#سبک_شور_امام_رضا_ع
#ای_سلطان_طوس
#اجرانشده
🏴بند اول:
ای سلطان طوس
ای شمس و الشموس
ای آرامشم
ای مهده نُفوس
مریضا رو با نگاهت، شفا میدی
به هر شکسته دلی تو، صفا میدی
هر کی گرفتاری داره، میاد پیشت
چون میدونه حاجتشو، شما میدی
امام رضا نوکرتم
غلامِ درتم
به زیره پرتم
امام رضا سرورمی
تو تاج سرمی
امیرِ کرمی
جانم رضا جانم رضا
رضا جانم
🏴بند دوم:
ای آقای من
ای مولای من
با تو زنده ام
ای دنیای من
کبوتره توی صحنه، گوهرشادم
دلم رو آقا به دستِ، خودت دادم
میدونم اینو شب اول قبرم
که میرسی فقط آقا، تو به دادم
امام رضا دینه منی
وَ آیینه منی
تو تسکینه منی
امام رضا دلبرمی
مِی و ساغرمی
دمِ آخرمی
جانم رضا جانم رضا
رضا جانم
🎵📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#سبک_زمینه_شهادت_امام_رضا_ع
#غریبی_منه_غمدیده
#شعر_اجرانشده
🏴بند اول:
غریبیِ منه غمدیده، اینجا دیگه معلوم میشه
هر کی پسرِ علی باشه تو زمونه مظلوم میشه
بیا خواجه اَباصَلْتْ میخوام، بگم از این حالِ زارم
اگه رو سرم عبا دیدی، دیگه تمومه من کارم
نمیمونه جونی واسه من
نه تاب و توونی واسه من
دیگه نمیمونه چیزی جز
یه جیگره خونی واسه من
وای دلم، میسوزه توی آتیشِ سم
وای دلم، بریده امونِ منو غم
🏴بند دوم:
کسی حالمو نمیدونه، چه قده زمین افتادم
به یادِ مادرمو، کوچه، صد دفه تو راه جون دادم
گاهی میونِ در و دیوار گاهی چِشَمه تو خونه
میبینم سره مسمارو، که روش هنو رَدّه خونه
میسوزم از اعماقِ دلم
پژمرده شده باغِ دلم
تو حجره تا که آب میبینم
تازه میشه باز داغِ دلم
وای دلم، میسوزه توی آتیشِ سم
وای دلم، بریده امونِ منو غم
🏴بند سوم:
صحبت آب شد و پژمردم، یاده علی اصغر مُردم
چه قد برا گلوی پارَش،هِی سوختموغصه خوردم
ولی دلیلِ غمای من، بسته به تَهِ گوداله
همون جایی که میدید زینب، بدنِ حسین پاماله
از قفا بریدن سرشو
دزدیدن همه پیکرشو
خونِوادشو کردن اسیر
هِی سیلی زدن دخترشو
وای دلم، میسوزه با غم های حسین
وای دلم، شکسته از دردای حسین
📝: #یاحسین(طاها تحقیقی)
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
ابری و بارانی دو تا چشم ترش بود
از داغ کوچه شعله ور بال و پرش بود
آن ضربه و آن سیلی و آن دست سنگین
آن روضه های سخت نقش باورش بود
@hosenih
خون شد دلش از بس که یک عُمْری به فکرِ
خون مردگیِ زیر چشم مادرش بود
خیلی برای غربت مولا دلش سوخت
وقتی معاویه به روی منبرش بود
زنجیر واره روی گونه اشک ها داشت
آری سپاهی غیر این کِی لشکرش بود؟
با آن همه تنهایی و بی یار بودن
ایکاش دنیا! همسر او یاورش بود
@hosenih
…
گریان حسینش را سر بالین خود دید
آن جا که دیگر لحظه های آخرش بود
فرمود یا مظلوم! لا یومَ کَیومک
می دید گویا خنجری بر حنجرش بود…
شاعر: #محمدحسین_مهدی_پناه
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#پیامبر_اعظم_ص_مدح_و_شهادت
*هدیه به روح شهید ابوالفضل قربانی
لطفا از شهید ابوالفضل قربانی هم یاد شود*
آسمان بود و زمین تشنهی بارانش بود
قدرِ هجده نفَسش فاطمه مهمانش بود
به همه ، دستِ خداوند شرافت دادش
شصت و سه سال به این خاک امانت دادش
او شرافت به رسالت به نبوتها داد
او شرف را به تمامیِ عبادتها داد
هرکجا بود بلا سینهی او طالب بود
خیمهاش گوشهای از شعب ابی طالب بود
جز خدا غیر علی دید که همسایه نداشت
