eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم به پیش اهل وعیال توپيكرت میسوخت میان آتش در موی اطهرت میسوخت تورابه کوچه کشیدند قبول حرفی نیست ولی به پای غم وغصه همسرت میسوخت شکسته میروی ازچه.بگوعبایت کو میان کوچه گمانم که پیکرت میسوخت تورابه نیمه ی شب درمیان کوچه زدند بپای غربت این کوچه مادرت میسوخت نشدتوسط سر نیزه جا به جاتن تو نشددگربخداغارته پیراهن تو برای بستن دستت طناب اوردند تورابه مجلس غم با عذاب اوردند سه مرتبه بخدااوكشيدشمشيرش ولي به لطف پیمبرجواب آوردند تورفتی وشده ازکرده اش پیشمان او ولی زبعدتوآقا شراب اوردند؟ چوآمدی به درخانه.اهل وعیال برای خستگی ات ظرف اب اوردند تمام خاطره کوچه ها تدایی شد به یاده مادر خسته.دلم هوایی شد به یاده کوچه وزهرا وآن گذر بودم بیاده سیلی وزهرا و آن خطر بودم بیاده حنجره وزخم وآن اثربودم بیاده نعل ثم اسب ده نفر بودم تنی به روی زمین درمیان گودال است بیادزینب وجسم بدون سر بودم نخورده ام دگر ازکوچه ی یهودی سنگ بیادسنگ یهودی هرگذر بودم رسد..شوم من ازاین مردم مدینه رها که پاره پاره جگر گشته ام ز زهرجفا 🔸شاعر: غلامی(مجنون کرمانشاهی)
شبیه غنچه ی زخمی شده پرش افتاد کبوتری وسط آشیان سرش اُفتاد کشیده دشمن ملعون تنش به نامردی میان خانه عبایِ مطهرش اُفتاد شب است و کوچۀ باریک و سنگهایِ زمین مواظب است نیافتد که آخرش اُفتاد نهاده اوسره دیوار شانه هایش را اگر چه تکیه زده باز پیکرش اُفتاد زخانه تاسره آن کوچه هی ،زمین میخورد چه کرده ابن ربیع تاکه پیکرش اُفتاد مسیرخانه به کوچه چقد دلگیر است که کارِ او به نَفَسهایِ آخرش اُفتاد رسید دروسط کوچه بر زمین غلطید میان خانه گمانم که همسرش اُفتاد کسی ندیده تن پیرمرد رابکشند که تِکه تکه ی شرم در برابرش اُفتاد گِریست دامنش از پاره ی غمش پُر شد به یادِ خاطره ی گریه آورش اُفتاد تمامِ زندگیش پُر ز روضه های در است چنانکه خانه پُر از شعله شد دَرَش اُفتاد شکسته شد در خانه زپای نامردان میان دربه خدایاده مادرش اُفتاد تمام خاطره ها ی مدینه شد زنده که اشک دیده ی او بود دربرش افتاد __ گرفت کاسه یِ آبی حسین میگوید دوباره لرزه به لبهای مضطرش اُفتاد چنان شده ،اثر بوسه از گلو نگذاشت که شمر از نَفَس افتاد،خنجرش اُفتاد بریده او زقفا با دوازده ضربه درون پنجه سری ماند و حنجرش اُفتاد بیادقتلگه وشمروآن سر وخنجر در آن طرف سرِ گودال خواهرش اُفتاد شاعر: آرمین غلامی(مجنون )
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام حلقه اشک چو در چشم ترم می پیچد ناله ی بی کسی ام بین حرم می پیچد جای اصحاب که در خواب تغافل هستند مثل گرداب بلا دور و برم می پیچد با وجودی که شبانه کتکم زد دشمن در همه شهر مدینه خبرم می پیچد این یهودی چه وقیهانه به دور دستم ریسمان بین قنوت سحرم می پیچد دشمنم مثل علی پارچه عمامه دور گردن عوض دور سرم می پیچد تا ز درگاهیِ خانه گذرم می افتد بی هوا درد میان جگرم می پیچد مسئله باز برایم شده در کوچه چرا گوشه چادرو پا هر دو به هم می پیچد بعد از آن ضربه سنگین عدو چون مادر همه عالم بخدا دور سرم می پیچد گیرد او موی سرم در نگهِ اهل حرم صحنه کرببلا در نظرم می پیچد
مزنیدم مبریدم ندهید آزارم بگذارید عمامه به سرم بگذارم قبل از آنیکه مرا در بر منصور برید بگذارید حرم را به کسی بسپارم پیرمردم پی مرکب ندوانید مرا نه مرا پای دویدن نه عصایی دارم بگذار ابن ربیع تا نفسی تازه کنم بس کن اینقدر نکش بر روی سنگ و خارم تازیانه بزن اما لب خود باز مکن نام زهرا مبر اینقدر مده آزارم به زمین میخورم و ذکر لبم یازهراست یاد افتادن او بین در و دیوارم سوخت در شعله در خانه ام و شکر خدا که نیفتاد در سوخته روی یارم پیش چشم پسرش مادر ما را می زد از مغیره به خدا تا به ابد بیزارم ✍عبدالحسین میرزایی
دربين ازدحام...كس ياريم نكرد حتي به يك سلام....كس ياريم نكرد يك لشكر ازدحام آورده سوي من حتي به يك کلام ... كس ياريم نكرد درشعله ور شد و آتش زبانه زد درفعل این حرام ... كس ياريم نكرد پای برهنه در کوچه مراکشید مرده است احترام ... كس ياريم نكرد درکوچه میکشید دشمن مرابه زور آنجابه انتقام ... كس ياريم نكرد شمشیرها همه سویم نشانه بود زین کارنا تمام... كس ياريم نكرد جز اهل خانه واهل وعیال من دریاری امام؟ ... كس ياريم نكرد پیراهن مرا درکوچه میکشید در بین ازدحام... كس ياريم نكرد آمد سه مرتبه.شمشیربرسرم زین امرناتمام.... كس ياريم نكرد غیرازتویا رسول .درزیرتیغ ها غیرازتویک کلام ... كس ياريم نكرد ازبهرکشتنم.یک لشکرآمده درمجلس عوام ...کس یاریم نکرد آخر ز زهر کین.برپاشده چنین خون علی الدوام ... كس ياريم نكرد درکنج خانه ای .بسترفراهم است دارم چنین پیام ... كس ياريم نكرد یادی ز زینب و راس به نی کنم گفتابه شهر شام ... كس ياريم نكرد سر روی نیزه وزینب چنین بگفت از سنگ پشت بام ...كس ياريم نكرد گفتی که دختران.ناموس حیدرند در مجلس حرام ... كس ياريم نكرد تو روی نیزه وزینب اسیرتوست از کوفه تا به شام ... كس ياريم نكرد سنگ جفانشست بر روی صورتت از سنگ پشت بام ... كس ياريم نكرد تازه شروع شده.ذکرمصیبتت شعرم نشد تمام ... كس ياريم نكرد ✍آرمین غلامی(مجنون)
غزل مصیبت امام صادق علیه السلام اگرچه بر همه عالم گره گشا بودم میان موج مصیبات مبتلا بودم همیشه غفلت اصحاب دردِسر ساز است به وقت فتنه چه بی یار و آشنا بودم کنار منبر من مکتب جدید زدند در آن غبار زمان چشمۀ هدی بودم حیققت همه قرآن میان قلب من است منم که بر همۀ خلق رهنما بودم شبی که از همه سو ریختند در خانه فقط به یاد غریبیِ مرتضی بودم قیام داشتم و ناگهان زمین خوردم سحر که غرق مناجات با خدا بودم در آستانۀ در صورتم به جایی خورد اسیر ضربۀ سیلیِ بی هوا بودم میان کوچۀ باریک گیر افتادم شبیه مادر خود زیرِ دست و پا بودم همین که شعلۀ آتش به دامنم افتاد نفس نفس زدم و یاد خیمه ها بودم اگرچه شکر خدا دختری نسوخت ولی به یاد شام غریبان کربلا بودم سرم برهنه، شبانه کسی ندید چه شد به یاد شام و نظرهای بی حیا بودم کمی ز روضۀ گودال بر سرم آمد به گیسوان پریشان چو در نوا بودم نخورد یک نوک نیزه به پیکرم اما به یاد قاری بالای نیزه ها بودم
