💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_عسکری__ع__نوحه
تسليت اي حجت ثاني عشريابن الحسن
زود بود از بهر تو داغ پدر يابن الحسن
قلب بابت ازشرار زهر دشمن آب شد
سوخت جسم و جانش از پا تا بسريابن الحسن
زود گرد بي کسي بر ماه رخسارت نشست
زود کردي جامه ماتم به بر يابن الحسن
قرنها چشم تو گريان است بر جدت حسين
لحظه لحظه ريختي اشک بصر يابن الحسن
طفل بودي پيش چشمت چشم بابا بسته شد
تو نگه کردي و او زد بال و پر يابن الحسن
مخفي از چشم همه چشم تو بر بابا گريست
سوختي همچون شمع سوزان يابن الحسن
قرنها فرياد زهرا مادرت آيد بگوش
از مدينه بين آن ديوار و در يابن الحسن
يوسف زهرا بيا با ما بگو آخر چرا
تربت زهراست مخفي از نظر يابن الحسن
امام عسکری (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_عسکری__ع__نوحه
مهدی بیا از سوزسم،جونی نمونده بر من
می لرزه اعضای تنم، با من چه کرده دشمن
بیا به وقت مرگ بگیر ، سرم به روی دامن
بیا که دیگه...........مرگم رسیده
پناه تو داره میره ،ای نور دیده
غریب هادی........ گرفته سامون
امام عسکری رها شده ز زندون
غریب هادی....
یا
مظلوم زهرا...
&&&&&&&&&
شیش سالهٔ غریب من،عمرم اگه سراومد
گرچه ز سم معتمد ،عطش سراغم اومد
با نیزه و عصا کسی ، به مقتلم نیومد
جدم حسین و............عصر جسارت
هرکی باهرچی دستشه اومد زیارت
غریب هادی..........گرفته سامون
امام عسکری رها ، شده ز زندون
غریب هادی.....
&&&&&&&&&
گرچه تو سنّ کودکی،گشتی یتیم وتنها
کسی تو رو کتک نزد ، کنار جسم بابا
جواب ناله هات نشد،هلهله های اعدا
کنار بی سر..................از روی کینه
سیلی زده دشمن به صورت سکینه
می گفت سکینه ....پاشو باباجون
ببین به عمه میزنند دلم شده خون
مظلوم حسین جان....
غریب هادی........گرفته سامون
امام عسگری شده،رها ز زندون
علی مهدوی نسب
امام عسکری (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_عسکری__ع__روضه
شد که قوره ی نارس شراب ناب شود
ضریح دامن او دست این گدا نرسید
نشد که فطرس آن آستانه باشم حیف
شکسته باد، پرم چون به سامرا نرسید
غریب کرببلا لاأقل زهیری داشت
کنار حضرت آقا حبیب بوده و هست
همیشه هر شب جمعه حرم پر از زائر
ولی مزار حسن ها غریب بوده و هست
شبیه برگ گلی بین حجره می لرزید
ز درد در وسط حجره دست و پا می زد
برای مرهم زخمش برای تسکینش
بلند مادر خود را فقط صدا می زد
همین که بر جگرش زهر چنگ می انداخت
شراره می زد و داغی دوباره شد تازه
دوباره کوچه و نامحرم و فدکنامه
و زخم گم شدن گوشواره شد تازه
همین که او دم آخر لبش عطش نوشید
برای تشنگی اش قدری آب آوردند
هنوز خاطر او مانده است این روضه
برای حضرت هادی شراب آوردند
غریب بوده ولیکن امام بعد از او
سحر به پیکر پاکش نماز می خواند
کنار پیکر او تا سحر نمی خوابد
شبیه ناحیه او روضه باز می خواند
فدای تو پدر و مادرم حسین غریب
فدای آن تن زخمی که بوریا شده بود
شنیده ام که لباس تو را کسی دزدید
سه روز روی زمین پیکرت رها شده بود
شاعر : محسن حنیفی