مرتضی سایهی او بود اگر سایه نداشت
آسمان فتنه زمین فتنه ولی میخوابید
چه غمی داشت بجایش که علی میخوابید
@hosenih
شصت و سه سال فقط برکت از او میبارید
هرکجا بود فقط رحمت از او میبارید
جای هر زخم که میخورد تبسم میکرد
رحمتش را همه جا قسمتِ مردم میکرد
چهرهاش وقتِ تبسم ملکوتِ محض است
تا که او هست علی نیز سکوت محض است
گرچه دنیا متوسل به عبایش میشد
دل او شاد فقط با نوههایش میشد
کارش این بود در آغوش حسن را گیرد
عادتش بود به یک دوش حسن را گیرد
تا به مسجد برود نور در آغوشش بود
عشق میکرد حسینش که قلمدوشش بود
پشت او با حَسنین اُنس گُلافشانی داشت
موقع بازیشان سجدهی طولانی داشت
سر او بر روی دامان علی بود فقط
مرکب بازی طفلان علی بود فقط
سالها برکت باران مدینه او بود
مرکب بازی طفلان مدینه او بود
گرچه در خانه فقط عطرِ سلامش میریخت
دست ملعونه شب زهر به کامش میریخت
ناکسی شب زده دشنامِ لَیَهجُر میگفت
او نفَس داشت که از آتش و چادر میگفت
روضهها را همه میدید ولی لب میبست
دور از فاطمه میگفت علی لب میبست
آنقدر فتنه و غم دید که از پا اُفتاد
بسترش را علی انداخت و زهرا اُفتاد
تب و لرزی به بدن داشت خدا میداند
با علی حرف کفن داشت خدا میداند
غش که میکرد علی بر جگر خود میزد
او نفَس میزد و زهرا به سرِ خود میزد
لحظهی رفتن او بود ولی غمگین بود
پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود
عاقبت بر جگرِ فاطمه آتش اُفتاد
حسن اُفتاد بر آن سینه حسینش اُفتاد
@hosenih
پیروهن هم به روی سینه او سنگین بود
محتضر بود ولی بودنشان تسکین بود
خواست برداردشان گفت که زهرا جان نه
صبرکن صبر من و دوریِ این طفلان نه
آه امروز بر این سینه حسین است ولی...
وای از آنروز که تشنه است ولی باران نه
وای از آن روز که بر سینهی او میآید
نانجیبی که حیا دارد از آن عطشان نه
زینبت هست ولی نالهی او کاری نیست
که رهایش بکن ای شمر ولی عریان نه
میبُرَد تیغ ولی زیر گلو را هرگز
میبُرَد تیغ ولی کُند شود آسان نه
شاعر: #حسن_لطفی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم رب الحسین(۱۹)
#شهادت_امام_رضا_ع
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
چه غـــربتــی یارب ماه صفــر داره
اباالحــــسن مــولا عــزم سفــر داره
امام رضا هم شد مثل پدر ، مظلوم
عزیز زهـرا شد ز کینه ها ، مسموم
امام رضـــا جانم (۴)
مجلــس مأمون و زهر جفــا ای وای
روی سرش مولا ، کشید عبا ای وای
آهِ اباصـــلت و حجـــرهٔ در بستـــه
خاک کف حجره ، روضــهٔ سربسته
امام رضـــا جانم (۴)
بیاد عــاشــورا ســوز عطــش داره
می خونه از گـــودال با جگــر پاره
در اوج تنـــهایی مدینــه یادش بود
تشتـــهٔ دیــدارِ رویِ جـــوادش بود
امام رضـــا جانم (۴)
تو لحــظهٔ آخر ، پســر رسیـد از راه
ســرش به زانــو برد جــواد آل الله
پدر ، غــم داغ جوون به ســـر داره
پسـر ، روی قلبـــش ، داغ پدر داره
امام رضـــا جانم (۴)
بســوزه دلهـــامــون برای اون بابا
که ارباً اربا دیـد یه قــامت رعنـــا
چه غربتــی داره میون یک لشکر
چقد جگــر سوزه داغ علی اکبــر
غریب حسیــنم وای (۴)
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
بسم رب الحسین(۱۸)
#پایان_ماه_صفر
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
#سبک : به سمت گودال از خیمه دویدم من...
