💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
سجادی و از سجده کن ها برتری تو
از هرکه مشتاق عبادت سرتری تو
اسلام بی حجت نمی ماند که تشنه است
از هرچه عباس است آب آور تری تو
داغ علی های پدر خونین دلت کرد
ای اربن اربا دل ! علی اکبر تری تو
در کربلا شمشیر بود و شام طعنه
در ازدحام سنگ بی سنگر تری تو
روزی علی بودی و خیبر را گرفتی
امروز منبر را مگر حیدر تری تو؟
آن خطبه قرآن یا تو بر منبر پیمبر؟!
اقراء به نام سر که پیغمبر تری تو
ابری است بعد از کربلا چشم تو ، هر روز
با روضه های سیلی و معجر ، تری تو
محسن ناصحی
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_رقیه__س__شور
با اینکه سه ساله ست ولی قدش مثل هلال آخرهِ ماهه
نفرین به شما مردم شامی این دختر نازنینه شاهه
وای، امون از این خرابه
تو، بزم یزید شرابه
وای، امون از این غریبی
**
گریه می کنه کنج خرابه دردانه ای که بابا نداره
زخمای تنش که بی شماره دیگه بعیده دووم بیاره
وای، دیگه داره می میره
دیگه، عمه عزا می گیره
وای امون از این مصیبت
شاعر : حسین ایزدی
حضرت رقیه (س)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
ذکر مصیبت می کند: الشام الشام
تا یاد غربت می کند: الشام الشام
منزل به منزل درد و داغ و بی کسی را
یک جا روایت می کند: الشام الشام
موی سپید و چهره ای در هم شکسته
از چه حکایت می کند: الشام الشام
هر روز با اندوه و آه و بی شکیبی
یاد اسارت می کند: الشام الشام
در این دیار پُر بلا هر کس به نوعی
عرض ارادت می کند: الشام الشام
یک شهر چشم خیره وقت هر عبوری
ابراز غیرت می کند: الشام الشام
هر سنگ با پیشانی مجروح خورشید
تجدید بیعت می کند: الشام الشام
قرآن پرپر روی نیزه غربتت را
هر دم تلاوت می کند: الشام الشام
قلب تو را یک مرد رومی با نگاهش
بی صبر و طاقت می کند: الشام الشام
هر جا که دارد خوف از جان تو، عمه
خود را فدایت می کند: الشام الشام
جان می دهی وقتی به لبهایی مقدس
چوبی جسارت می کند: الشام الشام
کنج تنوری حنجری آتش گرفته
ذکر مصیبت می کند: الشام الشام
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_حسین__ع__شور
(بازم محرم، باز روضه ی چشماتون
باز مرثیه ی بارون،باز گریه ی زهرا
بازم محرم،بی چارگی زینب
اوارگی زینب،سرگشته صحرا)(2)
محرم،شور و حاله محرم،اه وناله
محرم،فصل الاله محرم،گل غمینه
محرم،سوز سینه محرم،بزم هر ساله
(به اذن زینب ،دیوونه م،دیوونه م
برا داداشش-می خونم،می خونم
از کرم حیدر-مجنونم،مجنونم)(2)
حسین اقام-ثارالله(4)
بازم محرم،خورشیده که تب داره
ابری که نمی باره،شرمنده شده اب
بازم محرم،خون دل یک مادر
اصغر می زنه پرپر،وای از دل ارباب
محرم،دل می گیره محرم-گل می میره
محرم-اسمون تیره محرم-ماه عشقه
محرم-راه عشقه محرم-نقش تقدیره
دوباره وقت شیدای،شیدای
دل اشنای تنهای،تنهای
گذشته کار از رسوای،رسوای
به اذن زینب، دیوونه م دیوونه م
برا داداشش -می خونم،می خونم
از کرم حیدر مجنونم،مجنونم(2)
حسین اقام-ثارالله(4)
بازم محرم،می ریزه گل الماس
از چشم تر عباس،غصه ش بی شماره
بازم محرم،رقص علم،ساقی
