eitaa logo
از گناه تا توبه🇵🇸
26.8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
48 فایل
تو راشناخته‌ام یا اِله با توبه جدا شدم ز گنه بعدبارهاتوبه بگیردست مرا دستگیرِ تَواّبین😔 که نیست فاصله‌ای(ازگناه تاتوبه) مدیر کانال: @doryazgonah حمایت مالی از کانال هرمقدار تونستی 6063731061109873 مهدی باقریان کانال تبلیغاتمون @azgonahtatobeh1
مشاهده در ایتا
دانلود
همینطور که می بینین دوستان این درخواست های ثبت نام برای دقایق گذشته ست که خب خداروشکر اسقبال خوبی صورت گرفت لذا دوستانی که قصد ثبت نام دارن تردید و دودلی رو کنار بذارن و زودتر اقدام کنن چون ثبت نام رو که ببندیم دیگه ثبت نام نخواهیم داشت❌ برای خوندن شرایط دوره بزنین روی لینک زیر👇 https://eitaa.com/azgonahtatobeh/18871 اگر سوالی داشتین به ایدی زیر ارسال کنین👇 @doryazgonah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش جالب (سلبریتی هندی) به دختر محجبه... حجاب تعیین مرز است... 🗣حـــــوری مَـــهدور @azgonahtatobeh
این پیام رو ببینین👇
ایشون یکی از بانوان خوش‌ نگرشی هستن که در دوره اول رهایی از گناه شرکت کردن و حالا باورتون میشه میخوان دوباره همین دوره رو شرکت کنن و حتی هزینه رو هم پرداخت کنن؟
از گناه تا توبه🇵🇸
ایشون یکی از بانوان خوش‌ نگرشی هستن که در دوره اول رهایی از گناه شرکت کردن و حالا باورتون میشه می
توی این دوره مطالبی گیرتون میاد که شاید از هیچکس تابحال نشیدین برای همین بعضی از اعضای دوره اول ازم درخواست کردن اجازه بدین توی دوره دوم هم شرکت کنیم با اینکه تقریبا مطالب دوره دوم شبیه دوره اول هست
از گناه تا توبه🇵🇸
نظرات #دوره_رهایی_از_گناه ۵۲ سلام خداخیرتون بده بنده دعای گوی شما هستم واقعا جلسه شب قبل عالی بود،ن
نظرات ۵۳ سلام استاد گرامی واقعا جلسه دوم عالی بود من که اشکم جاری شد که سعی کنم به خاطر خود خداوند مهربون واینکه باگناه فقط به خودمون ضربه میزنیم گناه نکنم دیدم نسبت به گناه وتوبه بازترشد حقیقتا تاالان به خودخواهی به این معنایی که شمافرمودین نگاه نکرده بودم خیلی خیلی سپاسگزارم ازشما امیدوارم که عاقبت به خیر باشید🙏🙏
👈 مشکلات تمرکز و توجه 👈 انگیزه کم 👈 اضطراب اجتماعی 👈افسردگی 👈عزت نفس پایین اینها بنظرتون آثار چه گناهیه؟👇 @doryazgonah
از گناه تا توبه🇵🇸
👈 مشکلات تمرکز و توجه 👈 انگیزه کم 👈 اضطراب اجتماعی 👈افسردگی 👈عزت نفس پایین اینها بنظرتون آثار
این ها بخش کمی از آثار نگاه به فیلم های مستهجه حالا ببین میارزه عمرمون و مالمون رو صرف اینطور چیزا بکنیم؟
بازیگران اینطور فیلما رو تا خرخره غرق پول میکنن و میان کلیپ های مستهجن رو بعضا رایگان در اختیار ما قرار میدن تا ما هرچه بیشتر هوای نفسمون رو رشد بدیم و بشیم برده ی اونا
لذا هرکس دوست داره برده ی شهوت بقیه بشه بره فیلم مستهجن نگاه کنه تا بفهمه با بردگی اونا به چه بدبختی و فلاکتی میفته .
