هدیه به حضرت زینب صلوات
اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم
نمی رسه صدا اه
تنت به زیر پا. اه
می زد به حنجر تو
ضربه هاشو از قفا. اه
حسین. واای. حسین واای.
بدن غرق به خون اه
پیرهن غرق به خون. اه
وجای زخم نیزه و
دهن غرق به خون اه
حسین واای. حسین واای
بمیره خواهرت. اه
جلوی مادرت. اه
چهل تا نعل دارن
می رن به روی پیکرت اه
حسین. واای. حسین واای
امون ازاضطراب. اه
ودرد بی حساب. اه
رو نی بسته سر
اصغرو اشکای رباب اه
حسین. واای. حسین واای
رضا نصابی
به نفس استاد کربلایی نریمان پناهی
هدیه به حضرت علی اکبر صلوات
شور لطمه زنی حضرت علی اکبر
شعر رضا نصابی
به نفس،کربلایی حسین منتهایی
بگو ای پسرم. اه
چجوری ببرم. اه
تن غرق به خونه تورو من
سمت حرم اه
علی سوختم. علی سوختم علی سوختم
بمیره پدرت اه
نمونده اثرت اه
می ریزم توی عبام
این پاره های پیکرت. اه
علی سوختم. علی سوختم. علی سوختم
شده قدم کمان. اه
دیدم داغ جوان. اه
نمونده از تن تو چیزی جز یه
استخوان اه
علی سوختم. علی سوختم. علی سوختم
بدن ریخته به هم. اه
دهن ریخته به هم. اه
از بس نیزه زدن کل بدن
ریخته به هم. اه
علی سوختم. علی سوختم. علی سوختم
رضا نصابی
هدیه. به ارباب. صلوات.
زمینه و شور روضه.
با لگد می زد
حرف بد می زد
ایهاالغریب. حسین
می دیدم با پا
نشست رو سینت
شمر تا نجیب حسین
وقتی. افتادی.
به روی خاکا
دست و پا زدی حسین
مادرو داشتی
توی قتلگات
صدا می زدی حسین
من دیدم .سنانو رو به روت اومد
نوک نیزه شو تو گلوت میزد
ایهاالغریب
ایهاالغریب
ایهاالغریب غریب. غریب. حسین
بند دوم
تکیه گاه من
ای پناه. من
ته گودالی. حسین
بس که خردی تیر
خردی تو شمشیر
خیلی. بی حالی حسین
سر تو بین
پنجه ی گرگه
پیش چشمای ترم
نفسای اخر
و می کشی
ای غریب مادرم.
هجده. ضربه زد پشت گردنت
تاجدا کنه سر رو از تنت.
ایهاالغریب
ایهاالغریب
ایهاالغریب غریب غریب حسین
غریب مادر.
پناه خواهر
تورو بد جور کشتنت
هروله کردن
ولوله کردن
با مرکب روی تنت
می کنم. گریه
واسه زخمای
بدنه تو ای داداش.
حتی به غارت
میره عباو
پیرنه تو ای داداش
دیدم ساربون که از دور رسید
انگشتر و و برد انگشت و برید
مظلومم. حسین. مظلومم. حسین.
رضا نصابی. مجید مراد زاده
هدیه به ارباب صلوات
شور مقتل امام حسین
شعر رضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
راس الحسین یعنی
سنگ بر جبین زدن
از پشت مرکبش
شاه و زمین زدن
راس الحسین یعنی
بی یارو بی پناه
افتادی غرق خون
در بین قتگاه
ای حسینم. ای حسینم. ای ضیا هر دو عینم
راس الحسین یعنی
گودال و ازدحام
با چکمه می شینه
رو سینه ی امام
راس الحسین یعنی
پنجه به مو کشید
با کهنه خنجری
رگ هاتو می برید
ای حسینم. ای حسینم.