دست قلم ساقی،مشکش شده پاره
اباالفضل-ماه محفل اباالفضل رهزن دل
اباالفضل-یاابوفاضل اباالفضل-دلبر شاه
اباالفضل- غیرت الله اباالفضل-یا ابوفاضل
(علم تو دستاش زیبا بود؛زیبا بود
دل رئوفش دریا بود،دریا بود
عزیز قلب زهرا بود،زهرا بود)(2)
به اذن زینب ،دیوونه م، دیوونه م
برا داداشش-می خونم،می خونم
از کرم حیدر- مجنونم،مجنونم
حسین اقام-ثارالله(4)
بازم محرم،با قصه ویرونه
با اشکی که با رونه،با دختری تنها
بازم محرم،کی میخونه لالایی
جز دختری بابایی،واسه سر بابا
رقیه،موسپیده رقیه،قد خمیده
رقیه،بس که غم دیده رقیه،چشم کم سو
رقیه،گوشواره ت کو رقیه،از کی رنجیده
(رخ سیپیدش نیلی شد،نیلی شد
نشون ضرب سیلی شد،سیلی شد
سه ساله اسمش بی بی شد،بی بی شد)(2)
بازم محرم،مهدی می زنه سینه
درد دل من اینه،اشکای سکینه
بازم محرم،مهدی می زنه فریاد
عباس رو زمین افتاد،چشماش نمی بینه
محرم-اون که مرده انشآءالله-بر می گرده
محرم-دیوونه کرده محرم-اون اقاست
محرم-خیلی تنهاست می خونه-روضه عباس
هنوز به یادت می نالم،می نالم
من به گداییت می بالم،می بالم
تویی کنارم خوشحالم،خوشحالم
به اذن زینب،دیوونه م،دیوونه م
بزا داداشش-می خونم،می خونم
از کرم حیدر-مجنونم،مجنونم
حسین اقام- ثارالله(4)
امام حسین (ع)
شور
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#امام_سجاد__ع__روضه
ای جلوه ی آیات خدا حضرت سجاد
وی قافله سالار سخن خانه ات آباد
شمشیر دعای تو بریده ست سر شرک
تا بوده چنان بوده و تا هست چنین باد
انگار نسیمی تو، رها در نفس شهر
«قد قامتِ» تو شوکت صد قامت شمشاد
در بغضِ تو صد مرثیه ی تلخ و جگر سوز
در نطق دلاویز تو صد پنجره فریاد
با این همه ای مرد چه تنها و غریبی
بی گنبد و بی بقعه و بی پنجره فولاد
شاعر: ابراهیم قبله آرباطان
امام سجاد (ع)
روضه
🔻🔻🔻🔻🔻
🌐 https://www.beharalashar.ir
🔺🔺🔺🔺🔺
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
@beharalashar
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور و زمینه ایام اسارت سبک مسیر روضه
از طعنه و ازار از مردم بی عار
از مجلس اغیار به هم می ریزم من
از دمه دروازه از نگاه مردم
از کوچه و بازار به هم می ریزم من
من به جای سر تو سنگ خردم
لابه لای سر تو سنگ خردم
دنبالت کوچه به کوچه داداش
پا به پای سر تو سنگ خردم
وای من وای من ای حسین
وقتی می بینم که رقیه رو داره
می دوه روی خار به هم می ریزم من
وقتی که جمع می شن دور و بر زینب
اراذل و اشرار به هم می ریزم من
شده از غصه ی تو زینب پیر
شده بسته دست من با زنجیر
می دیدم از روی تل که داداش
شده با حنجرت خنجر در گیر
وای من وای من ای حسین
وقتی می ریزه سنگ به سر ما داداش
از درو از دیوار به هم می ریزم من
به خاطر تفریح می زنه نیزه دار
نیزه به تو هر بار به هم می ریزم من
خنده های شمر نمی ره یادم
ماجرای شمر نمی ره یادم
قربونه صورته خاکیه تو
جای پای شمر نمی ره یادم
وای من وای من ای حسین
رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات
زمینه روضه ای ایام اسارت
تو رفتی و موندم بادرد و.
با غم
تو رفتی و موندم با چشمای.
