5cd82e792a4b751f3adfa089_6771168579878627027.mp3
6.29M
﷽
#ورود_حضرت_معصومه_به_قم
از مدینه تا به قم اشراق نور آوردهای!
یا نشان آسمان از کوه طور آوردهای؟
وه چه زیبا! ، محملی از نور و هودج، سبزپوش
کاروان در کاروان، شور و شعور آوردهای
آسمان ها در نظاره، شهر غرق موج نور
بر کویر آباد، احساس غرور آوردهای
دم به دم پروانهی شمع وجودت قدسیان
گوییا از سمت جنّت، فوج حور آوردهای
عشق هم محو تماشای جمال جاهِ توست
عقل را حتی به وجد و شوق و شور آوردهای!
می تراود نام زهرا از شمیم نام تو
از مزار گمشده، عطر حضور آوردهای؟
دسته دسته مردم قم، پایبوست آمدند
ای کریمه! سوی ما سرّ سرور آوردهای
میدهی درس کرامت، درس عرفان، درس عشق
مکتبی آکنده از آیات نور آوردهای
در مسیر عمهات زینب به دنبال امام
صد پیام از سیرِ آن سروِ صبور آوردهای
ای ثواب زائرانت جنّت این عشّاق را
با کدامین عشق از نزدیک و دور آوردهای
در مسیر از حرم تا جمکران، گفتم به مهر:
در نگاهت مژدهی صبح ظهور آوردهای
این غزل را لحن داودی سزا باشد «بشیر»!
بیتهایی چون مزامیر زبور آوردهای
✍سیدبشیرحسینی میانجی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#استاد_مجید_طاهری 🎤
#حضرت_معصومه
#ورود_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها_به_قم
4_431665907127813035.mp3
2.94M
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#سرود #۲۳ربیع_الاول #حاج_حسین_سیب_سرخی
بانوی ایران حضرت عشقه
زندگی دوباره ی ماه دمشقه
نگاهم تو صحنت به گنبدت افتاد
ضریح شبیه به پنجره فولاد
همیشه عشق تو رو سینه میمونه
برامون قم مثل مدینه میمونه
کریمه ی آل عبایی، جون و دل مایی
عالم میدونن که زینب امام رضایی
یا معصومه جان، معصومه جان
شفیعه ی ما تویی تو محشر
زائر هر روزه ی قم موسی بن جعفر
دخیل دستام به پر چادر تو
بهشت میره هر کی بشه زائر تو
گدای کوی تو تموم افلاکن
هزارتا مجتهد تو صحن تو خاکن
ای عشق شاه خراسان
ای خواهر سلطان
بیمه تو و امام رضاست کشور ایران
کریمه ی آل عبایی، جون و دل مایی
عالم میدونن که زینب امام رضایی
یا معصومه جان، معصومه جان
از روز اول دل مبتلا بود
رزق محرم همه دست شما بود
هوای شهر قم مثل کاظمین
زیارت نامه تون فقط یا حسین
منو دیوونگی منو شور مستی
مثل بی بی زینب اباالفضلی هستی
دشمن در خواب و خیاله این فرض محاله
پاشون برسه مرقد زینب و سه ساله
یا معصومه جان، معصومه جان
اگر که روز محشری باشه
تخت خیالش هر کسی حیدری باشه
اگر حیدر شاهه همیشه نوکر باش
غلام حیدر نه غلام قنبر باش
گذشتیم از جنت نجف رویامونه
چی بهتر از اینکه علی مولامونه
هستم از هست علیه دل مست علیه
سر تا سر دنیا به خدا دست علیه
یا معصومه جان معصومه جان معصومه جان
#ورود_حضرت_معصومه_به_قم
#حضرت_زهرا
سیلی و میخ در و آتش نگارم را گرفت
بشکند دست مغیره چون که یارم را گرفت
پیش چشمم همسرم را زد عدوی بی حیا
این جسارت هدیه ی پروردگارم را گرفت
فاطمه بود و نبودم بود و قنفذ با لگد
ضربه ای زد پشت در ایل و تبارم را گرفت
شد کبود از ضربه ها برگ گل یاس نبی
حیف شد آمد خزان باغ و بهارم را گرفت
آسمان شد روضه خوان و گریه کن عرش خدا
داغ زهرا خنده های روزگارم را گرفت
صبر کردم در عزای خاتم پیغمبران
داغ زهرا عاقبت صبر و قرارم را گرفت
در دل شب غسل میدادم به جسم یاس خود
حیف شد گلچین رسید و گلعذارم را گرفت
در کفن وقتی که پیچیدم تن زخمی او
این مصیبت روشنی شام تارم را گرفت
پایه های عرش میلرزید وقت دفن او
گریه ی آهسته امشب اختیارم را گرفت
گرچه زهرا اعتبارم بود اما رفتنش
افتخار و اعتبار و اقتدارم را گرفت
