هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
🌹مرادقلی🌹:
.
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین
#رضا_دین_پرور ✍
بر در میخانه ات تا قفل هجران می خورد
این جگر از دوریت خونِ دو چندان می خورد
برگ من خشک است، اما ریشه ام خشکیده نیست
باز دست باغبان بر خاک گلدان می خورد
بر دلم افتاده که آلوده ها را می خری
چونکه بر چشمان خشکم آب باران می خورد
می شناسم من ترا، حتی اگر طغیان کنم...
آخرش عفوت به امواج گناهان می خورد
پشت در معطل شدم تا آنکه فهمیدم خدا
راه تو بر خانهء شب زنده داران می خورد
من که گفتم می زنی اما بغل کردی مرا
گفتی این چهره به یک عبد پشیمان می خورد
قیل و قالم را نبین! دق می کنم طردم کنی
طفل اگر بی کس شود از این و از آن می خورد
من لباسی پاره ام که بوی یوسف می دهم
ریشهء پیراهن یوسف به کنعان می خورد
هیچ موقع، من دلم شور جدایی را نزد
غصه ام را چون خودِ شاه خراسان می خورد
کربلا که هست دنیا می شود مثل بهشت
کربلا که نیست این عالم به زندان می خورد
خوش بحال هر که شد در روضه ها مست حسین
خوش بحال هر که دور سفره اش نان می خورد
بین خورجین سر زده آمد سری بین تنور
پس کجای این سر زخمی به مهمان می خورد
موی او آتش گرفت و دید زهرا مادرش
هُرم آتش روی آن لبهای عطشان می خورد
#شب_یازدهم
#تنور_خولی
#ماه_رمضان
🔴حال استاد فاطمینیا خوب نیست!
🔻 تصویری از استاد فاطمی نیا در بیمارستان
🔹 استاد فاطمى نيا در شرايط سخت با هوشيارى پايين در بيمارستان بسترى هستند.
🔹 فرزند ايشان مى گفتند كه در هنگام انتقال به بيمارستان در حالى كه هوشيار بودند، اظهار داشتند كه به دوستان بگوييد براى من متوسل به حضرت على اصغر سلام الله علیه شوند.
@shoormahshar
16.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ا ﷽ ا
🎞روضه باب الحوائج حضرت علی اصغر (ع)، آیت الله فاطمی نیا
فرزند ايشان نقل می کند در هنگام انتقال به بيمارستان در حالى كه هوشيار بودند ، گفتند :
به دوستان بگوييد براى من متوسل به #حضرت_علی_اصغر ع شوند.
.
این چند دقیقه #روضه_حضرت_علی_اصغر (ع) را با حال توجه ببینید و برای شفای این استاد اخلاق دعا حمد شفا بخوانید.
🔸نشر حداکثری
@shoormahshar
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات
تقسیم کن یک بار دیگر آنچه داری را
در سجدۀ خود شور این آیینهکاری را
یک بار دیگر با همان دلواپسی بگذار
بین یتیمان محمد دست یاری را
@hosenih
بر خانۀ تو اولین بار آسمان بارید
لبخندهای اولین صبح بهاری را
از بخششت با ما نصیبی هست بیپایان
من دیدهام لطفی که اندک میشماری را
چیزی ندارم پیشکش، الا که با اخلاص،
پای غم زهرا بریزم اشک جاری را
با روضهای که دوست داری، بین ابیاتم،
روشن کن امشب آتش این سوگواری را
تنها فقط بین شما رسم است خیلی زود
مادر به دختر میسپارد خانهداری را
@hosenih
زینب به مادر رفته یعنی خوب میفهمد
درد یتیمی را، غمِ این زخم کاری را
پس آستین را بُرد پیش چشم آن دختر
شاید نبیند چوب را، لبهای قاری را
شاعر: #سیدابوالفضل_مبارز
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_وفات
راحت بخواب مادرِ زهرا کفن که هست
شمعی اگر که نیست ولی اشکِ من که هست
قسمت نشد عروسیِ زهرا برای تو
حالا پس از تو قسمتِ ما سوختن که هست
@hosenih
لالایی تو نیست بجایش یتیم وار
تا صبح آهِ دخترکی دلشکن که هست
گیرم کسی کنار مزارت نایستد
حداقل برای من اینجا وطن که هست
بعد از من و تو غربتِ این خانه دیدنی است
از این به بعد روضهی این پنج تن که هست
خیلی برای فاطمه دلشوره داشتی
راحت بخواب بعدِ تو با او حسن که هست
یک روز میرسد که ببینیم کربلا
بالای نیزه یک سرِ دور از بدن که هست
هرکس که آمده است به دنبال غارت است
دلخوش مکن به اینکه تنش پیرهن که هست
چیزی نمانده است برای سوارها
چیزی نمانده است ولی تاختن که هست
@hosenih
میخواست ساربان برود دست پُر ، حسین
با دست اشاره کرد عقیق یمن که هست
دیگر رُباب هم پی طفلش نمیدود
تا بِین راه حرمله ی بد دهن که هست....