امام عسکری (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
#سبک_زمینه_امام_حسن_ع
#عمره_من_رو_به_پایانه
🚩(سبک صبح روز سه شنبه من)🚩
🏴بند اول:
عمره من رو به پایانه
کاره من روز و شب نالس
قاتلم زهر همسر نیس
قاتلم داغ چل سالس
اون روزی مُردم
تا حادثه ی تو اون کوچه رخ داد
اون روزی مُردم
تو کوچه تا مادرم ناله سر داد
اون روزی مُردم
که سیلی زد مادرم رو خاک افتاد
بی هوا زد، شد گوش پاره
اینقدر محکم، زد شکست یه دونه گوشواره😭
ای وای مادرم، مظلومه زهرا
بند دوم:
کاش برم زودتر از دنیا
عمری بود کوچه کابوسم
خیلی حرفه که یک نامرد
دست بلند کرد رو ناموسم
اون روزی مُردم
که میگرفت روشو از باغبون یاس
اون روزی مُردم
که میدیدم بابامو خیلی تنهاس
اون روزی مُردم
که فهمیدم عمر گل خیلی کوتاس
پر کشید و، رفت از پیشم
رفت و بعد از، رفتنش منو زد آتیشم
ای وای مادرم، مظلومه زهرا
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#محبوبه_سادات_حسینی
#سبک_زمینه_امام_حسن_ع
#همش_جلوی_چشاش
🏴بند اول:
همش جلوی چشاش خاطره های اون دره
همش غم تو دلش، غم کوچه و مادره
صورت مادر نیلی از درده
خونه بی مادر، ساکت و سرده
(وای وای وای ۲)
بازوی مادرش رو حرومیا شکستن
جلوی چشم مادر دست باباشو بستن
رو خاک کوچه میدید، فاطمه رفته از هوش
میدید که زخمه ابروش، میدید شکسته پهلوش
آه و واویلا آه از این دنیا
🏴بند دوم:
شد از بی وفاییه، جعده ی لعین نیمه جون
برا غربت حسن میسوزه دل آسمون
لخته های خون مونده روی لب
کاش نبینه این صحنه رو زینب
(وای وای وای ۲)
با زهر تلخ کینه رنگ رخش پریده
تو خونه ی خودش هم یه روز خوش ندیده
رو خاک سرد حجره، بال و پرش رو بستن
حرمت مجتبی رو نانجیبا شکستن
آه و واویلا آه از این دنیا
🏴بند سوم:
اگه مونده تو گلوش بغض غربت فاطمه
هنوز چشم آرزوش سمت غیرت قاسمه
از عسل پر کرد جام لب ها رو
زنده کرد اون باز نام بابا رو
(وای وای وای ۲)
فدایی عمو شد جوونی جوونش
مدافع حرم شد با قطره های خونش
نبود اگه تو میدون نکرد اگه یه کاری
قاسم به جای بابا اومد برای یاری
آه و واویلا آه از این دنیا
🎵ملودی: #طاها_تحقیقی(یاحسین)
📝شعر: #خانم_مریم_میر_صادقی
شور محشر در عزای رحمةللعالمین شد
اوّل تنهـــایی مـــولا امیـــرالمــؤمنین شد
شد خزان باغ مدینه میزند زهرا به سینه(۲)
دست حیــدر مخفیانه جسم پیغمبر کفن کرد
با سرشک دیدۀ خود شستشوی آن بدن کرد
شد خزان باغ مدینه میزند زهرا به سینه(۲)
اشـک تنهایـی شده از دیـدۀ زهـرا روانه
تسلیت؛ سیلیِّ امّت، شاخۀ گل؛ تازیانه
شد خزان باغ مدینه میزند زهرا به سینه(۲)
آنکـه بـوده خصـم دین و خصـم آیات شریفه
کشتن خیرالنّساء را کرده امضا در سقیفه
شد خزان باغ مدینه میزند زهرا به سینه(۲)
بـــــر در بیـــت ولایــــت حـــقّ پیغـمبـــر ادا شــد
فاطمه نقش زمین شد، محسن از مادر جدا شد
شد خزان باغ مدینه میزند زهرا به سینه(۲)
پیکــر پـاک محمّد تا سه شب روی زمین بود
آب غسلش اشک چشمان امیرالمؤمنین بود
شد خزان باغ مدینه میزند زهرا به سینه(۲)
شاعر: غلامرضا سازگار
﷽
نام اثر : مشت گندم ...
