💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اکبر__ع__نوحه
برو میدان ولی آهسته اکبر
ببینم قامتت یک بار دیگر
بود سختم علی دل کندنم از تو
علی ای آیه نگار پیمبر
نگاهی گوشه چشمی بر پدر کن
چه فانی گشته ای در ذات دلبر
برو ای من فدای قامت تو
خدا همراهت ای سرو صنوبر
عطش می ریزد از لب های خشکت
عطش داری ولی از آب کوثر
خدا صبری دهد بر مادر تو
ندارد طاقت داغ تو مادر
تمام آرزوی من همین است
ببینم روی تو یک بار دیگر
به والله عطر زهراییت ای گل
زند طعنه علی بر مشک و عنبر
خداوندا تو شاهد باش بهرت
گذشتم از علی شبه پیمبر
تماماً مصطفی در اوست پیدا
فرستادم به میدان وجه حیدر
امیدم بوده تا در روز پیری
عصایم گردی ای محبوب داور
مرا داغ تو از پا خواهد انداخت
چه حاجت بر سنان و تیغ و خنجره
حضرت علی اکبر (ع)
نوحه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_عباس__ع__روضه
محسن راحت حق
چه غم از غصـّه و اندوه که مولا داریم
ما کویری زدگان هیبتِ دریا داریم
چه غم از بی خبری یا ز غمِ تنهایی
ما در این خانه ی امن ست که مأوا داریم
ما حسینی شده ها سینه سپر چون کوه ایم
چون که پشتِ سرمان حضرت سقّا داریم
ساقیِ اهلِ حرم ساقی ما خواهدشد
قسمتِ ما حرمِ کرببلا خواهد شد
نامِ زیبایِ ابالفضل پُر از اعجاز است
درِ این باب کرم تا به قیامت باز است
ما به الطافِ تو عمریست که عادت داریم
قلبمان تا دمِ مردن به شما دمساز است
هر شفا یافته بر لطفِ شما می نازد
با عنایات مسیحاییِ تو طنّاز است
حضرت عشق همیشه علمت پاینده
به گدایانِ حسینی کرمت پاینده
با تو عباس به هر جا برسم جا دارد
عاشقِ دربدرت یک دلِ شیدا دارد
مجلسِ روضه ی ارباب که شرکت کردم
دیدم انگاردلم از یدت امضا دارد
موقع بردنِ نامت ، پسرِ وجه الله
مُهر تأییدِ دل از حضرت زهرا دارد
یا اباالغوث فدایت سرو جانم آقا
رخصتی ده که در این خانه بمانم آقا
ای علمدار مرا هم ز وفا یاری کن
بی خود از خود شده ام بهر گدا کاری کن
مدّتی هست اسیرِ درِ میخانه شدم
بر درِ خانه ی ارباب نگهداری کن
پُرم از غصـّه واندوه، نظر کن عباس
از غلامِ به زمین خورده تو غمخواری کن
ساقی تشنه لبان، تشنه شده لبهایم
یک براتی بدهی کرببلا می آیم
حضرت عباس (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_عباس__ع__روضه
جمع کن طوری بساط منبری افتاده را
اینقدر برهم نزن پلکِ تری افتاده را
با تکان های سرت اوضاع، بدتر میشود
روزی صحرا نکن فرقِ سری افتاده را
مجلس ترحیم من برپا شد و هُو می کنند
چون کنارم دیده لشکر، لشکری افتاده را
دل به دست آوردی عباسم ولی رسمش نبود
دست بر پهلو کشاندی مادری افتاده را
از کمر افتاده ام با صورت افتادی زمین؟
نیزه ها پُر کرده زیرِ پیکری افتاده را
مشک تو پاره تر از این می شود بردارمش
ساختی کار رباب و اصغری افتاده را
دست.خالی آمدم تشییع تو شرمنده ام
برده ام بین عبا پیغمبری افتاده را
ما که دست یاعلی دادیم... پاشو یاعلی!
