد ـــ نفس بڪش احمد توروخدا نفس بڪش... احمدپاهاے مهیا بی حس شدند، نمیتوانست از جایش تکان بخورد، مے دانست در خانہ چه خبر است، بار اول ڪہ نبود. جرأت مواجه شدن با جسم بی جان پدرش را نداشت، آن دو مرد با سرعت برانکارد که احمد آقا روی آن دراز کشیده بود بلند کرده بودند مهلا خانم بی توجه به مهیا به آن تنه ای زد و پشت سر آن ها دوید... 『⚘@khademenn⚘』
شبتون مهدوی 🍃🦋 عشقتون فاطمی❤️😍 ارزتون دیدن حرم بی بی زینب✨🤍😍 یاعلی مدد تا فردا🖐🏻🌸 التماس دعا 🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸مصطفی چه زمانی به شهادت رسید ؟ 🌸 چند روز قبل از شهادت خواب دیدم که لباسهای شسته شده مصطفی را از روی بند جمع ومرتب میکنم ، اما نمیتوانم تعبیری برای آن پیدا کنم 🌸 روز ۵ شنبه ۲۱ آبان همان روزی که پسرم بعد از اذان مغرب شهید شد خیلی اتفاقی به نیت ۷۲ شهید کربـــلا حلوا درست وبین همسایه ها توزیع کردم 🌸 ولی هنوز نمیدانستم که پسرم شهید شده است امـــا فهیمیدم ... 🌸 خیلی بی تابی میکردم اما وقتی متوجه شدم که مثل علی اصغر امام حسین شهید شده است آرام شدم ... 『⚘@khademenn⚘』
🥀 ــــــــــــــــــ رفیقش‌‌مےگفت: گاهے‌میرفت‌‌یھ‌گوشھ‌‌ۍ‌خلوت، چفیھ‌اش‌‌رو‌‌مےڪشید‌ روۍ‌سرش‌‌درحالت‌‌سجدھ‌مےموند.. بھ‌قول‌‌معࢪوف‌یھ‌گوشھ‌‌اۍ‌خدا‌رو‌‌گیر مےآورد.. مصطفے‌واقعا‌ً‌عبد‌ِ‌صالح‌‌بود.. -🖇🌿- 『⚘@khademenn⚘』
✿ •| با اینکه از نسل شما نیستم ولـــــــــــــــــــــــی دلم بدجور هوای بیسیم هایتان را کرده😢 شما که تا می دیدید خواهری تنها در کوچه هست رد نمیشدید و نگاهش نمیکردید امـــــــا الــــــــــان چـــــــه بـــگـــویـــم؟ خودتان میبینید چـــــــادرم را به تمسخر میگیرند😔 اما میدانید دلم را چه قرص میکند؟؟؟؟ دلم را خونی که دادید قرص میکند... میدانم در آخرین لحظه گفتید: به امام بگویید ما تا آخرین قطره خونمان جنگیدیم... ای کاش من هم روزی بگویم👇 به ✿ ✿ بگویید 👇 تا آخرین نفس هایم مدافع چــــــــادر بودم 😭 •/ یه مثلی هست که میگه ســرم بره قـــولـــم نمیره قول من بانو به شهدا✋ سرم بره چـــــــــادرم نمیره افتخاره منه\• 『⚘@khademenn⚘』
- پرسیدم‌لباس‌پاسداری‌چه‌رنگی ‌است‌؟🤔🎨 سبز؟یا خاکی؟ ‌+خندیدو گفت: این لباس ها عادت کرده اند یا خونی باشند یا گِلی:)🌿🥀°•... "وسلام خدا برآنهایی که لباسشان را با خون💔 خود رنگ خدایی زدی🕊 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 『⚘@khademenn⚘』 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
🍀همہ حیاۍ یہ پسر اینِ که وقتے نگاهش بہ دختࢪی میفتھ سرشو بندازه پایین بگہ میخوام با این چشما آقامو ببینم🌿✨ به کجا چنین شتابان!! اݪلہم اݪزقݩا شہادٺہ فے سبیݪڪ 『⚘@khademenn⚘』
🦋✨ 🌻شهید بعضی مواقع ک وقتشون ازاد بود میرفتن توی تاکسی تلفنی کار میکردند🚕 🍃🌸 اوایل با پراید میرفتند تا اینکه یک روز با ماشن مدل بالا🚙 میرن سرکار یکی از اقایونی ک اونجا کار میکرده به شهید میگه: 💎💰بابک تو ک اینقد وضع مالی خوبی داری چرا کار میکنی شهید در جواب میگن که: 💸درسته وضع مالی خوبی داریم ولی دوست دارم روی پای خودم بایستم💪🏻😊 ‍‎‌‌‎‎‎┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ 『⚘@khademenn⚘』 ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅---
💔 [ٻــادِمــاݩ‌بـــاشد درهمین‌ڪـوچہ‌مـا مـــادرۍهست ڪہ‌عـشـقـش‌راداد تـاتـوعــاشـق‌بشوۍ...] ☘🕊『⚘@khademenn⚘』