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
#تنور_خولی
بر در میخانه ات تا قفل هجران می خورد
این جگر از دوریت خونِ دو چندان می خورد
برگ من خشک است، اما ریشه ام خشکیده نیست
باز دست باغبان بر خاک گلدان می خورد
@hosenih
بر دلم افتاده که آلوده ها را می خری
چونکه بر چشمان خشکم آب باران می خورد
می شناسم من ترا، حتی اگر طغیان کنم...
آخرش عفوت به امواج گناهان می خورد
پشت در معطل شدم تا آنکه فهمیدم خدا
راه تو بر خانهء شب زنده داران می خورد
من که گفتم می زنی اما بغل کردی مرا
گفتی این چهره به یک عبد پشیمان می خورد
قیل و قالم را نبین! دق می کنم طردم کنی
طفل اگر بی کس شود از این و از آن می خورد
من لباسی پاره ام که بوی یوسف می دهم
ریشهء پیراهن یوسف به کنعان می خورد
هیچ موقع، من دلم شور جدایی را نزد
غصه ام را چون خودِ شاه خراسان می خورد
کربلا که هست دنیا می شود مثل بهشت
کربلا که نیست این عالم به زندان می خورد
خوش بحال هر که شد در روضه ها مست حسین
خوش بحال هر که دور سفره اش نان می خورد
**
@hosenih
بین خورجین سر زده آمد سری بین تنور
پس کجای این سر زخمی به مهمان می خورد
موی او آتش گرفت و دید زهرا مادرش
هُرم آتش روی آن لبهای عطشان می خورد
شاعر: #رضا_دین_پرور
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا ور #ماه_مبارک_رمضان
#یاد_مرگ
فصل شكفتن شده است و بار ندارم
پيش ترازوى تو عيار ندارم
ابري ام و چشم اشكبار ندارم
هيچ شباهت به روزه دار ندارم
روزه خود را تباه می کنم ای وای
یکسره من اشتباه می کنم ای وای
در رمضان هم گناه می کنم ای وای
شرم ز مهمانی نگار ندارم
@hosenih
روزه نبودند چشم و گوش و زبانم
روزه نبودند فکر و قلب و گمانم
این دل هر جایی است قاتل جانم
بر دل هر جایی ام مهار ندارم
در دل من كه سزاش هست مجازات
ميل گناه است بيشتر ز مناجات
ياد خدا نيست دلم اغلب اوقات
با تو دگر نیمه شب قرار ندارم
آينه قلب من غبار گرفته
دور مرا تنگى حصار گرفته
پای مرا بین راه خار گرفته
در ره تو گام استوار ندارم
تا بسوی معصیت شدم متمایل
خواب گرفته مرا زمان نوافل
جای دعا رفته ام به مجلس باطل
من جلوى نفسم اختيار ندارم
فرصتم از دست رفته است ببخشید
توبه من باز هم شکست ببخشید
جرم مرا هرچه بود و هست ببخشید
گرچه به درگاهت اعتبار ندارم
گرچه بدم داشتم ولای علی را
پیش کشیدم دوباره پای علی را
جان علی کن نظر گدای علی را
غیر ولایش من افتخار ندارم
مرغ دلم سمت آسمان نجف رفت
دل زکفم لحظه اذان نجف رفت
در بغل شاه مهربان نجف رفت
نزد علی غم به روزگار ندارم
@hosenih
مطمئنم وقت مرگ نور خدا هست
حضرت زهرا کنار بستر ما هست
چونکه به ما گفته اند امام رضا هست
وحشتی از قبر و احتضار ندارم
نوکر خود را حسین وا نگذارد
سینه زنش را به حشر جا نگذارد
بر دل ما داغ کربلا نگذارد
جز حرمش بر دلم قرار ندارم
شاعر: #محمدجواد_پرچمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
گناه های مرا دیدی و عتاب نکردی
عذاب بود سزایم ولی عذاب نکردی
به سینه ام چقدر دست رد زدند خلائق
فقط تو از من آواره اجتناب نکردی
همیشه با عجله آمدی زمان اجابت
برای قهر ولی ذره ای شتاب نکردی
@hosenih
نخواستی که دل سائلی شکسته بماند
هر آنکه بود خریدی و انتخاب نکردی
هزار بار مرا خواندی و جواب ندادم
صبور بودی و این بنده را جواب نکردی
فدای معرفتت هرچه هم خراب نمودم
به پیش حیدر و زهرا مرا خراب نکردی
مرا که سوختم از دوری نجف دو سه سالی
چه شد که زائر صحن ابوتراب نکردی؟!