ماتم عظمــای صفــر رسید از راه
مدینــه گریون از داغ رسـول الله
علـی ، عـــزادارِ ختـــم رســولانه
فاطمــــه از داغ پـدر ، پریشـپانه
وای از دل زهرا(۴)
بعدِ رســول الله گرفته شد از سر
ظلمِ به قـرآن و عتـــرت پیغمبــر
فتـــنهٔ نامــردا ، آتش کیـــن بر در
غـــربت زهــرا و غریبـــیِ حیـــدر
امان از این غربت (۴)
سیلــیِ نامــرد و یاس کبـــود ای وای
سینــه و مسمار و آتش و دود ای وای
امان از اون کوچه امان از اون غـربت
دل حسن خون شد از این همه مِحنت
غریب آقام ای وای (۴)
عمـــری عــزادار روضـــهٔ مــادر بود
نگــاه غمبــارش همیـــشه بر در بود
همیــشه در هر جا غریب و تنها بود
گرچـه صبـــور اما اسیــر غمهــا بود
عمر پر از غصــه به سر رسیـد،آخـر
زهر جفـا خورد از جفای یک همسـر
غریب آقام ای وای (۴)
چه غربتــی داره دفن غـــریبــونه
کنـــار تابـوتش حسیـــن پریشـونه
خاک بقیــــع آخر ، مــدفن مولا شد
قبـــر غریبونه ش شبیــه زهـرا شد
غریب آقام ای وای (۴)
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۷/۳
به نام خدا
#مخمس_ترکیب
#روضه_پایان_صفر
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
روح ختم المرسلین آهنگِ هجرت کرد و رفت
توصیـه بر حرمت قرآن و عترت کرد و رفت
برحرم هردم نگاه از روی حسرت کرد و رفت
تا دَمِ آخر ، اشاره بر ولایـت کرد و رفت
با اشـاره از غـدیر خُم حکایت کرد و رفت
حرمت قرآن و عتــرت بعــدِ پیغمبــر شکست
قلب زهــرا از دو دست بســتهٔ حیدر شکست
عالم امکــان برای حضرت طاها گریست
چشم پاک مصطفا بر غربت مولاگریست
آتشِ در را تصور کرد و با زهــرا گریست
یاد داغ مجـتبــا با زینـب کبــرا گریست
لحظهٔ آخــر بیاد ظهــر عاشـورا گریست
دید زهــرا پشت در بابا صدایش می زند
نالهٔ زهــرا دلــش را سـخت آتش می زند
از هجوم شعله های فتنه،یک در سوخته
پشت آن در سینـهٔ سـوزان مادر سوخته
آیـه هـــای کوثـــر قرآنِ حیــــدر سوخته
داغ بابا دیده ، پشـت در مکـــرر سوخته
آسمـــان از غــــربت آل پیمبـــــر سوخته
اصل ایثارودفاع ازحق بنام فاطمه است
رمز اثبات ولایت در قیام فاطمه است
ناگهان درکوچه ای باریک طوفان درگرفت
دست نامردی به روی صورت مادر گرفت
هـالهٔ نیلـی تمــام یــاس را در بر گرفت
آسمان شد تیره،نور ازچشم مادرپر گرفت
چشمهـای مجتبـی با اشـکهــای تر گرفت
غـربت کوی بنی هاشم حسـن را پیر کرد
قلب او را اینچنین از زندگانی سیر کرد
ای کریم بن کریم ای سفــره دار محتــرم
ما گداییم و شمـا سلـــطان و آقــای کرم
پرچم سبزت همیشه سـایه دارد بر سرم
تا ابد با عشـق می مانیم پای این عَـلَـم
جان به قربان کریمی که ندارد یک حرم
گنبد وگلدسته می سازیم باصحن و سرا
می شــود راه بقیــع ، آزاد مثـــل کــربلا
در کرامت ، خوان تو گستـرده گویا از ازل
خوی زیبا ، روی زیبای تو شد ضرب المثل
شـد پیـام صـبر تو حَـیِّ عَلـیٰ خَیرِ العَمَـل
در شجـاعت قاسمت شد وارث شیـر جمل
یادگارت مرگ را نوشیـد اَحلـیٰ مِنْ عسل
کربلا شد جای تو، قاسم ، هوادار حسین
یادگـار دیگرت شــد آخـرین یار حسین
بودی عمـری بین مردم ظاهراً ، اما غریب
در میـان لشکــرت بی یاور و تنهـا ، غریب
پای منبر در هجـوم طعنـــهٔ اعــدا ، غریب
زندگــی کردی کنـار همسـرت حتی غریب
آه ای تنهــاترین ســردار در دنیـا ، غریب
غربت وتنهایی ات ما را پریشان کرده است
جمـع ما را زائر شـاه خراسان کرده است
حضرت شمس الشموس!آیا پناهم می دهی؟
در حریم وآستان خویش راهم می دهی؟
سرفرودم،لحظه ای اذن نگاهم می دهی؟
نامه ای ، خط امانی ، بر گناهم می دهی؟
یا امیــن الله ! اذنِ بـارگاهـم می دهی ؟
دلخوشم وقتی خودت اینگونه دعوت میکنی
آهـوی گم کرده راهی را ضمـانت میکنی
آخـر ماه صفــر کــردی چرا عــزم سفــر ؟
تا عبــا بر ســر کشیدی زندگی آمد به سـر
شد اباصـلت از عبا و حال و روزت باخبر
سوختــی در حجــرهٔ تنهـایی از سوز جگر
داغ تو بر جـان اِنس و جان عالـم زد شَرَر
روضه میخواندی به یادغربت جد غریب
ناله می زد همصـدا با ناله ات ابن شبیب
لحظـهٔ آخـر جـوادت بر سـرِ بالیــن رسید
با حضورش روح تازه بر دل وجانت دمید
تا تو را لب تشنه و تنها میان حجـره دید
سوخت بالای سرت با ناله آه از دل کشید
رفتنت را دیدو با بی صبری ازتو دل برید
بـود اگـر اینــجا سـرِ بابا به زانـوی پسـر
کربـلا ، رأس پسـر بــوده به زانوی پدر
─═༅࿇༅❃༅࿇༅═─
رقیه سعیدی (ڪیمیا)
۱۴۰۱/۷/۲
AUD-20220922-WA0002.
