💠عقلانیت سیاسی ،حلقه مفقوده سیاستورزی های گفتمانی💠
(قسمت-4)
✍️ محسن مهاجرنیا
در قسمت قبل با اشاره به مبانی دیدگاه استاد مسعودعالی از ایشان تقاضا شد تا جهت تنویر افکار مخاطبانشان، مبانی خود را روشن کنند تا زمینه گفتگو و داوری درباره بازتاب ها، نتایج و آثار ایده « حکومت غیرولایی امیرالمؤمین(ع)» فراهم شود. در این قسمت اشاره ای به ایده و مبانی استاد ناصر نقویان داریم.
ایشان فرمودند: «وظیفه امام هدایتگری است. وظیفه امام تشکیل حکومت نیست.» اقتضای چنین تلقی ای ، پذیرش «دین حداقلی» «تفکیک ذاتی دین از حکومت» و لازمه آن «جدایی دین از سیاست» است و در قسمت قبل گفتیم حاشا و کلاّ که جناب نقویان ملتزم بدان باشد.
توضیح آنکه بخشی از ابهام در ایده ایشان به ابهام در مبانی فکری اشان بر می گردد که لازم است در چهار عرصه مبنایی ذیل روشنگری کنند:
✅نادیده گرفتن ضرورت«حکومت» از رسالت دینی امیرالمؤمنین(ع) مستلزم « دین حداقلی»است و البته رویکردهای درون دینی و برون دینی زیادی علی المبنی چنین ادعایی داشته اند،فهم مبنای ایده فوق نیازمند تبیین «مبنای» آن است.
✅میان عالمان علم سیاست نوعی توافق وجود دارد که موضوع این دانش یا صناعت، «قدرت»است و تجلی قدرت در «دولت» و «حکومـت»است،نفی عنصر دولت و حکومت از سیاست، مستلزم نفی اصل دانش است بنابراین ادعای اینکه اسلام رویکرد سیاسی دارد اما حکومت را ضروری نمی داند نیازمند بیان مبنای قوی ای برای این ادعا است .
✅باور به «عدم ضرورت حکومت در اسلام» اگر ناشی از روشنگری های عقلانی و دلایل برون دینی است، همان طوری که همه سکولارهای مدرن، بر طریق آن مشی کرده اند، لازم است بیان شود تا مخاطب تفاوت میان دین حداقلی در اسلام و دین حداقلی در مسیحیت را بداند.
✅نظریه اسلام حداقلی بدون حکومت، و استناد آن به امیرالمؤمنین(ع) که نهج البلاغه او ، سرشار از بیانات سیاسی و حکومتی است ، قاعدتاً نیازمند به ادله بسیار قوی و مبانی نقلی متقن از قرآن و روایات است بویژه آن که این نگاه معروف به «سکولاریسم دینی» در مقابل حقیقت وجودی انقلاب اسلامی و دیدگاه مؤسس آن قرار می گیرد.
تبیین این چهار مبنا، باب گفتگو درباره « امیرالمؤمنین(ع) بدون حکومت» را باز می کند .
🔰کسانی که رسالت اسلام و مأموریت امیرالمؤمنین(ع) را در پیوند و ملازم با سیاست می دانند، مرادشان این است که اسلام تنها متکفل بیان قوانین زندگی فردی و اخلاقی نیست بلکه برای مناسبات قدرت و روابط اجتماعی میان شهروندان و شهریاران و مدیریت زندگی اجتماعی همه انسان ها برنامه دارد. چون عمده زندگی مادی و معنوی انسان ها در پیوند با دیگران در جامعه شکل می گیرد و بخش کوچکی از آن فردی است. اگر مأموریت وحی و رسالت و امامتبدون توجه به این بخش باشد و به تعبیر جناب استاد« اگر حکومت شد شد اگر نشد هم نشد» حتی با انحصار رسالت دین در «هدایتگری» هم نقض غرض می شود و معنایش آن است که دینِ هدایتگر برای بخش زیادی از عرصه هدایت یعنی «عرصه حیات اجتماعی» انسان ها برنامه ای ندارد یا نمی تواند داشته باشد . آیا حضرت موسی (ع) می توانست بدون ابزار قدرت، «فرعون» را هدایت کند؟ جالب است نه فرعون چنین باوری داشت و نه موسی فارغ از آن بود .