نم
تو رفتی و موندم با اهله.
حرم
شدم بعد تو با سنان هم.
قدم
تو رفتی و موندم با درد و.
با غم
تو رفتی و بی حرمتی.
باب شده
رقیه برای تو بی.
تاب شده
رباب از غم اصغرش
اب شد
چقد سنگ به سوی تو.
پرتاب شده
لب و دندون تو چه ریخته به هم
تو رفتی و موندم با درد و. باغم.
حسین. عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
شدم بعد تو دیگه من
بی امیر
شدم بعد تو بین این قوم.
اسیر
شدم بعد تو با سرت
هم مسیر
شدم بعد تو از غم تو
چه پیر
تو رفتی و موندم با این. قدخم
تو رفتی و موندم بادرد و. با غم
حسین عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
بخون از روی نیزه قران.
برام
ببین زینب و بین این
ازدحام
می گردوننم توی بازار.
شام
نداره دیگه خواهرت.
احترام
می رقصن کنیزا به ودور و. برم
تو رفتی و موندم با درد و. با غم
حسین عزیز زهرا. حسین عزیز زهرا
رضا نصابی
هدیه به امام سجاد صلوات
واحد شلاقی امام سجاد
تا صبح بیدارم
از غم می بارم
هنوز عزادار لب عطشان هستم
طاقت ندارم
غمگین و زارم
هنوز عزادار تن عریان هستم
واویلا چهل ساله عذاب کشیدم
واویلا از زندگی دل بریدم
وا ویلا من شام بلا رو دیدم
بند دوم
یادم نمی ره
با دسته بسته
بردن مارو به مجلس بزم شراب
با چوب می زد
بر لبهای بابام
جلوی چشم زینب و رباب
وا ویلا دنیا به سرم خراب شد
وا ویلا هر لحظه برام عذاب شد
وا ویلا خواهرم کنیز خطاب شد
بند سوم
چهل ساله هر شب
روضه می خونم
روضه برای پیکری پاره پاره
چهل ساله هرروز
روضه می خونم
روضه برای کودکی بی گهواره
وا ویلا دنیا رو سرم شد اوار
وا ویلا دادن مارو خیلی ازار
وا ویلا دیدم پای خواهرم خار
یادم نمی ره
بر حنجر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
یادم نمی ره
بر پیکر تو
بوسه زدم شبیه عمه زینب من
واویلا عریان بدنت رو دیدم
واویلا خونین دهنت رو دیدم
واویلا رو خاکاتنت رو دیدم
رضا نصابی
#سبک شور - زمینه
#شهادت حضرت رقیه(س)
-------------------------
بابایی
از نبودت سوء استفاده کردن
بزار بگم اینا چقدر نامردن
از توگوشم گوشوارهامو کندن
لکنت گرفته زبونم ( بابا بابا )۳
درد میکنه استخونم ( بابا بابا )۳
شبا از ترس بابا خوابم نمیبره
توی خوابم همش میترسم یکسره
(بابا بابا حسین)۴
-------------------
بابایی
زَجرِ پلید تا که به من رسیدش
التماس و اشک من و ندیدش
از پشت سر موی من و کشیدش
زیره لگد پرم شکست ( بابا بابا )۳
مثل سرت سرم شکست ( بابا بابا )۳
دیدم عمو مو که از روی نیزه دید
وقتی دستی رسید روسری مو کشید
( بابا بابا حسین )۴
----------------------------
بابایی
دندون شیریمو زدن شکستن
باضرب ِ تازیانه رامو بستن
بزم شراب روبرومون نشستن
میبینی صورتم بابا ( شده کبود )۳
میشه بگی که جُرم من ( مگه چی بود)۳
کتکم می زدن منو با هر نگاه
اگه عمه نبود میمردم بین راه
( بابا بابا حسین )۴
--------------------------
#شعر آیینی