فقط بهای همین اشک در عزای حسین است
اگر به حشر گناه مرا حساب نکردی
**
آهای شمر حرامی که رفته ای ته گودال
نظر به رحمت انوار آفتاب نکردی؟!
@hosenih
تمام شد دگر از سینه ی حسین جدا شو
مگر محاسن او را به خون خضاب نکردی؟!
هرآنچه ناله زد از اوج تشنگی جگرم سوخت
توجهی به نگاهش به سوی آب نکردی
تمام کرب و بلا از نوای فاطمه پُر شد
چگونه شد که حیایی از آن جناب نکردی؟!
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسن__ع__میلاد
ادب كنـيم و به خيرُ الوَرا سلام كنيم
پس از نبي به شه لافتيٰ سلام كنيم
بيا به حضـرت خيرُالنّسا سلام كنيم
به ماهِ نيمه ي ماهِ خُـدا سلام كنيم
سلام حضرت دلبر، سلام قرص قـمر
سـلام عُصاره ي نـابِ مُحمّد و حيدر
سلام اي ثـمـرِ كوثـرِ خُـداي علي
سـلام اي جَـلَـواتِ خـدانماي علي
سلام ، پاسخِ شيـرينِ ربّـناي علي
تو آمدي به زمين تا كه پا به پاي علي
به دادِ اين همه بيچاره ي گدا برسي
شبيه يك پـدر مهـربان به ما برسي
چه قدر فاطمه خوشحال شد از آمدنت
مدينه ي كعبه ي آمال شد از آمدنت
دعا چه قدْر سبكـبال شـد از آمدنـت
سپيدْبخت و خوش اقبال شد از آمدنت
پُر از تب تو و مستيِ بي حساب شديم
نه اربعين، شب نيمه ، شرابِ ناب شديم
خوش آمدي به زمين،با دَمِ پيمبري ات
خوش آمدي به زمين،با وقارِ مادري ات
خوش آمدي به زمين،با شُكوه حيدري ات
شبِ ظُـهور تو ، ماييم و ذرّه پروري ات
نشسته ايم همه با تو هم سُخـن هستيم
دم سحر شـده و مستِ ياحسن هستيم
چه قدر طعم لب سُرخ تو چشيدني است
چه قدر نازِ مليحانه ات كشيدني است
جمال ماه تو اي حُسن محض ديدني است
به نقد جان گران عشق تو خريدني است
سُخن به وصف تو هرگز به انتها نرسـد
به حُسنِ خُلق و وفا كس به يار ما نرسد
چه قدر در رمضان،گفتن از تو مي چسبد
چه قدر وقت اذان ، گفتن از تو مي چسبد
چه قدر با هيجان گفتن از تو مي چسبد
و در قُصـورِ جنان، گفتن از تو مي چسبد
چرا كه گفته نـبي : سيّـد الشّـبابي تو
كه چـشـمْ روشنيِ مُـوْقفِ حسابي تو
از آفتابِ جهـانْ تاب ، آفتاب تري
تو از تمـام قبيله ، نـبي مآب تري
تو صاحب كرم و لطف بي حساب تري
تو از همه ، به جلالت ابوتراب تري
اگر تو جلوه كُني آن چنان كه مي بايد
خـروش يا حَسن از هر كنـاره مي آيد
تـبسّم تو ، تمـنّاي هر چه آيينه سـت
تويي طبيبِ دل هر كسي كه غمگين است
صـداي گـرم تو تسكين دردِ سنگين است
فداي لهجه ي قرآني ات كه شيرين است
عجيب نيست كه در كوچه راه بندان است
حسن نشسته و مشغول ختم قرآن است
طلب كنم ز خُدا رزقِ خود به نامِ حَسن
كه سُفره ي دوجهان است بارِ عامِ حسن
چرا به سجده نيفتم به احترامِ حسن ؟
حسن امام من است و منم غلامِِ حَسن
كريم آل مُحمّد ، به روز رسـتـاخيز
به جُز ولاي توأم نيست هيچ دستاويز
خيال مي كنم امشب كه او حـرم دارد
مُضيف دارد و صحن و ضريح هم دارد
در آسـتانه ي خـود ، خـادم عَجَـم دارد
كنار نـام حُـسـين ، اسمِ او عَـلَم دارد
خيال مي كنم امشب مدينه آزاد است
بقيع چون حرم شاه طوس ، آباد است
محمد قاسمی
امام حسن (ع)
میلاد
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#امام_حسن__ع__میلاد
شعر و غزل برای تو گفتن عنایت است
از بس که لطف حضرتتان بی نهایت است
اینجا سیاه کردن دفتر عبادت است
اصلاً به افتخار تو ماه ضیافت است
ابر کرم ببار که هنگام رحمت است
از گوشه های لعل لبت می چکد عسل
دیوانه تو بوده و هستیم از ازل
آقا بگیر دست مرا نیز لااقل
ای قهرمان عرصه پیکار در جمل
وقتی قیام می کنی اصلاً قیامت است
خاکی تر از تمامی شاهان عالمی
زیباترین سروده دیوان عالمی
در امتداد دست تو چشمان عالمی
قربان خال هاشمیت جان عالمی
آن نقطه ای که نقطه آغاز خلقت است
ای سفره دار شهر نبی ای بزرگوار
ای توده های ابر کرم! بر زمین ببار
وا می کنم به نام تو لبهای روزه دار
هرگز نمی روم به خداوند زیر بار
باور نمی کنم که مزار تو خلوت است
تا می وزید بوی شما در فضای شهر
می آمدند مردمی از جای جای شهر
در ازدحام، کوچه و پس کوچه های شهر
تا بنگرند جلوه یوسف نمای شهر
یعنی نگاه کردن رویت عبادت است
بر سفره هاست روزی و ماهانه هایتان
گرمی گرفت خانه پروانه هایتان
دیوانه ایم و عاشق دردانه هایتان
سنگین شده ز پستی ما شانه هایتان
این عبد رو سیاه چه اسباب زحمت است
با قاتلت چگونه به یک خانه زیستی
زخم زبان شنیدی و هر شب گریستی
باید که پای درد صبوری بایستی
یا للعجب! کریم مدینه! تو کیستی؟