سعید مرادی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
رفت در کوچه کمربندِ علی در دستش
تا جدایش بکند گفت بزن بر دستش
دخترش داد زد ای وای برادر دستش
خُرد شد قامت او از همه بدتر دستش
حسن لطفی
@rozeh_
#حضرت_زهرا
قنفذ از راه از آن لحظه که آمد می زد
تازه می کرد نفس را و مجدد می زد
وای از دست مغیره چقدر بد می زد
جای هر کس که در آن روز نمیزد می زد
"باز با خنده در انظار مرا می بیند"
حسن لطفی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
به تو کردم نظاره گریه کردم
به قلب پاره پاره گریه کردم
شب غسل تو برگوش تو دیدم
فقط یک گوشواره گریه کردم
سید هاشم وفایی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
چشمی که خون گرفته دگر وا نمی شود
زخمِ عمیقِ سینه مداوا نمی شود
دیگر دعا برای شفایم مکن علی
این رفتنی...برای تو زهرا نمی شود
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
شمع و پروانه باز یکجا سوخت
مادر آتش گرفت و بابا سوخت
با صدای نفس نفس زدنش
عالمی گریه کرد و با ما سوخت
بین در شعله ها گره خوردند
موی سر، دست و صورت و پا سوخت
پيش چشمم علی زمين افتاد
پيش چشمش تمام دنيا سوخت
غنچه اش زير دست و پا افتاد
وسط آن همه تماشا سوخت
صورتش را کسی که خوب ندید
یا ورم کرده بوده و یا سوخت
من هم از این همیشه می سوزم
به گناه نکرده زهرا سوخت
احمد شاکری
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
شبیه شمع، تمام تو آب شد بس کن
که مثل حال تو حالم خراب شد بس کن
برای غربت من باز چشم تو خون شد
دوباره بالش تو خیس آب شد بس کن
چقدر نالهی"لالا بخواب محسن جان"؟!
گُلت به پشت همین در گلاب شد بس کن
تو بین بستری و من به روی خاک سیاه
ترابِ غم به سرِ بوتراب شد بس کن
بیا و جان حسینت کمی بخند امشب
که رشته کوه امیدم مذاب شد بس کن
به غیر تو همهی شهر، با علی قهر است
سلامهای علی بی جواب شد بس کن
بُخار شد همهی پیکر تو مادر آب
تنت به پیش نگاهم سراب شد بس کن
قنوت زخمیِ"عجل وفات" میگیری؟!
دعای مرگ نکن مستجاب شد بس کن
رفیقِ راه علی از سفر نگو دیگر
دلم به رفتنِ با تو مُجاب شد بس کن
رضا قاسمی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
آتش زبانه میزد و زهرا به خون نشست
در بین شعله ها گل طاها به خون نشست
مسمار لعنتی به پرش گیر کرده بود
بال و پر پرستوی زیبا به خون نشست
معنای نور و کوثر و توحید را زدند
تفسیر آیه های تولا به خون نشست
روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
دار و ندار حضرت مولا به خون نشست
سیلی به روی مادر سادات میزدند
روی کبود عصمت کبری به خون نشست
روی کبود و پهلوی زخمی و چشم تر
بانوی قد خمیده طوبی به خون نشست
مریم کنیز و فضه اسیر نجابتش
استاد درس هاجر و حوا به خون نشست
فرصت نشد که محسن خود را بغل کند
اولاد پاک شافع عقبی به خون نشست
وقتی صدای گریه زینب بلند شد
کون و مکان و عرش معلا به خون نشست
وقت گریز روضه شده یا ابا الحسن
در قتلگاه ماه دلارا به خون نشست
وقتی که نیزه آمد و زد بوسه بر گلو
حلقوم خشک رهبر تنها به خون نشست
با چکمه ها به صورت مولا لگد زدند
آن دم تمام عالم معنا به خون نشست
عبدالحقیر مرادی
@rozeh_1
#حضرت_زهرا
حدیث مادر مارا کبود میفهمد
کشیده خورده ی دست یهود میفهمد
نفس نفس زدنش را کبوتری زخمی
که تنگ شد نفسش بین دود میفهمد
درست اول کوچه حسن به خود پیچید
وقوع حادثه را ، طفل ، زود میفهمد
چقدر گفت نزن پابه ماه هست – مگر
حرامىِ عصبانى حدود میفهمد؟
ز خاک پوشیه ی او تمام واقعه را
على اگرچه در آنجا نبود،میفهمد
محمدجواد پرچمی
@rozeh_1