💯 #امام_رضا_علیه_السلام
شور زیبا احساسی ۱۴۰۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنداول 📝
حضرت جانانی/شاه و سلطانی
به کشور ایران/سر و سامانی
زندگیمو میدم برا یه ثانیه
نشستن دم پنجره فولادت
لذت زندگی رو فهمیدم آقا
وقتی نشستم تو صحن گوهرشادت
تو این شلوغی حریم نورانیت
اسم منو یه وقت ، نبری از یادت
آقای من امام رضا
میمونی برای من امام رضا
گریه چشای من امام رضا
دردم و دوای من امام رضا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍️ #بنددوم 📝
حج فقیرانی/شرط ایمانی
خونه ی امّیدِ/ بی پناهانی
خورده گره کارم / من گرفتارم
غم به دل من نیست / تا رضا دارم
(امام رضا خیلی / تو رو دوس دارم)
حاجتمو میدی/ تا که یه مشت گندم
من میریزم برا کبوترای تو
تموم حاجتم اینه امام رضا
الهی که یروز بشم فدای تو
لحظه آخر نفس کشیدنم
بزارم این سرو بروی پای تو
عشق زهرا امام رضا
آبرو دار خدا امام رضا
کربلا بده به ما امام رضا
قلبمو بده جلا امام رضا
✍️ به قلم : #علی_حاجیان_فر
عصر یکشنبه ۳ مهرماه ۱۴۰۱
سید راستی:
#مداحی#دوچشم بی رمق واکن پدرجان
#حاج محمودکریمی
🍁🍁✨▪️🍁🍁✨▪️
دو چشم بی رمق وا کن پدر جان
غم ما را تماشا کن پدر جان
همه پشت و پناه ما تو هستی
نظر بر حال زهرا کن پدر جان
وایلا از دل مولا از دل زهرا
کنار بسترت احیا بگیرم
میان وادی غم ها بمیرم
پدر جان تو دعایت مستجاب است
دعا کن زود بعد از تو بمیرم
وایلا از دل مولا از دل زهرا
کند آه دل تو بی قرارم
به روی صورتت صورت گذارم
خودت گفتی که حورای بهشتم
توان ضربۀ سیلی ندارم
وایلا از دل مولا از دل زهرا
پس از تو صبر زهرا سر بیاید
زمان غربت حیدر بیاید
پس از تو خانهام آتش بگیرد
صدای من ز پشت در بیاید
وایلا از دل مولا از دل زهرا
کشد آتش به دور من زبانه
زنم ناله به زیر تازیانه
بیا بابا که زهرا بی پسر شد
میان این در و دیوار خانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندک اندک جمع مستان میرسند...
🔹ورود کاروانهای پیاده از شهرهای مختلف به مشهد مقدس همزمان با ایام شهادت امام هشتم(علیه السلام (
@azizamhosen
@yaraliagham
#آخر_صفر_زمزمه
خداحافظ شبای روضه و ماتم
خداحافظ کتیبه ، بیرق و پرچم
برات روضه میگیرم هرروز هفته
جدایی از پیرن مشکی چقد سخته
بخر آقا این اشک و زاری من رو
حلالم کن ببخش کم کاری من رو
حلالم کن اگه بد نوکری هستم
ازین بیشتر نیومد کاری از دستم
به جز اشکام چیزی تو کوله بارم نیس
باز اسمم رو توو لیست نوکرا بنویس
نمیتونم براتو حر و عابس شم
بذار خادم میون این مجالس شم
شاید دیگه نبینم من محرم رو
نبینم من دیگه تعویض پرچم رو
یه روز آقا من از عشق تو میمیرم
توی قبرم براتو روضه میگیرم
#مرتضی_کربلایی
۷۲
(امام رضا ع)
دشمن ز ظلم و کینه اش،بنموده آزارت
عالم عزادارت
گریان تو گشته جواد،محرم اسرارت
عالم عزادارت
تو از مدینه آمدی،ای رهبر ابرار
دیدی ستم بسیار
بوده میان مردمان،فاطمی رفتارت
عالم عزادارت
از دشمنانت دیده ای،آزار بسیاری
بی یاور و یاری