4.89M
🏴 یھمدینھ..🥀
🎙 حاجمحمودڪریمۍ
#شهادت_پیامبر_اکرم #مداحی
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
@azizamhosen
@yaraliagham
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا رَسُولَ اللّهِ(ص)، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یَا خَاتَِمَ النَّبِیینَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ》🔷🔹
✅درباره لحظات آخر عمر حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که؛
حضرت(ص) در بستر افتاده بود و حال ایشان رو به وخامت بود، تا جایی که مکرر بیهوش می شدند و لحظاتی بعد به هوش می آمدند و تمام زنان و كودكان می گریستند.
گروهى از یاران آن حضرت(ص) علاقهمند بودند که از نزدیک رهبر عالى قدر خود را زیارت کنند، ولى وخامت وضع پیامبر(ص) اجازه نمىداد در اطاقى که وى در آن بسترى گردیده بود، جز اهل بیت وى، کسى رفت و آمد کند.
حضرت(ص) آخرین وصایای خود را به امام علی(ع) وصیت می کرد.
حضرت فاطمه(س) نیز گریان بودند و به شدت بی تابی می کردند.
در این باره از عایشه نقل شده است که؛
📋《دَعَا رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنَتَهُ فاطِمَهَ(س) فَسارَّها، فَبَکَتْ، ثُمَّ سارَّها فَضَحِکَتْ، فَسَأَلْتُها عَنْ ذلِکَ!
فَقالَتْ : أَمّا حَینَ بَکَیتُ فَإِنَّهُ أَخْبَرَنى أَنَّهُ مَیتٌ، فَبَکَیتُ، ثُمَّ أَخْبَرَنى أَنّى أَوَّلُ أَهْلِهِ لُحُوقًا بِهِ فَضَحِکْتُ!》
♦️هنگامى که رسول خدا(ص) مریض شد، رسول خدا(ص) در ساعات آخر عمرش حضرت فاطمه(س) را به حضورش فراخواند و لحظاتی به نجوا و صحبت محرمانه پرداخت، من از دور دیدم که فاطمه(س) نخست گریه کرد و سپس خندید.
دخترش فاطمه را نزد خود خواند و در گوش او سخن گفت.
فاطمه(علیها السلام) گریه کرد، مجدّداً رسول خدا با او نجوا کرد، فاطمه(ع) خندید.
من از این کار تعجب کرده و از دختر پیامبر(س) پرسیدم:
ای فاطمه(س)! با پیامبر خدا(ص) چه صحبتی کردید که اول گریه کردی و سپس خندیدی؟
او از فاش کردن موضوع مذاکره خودداری کرد، ولی پس از رحلت پیامبر خدا(ص) چون از وی دوباره خواستم که آن را بگوید، فرمود :
پدرم در مرحله نخست، از رحلت خود به من خبر داد و لذا گریه کردم، ولی سپس به من فرمود :
اولین کسی که از خانواده ام به من ملحق می شود، تو هستی و لذا خنده نمودم.(۱)
لحظاتی گذشت، و در این هنگام که سر مبارک حضرت رسول اکرم(ص) در دامن امام علی(ع) بود، جان سپرد.
امیرالمؤمنین(ع)، در یکى از خطبههاى خود به این مطلب تصریح کرده و مىفرماید :
📋《وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کَفِّی، فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِی وَ لَقَدْ وُلِّیتُ غُسْلَه وَالْمَلاَئِکَةُ أَعْوَانِی》
♦️حضرت رسول خدا(ص) در حالى که سرش بر سینه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت و سپس آن را به چهره کشیدم و من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا یارى مى کردند.(۲)
صدای ناله و گریه زنان و کودکان بالا گرفت و على(ع) شيون كنان، رحلت پيامبر اکرم(ص) را اطرافيان خبر داد.
فضه کنیز فاطمه زهرا(س) می گوید :
📋《لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهُ(ص) افْتَجَعَ لَهُ الصَّغِيرُ وَ الْكَبِيرُ وَ كَثُرَ عَلَيْهِ الْبُكَاءُ وَ قَلَّ الْعَزَاءُ وَ عَظُمَ رُزْؤُهُ عَلَى الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَوْلِيَاءِ وَ الْأَحْبَابِ وَ الْغُرَبَاءِ وَ الْأَنْسَابِ وَ لَمْ تَلْقَ إِلَّا كُلَّ بَاكٍ وَ بَاكِيَةٍ وَ نَادِبٍ وَ نَادِبَةٍ》
♦️وقتی رسول خدا(ص) از دنیا رفت، کوچک و بزرگ در مرگ او اندوهگین شدند؛ گریه، بسیار و شکیبایی، اندک شد. مصیبت از دست دادن او بر خویشان، اصحاب، دوستان و غریبه هم سنگین بود. مرد و زنی را نمیدیدی، مگر در حالت گریه و زاری!
