#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
ای از تلظّیهای تو در چشم من دریا خجل
مادر خجل، خواهر خجل، دریا خجل، سقا خجل
در خون، خدا را دیدهای جان دادی و خندیدهای
تا دامن محشر بود از خندهات بابا خجل
از حنجر خشکیدهات خون خورده تیر حرمله
پیکان ز اشک چشم من، من گشتم از زهرا خجل
در آتش تاب و تبت دیدم به دست زینبت
هم از تو هم از عمه شد خورشید عاشورا خجل
خشکیدهلب بردم تو را لبتشنه آوردم تو را
هم از تو هم از مادرت گشتم در این صحرا خجل
از خون زخم حنجرت آمد شهادت سرفراز
از اشک چشم مادرت شد زینب کبری خجل
دعویِّ دین و کشتن ششماهه آن هم تشنهلب
اینجا مسلمان میشود از گبر و از ترسا خجل
با این عذار لالهگون، با این جمال غرقه خون
جا دارد ار یوسف شود، زین صورت زیبا، خجل
ای غنچۀ پرپر شده، ای هدیه بر داور شده!
پیش گل لبخند تو، از باغبان، گلها خجل
بابالنّجات عالمی، خون خدا را همدمی
شرمنده عالم از تو شد، «میثم» نشد تنها خجل
استاد حاج غلامرضا سازگار
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
ازحرم طفل رباب ِتازه ای برخاسته
شال بسته، با نقابِ تازه ای برخاسته
گرچه افتادند رویِ خاک ها خورشیدها
تازه مغرب، آفتابِ تازه ای برخاسته
باد دارد از مسیر ِ چشمهایش می وَزَد
لاجرم بویِ شرابِ تازه ای برخاسته
بیشتر شد تشنگی ها، او خودش آب، آب بود
پشتِ پایش آب…آبِ تازه ای برخاسته
با همه پیغمبران، پیغمبری ام فرق کرد
رویِ دستم یک کتابِ تازه ای برخاسته
آن همه لبیک گفتن یکطرف، این یکطرف
پرسش ِ ما راجوابِ تازه ای برخاسته
ریخت برهم لشگری را تاکه بر دستم رسید
با حضورش بوترابِ تازه ای برخاسته
زود یا خوابش کنید و یا مُراعاتش کنید
تازه این کودک زخوابِ تازه ای برخاسته
این بلاتکلیفی ام ازناتوانی نیست نیست
تیر با یک پیچ و تابِ تازه ای برخاسته
گردنی که خشک باشد آخرش این میشود
تیر هم که باشتابِ تازه ای برخاسته
روی این دستم تنش؛ برروی این دستم سرش
آه بفرستم کدامش را برای مادرش
علی اکبر لطیفیان
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
پسرم از نفس افتاد به دادم برسید
داد از اینهمه بیداد، به دادم برسید
تشنه ام ،شیر ندارم، چکنم؟ حیرانم
باید آخر چه به او داد؟ به دادم برسید
دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
چاک خورده لب نوزاد ، به دادم برسید
بوی آب و،دل بی تاب و،سپاهی بی رحم
طفلی و اینهمه جلاد،به دادم برسید
آب،دامی ست،که دلبند مرا صید کند
وای از حیله ی صیاد،به دادم برسید
باپدر رفت وندانم چه شده کز میدان
شاه پیغام فرستاد،به دادم برسید
بارالها چه بلائی سرش آمده؟که حسین
میزند اینهمه فریاد،به دادم برسید
آن کماندار،که تیرش کمی از نیزه نداشت
گشته اینقدر چرا شاد؟به دادم برسید
حاج حیدر توکلی
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
بسم الله الرحمن الرحیم
#شور
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#محرم_۱۴۰۱
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
مثل تو بین همه دنیا نیست
کسی اینقد نفسِ بابا نیست