دشمن نموده یا رضا،آزار بسیارت
عالم عزادارت
دشمن به زهر کینه اش،شرر به جانت زد
زخم زبانت زد
از غربتت اشک بصر،ریزد ز رخسارت
عالم عزادارت
قصر عدوی بی حیا،شد قتلگاه تو
فدای آه تو
زهر ستم مولای من،نبود سزاوارت
عالم عزادارت
در حجره از بهر جواد،در انتظاری تو
بر غم دچاری تو
خون گریه می کرد پسرت،در وقت دیدارت
عالم عزادارت
سر تو را بگرفته است،بر روی دامانش
با چشم گریانش
بنموده خون دل جواد،ناله ی بسیارت
عالم عزادارت
تشییع جنازه شد تنت،روی دوش یاران
گردیده گلباران
بعد از شهادت حسین،هر خیمه شد غارت
عالم عزادارت
#رضا_یعقوبیان
#امام_رضا_ع
#امام_حسن
دل سپردن به حسن شرط مسلمان شدن است
بی سبب نیست صدای ضربانم حسن است
بی حرم مانده ولی در عوضش می بینیم
چارده قرن فقط از کرم او سخن است
شک نکن دیر نباشد که ببیند همه
دور تا دور ضریحش پُرِ از سینه زن است
چه نیازی به بهشت است،که از روز ازل
قبرِ خاکیِ حسن جنت الاعلی من است
فاطمی خوی و علی روی،عجب آقایی!
پس همین است حسن آینه ی پنج تن است
آن چنان روز جمل دست به شمشیرش برد
که بدانند شبیه پدرش صف شکن است
آن همه تیر کفن نیز برایش نگذاشت
پس حسن نیز به یک نوع دگر بی کفن است
🖋احسان نرگسی
۶۳
(امام رضا ع)
تو گل گلشن ولایی رضا
در دو جهان امید مایی رضا
تویی نور مبین
امام هشتمین
رضا رضاجان۲
تو از مدینه آمدی خراسان
به تو شده ظلم و ستم فراوان
ستم افزون شده
دل تو خون شده
رضا رضاجان۲
شد قصر مأمون قتلگاهت رضا
عالم فدای اشک و آهت رضا
شدی مسموم کین
فدای راه دین
رضا رضاجان۲
سر روی خاک حجره ات نهادی
در انتظار دیدن جوادی
بوده ای بی قرار
بهر آن یادگار
رضا رضاجان۲
جواد تو آمده در کنارت
بوسه زند جواد بر عذارت
امام بی قرین
نشسته دلغمین
رضا رضاجان۲
ز زهر کینه گشته ای تو خاموش
پیکر پاک تو شده کفن پوش
با دل پر شرر
شد جواد خونجگر
رضا رضاجان۲
پیکر تو بر روی دوش یاران
پیکر جدت زیر سم اسبان
با تن چاک چاک
فتاده روی خاک
رضا رضاجان۲
#رضا_یعقوبیان
#امام_رضا_ع
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_ابن_موسی_الرضا_علیه_السلام
خون بر لبش نشست عرق بر جبین نشست
پنجاه و چند مرتبه آقا زمین نشست
پنجاه مرتبه به زمین خورد و ایستاد
از بس که زهر بر جگرش آتشین نشست
در کوچه بود یاد حسن بود و مادرش
یک دفعه پیر شد به رُخش چند چین نشست
بالا سرش دو مادرِ گیسو سپید بود
یعنی کنارِ فاطمهام البنین نشست
یک دست روی پهلو و یک دست بر جگر
در حُجره یادِ جَدِّ غریبش زمین نشست
چسباند تا که سینهی خود را به خاک ، دید :
گودال رویِ سینه اش آن لاله چین نشست
از تَل کنارِ عمهی خود داد زد ولی
ضربِ هزار و نهصد و پنجاهمین نشست
یابن الشبیب اَبروی او را سنان شکست
"والشِمر جالِسُ" به روی سینه این نشست
با عمه رفت کوفه و با عمه شام رفت
در کوچه دید دخترکی دل غمین نشست
با آستین پاره سرش را گرفت حیف
از بام آتشی به همین آستین نشست
سنگی که خورد بر سرِ بابا کمانه کرد
بر گونههای کوچکِ آن نازنین نشست...
