👆شهادت نرجس خاتون هم از راه رسید.👆
چون در نقلی گفته شده که نرجس خاتون قبل از امام حسن عسکری از دنیا رفته، به این نتیجه رسیدهاند که هفتم ربیع سالروز وفات اوست.(البته نقلهای دیگری حکایت از وفات او بعد از امام(ع) دارند).
وفات را نیز تبدیل به شهادت کردهاند، تا عزاداری توجیه بیشتری پیدا کند.
*اعلامیه نصب شده بر ورودی دالان مدرسه علمیه جده بزرگ اصفهان
.........
@azadpajooh
⚡️تنافی توهین مذهبی با اخلاق اسلامی و تبلیغ مذهبی
✍مهدی مسائلی
شامگاه هشتم ربیع بعضی از شیعیان که تا قبل از غروب، لباس مشکی بر تن داشتند، لباس عزا از تن در آورده و شادی و پایکوبی را آغاز میکنند، آن هم به مناسب کشته شدن خلیفهدوم. بگذریم از این که خلیفه در ماه ذیالحجه کشته شده است و چنین مناسبتی بیاساس است، در نقد توهینهای مذهبی صورت گرفته در این ایام دو نکته را متذکر شوم:
۱. نظریهپردازان قرن بیستم در تحقیقات خود پی بردهاند که تخیل ابزار مهم حیات اخلاقی است و آدمی با قوه تخیل میتواند درد و رنج دیگران را احساس کند، ما با تخیل میتوانیم خود را در جای دیگران قرار دهیم و با دیگران چنان رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار کنند. احساس یگانگی با دیگران جز با قوهی تخیل حاصل نمیشود.
بر اساس این تخیل، در علم اخلاق قاعدهای معروف وجود دارد به نام «قاعدۀ زَرین» یا «قاعدۀ طلایی». مضمون این قاعده چنین است: «آنچه برای خود میخواهی، برای دیگران هم بخواه و هر چه برای خود نمیپسندی، برای دیگری مَپسند.» قاعدۀ زرین، اصلی معروف و انسانی است که دین مبین اسلام نیز بر آن تأکید بسیار کرده است. روایاتی پُرشمار با این رویکرد اخلاقی به دست ما رسیده است. امامعلی(ع) در نامۀ معروف ۳۱ نهج البلاغه، خطاب به فرزندش میفرماید:
«اى پسرک من، در آنچه بین تو و دیگرى است، خود را ترازو قرار ده. براى دیگری آن چیزی را بپسند که براى خود مىپسندى و براى او آن چیزی را نخواه که براى خودت نمىخواهى. ستم مکن؛ چنانکه نمىخواهى به تو ستم شود و نیکى کن؛ چنانکه دوست دارى به تو نیکى شود. از خود زشت بدان آنچه از دیگرى زشت میپندارى و از مردم راضى باش به آنچه خودت خشنود مىشوى.»
البته محتوای این قاعده تنها هنگامی برای ما ملموس خواهد بود که خود را درجای طرف مقابل تخیل کرده و وضعیت او را درک کنیم. دراینصورت است که با انصاف بیشتری به تعامل با یکدیگر خواهیم پرداخت.
افرادی که مقدسات اهلسنت را لعن کرده و به آنها توهین میکنند، لحظهای خود را بهجای ایشان بگذارند، آیا اگر آنها بهجای اهلسنت بودند، بهسادگی از کنار اینگونه توهینها میگذشتند؟ آیا دوست دارند که اهلسنت نیز در مقابل، با آنها چنین رفتاری کرده و افراد محترم نزد شیعه را لعن کنند؟
البته نقد و رد اندیشههای مقابل هیچ ملازمهای با توهین مذهبی ندارد، همانگونه یک مسلمان و یک مسیحی بدون مخاصمه و توهین دینی میتوانند به رد و انکار اندیشههای یکدیگر بپردازند. در حالی که مسیحی قاعدتا قرآن و پیامبر اسلام را قبول ندارد، ولی آتش زدن قرآن یا فحاشی به پیامبر اکرم(ص) با انکار آنها متفاوت است.