تا نبرده ساربان انگشتری افتاده را
چشم هایت تیر خورده تا به روی نیزه ها
زیر دست و پا نبیند دختری افتاده را
از تو پنهان نیست پیدا می کند زینب، دگر
در حراجی های کوفه معجری افتاده را
رضا دین پرور
حضرت عباس (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اصغر__ع__روضه
السلام ای مظهر خون و قیام
در شداید کرده حجت را تمام
یاد آن ساعت که کردی زیب دوش
غنچه را ای باغبان گلفروش
غنچه بودی اصغر و گل مادرش
کز عطش بی شیر ماندی ساغرش
گل برای غنچه اش بی تاب بود
غنچه چشمش بر نگاه باب بود
سوی میدان بردی او را ای امام
تا کنی با بردنش حجت تمام
طبق آن عهدی که بستی از الست
شیر خوارت را گرفتی روی دست
گفتی ای قوم زره بیرون شده
در سراب بی خودی افسون شده
بر شما گر خون من باشد مباح
كشتن طفلی نمی باشد صلاح
در کف او قبضه شمشیر نیست
تشنه هست و مادرش را شیر نیست
پس بگیرید از من و آبش دهید
هست بی تاب و به تن تابش دهید
از عطش بر من عزیزی می کند
روی دستمن تلظی می کند
بر لبانت مانده حرف ناتمام
چون سفیر تیر شد حسن ختام
حرمله کرد از کمان تیری رها
تا دهد بر اصغرت آب بقاء
از کمان آن تیر زهر آلود ، جست
بر گلوی نازک اصغر نشست
گوش تا گوش علی از هم درید
تشنه اصغر روی دستش شد شهید
تا که پرپر غنچه ات را تیر شد
خون تو پیروز بر شمشیر شد
کردی از خونش محاسن را خضاب
تا کنی مظلومیت را فتح باب
چون به خون قنداقه اش شد لاله گون
فارغ التحصیل شد از آزمون
حضرت علی اصغر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_علی_اصغر__ع__روضه
از لشکر کوفه این خبر می آید
زخم است و دوباره بر جگر می آید
این بار هدف کیست؟ پدر یا که پسر؟
تیر است و به قصد سه نفر می آید
پرسید پدر؟ پسر؟ هدف آخر کیست؟
انگار که دل توی دل مادر نیست
ای تیر به غیر زخم بر جان رباب،
حرفِ درگوشی تو با اصغر چیست؟
می رفت به سمت لشکر بی خبران
می گفت رباب، مادرانه، نگران:
خورشید متاب بر گلوی پسرم
می ترسم چشمی بزند زخم بر آن
شب هایم مهتاب ندارد دیگر
مادر، بی تو خواب ندارد دیگر
گهوارۀ خالی از تو آغوش من است
گهوارۀ تو تاب ندارد دیگر
گفتند بر او داغ مجسم بزنند
یک تیر ولی سه زخم توام بزنند
حتی گهوارۀ علی را بردند
تا تیر به قلب مادرش هم بزنند
حالا من و، اشک و، شب مهتابی و او
لالایی خواب و، تب بی خوابی و او
گهوارۀ کودک مرا پس بدهید
من باشم و، تنهایی و، بی تابی و او
شش ماهه ام ای طفل کفن پوش رباب
جایت خالی ست توی آغوش رباب
در من انگار، کودکی می گرید
هر روز صدای توست در گوش رباب
سیدمهدی حسینی
حضرت علی اصغر (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
4_5920211941900421403.mp3
1.82M
نوحه واحد یا سنگین حضرت قاسم (ع)
عمو تو ای ماه دل آرایم
من وارث غیرت بابایم
منتقم سیلیِ زهرایم (بده اجازه)
ببین دلم تنگه برا بابا
عمو شدم دیگه تک و تنها
قسم می دم به مادرت زهرا (بده اجازه)
[عمو حسین عموحسین جانم(۳)عموحسین جان]۲
من ماه کنعان حسن هستم
از روز اول به تو دل بستم
از عشق تو عمو ببین مستم (عموی خوبم)
دلم شکسته با نگاه تو
آه می کشم عمو با آه ِ تو
ای کاش فدا بشم به راه تو (عموی مظلوم)
[عمو حسین عموحسین جانم(۳)عموحسین جان]۲
ببین عمو سوز و گداز من
سجاده ی خون و نماز من
عشق من و راز و نیاز من (عموی خوبم)
کسی نمیدونه چه دیدم من
چه طعنه هایی که شنیدم من
به زیر مَرکب قد کشیدم من (عموی خوبم)
.