فرعون به موسی(ع) گفت :« قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا»(طه57) و« قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَلْفِتَنَا عَمَّا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا وَتَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِيَاءُ فِي الْأَرْضِ» (یونس79) آیا آمده ای قدرت و حاکمیت ما را بگیری و خودت حاکم بر مصر بشوی؟حضرت در جواب نفی نکرد بلکه گفت قوم خودم را آزاد بگذار تا من آنها را از این شهر خارج کنم و به جای دیگری برویم« أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ»(شعراء17) و حضرت به محض خروج بنی اسرائیل از مصر حکومت موسوی تشکیل داد.آیا تلاش سیزده ساله پیامبر اسلام(ص) در مکه، بدون حکومت، در هدایتگری کامل بود؟ یا نیاز به حکومت مدینه داشت تا با ابزار قدرت فتح الفتوح مکه را به راه اندازد؟ آیا اصولاً جامعهی دینی هدایت شده بدون تشکیلات سیاسی حکومت دینی، قابل تحقق است؟ به تعبیر امام راحل(ره) چگونه می شود آن همه مقررات اجتماعی اسلام را تصور کرد و جنگ و صلح، اقامه حدود و دیات و اجرای مفاد سنگین نهی از منکر در مقابل قدرت های بزرگ و حفظ هویت مکتب و صیانت از حدود وثغور و تمامیت ارضی مسلمانان و مراقبت از دین و دنیای مردم را بدون اعتقاد به تشکیلات سیاسی و «حکومت» دانست؟ جالب است خود امیرالمؤمنین(ع) در تعبیری حسب نقل که مؤید به دلایل زیادی است به «ابوالدّرداء» و «ابو هریره» حاملان نامه معاویه به امام، بعد از قتل عثمان، فرمود:« وَالْواجِبُ فى حُکْمِ اللهِ وَ حُکْمِ الاِسْلامِ عَلَى الْمُسْلِمینَ ...اَنْ لایَعْملُوا عَمَلا وَلا یَحدثوا حَدَاً وَلا یُقَدِّمُوا یَداً وَلا رِجْلا وَلا یَبْدَؤُ
بِشَیئ قَبْلِ اَنْ یَخْتارُوا لاَنْفُسِهِمْ اِماماً عَفیفاً عالِماً وَرِعاً بِالْقَضاءِ وَالسُنَّةِ، یَجْمَعُ اَمْرَهُمْ وَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ وَ یَأخُذُ للمَظلُومِ مِنَ الظّالم حَقَّه وَ یَحْفَظُ اَطْرافَهُمْ وَ یُجْبى فَیْئَهُمْ وَ یُتِمُّ حِجَّتَهُمْ وَ یُجْبى صَدَقاتِهمْ»( کتاب سلیم بن قیس، صفحه 182)واجب در حکم خدا و حکم اسلام بر مسلمین (بعد از آنکه امام و پیشوایى از دنیا مى رود یا کشته مى شود، خواه گمراه باشد یا اهل هدایت، مظلوم باشد یا ظالم، خونش مباح باشد یا حرام،) این است که هیچ کارى نکنند، و دست به برنامه جدیدى نزنند، و گامى برندارند و چیزى را آغاز نکنند، پیش از آنکه براى خودشان امام و پیشواى پاکدامن، عالم، پارسا، آگاه به مسائل قضائى، و سنّت پیامبر(ص) برگزینند؛ تا کارهاى آنها را جمع و جور کنند، و در میان آنها حکومت نماید، و حقّ مظلوم را از ظالم بگیرد، و مرزها را نگهبانى کند، و اموال بیت المال را جمع آورى نماید، و حجّ را به طور منظّم بر پا دارد و زکات را جمع نماید،
👈🏾ادامه دارد...
عقلانیت استراتژیک
(تأملی در پاسخگویی نظام به تجاوز اسرائیل)
با توجه به تحمل ضربه سنگین جبهه مقاومت در چند جبهه، به نظر می رسد شورای عالی امنیت ملی بر اساس «عقلانیت استراتژیک» تصمیم به انتقام حساب شده دارد.جبهه مقاومت به عقلانیتی رسیده است که در تصمیم گیری خود نباید بر اساس احساسات و هیجانات عمل کند.برنامه ریزی راهبردی در طراحی عملیات انتقام سخت ، نیازمند توجه به موضوعات ذیل است
1.زمینه سازی حقوقی در نهادهای بین المللی و کشورهای جهان برای دفاع مشروع،
2.وضعیت دولت جدید که هنوز کابینه اش شکل نگرفته ،
3.شرایط عمومی کشور،
4.شرایط انتخابات آمریکا که هر گونه جنگ ممکن است به پیروزی ترامپ منجر شود ،
5.آماده سازی افکار عمومی داخلی و خارجی ،
6.خرید زمان جهت برنامه ریزی و هماهنگی لازم میان چهار جبهه مقاومت یمن، لبنان ، عراق و سوریه،
7.استفاده از تجربه عملیات وعده صادق،
8.ابداع روش غافلگیری غیر قابل محاسبه برای دشمن ،
9.ایجاد امید در میان رزمندگان فلسطینی و حماس ،
10.احیاء حیثیت امنیتی کشور،
11.حفظ برتری نظامی در موازنه قوای منطقه ،
12.توجه به موضوع عمر 25 ساله اسرائیل ،
13.پشیمان سازی دشمن در تجاوزها و ترورها ،
14.عدم استفاده اسرائیل و نتانیاهو از نتایج عملیات انتقام،
15.رعایت احتیاط در جلوگیری ازگسترش دامنه جنگ؛
16.برنامه ریزی برای نشان دادن اقتدار جبهه مقاومت در مقابل دشمنان، چون اسرائیل همانند عملیات وعده صادق از ظرفیت دفاعی ناتو و کشورهای منطقه استفاده می کند،
موارد فوق و دلایل دیگری سبب شده است تا لحن اولیه پیام ها و بیانیه ها قدری ملایم باشد . در اطلاعیه سپاه پاسداران به جای تهدید قاطع و فوری، حمله اسرائیل به کشور و شهید کردن مهمان و رهبر بزرگ مقاومت فلسطین ، «محکوم» شده است. و بازتاب خبری آن هم خیلی تهاجمی نبود.
به نظر می رسد این بار برنامه ریزی دقیق تر و اثر گذار تر باشد .
شرایط کشور نیازمند آن است که در آستانه اربعین حسینی همگی برای تعجیل در ظهور منتقم همه مظلومان دست دعا بلند کنیم
و بگوئیم « اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکو إِلَیْک فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا وَ کثْرَهَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّهَ عَدَدِنَا وَ شِدَّهَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا اللهم عَجِّل فی فرج مولانا صاحب الزمان»
مهاجرنیا
💠نمازمقاومت نماداتحاد اسلامی💠
✍🏼 محسن مهاجرنیا
بعد از نماز تاریخی مقام معظم رهبری بر جنازه سردار بزرگ اسلام شهیدالقدس حاج قاسم سلیمانی ، امروز دومین نماز با ویژگی های انحصاری توسط معظم له بر جنازه دومین سرداربزرگ مقاومت شهیدثانی قدس«دکتر اسماعیل هنیئه» برگزار شد. این نماز نمادین که توسط رهبر شیعی انقلاب اسلامی بر رهبرسنی فلسطینی اقامه شدحامل پیام ها و سیگنال های فراوانی است.
مروری بر چهل و پنج سال گذشته نشان می دهد که «امت گرایی» از شاخص های بزرگ و شعارهای انقلاب اسلامی بود. برای تحقق این شعار در داخل و خارج، با ایجاد نهادها، اختصاص ایام خاص و مراسم وحدت و پروژه های زیاد، هزینه های سنگینی را صرف کرد.اما واقعیت آن است که به دلایل مختلف ، نتیجه مورد انتظار حاصل نشد و امروز شاهد خیانت های کشورهای اسلامی به مصالح و منافع مسلمانان و همدستی آنها با استکبار جهانی هستیم. بخشی از این ناکامی به روش های ناکارآمد، مدیریت های ضعیف، عدم توجه به واقعیت های فکری و عملی، و بخشی هم حاصل توطئه ها و سنگ اندازی دشمنان و مخالفان اتحاد مسلمین است.فعال سازی جریان های افراطی چون: وهابیت ، القاعده و طالبان و داعش و النصره و سپاه صحابه و راه اندازی پروژه شیعه کشی در شبه قاره و شبه جزیره وکشورهای عربی و آفریقایی همه از موانع این رویکرد انقلاب اسلامی بوده است.
اما اندیشه انقلاب اسلامی در پشت این موانع متوقف نشد و وحدت را در میدان «مقاومت » جستجو کرد و عَلَم اتحاد را بر بام قبله گاه «بیت المقدس» برافراشت. آنجا که با تلاش گسترده سردار سرافراز اسلام حاج قاسم سلیمانی ، مجاهدان شیعی حزب الله و حشدالشعبی و فاطمیون و زینبیون، زیدی های یمنی، سنّی های فلسطینی و لبنانی همه بر آرمان واحد گردآمدند و با عبور از توطئه ها و وسوسه هایی با عنوان«رافضی» و «ناصبی» دوش به دوش مبارزه با استکبار و صهیونیسم را در پیش گرفتند این تجربه نشان داد که اندیشه «وحدت اسلامی» بر مدار توحید و«الذین قالوا ربّناالله» نیازمند پیوستی به نام «ثمّ استقاموا» است.
اجتماع همه رهبران مقاومت در تشییع جنازه سردارسلیمانی در سال 1398و اجتماع آنها در تشییع جنازه امروز مجاهد بزرگ«دکتراسماعیل هنیئه» دلیل بر این ادعا است و مهم تر از همه اینها، پدیده انحصاری و نقطه عطف تاریخی اتحاد در اقامه نماز میّت توسط آیت الله خامنه ای رهبر شیعی انقلاب اسلامی بر رهبر انقلابی سنّی و مجاهد بزرگ «اسماعیل هنیئه» است.
امیداست نهادهای مسئول با تدبیر و درایت این حادثه نوین را بازخوانی و بازسازی کنند تا نقطه عطفی در تاریخ اتحاد اسلامی قرار گیرد .