کاش خاموش کُنَد اشک،مُصلایش را کاش گیرند کمی زیرِ بغلهایش را به زمین خورده و خاکی است ردایش رویش کاش می شد بِتِکاننَد سَر و پایَش را به زمین خورد،زمین خورد،زمین خورد مُدام ولی از دست ندادند تماشایش را درِ آتش زده کَم بود بیاُفتد ای کاش بِبَرد از دَمِ در دخترِ نوپایَش را کوچه سنگی است ، سرش درد گرفته نامرد بی هوا هول نده ، سنگ است...ببین جایش را او خودش خواسته تا روضه ی مادر گیرد جُراتِ خویش نبینید مُدارایش را او علی هست به کوچه نکشیدش اینبار زنده کردید دوباره غمِ غمهایش را قنفذ از راه از آن لحظه كه آمد می زد می زند تا شکند بازویِ زهرایش را دست بگذاشت به زانو نفسش تند شده عمه ی کوچک خود دید و نفس هایش را خیزران بود و سَر و طشتِ طلا و مشروب کاش می شد که نبیند لبِ بابایش را 🔸شاعر: _______________________
⚜سه بند زمینه ی جدید امام صادق ع: بند اول: نکِشیدش برده این دویدنا توونشو بریده نفس زدن امونشو گردوخاکی کردید آسمونشو طناب و وا کنید نداره طاقت اسارتو عمامه شو بدید تمومش کنید این حسادتو پُر از زخمه چجور تحمل کنه این جسارتو غریب آقام امامِ صادق بند دوم: دود و آتیش دوباره یاد مدینه و مادر دوباره سرخیه مسمار و در دوباره یاد غریبیه حیدر میگه وای مادر زمین که میخوره تو کوچه ها میخونه روضه یادش میاد چهل تا بی حیا لگد شد مادر با محسنش به زیر دست و پا غریب آقام امامِ صادق بند سوم: لب تشنه میگه از نیزه ها و شمشیرا میخونه یاد غم عاشورا غارت خیمه ها و معجرها می بینه خواهرش برادر و که تو گوداله بالا سر حسین داره می بینه که جنجاله به زیر دست و پا عزیز فاطمه بی حاله غریب ارباب حسینِ مظلوم شعروسبک:
تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
YEKNET.IR - shoor - hafteghi ordibehesht 1401 - rasouli.mp3
7.51M
احساسی 🍃از سرمم زیاده 🍃که همه دار و ندارم همین اتفاقه 🎤 👌فوق زیبا تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
YEKNET.IR - shoor - hafteghi ordibehesht 1401 - amir boromand.mp3
7.88M
احساسی 🍃الهی کم نشه سایه ات 🍃یا حسین از سرم نوکرها 🎤 تکثیر عشق 💚 👈 @shoormahshar @yaraliagham
دوّمین بار است در شهر نبی ، در سوخته خانه ی اَمنی به دست یک ستمگر سوخته کمتر از خون گریه کردن حقّ این مرثیّه نیست آستــان صـادق آل پیـمبـر سوخــته ارثِ زهراییِ این آقاست که کاشانه اش بین شهر مادری چون بیت مادر سوخته او نمی سوزد میان شعله ها و مانده ام با جسارت ، عدّه ای گفتند کوثر سوخته آتشی که از در و دیوار بالا رفته است بی گمان بر غربت اولاد حیدر سوخته هم بلاهایی که مادر دیده پیرش کرده است هم دلش بهرِ بنی الزّهرا مکرّر سوخته شک ندارم هر زمانی آب دیده ، ساعتی گوشه ای رفته به یاد حلق اصغر سوخته بسکه می پیچد به خود از سوزش زهر جفا پیکرِ شیخ الائمه ، پای تا سر سوخته چشمهای اهلبیتش کاسه ی اشک ست وخون بیشتر از هرکسی موسی بن جعفر سوخته سالیانی پیش تر از قومشان در کربلا خیمه و پیراهن و دامان و معجر سوخته محمد قاسمی @rozeh_1