#کربلایی رضا نصابی
#حسین جبرئیل نژاد - دلجو
ا ﷽ ا
حضرت امام رضا علیهالسلام:
《إنَّ المُحَرَّمَ شَهرٌ كانَ أهْلُ الجاهِلِيَّةِ
يُحَرِّمُونَ فِيهِ القِتالَ فَاسْتُحِلَّت فِيهِ
دِماؤُنا وَ هُتِكَتْ فِيهِ حُرْمَتُنا
وَ سُبِیَ فِيهِ ذَرارِينا وَ نِساؤُنا》
محرم ماهی است که
حتی مردم زمان جاهليت
جنگ را در آن حرام میدانستند
اما در آن ماه
خون ما را حلال شمردند
حرمت ما را پايمال
و فرزندان و زنان ما را اسير كردند
↲بحارالانوار، جلد۴۴، صفحه۲۸۳
تکثیر عشق 💚 👈
@azizamhosen
@yaraliagham
آه ای حسین من
ای نور عینم
راس تو میرود بالای نیزه ها
من زار میزنم بر پای نیزه ها
اه ای ستاره دنباله داره من
زخمی ترین سر نیزه سوار من
آه ای حسین من
ای نور عینم
ای بی کفن چه با این پاره تن کنم
با چادرم تو را باید کفن کنم
من میروم ولی جانم کنار توست
تا سالهای سال شمع مزار توست
آه ای حسین من
ای نور عینم
با گریه امدم اطراف قتلگاه
گفتی که خواهرم برگرد خیمه ها
بعد از دقایقی دیدم که پیکرت
در خون فتاده و بر نیزه ها سرت
آه ای حسین من
ای نور عینم
#سایه_ی_سرت
#کاروان_اسرا
شد دلخوشی برای سرم سایه ی سرت
آرامش دو چشم ترم روی اطهرت
آیات سجده دار بخوان روی نی که من
با دست بسته سجده کنم در برابرت
بهر گریز روضه ی روز و شبم بس است
آن بوسه ای که من زده ام روی حنجرت
از بعد ِظهر ِ روز دهم قامتم خمید
سروم شده ست خم ز غم یاس پرپرت
لیلا دراین میان شده مجنون چو دیده است
صدها هلال شد قمر روی اکبرت
سرتاسر مسیر ِ سرت سرخ گشته است
از قطره های خون ِ کف پای دخترت
دارد همیشه روی لبانش دعا رباب
تا که نیفتد از سر ِ نی رأس اصغرت
قلبت هزار مرتبه در کربلا شکست
یک مرتبه فقط شده رأسم مکسّرت
بهر تداعی شرر کوچه کافی است
فکر طناب بسته به دستان خواهرت
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
با غصه های آل عبا گریه می کنی
در اوج روضه های عزا گریه می کنی
ما با گناه اشک تو را در می آوریم
از سوز بی وفایی ما گریه می کنی
ای صاحب عزا، تو به این روضه های ما
می آیی و بدون صدا گریه می کنی
«گاهی نجف، مدینه، گهی کربلا و گاه»
در مشهد امام رضا گریه می کنی
بر کشته ی فتاده به هامونِ کربلا
بر داغ سید الشهدا گریه می کنی
این روزها به حال دل زینب اسیر
در ماجرای شام بلا گریه می کنی
بر رأس های رفته به بالای نیزه ها
با خیزران و طشت طلا گریه می کنی
حالا دوباره چشم تو را خون گرفته است
با غصه های آل عبا گریه می کنی
#وحید_محمدی
#مناجات_با_امام_زمان
#شعر_امام_زمان #کاروان_اسرا
#کوفه #شام
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#حسین_من
#مسیر_کوفه_تا_شام
شیب الخضیب بر سر نی ها،حسین من
قرآن آیه آیه ی زهرا ،حسین من
بنگر که قلب خواهر تو بی قرار شد
با قاتلت به شام بلا رهسپار شد
از کربلا به کوفه و از کوفه تا به شام
دارم به گونه از غم تو اشک مستدام