تو به اهل دنیا ثابت کردی
مرد بودن به قد و بالا نیست
مرد بودن یعنی حامی مولا شدن
مرد بودن یعنی فدای بابا شدن
مرد بودن یعنی عزیزِ دنیا شدن
به تنم جان بده لطفی کن و فرمان بده تا سر به قدوم تو بیندازم
تویی دنیای من ای حضرت والای من ای نام قشنگت پرِ پروازم
"یا علی اصغر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فوق ادراکِ همه دنیایی
از تصور ما خارج هستی
چه مقامی داری ای شهزاده
که تو هم باب حوائج هستی
علیِ اصغر نورِ نور خدایی آقا
علیِ اصغر عزیز قلب زهرا
علیِ اصغر نور خدای اعلی
جان و جانان علی و قدیم الاحسان علی ای نام تو درمانم
صاحب دم علی و عشق مجسم علی ای عشق تو میزانم
"یا علی اصغر"
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
بسم الله الرحمن الرحیم
#واحد_چکشی_یا_تند
#شب_هفتم_حضرت_علی_اصغر_ع
#محرم_۱۴۰۱
🎤 #کربلایی_یاسر_یزدانی
🖊 #به_قلم_امیر_قربانی_فر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
سردمداری ، حیدر کراری
بر این عالم سرور و سالاری
خیبر چیزی نبود برات آقا
تو میتونی عالمو برداری
وقتی که قدم میزاری تو میدون
کار و بارِ جنگیدن تعطیله
پهلوونا رو دو تا نیمه کرده
ذوالفقارت انگاری عزرائیلِ
مولا ، اسداللهی ، تو یداللهی ، غیرت اللهی حیدر حیدر
مولا ولی اللهی اذن اللهی عین اللهی حیدر حیدر
یا علی مولا جانم حیدر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هم آقایی ، هم شهِ مردایی
جانم مولا ، قاتل الاعدایی
هم زهرا شد ، جانِ ولی الله
هم تو جانِ ، ام ابیهایی
فاتح بدر و حنین و خندق حیدر
پهلوونِ پیروز مطلق حیدر
قسیم النار و الجنت مولا
دین ما داره با تو رونق حیدر
مولا ، مرد مردایی ، عشق دنیایی ، جان طاهایی ، حیدر حیدر
مولا ، صاحب منبر ، اول و آخر ، فتاح خیبر ، حیدر حیدر
یا علی جانم مولا حیدر
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
اشعار امیر قربانی فر
هدیه به حضرت علی اصغر صلوات
سبک زنجیر زنی یا واحد حضرت علی اصغر
دلهره های مادرت
جواب نداره پسرم
گریه نکن مادرتو
که اب نداره پسرم
بی تابی و بی تابم و
بی خوابی و بی خوابم و
ترک های لبت علی
داره می ده عذابم و
می خواستم که بزرگ بشی
علیه اکبری بشی
شاید عصای پیریه
خمیده مادری بشی
می خواستم که بزرگ بشی
مقابلم تو راه بری
خیلی زوده که پسرم
به سمت قتلگاه بری
سپیدیه گلوتو تا
به حرمله نشون دادی
به روی دست های بابات
غریبونه تو جون دادی
رها شد تا تیر سه پر
به سمت حنجرت رسید
گلوی نازک تورو
شبیه حنجری برید
گریه های مادرتو
عزیز جونم ندیدن
تن تورو از دل خاک
با نیزه بیرون کشیدن
اللهی بعد غم تو
نمونه زنده مادرت
رونیزه ها دیدم دارن
می بندن با طناب سرت
رضا نصابی
هدیه به حضرت رباب صلوات
شور زمینه واحد و زمزمه حضرت علی اصغر
ای تیر
چرا تو بی خبر رسیدی
شبیه میخ در رسیدی
سمته علی اصغر رسیدی
کاشکی
کم کنی لا اقل شتاب و
رحمی کنی به طفله خواب و
ببینی تو حاله رباب و
اصغر
مادره تو بدونه ابه
قلبه رباب پر التهابه
گریه های تو بی جوابه
اصغر
گریه ی تو نداره تاثیر
اینا به جای دادنه شیر
زدن به حلقه خشکه تو تیر