📋《وَ لَمْ يَكُنْ فِي أَهْلِ الْأَرْضِ وَ الْأَصْحَابِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَحْبَابِ أَشَدَّ حُزْناً وَ أَعْظَمَ بُكَاءً وَ انْتِحَاباً مِنْ مَوْلَاتِي فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س)》
♦️در میان زمینیان، اصحاب، خویشان و دوستان کسی غمزدهتر و گریه و ناله کنندهتر از سرورم حضرت فاطمه(ع) نبود.(۳)
در قسمتی از فرمایشات حضرت صدیقه طاهره(س) پس از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) آمده است که ایشان می فرمود :
📋《يَا أَبَتَاهْ! مَا أَعْظَمَ ظُلْمَةَ مَجَالِسِكَ!
فَوَا أَسَفَاهْ عَلَيْكَ إِلَى أَنْ أَقْدِمَ عَاجِلًا عَلَيْكَ وَ أُثْكِلَ أَبُوالْحَسَنِ الْمُؤْتَمَنُ أَبُووَلَدَيْكَ الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَيْنِ(ع) وَ أَخُوكَ وَ وَلِيُّكَ وَ حَبِيبُكَ وَ مَنْ رَبَّيْتَهُ صَغِيراً وَ وَاخَيْتَهُ كَبِيراً وَ أَحْلَى أَحْبَابِكَ وَ أَصْحَابِكَ إِلَيْكَ مَنْ كَانَ مِنْهُمْ سَابِقاً وَ مُهَاجِراً وَ نَاصِراً وَ الثُّكْلُ شَامِلُنَا وَ الْبُكَاءُ قَاتِلُنَا وَ الْأَسَى لَازِمُنَا ثُمَّ زَفَرَتْ زَفْرَةً وَ أَنَّتْ أَنَّةً كَادَتْ رُوحُهَا أَنْ تَخْرُج》
♦️پدر جان! آن مجالسى كه تو داشتى با رفتن تو) دچار ظلمت شده اند.
ادامه مطالب :👇
حضرت #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم
@azizamhosen
@yaraliagham
ابوالحسن(ع) تو را از دست داد، همان ابو الحسنى كه مؤتمن، پدر دو فرزند تو حسن(ع) و حسین(ع)، برادر تو دوست تو و محبوب تو مى باشد.
همان على(ع) كه تو او را از زمان كودكى پرورش دادى در زمان بزرگسالى او با وى برادر شدى.
همان على(ع) كه محبوبترین دوستان و اصحاب تو بود.
همان على(ع) كه در اسلام آوردن و هجرت نمودن و یارى كردن تو بر همه سبقت گرفت.
ما تو را از دست دادیم، گریه قاتل ما خواهد بود و تأسف همراه و مونس ما گردید.
سپس آن بانو فریادى زد و ناله اى كرد كه نزدیك بود روح از بدنش مفارقت نماید.(۴)
به نقل مشهور رحلت آن حضرت(ص) در روز دوشنبه اتفاق افتاده است.
و امام رضا(ع) درباره این روز می فرماید :
📋 《..وَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ یَوْمُ نَحْسٍ قَبَضَ اللهُ فِیهِ نَبِیَّهُ وَ مَا أُصِیبَ آلُ مُحَمَّدٍ(ص) إِلَّا فِی یَوْمِ الْإِثْنَیْنِ..》
♦️دوشنبه روزى نحسى است كه خدا در آن روز پیامبر خود را قبض روح كرد و آل محمّد(ص) دچار مصیبت نشدند مگر در روز دوشنبه!(۵)
🏴امام سجاد(ع) درباره رحلت حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید :
📋《لَمَّا كَانَ قَبْلَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ(ص) ثَلَاثَةَ أَيَّامِ هَبَطَ عَلَيْهِ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ يَقُولُ :
كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ(ص)؟
قَالَ النَّبِيُّ(ص) :
أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》
♦️سه روز از عمر با برکت حضرت رسول اکرم(ص) باقی مانده بود که، جبرئیل بر آن حضرت(ص) نازل شد و گفت :
یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است.
و آن سؤال این است که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟
پیامبر اکرم(ص) در پاسخ فرمود :
ای جبرئیل! خود را اندوهناک و دلگیر مشاهده میکنم.
📋《فَلَمَّا كَانَ الْيَوْمُ الثَّالِثُ هَبَطَ جَبْرَئِيلُ وَ مَلَكُ الْمَوْتِ وَ مَعَهُمَا مَلَكٌ يُقَالُ لَهُ إِسْمَاعِيلُ فِي الْهَوَاءِ عَلَى سَبْعِينَ أَلْفَ مَلَكٍ!
فَسَبَقَهُمْ جَبْرَئِيلُ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ إِكْرَاماً لَكَ وَ تَفْضِيلًا لَكَ وَ خَاصَّةً يَسْأَلُكَ عَمَّا هُوَ أَعْلَمُ بِهِ مِنْكَ!