(حسن لطفی)
بوی غم می آید از شهر رسول
بوی اشک حیدر و آه بتول
آسمانی ها همه دل بی شکیب
بر لب شیر خدا امن یجیب
لحظه ها لبریز از دل وا پسی
فاطمه گریان ز داغ بی کسی
می چکد بر گونه ها با صد محن
دانه دانه اشک از چشم حسن
اینک، غم گرفته عالمین
بغض کرده گوشه ی خانه حسین
#زمینه_شهادت_امام_رضا_ع
#سبک_بهونه
#غریب_الغربایی
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول مدح
غریب الغربایی
معین الضعفایی
تو پسر موسی ابن جعفر(ع)
علی موسی الرضایی
💦
هستی معین الضعفا
شاه صریر ارتضا
سلطان علی موسی الرضا(ع)
هدیه ای از یزدانی
توقبله ی ایرانی
💦
امام رضا ای اقام
____
✅بنددوم مصیبت
این لحظه های اخر
خیلی دلش حزینه
سوزونده جگراقارو
شرار زهرکینه
💦
از زهر مامون لعین
باسوز و اهی اتشین
اقا میفته رو زمین
💦
تاکه زمین خورد مضطر
همش میگفت وای مادر
💦
امام رضا ای اقام
____
✅بند سوم
تولحظه ی احتضار
با ناله وشور و شین
ازسوز زهر باعطش اقام
ناله می زد یاحسین(ع)
💦
می سوخت تموم پیکرش
بال و پرش تا جگرش
بیاد جد اطهرش
💦
می خوند باحال مضطر
روضه ی جد بی سر
💦
حسین غریب مادر
____
✍کربلایی مجید مرادزاده
#سبک_شور_امام_رضا_ع
#ای_سلطان_طوس
#اجرانشده
🏴بند اول:
ای سلطان طوس
ای شمس و الشموس
ای آرامشم
ای مهده نُفوس
مریضا رو با نگاهت، شفا میدی
به هر شکسته دلی تو، صفا میدی
هر کی گرفتاری داره، میاد پیشت
چون میدونه حاجتشو، شما میدی
امام رضا نوکرتم
غلامِ درتم
به زیره پرتم
امام رضا سرورمی
تو تاج سرمی
امیرِ کرمی
جانم رضا جانم رضا
رضا جانم
🏴بند دوم:
ای آقای من
ای مولای من
با تو زنده ام
ای دنیای من
کبوتره توی صحنه، گوهرشادم
دلم رو آقا به دستِ، خودت دادم
میدونم اینو شب اول قبرم
که میرسی فقط آقا، تو به دادم
امام رضا دینه منی
وَ آیینه منی
تو تسکینه منی
امام رضا دلبرمی
مِی و ساغرمی
دمِ آخرمی
جانم رضا جانم رضا
رضا جانم
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#سبک_زمینه_شهادت_امام_رضا_ع
#غریبی_منه_غمدیده
#شعر_اجرانشده
🏴بند اول:
غریبیِ منه غمدیده، اینجا دیگه معلوم میشه
هر کی پسرِ علی باشه تو زمونه مظلوم میشه
بیا خواجه اَباصَلْتْ میخوام، بگم از این حالِ زارم
اگه رو سرم عبا دیدی، دیگه تمومه من کارم
نمیمونه جونی واسه من
نه تاب و توونی واسه من
دیگه نمیمونه چیزی جز
یه جیگره خونی واسه من
وای دلم، میسوزه توی آتیشِ سم
وای دلم، بریده امونِ منو غم
🏴بند دوم:
کسی حالمو نمیدونه، چه قده زمین افتادم
به یادِ مادرمو، کوچه، صد دفه تو راه جون دادم
گاهی میونِ در و دیوار گاهی چِشَمه تو خونه
میبینم سره مسمارو، که روش هنو رَدّه خونه
میسوزم از اعماقِ دلم
پژمرده شده باغِ دلم
تو حجره تا که آب میبینم
تازه میشه باز داغِ دلم
وای دلم، میسوزه توی آتیشِ سم
وای دلم، بریده امونِ منو غم
🏴بند سوم:
صحبت آب شد و پژمردم، یاده علی اصغر مُردم
چه قد برا گلوی پارَش،هِی سوختموغصه خوردم
ولی دلیلِ غمای من، بسته به تَهِ گوداله
همون جایی که میدید زینب، بدنِ حسین پاماله
از قفا بریدن سرشو
دزدیدن همه پیکرشو
