اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحهیِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروان حسینی به کربلا سبک تنها ثروتِ من.....
میکوبه رو زمین شیرِ دین عَلمو
داره میکُشه این دلهره حرمو
گرد و خاکایِ این صحرا قاتلمِه
روضهخونِ حسین آتیشِ دلمِه
تو این صحرا
چرا پیچیده برادر بویِ سیب
نَمون اینجا
شومِه فکرِ سپاهِ نانجیب
میره بالا
پیش چشمِ حرمِت شیب الخضیب
بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثارِه
تو نباشی زینب میشه آواره
وای از کربلا/۴/
سخته حتّی واسهَم بشنوم روضهَتو
میمیرم ببینم سرِ بر نیزهَتو
دلواپسیِ من خنجر و حنجره
دلواپسیِ تو خیمه و معجره
دیگه نگو
از تهِ گودالِ بلا حسین
گِره به مو
میخوره چنگِ بیحیا حسین
وای پشت وُ رو
چرا میشه تنِت با پا حسین
بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثاره
زیرِ سُمها پیکرِ پاره پاره
وای از کربلا/۴/
#ماه_محرم #دوم_محرم #نوحه_زمینه
#ورود_کاروان_حسینی_به_کربلا
4_5992218649165829242.mp3
775.1K
واحد تند شب دوم محرم ۹۹
دل من طائره
کربلا زائره
شب جمعه دلم
تو حرم حاضره
عالیجناب ببر منو حرم
یه بار با مادرم
ایشالا سایتون
کم نشه از سرم
عالیجناب من از خودت فقط
خود تورو می خوام
یه بار تو کربلا
بهت بدم سلام
درنایاب، مه و مهتاب، منو دریاب ارباب
اخرین راه یار دلخواه حضرت ماه ارباب
جان و جانان، روح ایمان، سن قربان ارباب
ابی عبدالله، ابی عبدالله ،ابی عبدالله
....................
کار من نوکری
کار تو دلبری
خدایی که حسین
از همه سرتری
عالیجناب
سایته رو سرم
با چشمای ترم
قبل نماز آقا
اسمتو می برم
عالیجناب
تا دم مردنم
اسمته رو لبم
گریه برات شده
کار روز و شبم
رزق سالم،پر و بالم،خوبه حالم ارباب
دین و دنیام،خواب و رویام،اشک چشمام ارباب
جان و جانان، روح ایمان، سن قربان ارباب
ابی عبدالله، ابی عبدالله ،ابی عبدالله
حامد محمدی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#غزال
دختر چه میخواهد؟
جز کنج آغوش پدر دیگر چه میخواهد؟
جز دیدن بابا
مرهم برای سینهی مضطر چه میخواهد؟
با گریه میگوید؛
حالا رقیه با سر او هرچه میخواهد
خلخال یا معجر؟
من که نفهمیدم پدر، آخر چه میخواهد!
بابا نمیدانم!
ازجان من این زجر زجرآور چه میخواهد؟
پس کو عمو عباس؟
بر نیزه راس اکبر و اصغر چه میخواهد؟
@hosenih
پایش ورم دارد
درد زیادی با خودش در هرقدم دارد
با اینکه کمسن است
اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد
شبها نمیخوابد
آنقدر که در سینهاش احساس غم دارد
آنقدر هم بد نیست
این موی آشفته فقط یکشانه کم دارد
در زیر چشم خود
ارثی کبود از مادر اهلحرم دارد
دشمن نبرده؟ نه!
بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد
@hosenih
بغض گلویش را
میخورد تا میدید روی نی عمویش را
در کوچهوبازار
با آستین پاره میپوشاند مویش را
بردند شامیها
با آن لباس پارهپاره آبرویش را
از رنگ رخساره
میفهمد آخر هرکسی راز مگویش را
خیلی دلش تنگ است
دوری بابا تنگ کرده خلقوخویش را
دندانش افتاده
سیلی عوضکردهست روی خندهرویش را
@hosenih
پَر دردسر دارد
وقتی که سنگین میشود سر، دردسر دارد
خواهر اگر باشد
بین شلوغی هی برادر دردسر دارد
مویی که میسوزد
وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد
اصلا چه بهتر سوخت
القصه در بازار کمتر دردسر دارد
القصه در بازار
فهمیدهام خلال و زیور دردسر دارد
القصه در بازار
در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد...
شعر از گروه ادبی #یاقوت_سرخ
انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#محاوره #زمزمه
ای که خورده گره به روضه ی تو
زندگی و تمومِ باورهام
با تو از کودکی،بزرگ شدم
افتخارم اینه تویی آقام
مادرم تا مُحرمت میشد
پیرهنِ مشکی مو تنم میکرد
زیر لب،با صدای جانسوزی
یادی از شعر محتشم میکرد
@hosenih
شعرِ (باز این چه شورش است...)حسین!