درد تو درد بی کسی و درد غربت است
دشنام ها شنیده ولی خنده می کنی
دشنام داده را تو چه شرمنده می کنی
هر کیش را به دین خودت بنده می کنی
تو خاطرات فاطمه را زنده می کنی
یک گوشه نگاه تو ما را کفایت است
در بین بچه ها ز همه مادری تری
یعنی تو از تمامیشان کوثری تری
با این عبای سبز، تو پیغمبری تری
پایش بیفتد از همه شان حیدری تری
شمشیر هم به دست تو تمثال غیرت است
کم کم به روضه پای مرا می کشی خودت
شمع مذاب در وسط آتشی خودت
پس طعم درد فاطمه را می چشی خودت
در این مسیر روضه مرا می کشی خودت
در روضه ات هلاک شدن هم شهادت است
شاعر : امیر حسین الفت
امام حسن (ع)
میلاد
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
#احسان_نرگسی
▶️
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند
امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند
هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند
با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند
چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده
استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده
ماه علی از راه می آید وقارش را ببین
آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین
در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین
در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین
بر خاک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند
از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند
روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش
بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش
نورعلی نور است بی شک خشت خشت خانه اش
شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش
آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد
امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد
آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش
یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش
دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش
آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش
هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست
جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست
خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است
مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است
هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است
او جای خود دارد... غلامش هم شفیع محشر است
وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند
بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند
آب وضوی او جهنم را گلستان می کند
شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند
نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند
ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند
اصلا حواسم نیس...ایوانی ندارد مجتبی
شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#میلاد امام #حسن #مجتبی ع
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
برخیز تا که روی به سوی خدا کنیم
با توبه اعتراف به جرم و خطا کنیم
بهر نجات جامعه وآنگه دعا کنیم
شاید که عقده های فروبسته وا کنیم
امشب که شام نیمه ماه مبارک است
از حق نصیب اهل دعا را تبارک است
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
امشب کمال حسن خدا جلوه گر شده است
کانون وحی مهبط روح بشر شده است
افزون به خاندان نبی یک پسر شده است
زهرا شده است مادر و حیدر پدر شده است
با صوت احسن احسن و بانگ حسن حسن
زأُم الحسن گرفته حسن را ابوالحسن
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
نور خدا ز بیت پیمبر بر آمده
بوی خدا ز گلشن حیدر بر آمده
طوبی کنار چشمه کوثر برآمده
یعنی حسن به دامن مادر بر آمده
بر این خجسته مادر و نوزادش آفرین
زین طفل ناز و حسن خدادادش آفرین
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
خورشید برج عصمت بدر تمام زاد
کفو امام و دخت پیمبر امام زاد
باب الکرم ز خانه باب الکرام زاد
روح صلات نیمه ماه صیام زاد
دست خدا چو پرده گرفت از جمال حُسن
مشهور از جمال حسن شد کمال حسن
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم