-وعدههای هواشناسیم مثل وعدههای پزشکیان پوچ و مسخرست
کو الان بارون؟ کو رفع فیلترینگ؟
اه.
خدایا
میترسیم بگیم «شکرت» چون دنیا میچرخه و میخوره تو ذوقمون.
ولی بازم میگیم «شکرت»؛ چون تو لایق ترین فردی هستی که میتونیم ازش تشکر کنیم.
-فکر کن صبح جمعه با صدای بارون و چاووشی که از گوشی بابات پخش میشه بیدار شی.
ای قدرت پاییز!
-این هوا چی میطلبه؟
بارونی و جین و بوت بپوشی بری تو وکیل آباد پیادهروی کنی بعدشم یه هاتچاکلت و کوکی بخوری برگردی خونه.
البته هواشناسی هشدار سیل داده، بعد هاتچاکلت سیل و فنا هم خوب میچسبه اعزه.
-ولی داشت یادم میشد عکاسی حالمو بهتر میکنه و یادم میندازه هنر راه نجاته اعـزّه؛
(البته نه عکاسی عروس)
از وقتی از خونه زدم بیرون هعی میگم خدایا چه بوی ملایم قهوهای میاد، چقد بوش باحاله، کی همچین عطری زده؟ نکنه هوا بو میده؟ کی رد شده که عطرش قوی مونده
پودر کاپوچینو تو کیفم چپه شده بود.
بو قهوهساز میدم.
نزدیکم نشین.
مرسی
در کیفم باز بود بارونا رِخ تو پودرا
از این غیرارادیتر نمیتونستم کاپوچینو درست کنم🤌
-علیرغم تموم اتفاقایی که افتاد و نیوفتاد،
آخرین سنگر هنوز بالشت و پتوم هست
پس میخوابم.