شورشی در دلم بپا کرده
این دلی که شکسته مثل سرَت
طلبِ دشتِ کربلا کرده
منو تنها نذاری آقاجان
ای رفیق همیشگیم...حسین
من به غیر از تو، رو به کی بزنم؟
ای سراپای زندگی م...حسین
چاییِ روضه هات چه شیرینه
طعمش از بچگی تو خاطرمه
طعم احلی من العسل داره
نذریِ هیأتت ،برای همه
دستای کوچیکم، همون اول
واسه ی داغ تو،به سینه زده
خوش بحالم که چشمای خیسم
واسه تو گریه کردن و بلده
@hosenih
نام تو زنده کرده ما رو ولی
داغ هر روضه ، میکُشه ما رو
با همین زندگی به عشق خودت
نمیخوایم آرزوی دنیا رو
منو تنها نذاری آقاجان
ای رفیق همیشگیم...حسین
من به غیر از تو،رو به کی بزنم؟
ای سراپای زندگی م...حسین
شاعر: #عارفه_دهقانی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
پشت کردند به هم چون دو دلاور در جنگ
عهد کردند نماند سر و پیکر در جنگ
@hosenih
تیرها بال گشودند رجزخوانی را
نیزه ها خیره به آوازه ی منبر در جنگ
مانده ام معجزه شد یا که قیامت شده است
باز هم آمده گویا علی اکبر در جنگ
زینب از دور جوانان خودش را میدید
چه دلاور شده اند این دو برادر در جنگ
دو برادر که شبیه اند به شمشیر دو دم
دو برادر که شبیه اند به حیدر در جنگ
لاله در پهنه ی این دشت چه سرخ است، انگار
آبیاری شده با نیزه و خنجر در جنگ
@hosenih
دست بر گردن هم، هر دو به خون غلتیدند
بال پرواز هم اند این دو کبوتر در جنگ
شاعر: #علی_اصغر_شیری
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_هشتم
یک کربلا برای غمت ، گریه کرده ام
با گریه های محتشمت ، گریه کرده ام
من روضه خوانم و غم تو می کشد مرا
از بس برای قد خمـت ، گریه کرده ام
@hosenih
چشمم به دست های میان دار بوده است
با ضرب سینه ی دو دمت ، گریه کرده ام
خیرُالاُمور زندگیم ، روضه ی تو شد
در زیر سایه ی علمت ، گریه کرده ام
هم دست داده ای و هم انگشتری حسین
از این سخاوتت ، کرمت ، گریه کرده ام
ابن الشبیب روضهی زخم تنت شدم ...
از غصه ی سپاه کمت ، گریه کرده ام
مَن بَکَّتِ السَما ُٕ شنیدم ... و بعد با
اهل خیام محترمت ، گریه کرده ام
@hosenih
هی ناله میزدی « ولدی بعدک العفا »...
با آن صدای زیر و بمت ، گریه کرده ام
من خواب دیده ام که شبی زائرت شدم
تنها نشسته در حرمت ، گریه می کنم
شاعر: #روح_الله_قناعتیان
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
لبهات را تا که نبینم خیزران بسته
چشم مرا با دست هایش عمه جان بسته
بهتر که وضع ما به چشمان تو واضح نیست
دیدن ندارد باغِ گلهای خزان بسته
@hosenih
زخم لبت را دیده، ورنه حرف ها دارد
بابا اگرزخم لبم امشب دهان بسته
خورشید من تا آمدی بارید چشمانم
اینگونه شد که گونه ام رنگین کمان بسته
من جای گریه بغض کردم دائماً از ترس
راه گلویم را نگاه ساربان بسته
آنکه کمربند تو را گودال غارت کرد
حالا کمر برقتل کل کاروان بسته
یک وقت بابایی نگویی به عمو عباس
دست برادرزاده هایش را سنان بسته
ما را سربازار که میبرد میگفتم
ای کاش باشد چشم های شامیان بسته
خرمافروشی که شده خنجرفروش شهر
از بعد قتل و غارتت دیگر دکان بسته
@hosenih
از آن شبی که گم شدم حرصش گرفته زجر
سرتا ته صف را بهم با ریسمان بسته
از لحظه ای که باعث لکنت زبانم شد
با خنده میگوید به من «طفل زبان بسته»
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رقیه_س_شهادت
من از این روزگار بی وفا بدجور دلگیرم
من از کوفه، من از کرب و بلا بدجور دلگیرم
@hosenih
من از مردی که برد انگشترت را سخت بیزارم
من از تیری که آمد بی هوا بدجور دلگیرم
از آنکه نیزه میزد پیکرت را جای خود اما
از آن پیری که میزد با عصا بدجور دلگیرم
از آن که پیش چشم بچه ها میبرد با لبخند
به روی نیزه ها رأس تو را بدجور دلگیرم
سرم را میشکست ای کاش اما حرمتم را نه
من از این زجر بی شرم و حیا بدجور دلگیرم
@hosenih
درون تشت بودی و به روی تخت می خندید
من از مهمانی نامردها بدجور دلگیرم
شاعر: #محمود_یوسفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد
دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد
هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم
آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد
@hosenih
وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم
خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد
هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی
در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد
ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه
شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد
دیگر وصال جنت را آرزو ندارد
هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد
خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم
چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد
**
قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته
سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد
@hosenih
تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد
آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد
فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند
مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد
شاعر: #محمدجواد_شیرازی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
یک بار هر که را ببری بارگاه خویش
یک عمر حفظ می کنی اش در پناه خویش
@hosenih
از راه و رسم تو چه قدر دور می شویم
هربار می رویم پی رسم و راه خویش
یوسف به چاه رفت، قبول، آخرش چه شد؟
کنعانیان شدند گرفتار چاه خویش
من آخر از فراق تو ای ناز بی نیاز
جان میدهم شبی وسط آه آه خویش
من خویش را به جرم نمردن برای تو
محکوم میکنم وسط دادگاه خویش
عشقت اگر گناهِ منِ الاُبالی است
توبه نمی کنم به خدا از گناه خویش
یک لحظه خورده بود به پرچم نگاه من
یک لحظه برنداشتی از من نگاه خویش
تا اینکه رو سفید شوم پیش فاطمه
من را بخر، بده به غلام سیاه خویش
ما هردو در محاصره ای گیر کرده ایم
من در گناه خویش و تو در قتلگاه خویش
@hosenih
با یک هزار و نهصد و پنجاه جای زخم
بودی تو زخم خورده ترین در سپاه خویش
شعر از گروه #یا_مظلوم
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#زمینه
#ورودیه
#محرم۱۴۰۱
#این_همه_شهر_کجا_آوردی
⚫️⚫️⚫️160⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
این همه شهر کجا آوردی ما رو
باباجون
بوی غم و جدایی میاد از این
بیابون
.....
اینا کی ان با نیزه ها اومدن استقبال
چرا نیومدن بپرسن از شما احوال
اعوذ بالله من الکربلا که گفتی
دیدم که عمه زینبم رفته دیگه از حال
.....
بیا بریم از اینجا
که هواش دلگیره
اگه نریم از غصه
عمه جون میمیره
بابا حسین بیا بریم مدینه
اینا دارن از آل حیدر کینه
🔸🔸🔸🔶🔶🔸🔸🔸
بند2⃣
دلشوره افتاد به دلم برگردیم
بابایی
ازین میترسم بی افته بین ما
جدایی
.....
انگاری که نقشه هایی رو توی سر دارن
با خودشون نیزه و شمشیر و تبر دارن
میترسم از اینکه کنن به ماها جسارت
وقت غروب لحظه ایی که بیان برا غارت
.....
تا دیر نشد برگردیم
که دلم بیتابه
غصم برا علیه
اصغر ربابه
بابا حسین بیا بریم مدینه
اینجا میبرن سرتو ازکینه
💠💠💠1⃣6⃣0⃣💠💠💠
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
#امام_حسین_ع_
#روضه
این بیابان چه غم افزاست بیا برگردیم
این چه منزل گه ومأواست بیا برگردیم
عمه جان خیمه مزن دردل این وادی غم
چشمم ازاشک چودریاست بیا برگردیم
دربیابان عطش بیش ازاین پیش مرو
پیش رویم صف اعداست بیا برگردیم
ترسم این است بمانیم غریب وتنها
مقصدت گرچه همین جاست بیا برگردیم
توگل یاس علی هستی ومن یاس حسین
جای ما گلشن اعداست بیا برگردیم
تشنه ی عشقم وغم نیسشت زبی آبی لیک
طفل ششماهه دراین جاست بیا برگردیم
کی توان دید دراین گلشن عطشان، برخاک
پاره پاره تن سقاست بیا برگردیم
تا ندیدم پدرم بین هزاران دشمن
غرقه خون بی وتنهاست بیا برگردیم
پیش ازآنی که بسوزد حرم ال علی
گررهی جانب دریاست بیا برگردیم
ای «وفایی» توزسوز دل ما باز بگو
این بیابان چه غم افزاست بیا برگردیم
سید هاشم وفایی
#شعر_مداحی_محرم_1401
#مداحی_ورود_کاروان_امام_حسین_به_کربلا
#بحارالاشعار
---------------------------
باسبک کربلا منتظر ماست بیا تابرویم