من بین سلسله، تو سر ِ نیزه ی عدو
از عمد می شوم همه دم با تو روبه رو
گل زخم های روی سرت می کشد مرا
زنجیر گردن پسرت می کشد مرا
ما را سوار ناقه ی عریان نموده اند
با قصد طعنه ،شعر شهامت سروده اند
هر کودکی که ناقه نشین شد در این مسیر
از اوج ناقه نقش زمین شد در این مسیر
بنگر که با شکنجه ی اعداء روانه ایم
در اضطراب ِ کعب نی و تازیانه ایم
هرجا بهانه ی تو گرفته سه ساله ات
نیلی شده ز دست جفا روی لاله ات
از لحظه ای که رأس تو را روی نیزه دید
گیسوی شانه خورده ی دستت شده سپید
از بس که داغ دیده دگر نیمه جان شده
یک کودک سه ساله چگونه کمان شده
یادم نرفته عصر دهم ،گوش پاره اش
سوقات کربلا شدن ِ گوشواره اش
وقتی شنید با لب تشنه شدی شهید
گویی حیات دختر پاکت به سر رسید
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
گریز به کاروان اسرا
#مناجات_انتظار
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
عاقبت می رسد آن روز که مولا برسد
منجی کلّ جهان ،یوسف طاها برسد
وارث کلّ مناقب، صاحب خُلق نکو
مظهر هر صفت خالق یکتا برسد
سیزده نور ِخلاصه شده در یک خورشید
سحر ِ خاتمه بر هر شب یلدا برسد
پا گذارد به روی دیده ی ما حضرت عشق
دلبر اصلی هر دیده ی شیدا برسد
ناخدای دل ما می رسد از راه و سپس
کشتی گمشده بر ساحل دریا برسد
با معزّالمؤمنین،یک سو شود شیعه عزیز
سوی دیگر موسم خواری اعدا برسد
او چو آید بکشد تیغ علی را ز نیام
وقت آتش زدن قاتل زهرا برسد
مادرش بین شرار در و دیوار هنوز
منتظر مانده که از جانب صحرا برسد
منتظر مانده حسین بن علی در یم خون
منتقم ، با عَلَم حضرت سقا برسد
تازه مانده ست هزار و نهصد وپنجاه زخم
بر تنش تا سحری اصل مداوا برسد
زمزمه شد به لب رأس بریده، سر ِ نی
عاقبت منتقم ِ زینب کبری' برسد
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
#سبک_136_محرم
#صبح_روز_یازدهم
#کاروان_اسرا2
#زبان_حال__حضرت_زینب_علیهاالسلام
یه کاروون،قامت خمیده
همراه هجده ، سر بریده
یه تازیونه ، جواب ناله س
همراهی زجر،درد سه ساله س
منو برده دشمن
با دستای بسته
بدون گناهی
دلم رو شکسته
اسیر دشمنا ،عزیز حیدرم
به روی نیزه هاس، سر برادرم
من خواهرحسین،مظلومه زینبم...
یا
جا مونده ازبلا،ام المصائبم....
یا
من خواهر حسین،ام المصائبم...
🌸🌸🌸🌸🌸
دوباره بیدار،بی بی ربابه
بدون اصغر،چطور بخوابه
با یاد طفلش ، نداره تابی
اگر چه تشنه س،نخورده آبی
یه تیر سه شعبه
اونو خون جگر کرد
گرفت اصغرش رو
اونو محتضر کرد
دیگه روی چشاش،همیشه بارونه
از داغ روی داغ ، زنده نمی مونه
🌸🌸🌸🌸🌸
همش رقیه ، بهونه گیره
از هجر بابا،داره می میره
نشسته سیلی،به روی ماهش
سر روی نی ، شده پناهش
چقد غُصّه دیده
که قدّش خمیده
بمیرم به غیراز
جسارت ندیده
برادرم بیا ، سه سالتو ببر
از ناله هاش ببین،دیگه شکست کمر
من خواهرت حسین،مظلومه زینبم...
یا
جا مونده ازبلا،ام المصائبم....