فَقَالَ : كَيْفَ تَجِدُكَ يَا مُحَمَّدُ؟
قَالَ : أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَغْمُوماً وَ أَجِدُنِي يَا جَبْرَئِيلُ مَكْرُوباً!》
♦️روز سوم، جرائیل مجدد به حضور مبارک شرفیاب شد.
در اینروز، جبرئیل به اتفاق عزرائیل و فرشتهای به نام اسماعیل همراه با هفتاد هزار فرشته دیگر به حضور مبارک شرفیاب گردیده بود.
جبرئیل، که پیش از عزرائیل و اسماعیل به حضور مبارک رسول خدا(ص) شرفیاب شده بود، از ایشان پرسید :
یا احمد! همانا خدای تعالی بر اثر گرامی داشتن و فضیلت تو و خصوصیتی که با تو داشته مرا بسوی تو فرستاده است و از موضوعی میپرسد که خود او، نسبت به آن از تو، داناتر است.
و آن سؤال این است که میفرماید، چگونه خود را مییابی؟
حضرت(ص) در پاسخ فرمود :
خود را اندوهناک و غمناک مشاهده میکنم.
📋《فَاسْتَأْذَنَ مَلَكُ الْمَوْتِ!
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ!
هَذَا مَلَكُ الْمَوْتِ يَسْتَأْذِنُ عَلَيْكَ لَمْ يَسْتَأْذِنْ عَلَى أَحَدٍ قَبْلَكَ وَ لَا يَسْتَأْذِنُ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَكَ!》
♦️سپس عزرائیل، اجازه ورود گرفت.
سپس جبرائیل عرضه داشت :
ای احمد!
این عزرائیل ملک الموت است که اذن ورود به خدمتتان را دارد.
با اینکه پیش از شما از احدی اذن ورود نخواسته و پس از شما هم، از کسی اجازه نخواهد خواست!
📋《قَالَ : ائْذَنْ لَهُ!
فَأَذِنَ لَهُ جَبْرَئِيلُ فَأَقْبَلَ حَتَّى وَقَفَ بَيْنَ يَدَيْهِ فَقَالَ :
يَا أَحْمَدُ! إِنَّ اللَّهَ أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ وَ أَمَرَنِي أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي إِنْ أَمَرْتَنِي بِقَبْضِ نَفْسِكَ قَبَضْتُهَا وَ إِنْ كَرِهْتَ تَرَكْتُهَا》
♦️رسول خدا(ص) به جبرئیل گفت :
به وی اجازه ورود بده!
عزرائیل بهحضور مبارک شرفیاب شد و در برابر رسول اکرم(ص) توقف کرد و گفت :
ای احمد(ص)! خدای تعالی مرا بسوی تو اعزام کرده است و دستور داده، هر چه بفرمائی، اطاعت کنم؛ اگر دستور دهی، جان تو را قبض کنم، قبض میکنم. و اگر دستور دهی، تو را به حال خود واگذارم، از تو .....
📋《فَقَالَ النَّبِيُّ(ص) :
أَ تَفْعَلُ ذَلِكَ يَا مَلَكَ الْمَوْتِ؟
قَالَ نَعَمْ بِذَلِكَ أُمِرْتُ أَنْ أُطِيعَكَ فِيمَا تَأْمُرُنِي.
فَقَالَ لَهُ جَبْرَئِيلُ : يَا أَحْمَدُ!
إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدِ اشْتَاقَ إِلَى لِقَائِكَ》
ادامه مطالب :👇
حضرت #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم
@azizamhosen
@yaraliagham
♦️رسول خدا(ص) فرمود :
هر وظیفهای که نسبت به من داری، انجام بده.
عزرائیل گفت :
وظیفه من بسته به فرمان شماست.
جبرئیل گفت : یا احمد! خدای تعالی اشتیاق دیدار تو را دارد.
رسول خدا(ص) فرمود :
ای عزرائیل! ماموریت خود را بجای بیاور.
📋《فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) :
يَا مَلَكَ الْمَوْتِ امْضِ لِمَا أُمِرْتَ بِهِ.
فَقَالَ جَبْرَئِيلُ : هَذَا آخِرُ وَطْئِيَ الْأَرْضَ إِنَّمَا كُنْتَ حَاجَتِي مِنَ الدُّنْيَا》
♦️جبرئیل نزدیک به قبض روح پیغمبر(ص)، گفت :
درود خدا بر تو، ای رسول خدا(ص)!
اینک آخرین گامی است که بر روی زمین میگذارم و از این پس، به زمین نخواهم آمد؛ زیرا منظور من، از آمدن به زمین، وجود مقدس تو بود.(۶)
اما در مورد اینکه حضرت رسول اکرم(ص) به شهادت رسیده است، ابتدا باید بگوییم که؛
امام حسن مجتبی(ع) می فرماید :
📋《مَا مِنَّا إِلَّا مَقْتُولٌ أَوْ مَسْمُومٌ》
♦️هیچ یک از ما اهل بیت(ع) نیست، مگر اینکه کشته شود یا مسموم شود.(۷)
در کتب شیعه و اهل سنت به شهادت حضرت رسول اکرم(ص) تصریح شده است.