خونِوادشو کردن اسیر
هِی سیلی زدن دخترشو
وای دلم، میسوزه با غم های حسین
وای دلم، شکسته از دردای حسین
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
ابری و بارانی دو تا چشم ترش بود
از داغ کوچه شعله ور بال و پرش بود
آن ضربه و آن سیلی و آن دست سنگین
آن روضه های سخت نقش باورش بود
@hosenih
خون شد دلش از بس که یک عُمْری به فکرِ
خون مردگیِ زیر چشم مادرش بود
خیلی برای غربت مولا دلش سوخت
وقتی معاویه به روی منبرش بود
زنجیر واره روی گونه اشک ها داشت
آری سپاهی غیر این کِی لشکرش بود؟
با آن همه تنهایی و بی یار بودن
ایکاش دنیا! همسر او یاورش بود
@hosenih
…
گریان حسینش را سر بالین خود دید
آن جا که دیگر لحظه های آخرش بود
فرمود یا مظلوم! لا یومَ کَیومک
می دید گویا خنجری بر حنجرش بود…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
*هدیه به روح شهید ابوالفضل قربانی
لطفا از شهید ابوالفضل قربانی هم یاد شود*
آسمان بود و زمین تشنهی بارانش بود
قدرِ هجده نفَسش فاطمه مهمانش بود
به همه ، دستِ خداوند شرافت دادش
شصت و سه سال به این خاک امانت دادش
او شرافت به رسالت به نبوتها داد
او شرف را به تمامیِ عبادتها داد
هرکجا بود بلا سینهی او طالب بود
خیمهاش گوشهای از شعب ابی طالب بود
جز خدا غیر علی دید که همسایه نداشت
مرتضی سایهی او بود اگر سایه نداشت
آسمان فتنه زمین فتنه ولی میخوابید
چه غمی داشت بجایش که علی میخوابید
@hosenih
شصت و سه سال فقط برکت از او میبارید
هرکجا بود فقط رحمت از او میبارید
جای هر زخم که میخورد تبسم میکرد
رحمتش را همه جا قسمتِ مردم میکرد
چهرهاش وقتِ تبسم ملکوتِ محض است
تا که او هست علی نیز سکوت محض است
گرچه دنیا متوسل به عبایش میشد
دل او شاد فقط با نوههایش میشد
کارش این بود در آغوش حسن را گیرد
عادتش بود به یک دوش حسن را گیرد
تا به مسجد برود نور در آغوشش بود
عشق میکرد حسینش که قلمدوشش بود
پشت او با حَسنین اُنس گُلافشانی داشت
موقع بازیشان سجدهی طولانی داشت
سر او بر روی دامان علی بود فقط
مرکب بازی طفلان علی بود فقط
سالها برکت باران مدینه او بود
مرکب بازی طفلان مدینه او بود
گرچه در خانه فقط عطرِ سلامش میریخت
دست ملعونه شب زهر به کامش میریخت
ناکسی شب زده دشنامِ لَیَهجُر میگفت
او نفَس داشت که از آتش و چادر میگفت
روضهها را همه میدید ولی لب میبست
دور از فاطمه میگفت علی لب میبست
آنقدر فتنه و غم دید که از پا اُفتاد
بسترش را علی انداخت و زهرا اُفتاد
تب و لرزی به بدن داشت خدا میداند
با علی حرف کفن داشت خدا میداند
غش که میکرد علی بر جگر خود میزد
او نفَس میزد و زهرا به سرِ خود میزد
لحظهی رفتن او بود ولی غمگین بود
پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود
عاقبت بر جگرِ فاطمه آتش اُفتاد
حسن اُفتاد بر آن سینه حسینش اُفتاد
@hosenih
پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود
محتضر بود ولی بودنشان تسکین بود
خواست برداردشان گفت که زهرا جان نه
صبرکن صبر من و دوریِ این طفلان نه
آه امروز بر این سینه حسین است ولی...
