ا ﷽ ا
🔸جهت حفظ امانت
آدرس کانالهای منبع ،زیر اشعار موجود است.
تکثیر عشق 💚 👈
@shoormahshar
@yaraliagham
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5791992002585300315.mp3
819.3K
🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ.. 🔸
بنداول👇
عجب دلارو میبره کربلا کربلا
از همه عالمین سره کربلا کربلا
ولی خدایی محشره کربلا کربلا
مقصد اول آخره کربلا کربلا
کربلا رویای شیرینم
کربلا ای عشق دیرینم
کربلا ذکر تو تسکینم
کربلا کربلا کربلا غمگینم
عجب صفایی داره قدم زدن توی حرم
حس میکنم تو روضه ها،همش میاد بوی حرم
ای جان ابی عبدالله....
بند دوم 👇
تموم افتخارمه کربلا کربلا
تا به ابد شعارمه کربلا کربلا
قرار قلب زارمه کربلا کربلا
خوشی روزگارمه کربلا کربلا
کربلا منتظر میمونم
کربلا تا ابد میخونم
کربلا پای تو مجنونم
کربلا کربلا کربلا دلخونم
دلم میگیره آقا به یاد گنبد طلات
بدجوری دلتنگم برا سینه زدن با زائرات
ای جان ابی عبدالله......
پیمان امجدی (عبدالحیدر)
#سبک_مداحی_امام_حسین علیه السلام
#شور_واحد (شلاقی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5792019288512532120.mp3
903.7K
🔸 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ.. 🔸
حی علی البکا حی علی العزا
محزون تو شدیم ای شاه کربلا
دوباره با غم شما به سینه میزنیم همه
اگه براتو جون بدیم خدا میدونه که کمه
محرم تو
برا ما بال پروازه
واسه نوکر یه آغازه
درای مغفرت بازه
کرب و بلا
احمدرضا اسماعیل نژاد
#پیش_زمینه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
4_5792019288512532127.mp3
1.51M
بند اول👇
آتیش گرفته دل توی سینه
آه ای مدینه آه ای مدینه
از غصه ی تو دلها حزینه
آه ای مدینه آه ای مدینه
رو قبر آقام گرد و غباره
گنبد نداره گنبد نداره
بارون اشکم، داره می باره
دل بی قراره دل بی قراره
داری، به سینه غمها
دیدی، تو اشک مولا
با ما ، بگو مدینه
پس کو، مزار زهرا
وای ، تو دیدی مادر ، وای رو خاکا افتاد
وای ، زمین خورد حیدر ، وای تا زهرا افتاد
وای بسوزی دنیا
بند دوم👇
ذکر رو لبهام امن یجیبه
آقام غریبه آقام غریبه
باز توی سینه دل نوحه خونه
اشکام روونه اشکام روونه
هستم ، گدای صادق
جونم ، فدای صادق
مهدی ، گرفته امشب
تنها، عزای صادق
وای ، غریب و تنها ، وای ، عزیز زهرا
وای ، به زهر کینه، وای ، فدا شد آقا
بند دوم👇
آتیش و بیت ، زهرا دوباره
دل بی قراره دل بی قراره
این روضه واسم خیلی مهمه
شیخ الائمه شیخ الائمه
آتیش، کشید زبونه
بودی ، تو بین خونه
بازم ، یادِ کربلا
اشکِ ، تو روضه خونه
آه ، خدا میدونه ، آه دلم می سوزه
آه ، دارم می بینم آه ،حرم می سوزه
وای غریب ای آقام
بند سوم👇
بستند دو دست، مشکل گشارو
بردن شمارو بردن شمارو
پای برهنه، بردن شبونه
آه ای زمونه آه ای زمونه
داری ، غمای بسیار
دیدی، تو خیلی آزار
صد شکر ، نبودن آقا
مردم ، تو کوچه بازار
وای پاهای زخمی وای ، نفس بریده
وای ، ببین این روضه، وای، کجا کشیده
طفل سه ساله ، رو خار صحرا
افتاده از پا افتاده از پا
سیلی زجر و ، مُشت و لگدها
آه و واویلا....