شیخ مفید می گوید :
📋《وَ قُبِضَ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً》
♦️رسول خدا در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۸)
شیخ طوسی نیز دقیقا همین نقل را می آورد.(۹)
داود بن يزيد می گويد :
از شعبى شنيدم كه مىگفت :
📋《والله لقد سم رسول الله(ص)》
♦️به خدا قسم که رسول خدا(ص) مسموم از دنیا رفته است.(۱۰)
بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند که؛
📋《قالت عَائِشَةُ : لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَي أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ》
♦️عايشه گفته است در دهان رسول خدا(ص) در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت(ع) بهتر شد، فرمودند :
آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم؟
پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.(۱۱)
همچنين بسياري از بزرگان اهل سنت همين مطلب را از عبدالله بن مسعود نقل كرده اند که گفته است :
📋《لِأَنْ أَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ(ص) قُتِلَ قَتْلاً أَحَبُّ الي من أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم يُقْتَلْ وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيداً》
♦️اگر ۹ بار قسم بخورم كه رسول خدا(ص) كشته شده است برايم محبوب تر است از اين كه يك بار قسم بخورم كه او كشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.(۱۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
شهر مدینه صحنه ی صحرای محشر است
باور کنیم عمر جهان رو به آخر است
ملک خدای عزوجل خیمه ی عزاست
کی صاحب عزاست؟ خداوند اکبر است
در بیت وحی آمده در می زند اجل
این لحظه ی یتیمی زهرای اطهر است
جاری است اشک دیده ی شیرخدا علی
انگار آب غسل نبی اشک حیدر است
عترت غریب گشته و قرآن به زیر پا
دست امین وحی خداوند بر سر است
باور کنید بر جگر شیر حق علی
داغ نبی فقط نه که داغ برادر است
رکن علی شکسته و از بس شده غریب
از غصه گشته مثل همایی که بی پر است
یارب بر او تو فاطمه اش را نگاه دار
زهرا برای شیرخدا رکن دیگر است
مویی مباد کم ز سر فاطمه شود
کو دست و تیغ و بازوی سردار خیبر است
👤سازگار
📚منابع :
۱)امالی شیخ طوسی، ص۴۰۰
۲)کشف الغمه اربلی، ج۱، ص۳۷۹
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۵
۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۷۹۳
۵)تهذیب الاحکام طوسی، ج۴، ص۳۰۱
۶)امالی شیخ صدوق، ص۲۷۴
۷)بحارالانوار مجلسی، ج۲۷، ص۲۱۷
۸)المقنعه شیخ مفید، ص۴۵۶
۹)تهذیب الاحکام طوسی، ج۶، ص۲
۱۰)المستدرک حاكم نيشابوری، ج۳، ص۶۱
۱۱)صحيح بخاری، ج۴، ص۱۶۱۸
۱۲)المصنف صنعانی، ج۵، ص۲۶۹
حضرت #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم
کانال اسناد المصائب
@azizamhosen
@yaraliagham
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنِ عَلِیِ(ع)اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللهِ(ص)》🔷🔹
✅امام على(علیه السلام) درباره گفتار و رفتار حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) مى فرماید :
📋《فَوَاللهِ...و لا اَغَضَبَتنِى، وَ لاعَصَت لِى اَمرَاً وَ لَقَد کُنتُ اَنظُرُ الیهَا فَتَنکَشِفُ عَنَّى الهُمُومَ وَالاحزانَ》
♦️به خدا سوگند که فاطمه(س) هیچ وقت مرا به خشم نیاورد و هیچ گاه از من نافرمانى نکرد و هرگاه من با او دیدار مى کردم، غمها و غصه هایم از دلم برطرف مى شد.(۱)
🏴اگر چه امام علی(ع) اول مظلوم عالم بود، ولی با این حال همسری همچون حضرت فاطمه زهرا(س) داشت که به تعبیر امام علی(ع) مایه دلگرمی و تکیه گاه و اندوه بَری از مولا بود.
و امام(ع) حداقل اگر در بیرون از منزل مورد کم لطفی و بی مهری قرار می گرفت، در درون منزل مورد حمایت و توجه فاطمه زهرا(س) بود.
اما مظلومیت امام حسن مجتبی(ع) دوچندان بود!
ایشان علاوه بر اینکه در بیرون از منزل مورد بی مهری و حتی اهانت دیگران قرار می گرفت، درون منزل هم باید زنی مثل جعده بنت اشعث را تحمل می کرد.
جُنادَةِ بن اَبی اُمَیه می گوید :
پس از مسموم شدن امام حسن(ع) در لحظات آخر عمر شریفان، به حضورشان شرف یاب شدم.
دیدم در پیش روی ایشان، طشتی گذاشته شده و پاره پاره جگر مبارکشان به خاطر زهری که معاویه به وسیله جعده به ایشان خورانیده بود، در آن طشت ریخته می شود.