ای ضیا هر دو عینم
راس الحسین یعنی
افتادی زیر پا
رو خاکا می کشید
فاتل تن تورا
راس الحسین یعنی
اومد سنان پست
پلک تر تورا
با نوک نیزه بست
ای حسینم. ای حسینم
ای ضیا هر دو عینم
راس الحسین یعنی
زهرا صدا می زد
به صورت حسین
قاتل با پا می زد
راس الحسین یعنی
شاه بی کفن شده
زیر هجوم تیغ
مثله بدن شده
راس الحسین یعنی
خیلی دقیق می زد
تیغ و به پهلوی
تو داشت عمیق می زد
راس الحسین یعنی
قلبه حرم می زد
رو پیکر حسین
قاتل قدم می زد
راس الحسین یعنی
که پیروهن نداشت
عریان تنی رو خاک
حتی کفن نداشت
راس الحسین یعنی
می بینه خواهری
در زیر سم اسب
افتاده پیکری
راس الحسین یعنی
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای حضرت زینب
شعررضا نصابی
به نفس برادر عزیزم خواننده ارزشی کشور
کربلایی حمید قلیچ پور
ام المصائب یعنی
رونیزه ها سر دیدن
سر برادر دیدن
غارت معجر دیدن
ام المصائب یعنی
غنچه پر پر دیدن
ضجه مادردیدن
شیر خواره بی سر دیدن
ام المصائب یعنی
لحظه ی غارت دیدن
خیلی جسارت دیدن
طعم اسارت دیدن
ام المصائب یعنی
خنده ی اغیار دیدن
طعنه و ازار دیدن
کوچه و بازار دیدن
ام المصائب یعنی
بزم حرامی دیدن
بی احترامی دیدن
بازار شامی دیدن
ام المصائب یعنی
پژمرده لاله دیدن
گریه و ناله دیدن
مرگ سه ساله دیدن
ام المصائب یعنی
کتک به هر جا دیدن
تازیانه ها دیدن
ضربه های پا دیدن
ام المصائب یعنی
غصه و غم ها دیدن
رد قدم ها دیدن
دست قلم ها دیدن
ام المصائب یعنی
غرقه به خون تن دیدن
غارت پیرهن دیدن
غرقه به خون تن دیدن
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
زمزمه مقتل عاشورا
شعررضا نصابی
به نفس حاج مهدی کمانی
ظهره دهم رسید شد غرقه خون حسین
از پشت مرکبش شد سرنگون حسین
ظهره دهم رسید زینب نگاه می کرد
از روی تل نگاه به قتلگاه می کرد
ظهره دهم رسید شد محشری به پا
ریختن سره حسین گرگای بی حیا
ظهره دهم رسید از سینه اه کشید
وقتی که فاطمه در قتلگاه رسید
ظهر دهم رسید سه ساعته تمام
در زیره تیغ و تیر زجرکش شده امام
ظهر دهم رسید با دشنه می زدن
بر پیکره حسین بی وقفه می زدن
ظهر دهم رسید نیزه فرو می کرد
نیزه اش رو داشت سنان توی گلو می کرد
ظهر دهم رسید داشت دست و پا می زد
زهرا و نیمه جان ارباب صدا می زد
ظهر دهم رسید شمر پلیدو پست
روسینه ی حسین با چکمه می نشست
ظهر دهم رسید پنجه به مو کشید
زینب نگاه می کرد رگ هارو می برید
ظهر دهم رسید پا بر دهن می زد
گرگی رسید و چنگ بر پیروهن می زد
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
واحد رو ضه ای
شعرو سبک رضا نصابی
به نفس کربلایی حسین عینیفرد
افتادی زیر دست و پا برادرم برادرم
خاک غریبی میریزم روی سرم برادرم
از غم تو ببین حسین خون جگرم برادرم
غرق به خون افتادی در برابرم برابرم
برادرم نداری یارو یاوری
برادرم چقدر جراحت تو داری
برادرم برادرم برادرم
به زیر نیزه ها برادر تنه توس مقابلم مقابلم
دعواسر غارت پیراهنه توس مقابلم مقابلم
افتادی و دورو برت دشمنه توس مقابلم مقابلم
به زیر دست و پا حسینم تنه توس مقابلم
مقابلم می زنی مادرو صدا
مقابلم می زنی دست و پا اخا
برادرم برادرم برادرم
خواهرتو وقتی میکرد نگا داداش داداش داداش
پشت رو میکرد تن تو با پا دا داش داداش داداش
میزد به حنجره تو ضربه ها داداش داداش داداش
جدا کنه سر تو از قفا داداش داداش داداش
داداش داداش رحم و مروتی نداشت
داداش داداش پا روی سینه ات گذاشت
❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️
#واحد یا #زمینه ظهر عاشورا
💠 بند اول
افتادی
وقتی تو شیبه گودال
دیدم دورو برت شد
برادرم چه جنجال
دیدم یک لشکری داداش