وای از آنروز که تشنه است ولی باران نه
وای از آن روز که بر سینهی او میآید
نانجیبی که حیا دارد از آن عطشان نه
زینبت هست ولی نالهی او کاری نیست
که رهایش بکن ای شمر ولی عریان نه
میبُرَد تیغ ولی زیر گلو را هرگز
میبُرَد تیغ ولی کُند شود آسان نه
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم رب الحسین(۱۹)
#شهادت_امام_رضا_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
چه غـــربتــی یارب ماه صفــر داره
اباالحــــسن مــولا عــزم سفــر داره
امام رضا هم شد مثل پدر ، مظلوم
عزیز زهـرا شد ز کینه ها ، مسموم
امام رضـــا جانم (۴)
مجلــس مأمون و زهر جفــا ای وای
روی سرش مولا ، کشید عبا ای وای
آهِ اباصـــلت و حجـــرهٔ در بستـــه
خاک کف حجره ، روضــهٔ سربسته
امام رضـــا جانم (۴)
بیاد عــاشــورا ســوز عطــش داره
می خونه از گـــودال با جگــر پاره
در اوج تنـــهایی مدینــه یادش بود
تشتـــهٔ دیــدارِ رویِ جـــوادش بود
امام رضـــا جانم (۴)
تو لحــظهٔ آخر ، پســر رسیـد از راه
ســرش به زانــو برد جــواد آل الله
پدر ، غــم داغ جوون به ســـر داره
پسـر ، روی قلبـــش ، داغ پدر داره
امام رضـــا جانم (۴)
بســوزه دلهـــامــون برای اون بابا
که ارباً اربا دیـد یه قــامت رعنـــا
چه غربتــی داره میون یک لشکر
چقد جگــر سوزه داغ علی اکبــر
غریب حسیــنم وای (۴)
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
بسم رب الحسین(۱۸)
#پایان_ماه_صفر
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
ماتم عظمــای صفــر رسید از راه
مدینــه گریون از داغ رسـول الله
علـی ، عـــزادارِ ختـــم رســولانه
فاطمــــه از داغ پـدر ، پریشـپانه
وای از دل زهرا(۴)
بعدِ رســول الله گرفته شد از سر
ظلمِ به قـرآن و عتـــرت پیغمبــر
فتـــنهٔ نامــردا ، آتش کیـــن بر در
غـــربت زهــرا و غریبـــیِ حیـــدر
امان از این غربت (۴)
سیلــیِ نامــرد و یاس کبـــود ای وای
سینــه و مسمار و آتش و دود ای وای
امان از اون کوچه امان از اون غـربت
دل حسن خون شد از این همه مِحنت
غریب آقام ای وای (۴)
عمـــری عــزادار روضـــهٔ مــادر بود
نگــاه غمبــارش همیـــشه بر در بود
همیــشه در هر جا غریب و تنها بود
گرچـه صبـــور اما اسیــر غمهــا بود
عمر پر از غصــه به سر رسیـد،آخـر
زهر جفـا خورد از جفای یک همسـر
غریب آقام ای وای (۴)
چه غربتــی داره دفن غـــریبــونه
کنـــار تابـوتش حسیـــن پریشـونه
خاک بقیــــع آخر ، مــدفن مولا شد
قبـــر غریبونه ش شبیــه زهـرا شد
غریب آقام ای وای (۴)
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۷/۳
به نام خدا
#مخمس_ترکیب
#روضه_پایان_صفر
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
روح ختم المرسلین آهنگِ هجرت کرد و رفت
توصیـه بر حرمت قرآن و عترت کرد و رفت
برحرم هردم نگاه از روی حسرت کرد و رفت
تا دَمِ آخر ، اشاره بر ولایـت کرد و رفت
با اشـاره از غـدیر خُم حکایت کرد و رفت