حسین رحمانی
#شهادت_امام_صادق علیه السلام
#زمینه
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
به پیش اهل وعیال توپيكرت میسوخت
میان آتش در موی اطهرت میسوخت
تورابه کوچه کشیدند قبول حرفی نیست
ولی به پای غم وغصه همسرت میسوخت
شکسته میروی ازچه.بگوعبایت کو
میان کوچه گمانم که پیکرت میسوخت
تورابه نیمه ی شب درمیان کوچه زدند
بپای غربت این کوچه مادرت میسوخت
نشدتوسط سر نیزه جا به جاتن تو
نشددگربخداغارته پیراهن تو
برای بستن دستت طناب اوردند
تورابه مجلس غم با عذاب اوردند
سه مرتبه بخدااوكشيدشمشيرش
ولي به لطف پیمبرجواب آوردند
تورفتی وشده ازکرده اش پیشمان او
ولی زبعدتوآقا شراب اوردند؟
چوآمدی به درخانه.اهل وعیال
برای خستگی ات ظرف اب اوردند
تمام خاطره کوچه ها تدایی شد
به یاده مادر خسته.دلم هوایی شد
به یاده کوچه وزهرا وآن گذر بودم
بیاده سیلی وزهرا و آن خطر بودم
بیاده حنجره وزخم وآن اثربودم
بیاده نعل ثم اسب ده نفر بودم
تنی به روی زمین درمیان گودال است
بیادزینب وجسم بدون سر بودم
نخورده ام دگر ازکوچه ی یهودی سنگ
بیادسنگ یهودی هرگذر بودم
رسد..شوم من ازاین مردم مدینه رها
که پاره پاره جگر گشته ام ز زهرجفا
🔸شاعر:
#آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
شبیه غنچه ی زخمی شده پرش افتاد
کبوتری وسط آشیان سرش اُفتاد
کشیده دشمن ملعون تنش به نامردی
میان خانه عبایِ مطهرش اُفتاد
شب است و کوچۀ باریک و سنگهایِ زمین
مواظب است نیافتد که آخرش اُفتاد
نهاده اوسره دیوار شانه هایش را
اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد
زخانه تاسره آن کوچه هی ،زمین میخورد
چه کرده ابن ربیع تاکه پیکرش اُفتاد
مسیرخانه به کوچه چقد دلگیر است
که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد
رسید دروسط کوچه بر زمین غلطید
میان خانه گمانم که همسرش اُفتاد
کسی ندیده تن پیرمرد رابکشند
که تِکه تکه ی شرم در برابرش اُفتاد
گِریست دامنش از پاره ی غمش پُر شد
به یادِ خاطره ی گریه آورش اُفتاد
تمامِ زندگیش پُر ز روضه های در است
چنانکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد
شکسته شد در خانه زپای نامردان
میان دربه خدایاده مادرش اُفتاد
تمام خاطره ها ی مدینه شد زنده
که اشک دیده ی او بود دربرش افتاد
__
گرفت کاسه یِ آبی حسین میگوید
دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد
چنان شده ،اثر بوسه از گلو نگذاشت
که شمر از نَفَس افتاد،خنجرش اُفتاد
بریده او زقفا با دوازده ضربه
درون پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد
بیادقتلگه وشمروآن سر وخنجر
در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد
شاعر: آرمین غلامی(مجنون )
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام
حلقه اشک چو در چشم ترم می پیچد
ناله ی بی کسی ام بین حرم می پیچد
جای اصحاب که در خواب تغافل هستند
مثل گرداب بلا دور و برم می پیچد
با وجودی که شبانه کتکم زد دشمن
در همه شهر مدینه خبرم می پیچد
این یهودی چه وقیهانه به دور دستم
ریسمان بین قنوت سحرم می پیچد
دشمنم مثل علی پارچه عمامه
دور گردن عوض دور سرم می پیچد
تا ز درگاهیِ خانه گذرم می افتد
بی هوا درد میان جگرم می پیچد
مسئله باز برایم شده در کوچه چرا
گوشه چادرو پا هر دو به هم می پیچد
بعد از آن ضربه سنگین عدو چون مادر
همه عالم بخدا دور سرم می پیچد
گیرد او موی سرم در نگهِ اهل حرم
صحنه کرببلا در نظرم می پیچد
#قاسم_نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_صادق
مزنیدم مبریدم ندهید آزارم
بگذارید عمامه به سرم بگذارم
قبل از آنیکه مرا در بر منصور برید
بگذارید حرم را به کسی بسپارم
پیرمردم پی مرکب ندوانید مرا
نه مرا پای دویدن نه عصایی دارم
بگذار ابن ربیع تا نفسی تازه کنم
بس کن اینقدر نکش بر روی سنگ و خارم
تازیانه بزن اما لب خود باز مکن
نام زهرا مبر اینقدر مده آزارم
به زمین میخورم و ذکر لبم یازهراست
یاد افتادن او بین در و دیوارم
سوخت در شعله در خانه ام و شکر خدا
که نیفتاد در سوخته روی یارم
پیش چشم پسرش مادر ما را می زد
از مغیره به خدا تا به ابد بیزارم
✍عبدالحسین میرزایی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شهادت_امام_صادق_علیه_السلام
دربين ازدحام...كس ياريم نكرد
حتي به يك سلام....كس ياريم نكرد
يك لشكر ازدحام آورده سوي من
حتي به يك کلام ... كس ياريم نكرد
درشعله ور شد و آتش زبانه زد
درفعل این حرام ... كس ياريم نكرد
پای برهنه در کوچه مراکشید
