eitaa logo
عزیزم حسین♥️
3.1هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.4هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجود ما عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوادهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نوحه‌یِ زمینه دوّم محرّم ورود کاروان حسینی به کربلا سبک تنها ثروتِ من..... می‌کوبه رو زمین شیرِ دین عَلمو داره می‌کُشه این دلهره حرمو گرد و خاکایِ این صحرا قاتلمِه روضه‌خونِ حسین آتیشِ دلمِه تو این صحرا چرا پیچیده برادر بویِ سیب نَمون اینجا شومِه فکرِ سپاهِ نانجیب می‌ره بالا پیش چشمِ حرمِت شیب الخضیب بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثارِه تو نباشی زینب می‌شه آواره وای از کربلا/۴/ سخته حتّی واسهَ‌م بشنوم روضه‌َتو می‌میرم ببینم سرِ بر نیزه‌َتو دلواپسیِ من خنجر و حنجره دلواپسیِ تو خیمه و معجره دیگه نگو از تهِ گودالِ بلا حسین گِره به مو می‌خوره چنگِ بی‌حیا حسین وای پشت وُ رو چرا می‌شه تنِت با پا حسین بِنفسی اَنت ثاراللّه وَابنَ ثاره زیرِ سُم‌ها پیکرِ پاره پاره وای از کربلا/۴/
4_5992218649165829242.mp3
775.1K
واحد تند شب دوم محرم ۹۹ دل من طائره کربلا زائره شب جمعه دلم تو حرم حاضره عالیجناب ببر منو حرم یه بار با مادرم ایشالا سایتون کم نشه از سرم عالیجناب من از خودت فقط خود تورو می خوام یه بار تو کربلا بهت بدم سلام درنایاب، مه و مهتاب، منو دریاب ارباب اخرین راه یار دلخواه حضرت ماه ارباب جان و جانان، روح ایمان، سن قربان ارباب ابی عبدالله، ابی عبدالله ،ابی عبدالله .................... کار من نوکری کار تو دلبری خدایی که حسین از همه سرتری عالیجناب سایته رو سرم با چشمای ترم قبل نماز آقا اسمتو می برم عالیجناب تا دم مردنم اسمته رو لبم گریه برات شده کار روز و شبم رزق سالم،پر و بالم،خوبه حالم ارباب دین و دنیام،خواب و رویام،اشک چشمام ارباب جان و جانان، روح ایمان، سن قربان ارباب ابی عبدالله، ابی عبدالله ،ابی عبدالله حامد محمدی
دختر چه می‌خواهد؟ جز کنج آغوش پدر دیگر چه می‌خواهد؟ جز دیدن بابا مرهم برای سینه‌ی مضطر چه می‌خواهد؟ با گریه می‌گوید؛ حالا رقیه با سر او هرچه می‌خواهد خلخال یا معجر؟ من که نفهمیدم پدر، آخر چه می‌خواهد! بابا نمی‌دانم! ازجان من این زجر زجرآور چه می‌خواهد؟ پس کو عمو عباس؟ بر نیزه راس اکبر و اصغر چه می‌خواهد؟ @hosenih پایش ورم دارد درد زیادی با خودش در هرقدم دارد با این‌که کم‌سن است اما شبیه عمّه زینب قد خم دارد شب‌ها نمی‌خوابد آنقدر که در سینه‌اش احساس غم دارد آنقدر هم بد نیست این موی آشفته فقط یک‌شانه کم دارد در زیر چشم خود ارثی کبود از مادر اهل‌حرم دارد دشمن نبرده؟ نه! بخشید النگو را خودش از بس کرم دارد @hosenih بغض گلویش را می‌خورد تا می‌دید روی نی عمویش را در کوچه‌وبازار با آستین پاره می‌پوشاند مویش را بردند شامی‌ها با آن لباس پاره‌پاره آبرویش را از رنگ رخساره می‌فهمد آخر هرکسی راز مگویش را خیلی دلش تنگ است دوری بابا تنگ کرده خلق‌و‌خویش را دندانش افتاده سیلی عوض‌کرده‌ست روی خنده‌رویش را @hosenih پَر دردسر دارد وقتی که سنگین می‌شود سر، دردسر دارد خواهر اگر باشد بین شلوغی هی برادر دردسر دارد مویی که می‌سوزد وقتی که باشد زیر معجر دردسر دارد اصلا چه بهتر سوخت القصه در بازار کمتر دردسر دارد القصه در بازار فهمیده‌ام خلال و زیور دردسر دارد القصه در بازار در ازدحام چشم، دختر دردسر دارد... شعر از گروه ادبی انجمن شعر آیینی شهرستان بروجرد © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که خورده گره به روضه ی تو زندگی و تمومِ باورهام با تو از کودکی،بزرگ شدم افتخارم اینه تویی آقام مادرم تا مُحرمت میشد پیرهنِ مشکی مو تنم میکرد زیر لب،با صدای جانسوزی یادی از شعر محتشم میکرد @hosenih شعرِ (باز این چه شورش است...)