حرمت قرآن و عتــرت بعــدِ پیغمبــر شکست
قلب زهــرا از دو دست بســتهٔ حیدر شکست
عالم امکــان برای حضرت طاها گریست
چشم پاک مصطفا بر غربت مولاگریست
آتشِ در را تصور کرد و با زهــرا گریست
یاد داغ مجـتبــا با زینـب کبــرا گریست
لحظهٔ آخــر بیاد ظهــر عاشـورا گریست
دید زهــرا پشت در بابا صدایش می زند
نالهٔ زهــرا دلــش را سـخت آتش می زند
از هجوم شعله های فتنه،یک در سوخته
پشت آن در سینـهٔ سـوزان مادر سوخته
آیـه هـــای کوثـــر قرآنِ حیــــدر سوخته
داغ بابا دیده ، پشـت در مکـــرر سوخته
آسمـــان از غــــربت آل پیمبـــــر سوخته
اصل ایثارودفاع ازحق بنام فاطمه است
رمز اثبات ولایت در قیام فاطمه است
ناگهان درکوچه ای باریک طوفان درگرفت
دست نامردی به روی صورت مادر گرفت
هـالهٔ نیلـی تمــام یــاس را در بر گرفت
آسمان شد تیره،نور ازچشم مادرپر گرفت
چشمهـای مجتبـی با اشـکهــای تر گرفت
غـربت کوی بنی هاشم حسـن را پیر کرد
قلب او را اینچنین از زندگانی سیر کرد
ای کریم بن کریم ای سفــره دار محتــرم
ما گداییم و شمـا سلـــطان و آقــای کرم
پرچم سبزت همیشه سـایه دارد بر سرم
تا ابد با عشـق می مانیم پای این عَـلَـم
جان به قربان کریمی که ندارد یک حرم
گنبد وگلدسته می سازیم باصحن و سرا
می شــود راه بقیــع ، آزاد مثـــل کــربلا
در کرامت ، خوان تو گستـرده گویا از ازل
خوی زیبا ، روی زیبای تو شد ضرب المثل
شـد پیـام صـبر تو حَـیِّ عَلـیٰ خَیرِ العَمَـل
در شجـاعت قاسمت شد وارث شیـر جمل
یادگارت مرگ را نوشیـد اَحلـیٰ مِنْ عسل
کربلا شد جای تو، قاسم ، هوادار حسین
یادگـار دیگرت شــد آخـرین یار حسین
بودی عمـری بین مردم ظاهراً ، اما غریب
در میـان لشکــرت بی یاور و تنهـا ، غریب
پای منبر در هجـوم طعنـــهٔ اعــدا ، غریب
زندگــی کردی کنـار همسـرت حتی غریب
آه ای تنهــاترین ســردار در دنیـا ، غریب
غربت وتنهایی ات ما را پریشان کرده است
جمـع ما را زائر شـاه خراسان کرده است
حضرت شمس الشموس!آیا پناهم می دهی؟
در حریم وآستان خویش راهم می دهی؟
سرفرودم،لحظه ای اذن نگاهم می دهی؟
نامه ای ، خط امانی ، بر گناهم می دهی؟
یا امیــن الله ! اذنِ بـارگاهـم می دهی ؟
دلخوشم وقتی خودت اینگونه دعوت میکنی
آهـوی گم کرده راهی را ضمـانت میکنی
آخـر ماه صفــر کــردی چرا عــزم سفــر ؟
تا عبــا بر ســر کشیدی زندگی آمد به سـر
شد اباصـلت از عبا و حال و روزت باخبر
سوختــی در حجــرهٔ تنهـایی از سوز جگر
داغ تو بر جـان اِنس و جان عالـم زد شَرَر
روضه میخواندی به یادغربت جد غریب
ناله می زد همصـدا با ناله ات ابن شبیب
لحظـهٔ آخـر جـوادت بر سـرِ بالیــن رسید
با حضورش روح تازه بر دل وجانت دمید
تا تو را لب تشنه و تنها میان حجـره دید
سوخت بالای سرت با ناله آه از دل کشید
رفتنت را دیدو با بی صبری ازتو دل برید
بـود اگـر اینــجا سـرِ بابا به زانـوی پسـر
کربـلا ، رأس پسـر بــوده به زانوی پدر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۷/۲