۲. لعن و توهین به خلفا، خدمتی بزرگ به جریان تکفیری و افراط گری در اهلسنت است. افراطیهای اهلسنت ابزاری مؤثرتر از این توهین برای ترویج افکار ضدشیعی خود ندارد. بسیاری از اندیشههای شیعه که زمینهساز بیان تهمتها و برداشتهای سوء و غیرواقعی تکفیریها به شیعه است، در میان جریانهای معتدل یا گرایشهای طریقتی و تصوفی اهلسنت نیز پذیرفته است و آنها این تهمتهای تکفیرها را نمیپذیرند. اما موضوع لعن و توهین خلفا نزد هیچکدام از فرقههای اهلسنت پذیرفته نیست و همۀ آنها از انجام آن منزجرند. از همین رو جریان افراطگرای اهلسنت با استفاده از این ابزار، گروههای معتدل اهلسنت را با خود همراه میسازند و به موضعگیری و ضدیت با شیعه فرا میخوانند.
آری، امروز بسیاری از قاطبه اهلسنت به گفتوگوهای علمی با علمای شیعه و ارتباط با آنها تمایل دارند؛ ولی دشنامگوییها و توهینهای عدهای از شیعیان و موضعگیرینکردن عدهای دیگر بهطور شفاف و صریح، میان عالمان شیعه و سنی فاصله انداخته و راه را برای ایجاد سوءتفاهمها و بدبینیها و گسترش افراط گری در اهلسنت هموار ساخته است.
..........
@azadpajooh
⚡️چیزی به نام لعن خصوصی نداریم/لعن یا فردی است یا عمومی
✍مهدی مسائلی
معمولا در ایام ربیعالاول میان شیعیانِ مذهبی بحث لعن خصوصی و عمومی(علنی) رونق پیدا میکند. بعضی بدون هیچ محدودیت و قیدی طرفدار لعن هستند و آن را مساوی تبری میدانند، اما بعضی با این گروه مخالف بوده و فقط لعنِ خصوصی را جایز میدانند، بعضی نیز فرقی میان لعن عمومی و خصوصی نگذاشته و لعن را به کلی نفی میکنند.
در جبههبندی درون مذهبی معمولا گروه اول(یعنی کسانی که هیچ محدودیتی برای لعن قائل نیستند) به عنوان برائتیها، و گروه دوم و سوم به عنوان وحدتیها شناخته میشوند.
برائتیها با هردو گروه وحدتی مخالف هستند و معمولا آنها را متهم به خروج از تشیع میکنند.
البته هجمهها علیه گروه سوم(یعنی مخالفان کلی لعن) بسیار بیشتر است و گروه دوم(محدودکنندگان لعن) نیز گاهی آنها را متهم به کوتاهی در اندیشههای مذهبی میکنند.
بر اساس این تقسیمبندی بارها از من سؤال شده است که آیا لعن خصوصی را قبول دارم یا نه؟ یا به تعبیری دیگر لعن خصوصی جایز است یا نه؟
پاسخ به این سوال مقدماتی را میطلبد که به صورت مفصل در کتاب "لعنهای نامقدس" به آن پرداختهام، ولی به صورت خلاصه و به زبان ساده میگویم:
اصلا چیزی به نام لعن خصوصی وجود ندارد، لعن یا فردی است یا عمومی، مصادیق لعن خصوصی که درباره آنها بحث و گفتگو میشود، همان لعن عمومی هستند که چنانچه در یادداشت قبلی گفتم برخلاف اخلاق اسلامی، تبلیغ مذهبی و دستورات صریح ائمه شیعه(ع) میباشند. برای روشن شدن این بحث چند مطلب را بیان کنم:
1. لعن یک نوع دعاست، البته از نوع نفرین و دعای علیه افراد. در دعا توجه افراد به خدا است و فرد خدا را مخاطب میسازد. طبق روایات، مؤمن میتواند تمام کسانی را که مُستحق نفرین الهی هستند، لعن کند؛ البته با این شرط که لعنشدگان واقعاً استحقاق این نفرین را داشته باشند. اما درصورتیکه کسی بدون دلیل یا ازسرِ عنادِ شخصی لعن شود، آثار لعن به گویندۀ آن باز خواهد گشت. بر این اساس، فرد میتواند حتی پیامبران الهی را نیز لعن کند ولی مطمئناً آثار اخروی و دنیوی این لعن به خود او باز میگردد.