از گناه تا توبه🇵🇸
نظرات #دوره_رهایی_از_گناه ۵۳ سلام استاد گرامی واقعا جلسه دوم عالی بود من که اشکم جاری شد که سعی کنم
نظرات ۵۴ سلام عليکم بزرگوار جلسه دیشب واقعا عالی بود هیچوقت خودخواهی رو از این نظر نگاه نکرده بودم وچقدر در این سال‌ها به خودم ضرر زدم اللهم الرزقنا توبه النصوح باالقران عاقبتتون بخیر
از گناه تا توبه🇵🇸
نظرات #دوره_رهایی_از_گناه ۵۴ سلام عليکم بزرگوار جلسه دیشب واقعا عالی بود هیچوقت خودخواهی رو از این
نظرات ۵۵ سلام روزتون بخیر چقدر معنای توبه رو زیبا بیان فرمودید😍 نگاه کردن به معنای توبه از این زاویه ای که عنوان کردید حقیقتا خیلی به دلم نشست. چندین بار گوش کردم و توی ذهنم تحلیل کردم. بازگو کردن این اصول؛ نشانگر تحقیق های عمیق و طولانی هست. خدا بهتون سلامتی و عزت عنایت کنه🙏🍀 ✅ثبت نام در دوره رهایی از گناه👇 https://eitaa.com/azgonahtatobeh/18871
از گناه تا توبه🇵🇸
نظرات #دوره_رهایی_از_گناه ۵۵ سلام روزتون بخیر چقدر معنای توبه رو زیبا بیان فرمودید😍 نگاه کردن به م
نظرات ۵۶ باسلام تابه حال همچین کارگاهی ندیده بودم، دوستم بهم معرفی کردومن درباورم نمیگنجیدفکرمیکردم کارسازنیست 💢امااشتباه میکردم گناهان رو شیطان زیباجلوه میده تامارو به افول برسونه گناه زودگذر و لحظه ای که درظاهرزیباست امادرونش پر از کثیفیه و سالیان سال تاوانشو بایدپس بدی 🗯به ندای درونم گوش دادم و اولین دوره رو شنیدم، حس میکنم به خدانزدیک شدن میرزه به دورشدن ازهرگناه لذت بخشی 💢ارامش خدایی کجا،گناه کجا 🗯گناه مثل کرم پوشاننده گرونیه که جوش هاروپنهون میکنه اماشدتشوبیشتروصورت مسئله رو پاک میکنه 💢امانزدیکی به خدا از ریشه میسازدت(کسی که ماروافریده فقط ماروبلده و سرچشمه ارامش ماست ولاغیر) 🗯حتماشرکت میکنم و ب امیدحل گناهان ویارامام زمان شدن😍 خداخیرتون بده اجرتون باخدا ✅ثبت نام در دوره رهایی از گناه👇 https://eitaa.com/azgonahtatobeh/18871
از گناه تا توبه🇵🇸
نظرات #دوره_رهایی_از_گناه ۵۶ باسلام تابه حال همچین کارگاهی ندیده بودم، دوستم بهم معرفی کردومن درباو
نظرشون خیلی زیبا بود فرستادم بخونین نیازی نیست من چیزی بگم همینکه پیام اعضای دوره رهایی از گناه رو بخونین کلی محتوا داخلش هست☺️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد پسر در خون بغلتد گُم نگردد دختری... نامردا بازم از پشت زدن..... ❤️ تشییع شهید امر‌بمعروف و نهی‌از‌منکر، شهید حمیدرضا الداغی در مشهد‌ مقدس 🔸 دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ساعت ۱۵ 🔸 از مهدیه مشهد تا حرم مطهر رضوی | | @azgonahtatobeh
من ان شاءالله توی تشییع شرکت میکنم کیا امروز میان برای مراسم تشییع شهید؟👇 @doryazgonah
💠 🔹رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم: کسی که در دنیا چشم هایش را از نگاه به نامحرم پر کند، خداوند در روز قیامت چشم هایش را با میخ های آتشین پر از آتش کند تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی شود، سپس او را به برند. 📚ثواب الاعمال/ص338. @azGonahtaTobeh
1⃣ داستان واقعی / دختری که با فریب خوردن از یک پسر، اینطور بدبخت شد 🔸در رشته مترجمی زبان انگلیسی یکی از شهرستان های نزدیک تهران پذیرفته شده بودم. پدر و مادرم از این موضوع خیلی خوشحال بودند. هرچند اولین فرزندشان نبودم که به دانشگاه راه پیدا کرده بودم چون برادرم چندسال قبل وارد دانشگاه شده بود. 🔹خواهر بزرگترم بعد از گرفتن دیپلم با دوست برادرم ازدواج کرد و به همین علت ادامه تحصیل نداد. هنوز مدت زیادی از شروع ترم اول دانشگاه نگذشته بود که با دختری به نام سایه دوست شدم. 