لای لای. لای لای
علی علی علی علی. جان
بس کن
حرمله مادرش می لرزه
تو خیمه خواهرش می لرزه
از عطش حنجرش می لرزه
نامرد
نده عذاب پرسه نزن تو
دنبال اب پرسه نزن تو
پیشه رباب پرسه نزن تو
ای وای
اسیر صیادی عزیزم
هنوز تو نوزادی عزیزم
از نفس افتادی عزیزم
ای وای
شده بریده حنجره تو
به پوست اویزونه سره تو
چشم انتظاره مادره تو
لای لای. لای. لای
علی علی علی علی جان
ای تیر
تو چرخ زدی و پرو بردی
دلخوشیه مادر و بردی
اومدی از راه سرو بردی
ای تیر
هدف گرفتی تا پسررو
زدی در اصل قلبه پدررو
جدا کردی از تن تو سررو
حیف شد
نشکفته گل شدی تو پر پر
نشد بزرگ شی علی اصغر
بشی عصای دسته مادر
حیف شد
نشد ببینم قد کشیدی
به سنه اکبر تو رسیدی
لباسه دومادی پوشیدی
رضا نصابی
هدیه به حضرت رباب صلوات
شور یا زمینه و زمزمه سبک مسیر روضه حضرت علی اصغر
صحبت اب می شه گریم می گیره من
حرف رباب می شه گریم می گیره من
شیر خواره می بینم تو بغله مادر
اروم تاخواب می شه گریم می گیره من
شدم از غصه ی تو پیر اصغر
با گلوی تو چه کرد تیر اصغر
یه جوری گلوتو پاره کرده
انگاری که خرده شمشیر اصغر
لالایی اصغر من لالایی
مگه یه شیر خواره چقد می خواد اب که
وقته جواب می شه گریم می گیره من
دست خودم نیست که هر جایی حرفی از
جام شراب می شه گریم می گیره من
نیزه داره لاابالیه مست
سرتو دیدم گرفت توی دست
کنار سر عمو عباست
سر تو به نوک نیزه می بست
لالایی اصغر من لالایی
مادری از بچش که بی خبر باشه
پر اضطراب می شه گریم می گیره من
ببینم مردی رو غمگین و مضطر هست
حالم خراب می شه گریم می گیره من
حرمله به حال من می خنده
شدم از مادرتو شرمنده
دست و پا می زنی و می بینم
سرتو تنها به پوستی بنده
لالایی اصغر من لالایی
#شب_هفتم_محرم
#واحدیازمزمه_شب_هفتم_محرم_الحرام
#سبک_امون_ازغریبی
#تلظی_نکن_ای
✅بنداول
تلظی نکن ای
علی اصغرمن
نظرکن به حال و
دل مضطرمن
🌷
ببین اهل خیمه
با دیده ی گریون
میگن ای خدایا
علی مون نده جون
🌷
محاله تواین دشت
بارونی بباره
عموی تو رفته
تا آبی بیاره
میاداز فرات اون
بامشک پر ابش
ابالفضل براتو
دلش بیقراره
🌷
علی اصغرمن گل پرپرمن
___________
✅بنددوم
دیگه لحظه های
وداعت رسیده
بمیرم سه شعبه
گلوتو بریده
🌷
دلم رو به اتیش
کشیدی بابایی
تاتشنه رو دستام
خوابیدی بابایی
🌷
نگات میکنم من بااین چشمای تر
زدی روی دستام علی جان توپرپر
تیر تیز دشمن گلوتو دریده
بزن دست وپایی توای پاره حنجر
🌷
علی اصغرمن گل پرپرمن
___________________________
✅بندسوم
رسید نیزه داری
جلو مادر تو
کشید بیرون از خاک
تنه بی سر تو
🌷
می ریخت خاک غربت
روی سر رباب و
سرت و رو نیزه
می بست با طناب و
🌷
دلش غرق غم مادر تو علی بود
بریده رگ حنجر تو علی بود
تازیرسه شعبه زدی دست و پایی
قد یه کف دست سر تو علی بود
🌷
علی اصغرمن گل پرپرمن
💠💠💠⭕️ 357 ❌💠💠💠
___________________
#کاری_مشترک_ازشعرای_اهل_بیت_ع
#کربلایی_رضانصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به حضرت علی اصغر صلوات
شور یا زمینه روضه ای حضرت علی اصغر
ای وای
ای وای
نرسید به حنجر خشکت اب