مرده است احترام ... كس ياريم نكرد
درکوچه میکشید دشمن مرابه زور
آنجابه انتقام ... كس ياريم نكرد
شمشیرها همه سویم نشانه بود
زین کارنا تمام... كس ياريم نكرد
جز اهل خانه واهل وعیال من
دریاری امام؟ ... كس ياريم نكرد
پیراهن مرا درکوچه میکشید
در بین ازدحام... كس ياريم نكرد
آمد سه مرتبه.شمشیربرسرم
زین امرناتمام.... كس ياريم نكرد
غیرازتویا رسول .درزیرتیغ ها
غیرازتویک کلام ... كس ياريم نكرد
ازبهرکشتنم.یک لشکرآمده
درمجلس عوام ...کس یاریم نکرد
آخر ز زهر کین.برپاشده چنین
خون علی الدوام ... كس ياريم نكرد
درکنج خانه ای .بسترفراهم است
دارم چنین پیام ... كس ياريم نكرد
یادی ز زینب و راس به نی کنم
گفتابه شهر شام ... كس ياريم نكرد
سر روی نیزه وزینب چنین بگفت
از سنگ پشت بام ...كس ياريم نكرد
گفتی که دختران.ناموس حیدرند
در مجلس حرام ... كس ياريم نكرد
تو روی نیزه وزینب اسیرتوست
از کوفه تا به شام ... كس ياريم نكرد
سنگ جفانشست بر روی صورتت
از سنگ پشت بام ... كس ياريم نكرد
تازه شروع شده.ذکرمصیبتت
شعرم نشد تمام ... كس ياريم نكرد
✍آرمین غلامی(مجنون)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام
اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم
میان موج مصیبات مبتلا بودم
همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است
به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم
کنار منبر من مکتب جدید زدند
در آن غبار زمان چشمۀ هدی بودم
حیققت همه قرآن میان قلب من است
منم که بر همۀ خلق رهنما بودم
شبی که از همه سو ریختند در خانه
فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم
قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم
سحر که غرق مناجات با خدا بودم
در آستانۀ در صورتم به جایی خورد
اسیر ضربۀ سیلیِ بی هوا بودم
میان کوچۀ باریک گیر افتادم
شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم
همین که شعلۀ آتش به دامنم افتاد
نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم
اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی
به یاد شام غریبان کربلا بودم
سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد
به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم
کمی ز روضۀ گودال بر سرم آمد
به گیسوان پریشان چو در نوا بودم
نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما
به یاد قاری بالای نیزه ها بودم
#قاسم_نعمتی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#امام_صادق #مرثیه_امام_صادق
کاش خاموش کُنَد اشک،مُصلایش را
کاش گیرند کمی زیرِ بغلهایش را
به زمین خورده و خاکی است ردایش رویش
کاش می شد بِتِکاننَد سَر و پایَش را
به زمین خورد،زمین خورد،زمین خورد مُدام
ولی از دست ندادند تماشایش را
درِ آتش زده کَم بود بیاُفتد ای کاش
بِبَرد از دَمِ در دخترِ نوپایَش را
کوچه سنگی است ، سرش درد گرفته نامرد
بی هوا هول نده ، سنگ است...ببین جایش را
او خودش خواسته تا روضه ی مادر گیرد
جُراتِ خویش نبینید مُدارایش را
او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار
زنده کردید دوباره غمِ غمهایش را
قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد می زد
می زند تا شکند بازویِ زهرایش را
دست بگذاشت به زانو نفسش تند شده
عمه ی کوچک خود دید و نفس هایش را
خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب
کاش می شد که نبیند لبِ بابایش را
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
_______________________
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
⚜سه بند زمینه ی جدید امام صادق ع:
بند اول:
نکِشیدش
برده این دویدنا توونشو
بریده نفس زدن امونشو
گردوخاکی کردید آسمونشو
طناب و وا کنید
نداره طاقت اسارتو
عمامه شو بدید
تمومش کنید این حسادتو
پُر از زخمه چجور
تحمل کنه این جسارتو
غریب آقام امامِ صادق
بند دوم:
دود و آتیش
دوباره یاد مدینه و مادر
دوباره سرخیه مسمار و در
دوباره یاد غریبیه حیدر
میگه وای مادر
زمین که میخوره تو کوچه ها
میخونه روضه
یادش میاد چهل تا بی حیا
لگد شد مادر
با محسنش به زیر دست و پا
غریب آقام امامِ صادق
بند سوم:
لب تشنه
میگه از نیزه ها و شمشیرا
میخونه یاد غم عاشورا
غارت خیمه ها و معجرها
می بینه خواهرش
برادر و که تو گوداله
بالا سر حسین
داره می بینه که جنجاله
به زیر دست و پا
عزیز فاطمه بی حاله
غریب ارباب حسینِ مظلوم
شعروسبک:
#علی_علی_بیگی