اما این بحثها تنها مربوط به زمانی است که مخاطب و شنونده لعن فقط خداوند باشد. هنگامی که به غیر از خدا، افراد دیگری نیز شنونده لعن باشند، این لعن از حالت فردی خارج شده و صورت عمومی پیدا کرده است، مثلاً اگر کسی به صورت فردی امام علی(ع) را لعن کند، حکمی اجتماعی برای این لعن وجود ندارد، چون او فقط خداوند را مخاطب قرار داده است و به صورتِ عملی توهینی به آن حضرت صورت نگرفته است، ولی اگر این لعن در جمع یک یا دو نفر بیان شود، در صورت اقامه شواهد و مدارک، حکومت اسلامی او را محاکمه خواهد کرد و لعنکننده در دادگاه متهم به توهین و دشنامگویی به ائمه شیعه(ع) میشود، هرچند او بگوید من امام علی(ع) را مستحق لعن میدانستم و از نظر خودم کار نادرستی انجام ندادهام!
همین صورت درباره افراد مورد احترام اهلسنت نیز برقرار است، کسی نمیتواند بگوید من آنها را در جمع دیگران لعن میکنم و توهین مذهبی انجام ندادهام، هرچند او این توجیه را بیان کند که من آنها را مستحق لعن میدانم؛ همچنانکه تفاوتی نمیکند که لعن او در جمع یک نفر باشد یا صد نفر.
2. تجویز لعنِ خصوصی عاملی برای تقویت و گسترش لعن عمومی است، چون کسانی که لعن خصوصی را قبول دارند معمولا به صورت محتوایی با لعنهای عمومی مشکلی ندارند بلکه فعلا انتشار عمومی آن را به مصلحت نمیدانند، این افراد ممکن است گاهی خودشان نیز از سر بیموالاتی یا غفلت، به لعنهای عمومی دست زنند.(موارد رسانهای شده آن فراوان است) از این گذشته تفکیک لعنِ خصوصی از عمومی نیز به صورت عملی امکان پذیر نیست یعنی لعن هنگامی که از حالت فردی خارج شده و کسی غیر از خداوند شنونده آن میشود، امکان انتشار عمومی و اجتماعی را پیدا میکند و تبعات ایجاد توهین مذهبی نیز برای آن محتمل است.
3. در روایات ائمه شیعه(ع) لعنِ عمومی یا حتی خصوصی وجود ندارد و گزارشهایی که بعضی با آنها استناد میکنند(هرچند بسیاری از آنها ضعیف و نامعتبرند) همگی حکایت از انجام لعنِ فردی دارند که مخاطب آن فقط خداوند است. این نشان میدهد موضع اهلبیت(ع) دراینباره آنقدر آشکار بوده است که جاعلان نیز نتوانستهاند بگویند ائمۀ شیعه(ع) در جمع مردم یا خواص اصحاب خویش، خلفا را لعن کردهاند یا شیعیان را به مجلسِ خصوصیِ لعن خلفا توصیه کردهاند.
به دیگر سخن، بر فرض صدور لعنهای نسبت داده شده به ائمه(ع)، این لعنها هیچگاه بهقصد توهین به مقدسات اهلسنت و تشدید فضای خصومت مذهبی بین شیعه و سنی بیان نشدهاند و فراتر از این، امکان ایجاد چنین توهین مذهبی را نیز نداشتهاند. درحالیکه لعن خصوصی که هماکنون مورد مباحثه شیعیان است امکان ایجاد توهین مذهبی را دارد.
...
@azadpajooh
⚡️ضرورت احتیاط از شبهه شرک/بررسی سلام دادن به امام زمان قبل از تکبیرة الاحرام
✍مهدی مسائلی
در سالهای اخیر دیده میشود بعضی از شیعیان قبل از نیت و تکبیرة الحرام نماز دست بر سر گذاشته و به امام زمان(عج) سلام میدهند.
این عمل که توصیهای در روایات برای آن وجود ندارد و بعضی روی سلیقه شخصی انجامش میدهند، میتواند مفاسدی داشته باشد.
توضیح بیشتر اینکه:
شبههسازی و شبههگرایی در امور دینی امری ناپسند است و در روایات فراوانی به مؤمنین توصیه شده که ضمن اجتناب از گناهان و حرامهای الهی، از شبهاتی که آنها را به ورطهی گناه میکشاند یا به رفتارهای آنها صورت گناهآلود میدهد دوری کنند و احتیاط ورزند. البته هرچه مسائل دینی مهمتر و حساستر میشوند، لزوم احتیاط نیز بیشتر میشود. مثلاً فقهای شیعه در شبهات حکمی بحث ازدواج و طلاق احتیاط بیشتری به خرج میدهند، زیرا بحث نسلها بسیار مهم و حائز اهمیت است.
موضوع شرک و توحید نظری و عملی نیز مهمترین آموزه اسلامی به شمار میآید و در انجام رفتارهای عبادی باید مراقب باشیم تا چه در نگاه درونی و چه نگاه بیرونی در رفتارهای ما شبهه شرک وجود نداشته باشد. شرک گناه نابخشودنی است و احتیاط درباره آن باید بیش از هر گناه دیگری باشد.
با این مقدمه باید گفت: همهی مسلمانان معتقدند که نیت نماز باید فقط برای خدا باشد و هیچگاه نمیتوان کسی دیگری را در نیت نماز مورد توجه قرار داد. حال تصور کنیم افرادی در جامعه شیعه درست در هنگام نیت نماز، دست بر سر بگذارند و به امام زمان سلام دهند، دو شبهه برای چنین عملی وجود دارد:
یکی این که در نگاه ناظر غیر شیعه اینگونه جلوهگری میکند که این افراد نماز را به نیت امام زمان(عج) میخوانند و در ابتدای نماز توجه خود را به ایشان جلب میکنند.
شبههی دیگر اینکه همزمانی نیت نماز و سلام به امام زمان(عج) ممکن است عوام ناآگاه را به ورطهی غلو بکشاند و آنها گمان کنند که باید در نیت نماز، امام زمان را مورد توجه قرار دهند.
از این گذشته قبل از نیت و تکبیرة الاحرام نماز، مستحبات و اذکاری وارد شده که مؤمنین را از توجه به غیر خدا دور میکند.
..........
https://eitaa.com/azadpajooh
⚡️آثار ادعای هماوردی پزشکی اسلامی با پزشکی نوین
✍مهدی مسائلی
"پسر آیت الله هاشمی شاهرودی: کارشناسان طب اسلامی بیماری پدرم را از کنترل خارج کردند"
سید علا هاشمی شاهرودی فرزند مرحوم آیت الله هاشمی شاهرودی در مصاحبه با خبرگزاری حوزه گفته است: بعد از عمل جراحی اول ایشان، دکترهای سنتی و اسلامی ایشان از عمل به توصیههای پزشکی نوین منصرف کردند و ایشان هم به توصیههای پزشکان سنتی و اسلامی اعتماد کرد و این امر منجر به ایجاد فاصله بین درمان و از کنترل خارجشدن بیماری شد.
وی در این مصاحبه بیان میکند که حتی رهبری در عیادت از آیت الله شاهرودی پس از عمل جراحی، به ایشان توصیه میکند که به حرف دکترها گوش کند ولی به روایت فرزند، ایشان بعدها این توصیه را گوش نکرد. او میگوید کارشناسان «طب اسلامی» رای پدرش را زدند و او را مردد کردند.
🔹یکی از مشکلاتی که پزشکی سنتی و اسلامی که در جامعه ایجاد کرده است همین ادعای هماوردی و برتری آن نسبت به پزشکی نوین است. بسیاری از پزشکان سنتی و اسلامی، توصیههای طبی خود را به عنوان درمان مکمل نمیشناسند بلکه با نفی درمانهای جدید، نسخههای خود را جایگزین داروهای جدید و عمل جراحی معرفی می کنند.
از این گذشته ادعاهای بزرگ درمانی در عرصه پزشکی سنتی و اسلامی، از ناحیه عطاران و روحانیونی صورت میگیرد که درباره بدن انسان و عوامل بیماریزا آگاهیهای لازم را ندارند.
حقیقت اینکه طبِ گیاهی یا سنتی علممحور که آزمایشات علمی را قبول دارد با طبِ اسلامی یا سنتی تعبدمحور که آزمایشات علمی و بازنگری را برنمیتابد، متفاوت است. شکی نیست که در گیاهان و مواد غیرشیمیایی خواص دارویی بسیاری وجود دارد که به کمک علم جدید باید آنها را عصارهگیری نمود و اثرات آنها را بیشتر کرد. ولی آنچه امروز در طب به اصطلاح اسلامی دیده میشود نفی آزمایشات علمی با تعبد به روایاتی است که منبع و سند درست و حسابی ندارند و حتی مفید ظن و گمان هم نیستند.
در اینجا بیان این حکایت خالی از لطف نیست که گویند:
نقاشی شغل خود را ترک کرد و مطبی باز نمود.
کسی پرسید: در حرفهی پزشکی چه امتیازی دیدی که نقاشی را ترک کردی؟
گفت: این امتیاز را دیدم که هر خطایی که مرتکب شوم، خاک آن را پنهان میکند!
این حکایت، وصف بعضی از روحانیون است که وظیفه تبلیغ دین را رها کردند و طبابت را برگزیدهاند.
............
@azadpajooh
⚡️وهابیگری عنوانی برای تصفیه حساب/در این مسیر بعضی مار خوردهاند و افعی شدهاند
✍مهدی مسائلی
وهابیت اندیشهای خطرناک در جهان اسلام است که بیش از آنکه خطری برای تشیع باشد تهدیدی برای جهان اهلسنت به حساب میآید و ماهیت مذهبی، کلامی و حتی فقهی اهلسنت را تهدید میکند. اما متأسفانه هماکنون واژهی وهابی برای بعضی از شیعیان به ابزاری جهت تصفیه حساب تبدیل شده است و آنها هرآنکه مانند ایشان نمیاندیشد وهابی مینامند.
این افراد در لوایِ نام وهابیتستیزی، سُنیستیزی میکنند و در عین حال، خود را همراه و همگام با وحدت اسلامی نیز جلوه میدهند. اما فراتر از این، این افراد از نام وهابیت برای حذف و تخریب شیعیان نیز بهرهبرداری میکنند. کافی است عالمی انتقادی نسبت به باورها و اندیشههای آنها داشته باشد، سریعتر او را به وهابیت میچسبانند و کاری میکنند که هیچکس جرئت اصلاحگری در شیعه را نداشته باشد. هر انتقاد و اصلاحی را شبهه و دشمنی، و هر دشمنی را وهابی مینامند.(این بماند که حتی همهی مخالفان و دشمنان تشیع را نیز نمیتوان وهابی نامید!)
اما بعضی از این افراد کارکُشتهی فضای تخریب شدهاند و در این مسیر اصطلاحاً مار خوردهاند و افعی شدهاند!
اخیرا بعضی تکههای مطالب بنده را برای عبدالرحیم ملازاده مجری شبکه توحید فرستادهاند تا از وی مدح و تمجیدی دربارهی من بگیرند، سپس اینگونه نتیجهگیری کنند که افکار من و شبکههای ضدتشیع و وهابی یکی است وگرنه چرا باید آنها از من تمجید کنند!
اولا باید بگویم میان انتقادها و صحبتهای من و سخنان امثال ملازاده تفاوت بسیاری وجود دارد که اگر آن را در نظر نگیریم باید بزرگان مراجع شیعه همچون آیت الله بروجردی را نیز باید وهابی بنامیم.(درباره تفاوت صحبتهای بنده و علمای شیعه با این جماعت شیعهستیز و وهابی در یادداشتی دیگر سخن خواهم گفت.)
محققا ملازاده خودش به کانال تلگرامی من مراجعه نکرده است. در یادداشتهای من مطالبی هست که اگر آنها را برای ملازاده میفرستادند به جای مدح، مرا تکفیر میکرد ولی تکه و بریده و تحریف شدهی بعضی از مطالب را برای تولید مدح، برای وی فرستادهاند.(مطالبی که ملازاده به من نسبت میدهد متن یادداشت من نیست، بلکه تحریف شدهای از آن است)
ثانیا؛ هر که از توحید سخن گفت وهابی نیست!
هرکه شما را از شرک برحذر داشت، وهابی نیست!
با این دست و فرمان که شما میروید قرآن نیز کتاب وهابیت میشود و باید از آن دست کشید!
اگر وهابیت جزئی از کلام ما را قبول دارد یا در عنوانی ظاهریِ توحید و شرک با ما هم گفتمان است، دلیلی بر وهابی بودن ما نیست.
وهابیت ابزاری برای ضایع کردن و زشت نشان دادن عناوین مقدس اسلامی، همچون توحید، حکومت اسلامی، جهاد و شهادت و ... است و عدهای همراستا با وهابیت هرآنکه از این موضوعات سخن میگوید، وهابی و داعشی خطاب میکنند.
............
https://eitaa.com/azadpajooh
مهدی مسائلی، مطالعات و یادداشتها
⚡️برهان قاطع یا قاطع برهان 👆تهدید به قتل بنده توسط شیعیان تندرو و افراطی👆
⚡️خاطرهای از مقدمهچینی تندروهای شیعه برای تکفیر
✍مهدی مسائلی
چند سال پیش طلبهای بود که هر جا مرا میدید شروع به فحاشی میکرد آن هم فحشهای زشت و رکیک. یک روز به او گفتم تا حالا با زبان عادی من صحبت نکردهای! بیا و بنشین ببینیم تو چه میگویی و من چه میگویم.
گوشهای نشستیم، پر از خشم بود، طاقت نیاورد ابتدا خودش گفت: "توهین و انکاری که تو نسبت به ائمه(ع) و حضرت زهرا(س) داشتهای هیچکس در عالم هستی نداشته است!"
با تعجب فراوان گفتم: چه توهینی؟کجا؟!
گفت: 《تو در کتاب "نهمربیع جهالتها خسارتها" گفتهای ابولؤلؤ مجوس یا مسیحی بود و اصلا اسلام نیاورده بود، تو با این سخنت ولایت تکوینی حضرت زهرا(س) را انکار کردهای، چون ایشان در عالم ذر ابولؤلؤ را برای قتل خلیفه دوم انتخاب کرده بودند و او حتما مسلمان و مؤمن بود، تو با این نظرت ولایت تکوینی ائمه(ع) را زیر سوال بردهای و با قاتلین آنها همراه شدی و...》
من که دیدم تا چند لحظه دیگر حکم ارتدادم را صادر میکند، میان کلامش پریدم که جوابش را بدهم، ولی چهرهاش سُرخ شده بود و رگ گردنش بیرون زده بود، دوباره فحش را به من گرفت و اینبار تهدید را هم ضمیمهاش کرد و رفت...
با خودم گفتم شاید آن طلبه مشکل روحی داشت، ولی بعدها دیدم مثل او خیلی هستند. نمونهی اخیرش اینکه چند روز پیش من در توئیتی نوشتم:
"جناب آخوند! خیلی از مردم متوجه نمیشوند معنای "روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء" چیه، ولی شما آن را به کار نبر! خود امام زمان(ع) هم راضی نیستند تمام عالم را قربانی ظهور ایشان کنی!"
بر اساس این توئیت چند نفر فتوای ارتداد و قتل مرا صادر کردهاند و خودشان را پیشقدم اجرای آن معرفی میکنند و در استدلالشان میگویند:
"تو میخواهی امام زمان تنها شود و زمینه قتل آن حضرت را فراهم کنی، کار تو کمتر از قاتلان امام حسین(ع) نیست، آنها کاری کردند که امام تنها بماند، امروز ما ساکت نمینشینیم و نمیگذاریم کربلایی دیگر رقم بخورد، فتنه را از اساس خاموش میکنیم..."
میدانم سخن گفتن با این افراد رَه به جایی نمیبرد(جالب اینکه چند نفر از همفکرانشان برای عدول از تکفیر بنده، با آنها گفتگو کردند، همانها را نیز تکفیر کردند)
محض اطلاع دیگران بگویم:
درست است که ما جانمان را فدای امام زمان(ع) میکنیم و مطیع آن حضرت هستیم ولی نباید این امر را به گونهای بیان کنیم که گویا ناشی از برتری ذاتی ایشان است و خارج از ولایت دینی ایشان است.
نمونهی چنین بیانی در سیرهی امام رضا(ع) نیز رخ داده است:
هنگامی عبدالسلامِ هَرَوِی خدمت امام رضا(ع) عرض مینماید که نزد مردم شایع کردهاند که شما ادّعا میکنید مردم غلام ما هستند! آن حضرت در پاسخ فرمودند: «خداوندا! ای کسی که آسمانها و زمین را آفریدهای و به ناپیدا و پیدا آگاهی، تو شاهدی که من چنین مطلبی را هرگز نگفتهام، و از احدی از پدرانم نشنیدهام که چنین کلامی گفته باشند، بار الها! تو خود میدانی که از این مردم چه ستمهایی به ما وارد شده است، و اینکه این افترا هم از ستمهای ایشان است که درباره ما روا داشتهاند.»
آری ما از ائمه(ع) اطلاعت میکنیم و حتی جانمان را فدای آنها میکنیم، ولی این موضوع در چهارچوب ولایت آن بزرگواران است. وقتی شما بگویی جانِ تمام عالم به فدای خاک پای امام زمان، این موضوع ولایت ائمه(ع) را در اذهان دیگران تداعی نمیکند بلکه ذهنها را به برتری ذاتی ایشان میکشاند. جالب اینکه در ادامهی آن روایت بالا، امام رضا(ع) استدلالی در رد این شایعه بیان نموده و سپس بر این نکته تأکید فرمودند که اطاعت از اهلبیت(ع) به خاطر ولایتی است خداوند به ایشان داده است: «ای عبدالسلام آیا تو منکری آنچه را خداوند تعالی از ولایت و امامت ما بر تو و دیگران واجب فرموده است چنان که دیگران منکرند؟» گفتم: «پناه به خدا، هرگز! بلکه من به ولایت و امامت شما اقرار دارم.»(عیون اخبار الرضا(ع)، ج۲، ص۴۳۱)
البته خوب میدانم که این صحبتهای من برای کسانی که خود را سگ ائمه(ع) خطاب میکنند هیچ توجیهی ندارد بلکه فتوا به کفر مرا موجهتر میکند.
........
https://eitaa.com/azadpajooh
دلِ ما سوخت ولی شهید قاسم سلیمانی به آرزویش رسید
هنگامی که خبر شهادت محمد بن ابیبکر به امام علی(ع) رسید، ایشان فرمود:
"اندوه ما بر او به اندازه شادى شاميان است، زيرا آنها دشمن بزرگى را از دست داده اند و ما دوست بزرگى را"
توفیق شهادت به دست آمریکا و شیطان بزرگ، توفیقی بود که شهید سلیمانی به آن دست یافت.