ای وای
ای وای
شدی با تیر سه شعبه سیراب
ای وای
ای وای
نیمه بازه چشمای گریونت
ای وای ای وای
سره تو افتاده روی شونت
با چه رویی
ببرم من
تورو پیشه مادرت ای اصغر
کاش به جای
تو میومد
تیر به سمته پدرت ای اصغر
استخونه
گلوی تو
شده با تیر سه شعبه پاره
ضربه ش از بس
که شدید بود
چیزی از گلوت نموند شیر خواره
علی لای لای علی لای لای
علی لای لای علی لای لایی
ای وای ای وای
نفست دیگه نمیاد بالا
ای وای ای وای
روی دستم میزنی دست و پا
ای وای ای وای
نمی شه تورو تکون داد اصغر
ای وای ای وای
به رباب تورو نشون داد اصغر
با قده خم
با چشه نم
تورو پشت خیمه ها خاک می کنم
تا نفهمه
مادره تو
تورو بی سرو صدا خاک می کنم
نیزه دارا
روسره تو
دارن انگاری که قیمت می زارن
می دونم که
واسه درهم
تنه تو با نیزه بیرون میارن
رضا نصابی
#زمینه_شب_هفتم_محرم_الحرام
#شب_علی_اصغر_ع
🎼#سبک_بعد_تو_بابا
#گل_بستانم_ماه_تابانم
🔘🔘🔘🔘
✅بنداول
گل بستانم ماه تابانم
ای علی اصغرم
خشکیده لبهات ای عزیزمن
ای گلم ای مادرم
ماه گهواره ای جگر پاره
خیلی شرمنده م برات
ندارم آب و ندارم شیر ی
برسونم به لبات
🔘
آه ای تشنه لب بی شیر رباب(س)
عموت زودمیاد بامشک پر آب
🔘
آه ای اصغرم آه ای اصغرم
🔘➖➖➖➖➖🔘
✅بنددوم
عزیز جونم ای مهربونم
غنچه ی پر پر علی (ع)
حنجرت پاره مادرت داره
می زنه به سر علی(ع)
مادرت گریون شده اویزون
به پوستی نازک سرت
رو نی می بندن سر تو اصغر
پیش چشم مادرت
🔘
می بندن سرت رو روی طناب
پیشِ چشمای گریونه رباب
🔘
آه ای اصغرم آه ای اصغرم
🔘➖➖➖➖🔘
✅بندسوم
ای همه هستم به روی دستم
زدی بال و پر علی(ع)
تیر مثل خنجر خورد به اون حنجر
تورو کرد بی سر علی (ع)
زدی دست و پا بغلم بابا
به کدوم جرم و گناه
با چه رویی من ببرم اصغر(ع)
تورو سمت خیمه گاه
🔘
ای سوزم علی ای سازم علی(ع)
بودی آخرین سربازم علی (ع)
🔘
آه ای اصغرم آه ای اصغرم
💠💠4⃣6⃣7⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#کاری_مشترک_ازشعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
هدیه به حضرت رباب صلوات
واحد. زمزمه. شور و زمینه
شب 7 حضرت علی اصغر
لالایی
اروم بخواب عزیزم
شرمنده ام ندارم
یه قطره اب عزیزم
از صبح گریه کردی و
از صبح تو نمی خوابی
بمیرم برات اصغر
عزیزم تو بی تابی
پسرم
بعد تو خاک غم به سرم
ببین تیر می کشه جگرم
علی پسرم
پسرم
دل مادرت و نکن خون
زبون دور دهن نچرخون
علی پسرم
لالایی. لالایی لالایی. لالایی.
می میرم
به خاطر لب تو
پایین نمیاد اصغر
انگاری که تب تو
ارزومه که اصغر.
ببینم شدی محشر
ببینم چند سال بعد.
شدی تو علی اکبر
اما حیف
خواب دیدم پیشم نمی مونی
خواب دیدم که غرق به خونی
علی پسرم
اما حیف
خواب دیدم سرت از تن جداس
سرتو بسته رونیزه هاس
علی پسرم
لالا یی. لالایی. لالایی
می ایستم
در روبه روی نیزه
می بندن با طنابی
سرتو روی نیزه
ببین از غمت داره
مادر تو جون میده
نیزه دار کمی اروم
. گلم تازه خوابیده
کاشکی که
لبای تو کمی تر بود ش
تشنه نبودی بهتر بودش
علی پسرم
کاشکی که
مادرت قبل تو می مردش
تیر به گلوی من می خردش
لالایی. لالایی. لالایی.
رضا نصابی