یا
من خواهر حسین،ام المصائبم
📝علی مهدوی نسب
❣﷽❣
🍁#سینه_زنی_حضرت_زینب_ع
🍂#آقای_پویانفر
@majmaozakerine
حسین جان
به یاد لبت یک شبم خواب راحت نداشتم
کنار تن بی سرت کاسهٔ آب گذاشتم
واویلا
حسین جان
تو بودی و گودال و ریگ و تنت زیر نیزه
خداحافظی کردی با زینبت زیر نیزه
واویلا
صدا می زدم مادرت رو یا مظلوم
نشون می دادم حنجرت رو یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
به صحرا
سپردم که با خاک بپوشونه داداش تنت رو
بمیرم که بردن جلو چشم من پیرهنت رو
واویلا
تا حالا
از این خونواده زنی رو نبردن اسارت
الهی می مردم نمی دیدم اونقدر جسارت
واویلا
بهآتیش کشیدن حرم رویامظلوم
نبودی شکستن سرم رو یامظلوم
ندیدی چشای ترم رو با غیرت
شلوغی دور و برم رو یا مظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
بمیرم
گلوی بریده ت همیشه به یادم می مونه
روی چادر سوخته ی من هنوز رد خونه
واویلا
بمیرم
که تو نیزه خوردی و اون نیزه معلومه داغ بود
خدا میدونه واسم اون بدترین اتفاق بود
واویلا
سرتوکه رونیزه ها رفت یامظلوم
همش چادرم زیرپا رفت یامظلوم
جلو چشم نامحرما من افتادم
پناه غریبیم کجا رفت یا مظلوم
صدا می زدم مادرت رو یامظلوم
به دامن بگیره سرت رو یامظلوم
🍁🍂حسین جان حسین جان
به لحظهٔ بریدن سرت آه می کشم
برای پاره های پیکرت آه می کشم
به اشک ونالهٔ خواهرت آه می کشم
برای ضجه های مادرت آه می کشم
از گودال صدا میاد ؛ شمر داره کجا میاد
خولی داره واسه چی سمت قتلگاه میاد
🍁هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#سبک_135_محرم
#واحد_سنگین
#صبح_روز_یازدهم
#کاروان_اسرا1
درددل حضرت زینب علیهاالسلام با پدر گرامی اش آقاامیرالمؤمنین علیه السلام
(کاروان اسرا به سوی کوفه وشام)
(به سبک قدم قدم)
جواب:
واویلتا،واویلتا،قرار من جامونده توی نینواس
واویلتا، واویلتا، سر برادرم به روی نیزه هاس
واغربتا،واغربتا..
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
بی تابم،چشم من غم باره
چندروزه درتب دلداره
سرگردون وغریب صحرا
یه کاروون بی سرداره
نگاه کن دختره تو پیره
از غصه ها داره می میره
هرلحظه روی لبها ذکر ِ
روضه ی قتلگاه می گیره
بابا ببین ، زینب تو ، داره میره با غصه های کربلا
باناله ی حسین حسین،باشمر وحرمله سوی شام بلا
🌸🌸🌸🌸🌸
سکینه مثل ابر می باره
از زندگی دیگه بی زاره
نشسته روی پای نازش
جای صدزخم سنگ وخاره
رقیه چند شبه بیماره
خدا کنه دووم بیاره
کی رباب دیگه آروم میشه
از فکر اصغرو گهواره
بابا ببین ،نمونده تاب ،نشسته می خونم نماز نافله
چشای من،نداره خواب،یادم نمیره خنده هاوهلهله
📝علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
هدیه به حضرت زینب صلوات
شور یا زمینه حضرت زینب
سبک خرابه چراغونه امشب
ایام اسارت
تو رفتی و دلخونه زینب
تو رفتی و محزونه زینب
تو رفتی و گریونه زینب
پریشونه زینب
داداش نبودی ببینی من و توی بازار
داداش نبودی ببینی من و بین انظار
داداش نبودی ببینی من و بین اشرار
نبودی ببینی من و زار
بند دوم
تو رفتی و غم داره زینب
تو رفتی و بیماره زینب
تو رفتی و بیچاره زینب
شد اواره زینب
داداش نبودی ببینی که اینا چه پستن
داداش نبودی ببینی که حرمت شکستن
داداش نبودی ببیتی که دستامو بستن
نبودی ببینی که مستن
بند سوم
تو رفتی و طوفانه زینب
تو رفتی و نالا نه زینب
تو رفتی و رفت جانه زینب
چه گریانه زینب
داداش نبودی ببینی که دیگه اسیرم
داداش نبودی ببینی که دارم می میرم
داداش نبودی ببینی که از غصه پیرم
نبودی بینی اسیرم
رضا نصابی
#امام_حسین_علیه_السلام
#نیزه #اسارت
.