🔸سایه ترم چهارم رشته ادبیات فارسی و اهل تهران بود. او بدون هیچ ترس و لرزی با پسرها دوست می‌شد و با آنها رفت و آمد داشت. اوایل کلی مرا دست می‌انداخت و می‌گفت: باور نمی‌کنم که بچه تهران باشی. نمی‌دانم به چه علتی خیلی طول نکشید که دقیقاً اخلاق او را پیدا کردم. 🔹یک روز که به اتفاق سایه برای تفریح و به اصطلاح هواخوری به بیرون از خوابگاه رفته بودیم، اتومبیلی جلوی پای ما ترمز کرد. دو جوان نسبتاً خوش تیپ درون آن بودند. اولین باری نبود که اتو می‌زدیم. طبق روال کمی کلاس گذاشتیم و بعد هم سوار شدیم. مطابق معمول تعارفات و به قولی خالی‌بندی‌های پسرها شروع شد. 🔸یکی از آنها که کنار راننده نشسته بود و تقریباً خوش تیپ تر بود بعد از راننده، با اکراه خودش را معرفی کرد. گفت که اسمش نادر است. راننده هم که به نظر خیلی پسر پررویی می‌آمد، پرویز نام داشت. آنها خودشان را دانشجو معرفی کردند. البته بعد ها فهمیدیم که دروغ می‌گویند. آنه قبلاً در دانشگاه کار خدماتی می‌کردند و به عللی اخراج شده بودند. 🔹بر خلاف دوستی های قبلی، دوستی ما با هم خیلی طول کشید. یک روز پرویز گفت: توی خیابان گشتن خیلی خطرناک است. برویم توی خانه صحبت کنیم. نمی‌دانم چطور شد که با عصبانیت به او اعتراض کردم و گفتم: این پیشنهاد بدی است. 🔸پرویز از جواب تندی که به او دادم خوشش آمد و کلی تعریف و تمجید کرد و گفت: چه دختر نجیبی هستی، فکر نمی‌کردم قبول کنی. 🔹دقیقاً بعد از این جریان بود پرویز پیشنهاد به من ازدواج داد. باورم نمی‌شد موضوع اینقدر جدی شود. در واقع من آن دختری نبودم که او فکر می‌کرد. چندبار خواستم واقعیت را بگویم، اما دوستم سایه مانع شد و گفت: فکر می‌کنی خودش خیلی پسر پاکی است برای خوندن ادامه داستان بیاین کانال👇 @azgonahtatobeh ادامه دارد....
از گناه تا توبه🇵🇸
#فریب 1⃣ داستان واقعی / دختری که با فریب خوردن از یک پسر، اینطور بدبخت شد 🔸در رشته مترجمی زبان ا
2⃣ 🔸پرویز موضوع را با خانواده اش که در همان شهر بودند در میان گذاشت اما والدینش به شدت مخالفت کردند. پرویز هم شدیداً اصرار داشت که حتماً باید این کار صورت پذیرد و به همین خاطر خودش با والدینم تماس گرفت و از من خواستگاری کرد. پدرم خیلی محترمانه با او برخورد کرد و گفت: حتماً باید به نظر والدینت توجه کنی. 🔹اما پرویز اصرار می‌ورزید و پدرم مجبور شد با پدر پرویز تماس بگیرد و در این خصوص با او صحبت کند. پدر پرویز به پدرم گفته بود که پسرم به شما دروغ گفته است و دانشجو نیست و کار درست و حسابی هم ندارد. من هم هیچ کمکی نمی‌توانم به او بکنم. بعد از این تماس بود که پدرم هم مخالفت خود را اعلام کرد، اما من در این مدت مخصوصاً از وقتی که بحث خواستگاری جدی شده بود، روابطم را با پرویز خیلی صمیمی شده بود و به همین جهت خودم را همسر او می‌دانستم و حالا دیگر نمی‌توانستم از نیمه راه برگردم. به همین خاطر سعی کردم به هر شکلی که شده این ازدواج سر بگیرد. 🔸 خواهرم تا حدودی متوجه مشکلم شد و به همین خاطر در صدد برآمد پدرم را راضی کند. پدرم وقتی در جریان قرار گفت، به قدری ناراحت شد که یک دفعه انگار سالها پیر شد و به ناچار پذیرفت. پدر پرویز همچنان مخالف بود اما پرویز توجهی نکرد و علی رغم مخالفت شدید والدینش مراسم عروسی را برگزار کرد. در تهران خانه ای اجاره کردیم. پدرم قبول کرد تا مدت مشخصی به ما کمک مالی بکند، مشروط بر اینکه بعد از شروع به کار پرویز طلب او را پرداخت کنیم. 🔹 به خاطر درگیری پرویز با والدینش دیگر نتوانستیم در آن شهرستان ادامه تحصیل دهم و ترک تحصیل کردم. مدتی از شروع زندگی مشترکمان می‌گذشت اما پرویز همچنان بیکار بود. والدینم دائم مرا سرزنش می‌کردند. مجبور شدم در یک آموزگاه زبان کاری پیدا کنم تا حداقل من سر کار بروم وبا گذشت زمان، شوهرم نیز مشغول به کار شود. برای خوندن ادامه داستان بیاین کانال👇 @azgonahtatobeh ادامه دارد....