قسمت سردار سلیمانی این بود که در میدان جنگهای نیابتی جهان اسلام برای آمریکا به شهادت نرسد و با نثار خونش، خط اصلی مبارزه با طاغوت را نشان دهد
..........
https://eitaa.com/azadpajooh
6.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡طرح موضوع مهجوریت پیام منشور روحانیت در حوزههای علمیه(دیدار رمضانه با رهبری۱۳۹۸)
🔹و تأکید ویژه رهبری بر این صحبت
.........
@azadpajooh
🔹حکایتی طنز به مناسبت کرونا:
"ما از همان تقارب آجال میترسیم"
نقل شده زمان آخوند خراسانی در نجف وبا آمده بود و عدهی فراوانی فوت نموده و طلاب هراسناک بودند، درسهای نجف نیز تعطیل شده بود ولی آخوند خراسانی درس خود را برقرار نگه داشته و همین مایهی قوت قلب عدهای شده بود. مرحوم آخوند مشاهده كردند عدهای هراس بسیاری از وبا دارند. لذا یك وقت قبل از شروع درس گفت:
آقایان! شما به آخرت عقیده دارید و این دنیا را ابدی نمیدانید، همچنین معتقدید که هرکسی اجل مشخصی دارد که نه دیر خواهد شد و نه زود؛ پس چرا از مرگ دیگران هراسناک شده و میترسید؟!
بله! یك مطلبی وجود دارد و آن اینكه اراده خدا فعلا بر تقارب آجال و مرگ دسته جمعی افراد تعلق گرفته است که در زمانی نزدیک به هم جمع زیادی بمیرند.
در این هنگام یك طلبه از پای منبر پا شده و میگوید: جناب استاد! ما از مرگ نمیترسیم از همان تقارب آجال میترسیم!
..............
@azadpajooh
⚡️انتشار کتاب درسنامه نقد تشیع انگلیسی
🎞با امکان تماشای مستندات تصویری برای اولین بار 🎥
........
⏯ در بالای بعضی از صفحات این کتاب کیوآرهایی قرار داده شده که با اسکن آن توسط تلفن همراه، مستندها و کلیپهای مربوط به متن آن صفحه پخش میشود. برای اسکن این کیوآورها باید نرم افزار اینتگ(intag) را در تلفن همراه نصب کرد. کلیپ معرفی کتاب نیز با اسکن بارکد آن نمایش داده می شود.
........
در بخش اول این کتاب به جریان شناسی گروههای افراطی زمینهساز تشیع انگلیسی پرداخته میشود. انجمن حجتیه، جریان شیرازی و گروههای معروف به برائتی در این بخش بررسی میشوند.
در بخش دوم نیز افکار و رفتارهای فرقهگرایانه و افراطی این جریانها نقد میشود، در بخشی از این قسمتها مستندات تصویری آن نمایش داده میشود.
این کتاب توسط انتشارات وثوق قم در 256 صفحه و با قیمت 45هزار تومان منتشر شده است.
...............
برای تهیه کتاب با 10 درصد تخفیف میتوانید مبلغ40 هزار تومان را به همراه 9 هزار تومان هزینه ارسال پستی(مجموعا49 هزار تومان) به شماره کارت زیر واریز کنید:
6037991922407097(به نام مهدی مسائلی)
سپس شماره پیگیری واریز و آدرس خویش را از طریق آیپی masaeli@ در تلگرام یا ایتا برای ما ارسال کنید.
با توجه به هزینههای بالای تولید کتاب میتوانید کمک های مردمی را نیز از طریق شماره کارت بالا برای ما ارسال کنید.
........................
نرم افزار اینتگ را از این لینک زیر دریافت کرده و بارکد کتاب را در تصویر بالا اسکن کنید:
https://cafebazaar.ir/app/ir.intag
....................
@azadpjooh