حسین! شورشی در دلم بپا کرده این دلی که شکسته مثل سرَت طلبِ دشتِ کربلا کرده منو تنها نذاری آقاجان ای رفیق همیشگیم...حسین من به غیر از تو، رو به کی بزنم؟ ای سراپای زندگی م...حسین چاییِ روضه هات چه شیرینه طعمش از بچگی تو خاطرمه طعم احلی من العسل داره نذریِ هیأتت ،برای همه دستای کوچیکم، همون اول واسه ی داغ تو،به سینه زده خوش بحالم که چشمای خیسم واسه تو گریه کردن و بلده @hosenih نام تو زنده کرده ما رو ولی داغ هر روضه ، میکُشه ما رو با همین زندگی به عشق خودت نمی‌خوایم آرزوی دنیا رو منو تنها نذاری آقاجان ای رفیق همیشگیم...حسین من به غیر از تو،رو به کی بزنم؟ ای سراپای زندگی م...حسین شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پشت کردند به هم چون دو دلاور در جنگ عهد کردند نماند سر و پیکر در جنگ @hosenih تیرها بال گشودند رجزخوانی را نیزه ها خیره به آوازه ی منبر در جنگ مانده ام معجزه شد یا که قیامت شده است باز هم آمده گویا علی اکبر در جنگ زینب از دور جوانان خودش را میدید چه دلاور شده اند این دو برادر در جنگ دو برادر که شبیه اند به شمشیر دو دم دو برادر که شبیه اند به حیدر در جنگ لاله در پهنه ی این دشت چه سرخ است، انگار آبیاری شده با نیزه و خنجر در جنگ @hosenih دست بر گردن هم، هر دو به خون غلتیدند بال پرواز هم اند این دو کبوتر در جنگ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک کربلا برای غمت ، گریه کرده ام با گریه های محتشمت ، گریه کرده ام من روضه خوانم و غم تو می کشد مرا از بس برای قد خمـت ، گریه کرده ام @hosenih چشمم به دست های میان دار بوده است با ضرب سینه ی دو دمت ، گریه کرده ام خیرُالاُمور زندگیم ، روضه ی تو شد در زیر سایه ی علمت ، گریه کرده ام هم دست داده ای و هم انگشتری حسین از این سخاوتت ، کرمت ، گریه کرده ام ابن الشبیب روضه‌ی زخم تنت شدم ... از غصه ی سپاه کمت ، گریه کرده ام مَن بَکَّتِ السَما ُٕ شنیدم ... و بعد با اهل خیام محترمت ، گریه کرده ام @hosenih هی ناله میزدی « ولدی بعدک العفا »... با آن صدای زیر و بمت ، گریه کرده ام من خواب دیده ام که شبی زائرت شدم تنها نشسته در حرمت ، گریه می کنم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
لبهات را تا که نبینم خیزران بسته چشم مرا با دست هایش عمه جان بسته بهتر که وضع ما به چشمان تو واضح نیست دیدن ندارد باغِ گلهای خزان بسته @hosenih زخم لبت را دیده، ورنه حرف ها دارد بابا اگرزخم لبم امشب دهان بسته خورشید من تا آمدی بارید چشمانم اینگونه شد که گونه ام رنگین کمان بسته من جای گریه بغض کردم دائماً از ترس راه گلویم را نگاه ساربان بسته آنکه کمربند تو را گودال غارت کرد حالا کمر برقتل کل کاروان بسته یک وقت بابایی نگویی به عمو عباس دست برادرزاده هایش را سنان بسته ما را سربازار که میبرد میگفتم ای کاش باشد چشم های شامیان بسته خرمافروشی که شده خنجرفروش شهر از بعد قتل و غارتت دیگر دکان بسته @hosenih از آن شبی که گم شدم حرصش گرفته زجر سرتا ته صف را بهم با ریسمان بسته از لحظه ای که باعث لکنت زبانم شد با خنده میگوید به من «طفل زبان بسته» شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