#در_مکتب_حسینی
🔸 «اى بندگان خدا ! اگر حتّى همين [دنيا]، پايانِ ميدانِ مسابقه [ى زندگى] و منزل نهايى شما مىبود، باز سزا بود كه انسان در آن به كار بپردازد تا اندوه او را بزُدايد و او را از دنيا كنار بكشانَد و به كوشش خود در رهايى جويى از جهان بيفزايد، چه رسد به اين كه آدمىپس از اين جهان، در گرو دستاورد خويش است و به حسابرسى بازش مىدارند».
▫️ عبادَ اللّهِ ! فَلَو كانَ ذلِكَ قَصرَ مَرماكُم، ومَدى مَظعَنِكُم، كانَ حَسبُ العامِلِ شُغُلاً يَستَفرِغُ عَلَيهِ أحزانَهُ، ويُذهِلُهُ عَن دُنياهُ، ويُكثِرُ نَصَبَهُ لِطَلَبِ الخَلاصِ مِنهُ، فَكَيفَ وهُوَ بَعدَ ذلِكَ مُرتَهَنٌ بِاكتِسابِهِ، مُستَوقَفٌ عَلى حِسابِهِ.
📚 تحف العقول: ص ۲۳۹
#محرم
#امام_حسین علیه السلام
@hadithnet | معارف حدیث
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
لالا بر آن که خواب ندارد چه فایده
ماندن بر آن که تاب ندارد چه فایده
گیرم تو را حسین بگیرد، بغل کند
وقتی دو قطره آب ندارد چه فایده
احساس مادری به همین شیر دادن است
آری ولی رباب ندارد چه فایده
انداخته حِرز، اگر چه به گردنت
تا صورتت نقاب ندارد چه فایده
پرسش نکن سه شعبه برایم بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد چه فایده
با چه سر تو را به نی بند می کنند
زلفی که پیچ و تاب ندارد چه فایده
علی اکبر لطیفیان
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
لرزه بر دست من و پیکر تو میلرزد
وسط معرکه دیدم سر تو می لرزد
خواستم از گلویت تیر کشم اما حیف
تیرهم در وسط حنجر تو می لرزد
شده آویخته بر پوست سر کوچک تو
گر ببیند سر تو، خواهر تو می لرزد
موقع دفنِ تنت، کار پدر مشگل شد
عمه ات گفت، هنوز اصغر تو می لرزد
مثل بسمل شده ای گرچه سرت گشته جدا
خاک میریزم و بینم پرِ تو میلرزد
کاشکی نیزه ی دشمن نکند پیدایت
نیزه در خاک رود، مادر تو میلرزد
محمود اسدی
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
در اصل، تیر قلب پدر را هدف گرفت
گرچه گلوی خشک پسر را هدف گرفت
مُنّو علی الغریب، جگرسوز شد گلم
آبش نداد بلکه جگر را هدف گرفت
دست حسین زیر گلوی علی نشست
تیری رسید، زیر و زِبَر را هدف گرفت
تیری که ظهر سینه خورشید را شکافت
در علقمه هلال قمر را هدف گرفت
سر درد داشت مادر غم پرورش، رباب
از آن زمان که حرمله سر را هدف گرفت
بعد از علی، سکینه دگر قدکمان شده
اینبار تیر، قدّ و کمر را هدف گرفت
اصغر چقدر مثل عمو محسنش شده،
آن روز در مدینه که در را هدف گرفت؟
تیر سه شعبه قصه ی ما را تمام کرد
در اصل تیر قلب پدر را هدف گرفت
محمدرضا نادعلیان
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
می خواستم بزرگ شوی محشری شوی
تا چند سالِ بعد علی اكبری شوی
می خواستم كه قد بكشی مثل دیگران
شاید عصای پیریِ یك مادری شوی
لحظه به لحظه رنگ تو تغییر میكند
چیزی نمانده است كه نیلوفری شوی
مثل دو تكه چوب لبت را به هم نزن
اسبابِ خجلتم جلویِ دیگری شوی
این مادری ِ من كه به دردت نمیخورد
تو حاضری علی كه تاج سری شوی؟!
علی اکبر لطیفیان