افتاده که به جانه تو
دیدم سنان و با نیزه
وا می کنه دهانه تو
از رو تل
می دیدم چه جور میزدنت
غارت شد حتی پیرُهنت
آه و واویلا
از رو تل
دیدم روی خاکا افتادی
غریبونه تو جون می دادی
آه و واویلا
آه و واویلا آه و واویلا
💠 بند دوم
افتادی
بی رمق توی گودال
دیدم برادرم که
داری می ری تو از حال
سخته داغِ تو رو دیدن
داغِ تو می کنه پیرم
منو تنها نزار داداش
بی تو از این جهان سیرم
حسینم
بالای سر تو رسیدش
خنجر شو دیدم کشیدش
آه و واویلا
حسینم
ازقفا ضربه شو می زدش
دوازده ضربه زدو بعدش
آه و واویلا
آه و واویلا آه و واویلا
💠 بند سوم
ساربون
بالا سرت رسید و
به طمعه انگشتر
انگشتت و برید و
تن تو روی خاک گرم
سر تو روی نی بالا
کنارم روضه می خونه
مادرم حضرت زهرا
پسرم
لب تشنه در کنار دریا
سرتو بریدن اشقیا
عزیز جونم
پسرم
چه بلایی سرت اوردن
حتی پیراهن تو بردن
عزیز جونم
آه و واویلا آه و واویلا
🎼 سبک: رضا نصابی
✍ شعر: رضا نصابی- حسین عیدی
#به نفس کربلایی فرهاد شادی پور
🔸 به نیت فرج صاحب الزمان(عج)🔹
#اجرا_نشده
#واحد
#زمینه
#ظهر_عاشورا
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور روضه ای حضرت زینب
حسین
بعد تو چی کشیده زینب
زدنیا دل بریده زینب
دیگه قدش خمیده زینب
داداش حسین ۳
زینب و غم شاه خوبان
زینب و قد از غم کمان
زینب و بزم نامحرمان
ای وای ای وای ای وای
سرتو در نی
خواهرت از پی
چهل منزل شد طی
با دست بسته
زینب و بردن
تو مجلسی از می
یا حسین یا حسین. یاحسین
داداش
چی بگم از مردای شامی
از بازارو بی احترامی
از نگاه یه مشت حرامی
داداش حسین ۳
به چشم کنیز مارو دیدن
دورو بر ما میرقصیدن
به اشکای ما میخندیدن
ای وای ای وای ای وای
سرتو در نی
خواهرت در پی
چهل منزل شد طی
با دست بسته
زینب و بردن
تو مجلسی از می
یا حسین یا حسین
رضا نصابی
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
بی سرپناه ، سایهٔ بر سر کجا روم
با شمر و با سنانِ ستمگر کجا روم
همراه خواهرت شده چشمان پستِشان
از ترس دستِ دشمن و معجر کجا روم
با گریهاش آخرش از دست می رود
من با ربابِ بی علی اصغر کجا روم
درآتش خیام به صحرا دویده ایم
از بغض شهر شام، برادر کجا روم
زد تازیانه لحظه محمل سواری است
وقتی که نیست شانه اکبر کجا روم
حامد آقایی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
تمام حجم تنت را سوارها بردند
به زیر مرکبشان نیزه دارها بردند
به این دوچشم پرازاشک دیدم از روی تل
تورابه هرطرف دشت بارها بردند
برای کشتن تو بیقرار بودند و
قرار قلب مرا بیقرارها بردند
مسیح نیزه نشین منی که راس ات را
به بزم مستیه شمشیردارها بردند
لباس و جوشن وانگشترو عبایت را
حیا نکرده و بی بند و بارها بردند
غریب و بی کس و بی یار بودی و دیدم
چه وحشیانه تو را همقطارها بردند
فقط نه جسم تورا بلکه از قبیله ی من
چقدر مرد و زن و شیرخوارها بردند
محمد کابلی
@rozeh_1
#حضرت_زینب
#شام_غریبان
ای كه به خشكی لبات
دریا توسل میكنه
موندم چه جوری داغتو
دنیا تحمل میكنه
سروی كه تنها شاهد
این برگریزونه منم
كوهی كه میخواد پاشه و
دیگه نمیتونه منم
گرم طوافن تا غروب
سرنیزهها دور سرت
وقت نمازِ تیرها
سجاده میشه پیكرت
این موج كه روی تنت
با گریه میریزه منم
زخمات لب وا میكنه
هر بار بوسه میزنم
تو كشتهی اشكی و من
یکچشمه بارونم برات
دیدم كه گریه میكنه
گرگ بیابونم برات
دیده میون موج خون
دریای احساسم تو رو
ای آشناتر از همه
حق میدی نشناسم تو رو؟
زخمت بهم میگه بمون
چشمت بهم میگه برو
سنگم بیاد از آسمون
تنها نمیذارم تو رو
با آه شونه میكنم
زلف پریشون تو رو
با اشک روشن میكنم
شام غریبون تو رو
سعید پاشازاده
@rozeh_1