من از این روزگار بی وفا بدجور دلگیرم من از کوفه، من از کرب و بلا بدجور دلگیرم @hosenih من از مردی که برد انگشترت را سخت بیزارم من از تیری که آمد بی هوا بدجور دلگیرم از آنکه نیزه میزد پیکرت را جای خود اما از آن پیری که می‌زد با عصا بدجور دلگیرم از آن که پیش چشم بچه ها می‌برد با لبخند به روی نیزه ها رأس تو را بدجور دلگیرم سرم را می‌شکست ای کاش اما حرمتم را نه من از این زجر بی شرم و حیا بدجور دلگیرم @hosenih درون تشت بودی و به روی تخت می خندید من از مهمانی نامردها بدجور دلگیرم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ما را برای روضه، مادر اگر خبر کرد دارم یقین دعای صاحب زمان اثر کرد هرچند پر گناه و پر اشتباه بودیم آن قدر مهربان بود آقا به ما نظر کرد @hosenih وقتی که پشت کردند بر ما تمام عالم خیلی حمایت از ما فرزندها پدر کرد هر کس تلاش کرده، جز در رضای مهدی در بندگی عقب ماند، در زندگی ضرر کرد ای کاش تا ببینیم در این دو ماه روضه شام فراق ما را شمس رخش سحر کرد دیگر وصال جنت را آرزو ندارد هر کس به اذن آقا تا کربلا سفر کرد خشکیده بود چشمم، لطف امام عصرم چشم مرا میانِ بزم حسین، تر کرد ** قربان آن شکافِ پیشانیِ شکسته سنگی زدند و ما را آن سنگ خونجگر کرد @hosenih تیری که حرمله بر قلب مطهرش زد آنقدر اذیتش کرد، خارج ز پشت سر کرد فرمود قاتل من آن دو خلیفه هستند مجروح بود و یاد زهرا به پشت در کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
یک بار هر که را ببری بارگاه خویش یک عمر حفظ می کنی اش در پناه خویش @hosenih از راه و رسم تو چه قدر دور می شویم هربار می رویم پی رسم و راه خویش یوسف به چاه رفت، قبول، آخرش چه شد؟ کنعانیان شدند گرفتار چاه خویش من آخر از فراق تو ای ناز بی نیاز جان میدهم شبی وسط آه آه خویش من خویش را به جرم نمردن برای تو محکوم میکنم وسط دادگاه خویش عشقت اگر گناهِ منِ الاُبالی است توبه نمی کنم به خدا از گناه خویش یک لحظه خورده بود به پرچم نگاه من یک لحظه برنداشتی از من نگاه خویش تا اینکه رو سفید شوم پیش فاطمه من را بخر، بده به غلام سیاه خویش ما هردو در محاصره ای گیر کرده ایم من در گناه خویش و تو در قتلگاه خویش @hosenih با یک هزار و نهصد و پنجاه جای زخم بودی تو زخم خورده ترین در سپاه خویش شعر از گروه © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۴۰۱ ⚫️⚫️⚫️160⚫️⚫️⚫️ بند1⃣ این همه شهر کجا آوردی ما رو باباجون بوی غم و جدایی میاد از این بیابون ..... اینا کی ان با نیزه ها اومدن استقبال چرا نیومدن بپرسن از شما احوال اعوذ بالله من الکربلا که گفتی دیدم که عمه زینبم رفته دیگه از حال ..... بیا بریم از اینجا که هواش دلگیره اگه نریم از غصه عمه جون میمیره بابا حسین بیا بریم مدینه اینا دارن از آل حیدر کینه 🔸🔸🔸🔶🔶🔸🔸🔸 بند2⃣ دلشوره افتاد به دلم برگردیم بابایی ازین میترسم بی افته بین ما جدایی ..... انگاری که نقشه هایی رو توی سر دارن با خودشون نیزه و شمشیر و تبر دارن میترسم از اینکه کنن به ماها جسارت وقت غروب لحظه ایی که بیان برا غارت ..... تا دیر نشد برگردیم که دلم بیتابه غصم برا علیه اصغر ربابه بابا حسین بیا بریم مدینه اینجا میبرن سرتو ازکینه 💠💠💠1⃣6⃣0⃣💠💠💠 به قلم:
این بیابان چه غم افزاست بیا برگردیم این چه منزل گه ومأواست بیا برگردیم عمه جان خیمه مزن دردل این وادی غم چشمم ازاشک چودریاست بیا برگردیم دربیابان عطش بیش ازاین پیش مرو پیش رویم صف اعداست بیا برگردیم ترسم این است بمانیم غریب وتنها مقصدت گرچه همین جاست بیا برگردیم توگل یاس علی هستی ومن یاس حسین جای ما گلشن اعداست بیا برگردیم تشنه ی عشقم وغم نیسشت زبی آبی لیک طفل ششماهه دراین جاست بیا برگردیم کی توان دید دراین گلشن عطشان، برخاک پاره پاره تن سقاست بیا برگردیم تا ندیدم پدرم بین هزاران دشمن غرقه خون بی وتنهاست بیا برگردیم پیش ازآنی که بسوزد حرم ال علی گررهی جانب دریاست بیا برگردیم ای «وفایی» توزسوز دل ما باز بگو این بیابان چه غم افزاست بیا برگردیم سید هاشم وفایی  --------------------------- باسبک کربلا منتظر ماست بیا تابرویم