.
سری به دست عدو روی نیزه ها میرفت
هزار بغض گلو روی نیزه ها میرفت
مگر که مصحف نوری ورق ورق شده بود...؟!!
که آیه آیه او روی نیزه ها میرفت
.
(هزار نکته باریکتر ز مو اینجاست:)*
"خضاب بسته به مو روی نیزه ها،میرفت"
مگر به شوق کدامین نماز خواندن بود؟
( ز خون گرفته وضو روی نیزه ها،میرفت)**
.
زبان زبان نگاهست بین شمس و قمر
چقدر راز مگو روی نیزه ها، میرفت...
.
نگاه دخترکی سمت نیزه برمیگشت
نگاه خیره به او روی نیزه ها ،میرفت
ربابماند و سوالی که مشک آب چه شد؟؟!
سکوت تلخ عمو روی نیزه ها،میرفت....!!
.
#عباس_جواهری_رفیع
.
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
🕊﷽🕊
🕊 #دوبیتی_شهادت_امام_سجاد_ع
🕊 #مصائب_شام
🌾
بسته راه چاره دید و گریه کرد
طفل بیگهواره دید و گریه کرد
دختر آواره دید و گریه کرد
روسری پاره دید و گریه کرد
او چهل سال است کارش گریه است
این چهل سال افتخارش گریه است
🌾
دست بسته از زنان شرمنده شد
از تمام کاروان شرمنده شد
بیشتر از دختران شرمنده شد
مجلس می، آنچنان شرمنده شد
در میان راه تنها مرد بود
بین یک جمعیتی نامرد بود
🌾@roze_daftari
از غم ویرانهرفتن اشک ریخت
پایکوبی کرد دشمن اشک ریخت
لحظهی معجر گرفتن اشک ریخت
مرد ها دنبال یک زن...اشک ریخت
هم زیارتنامهاش آتش گرفت
هم سر و عمامهاش آتش گرفت
🌾
باورش میشد که غم پیرش کند؟
خواهرش را زجر زنجیرش کند
زادهی مرجانه تکفیرش کند
حرمله اینقدر تحقیرش کند
نانجیب پست با یک مشک آب
پرسه میزد پیش چشمان رباب
🌾
کوچههای شام خیلی سخت بود
سنگهای بام خیلی سخت بود
طعنه و دشنام خیلی سخت بود
جام و بزم عام خیلی سخت بود
حرفهای تند و تیزی میشنید
واژهای مثل کنیزی میشنید
🌾
خندههای شمر یادش مانده است
ماجرای شمر یادش مانده است
چکمههای شمر یادش مانده است
جای پای شمر یادش مانده است
کندی خنجر عذابش میدهد
ضربهی آخر عذابش میدهد
🌾
آمد و بال و پرش را جمع کرد
دست بیانگشترش را جمع کرد
با حصیری پیکرش را جمع کرد
روی دستش حنجرش را جمع کرد
صورت خود را به روی خاک زد
یاد عریانی گریبان چاک زد
🌾
سجاده ی اشک تو ، به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
چشمان تو هر روز ، پر از عاشوراست
چون پنجره ای که رو به دریا باز است
🌾
در سوگ امام ساجدین دل خون است.
وز سوز غمش دیده ی دل جیحون است.
رنجی که ز کربلا و کوفه تا شام
او دید بیانش ز توان بيرون است.
🌾
شب شادی شب غم گریه می کرد
به اندوهی دمادم گریه می کرد
کتاب عمر او تقویم روضه است
محرم تا محرم گریه می کرد
(آقای مومن نژاد)
#روضه_دفتری 👇
@roze_daftari
✨✨✨✨✨