عرض کردم، چرا خود را درمان نمی کنید؟
حضرت(ع) فرمودند :
📋《بِمَاذَا أُعَالِجُ الْمَوْتَ؟》
♦️مرگ را به چه چیز علاج می توان کرد؟
و من هم گفتم : إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ!(۲)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
شَرَر زهرِ جفا، سوخته پا تا سر من،
آب گردید چو شمعی همه ی پیکر من،
این نه اشک است که بسته ره دیدار به من،
دل من سوخته ریزد ز دو چشم ترِ من،
شیون و ناله بلند است به غم خانه ما،
یا حسن گوید و بر سر بزند خواهر من،
یک طرف قاسم و عباس به خود می پیچند،
یک طرف نیز حسین اشک فشان در بَرِ من،
جگرم در دل طشت است و همه می بینند،
که چه آورده غم کوچه و سیلی سر من،
مادر از ضربتِ سیلی چو گل افتاد به خاک،
از همان لحظه شکسته همه بال و پر من!
👤سید محمد جوادی
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۳۴
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۳۹
حضرت #رسول_الله صلی الله علیه و آله و سلم
حضرت #فاطمه_الزهرا سلام الله علیها
حضرت امام #حسن علیه السلام
کانال اسناد المصائب
@azizamhosen
@yaraliagham
#فاطمیه
#زمینه_شور_احساسی
#شهادت_امام_رضا
به امام رضا میگم،خیلی بهت،مدیونم
رونق زندگیمو،از دعای تو،میدونم
به امام رضا میگم،خیلی بهت،وابستم
هر جا که کسی نبود،خودت گرفتی،دستم
تنگه دلم برای دیدن کبوترا
کاشکی الان حرم بودم کنار نوکرا
نشد که من این روزا زائر شما باشم
ولی دلم مونده آقا تو اون صحن و سرا
یا امام رضا ع(۳)
به امام رضا میگم،چقد که غربت کشیدی
روضه خوندی از عطش روی زمین پا کشیدی
باز خداروشکر آقا جواد اومدش بالا سرت
لحظه های آخرت دوروبرت شمر ندیدی
خداروشکر به تنتون نشد جسارتی
کسی به خونوادتون نکرد اهانتی
من بمیرم واسه شهید دشت کربلا
به قصد قربت میزدن نگم چه حالتی
یا امام رضا ع (۳)
✍️#محمد_مهدی_قرائتی
🏴سبک زمزمه واحد سنگین شهادت امام الرئوف ابالحسن الرضا علیه السلام
#زمزمه_امام_رضا_ع
#واحد_امام_رضا_ع
#یاامام_رضافداتم
بند اول
یا امام رضا فداتم،خاک پای زائراتم
کفتر جلدتمو رو،گنبد زرد طلاتم
یا امام رضا گداتم،من گدای بینواتم
ایها السلطان اسیر،حرم و صحن و سراتم
دین و ایمانم رضا
روح و ریحانم رضا
جان و جانانم رضا
یا ابالحسن رضا
🏴بند دوم
حرمت قبله ی جانها،حرمت عرش معلا
حرمت بهشته دنیا،تکیه گاهه بی پناها
هشتمین نور ولایت،ای رئوف با سخاوت
میشه ای ضامن آهو،کنی از ما هم ضمانت
به تو دل بستم رضا
سائلت هستم رضا
خالیه دستم رضا
یا ابالحسن رضا
🏴بند سوم
عبارو سرت کشیدی،میونه حجره رسیدی
افتادی رو خاک غربت،یاد مادر آه کشیدی
وقتی که جوادو دیدی،تو به آرزوت رسیدی
دم آخر لب عطشان،یاد جدت آه کشیدی
رفته بود از تو شکیب
خوندی از شاه غریب
روضه ی شیب الخضیب
جدی یا غریب حسین
۱۴۰۱/۰۷/۰۳
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
.
#امام_حسن
#شهادت_امام_حسن
رسیدم از سفر و هرچه دیدهام حسن است
که اربعین همهاش هم حسین هم حسن است
نفس نفس علی است و تپش تپش زهراست
و دم حسین اگر هست بازدم حسن است
مِن الازل علی است و الی الابد زهرا
به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است
نوادگان حسین وحسن یکی هستند
و جَدِ ارشدِ این نسل محترم حسن است
به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است
که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است
طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست
میان راه ببین که قدم قدم حسن است
فقیرها همه در اربعین کریم شدند
چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است
به روی تیرک این جادهها به موکبها
نگاه کن که ببینی به هر علَم حسن است
پیادهها به حرم میرسند و میفهمند
کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است
چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله
حسین نه به گمانم در این حرم حسن است
* *
رسید کرببلا زینب و بر حسین اش دید
کنار مادرشان روی خاک غم حسن است
* *
از آن زمان که حسین از حسن شنید چه شد
جگر خراش حسین و پُر از الم حسن است
از آن زمان که نشستند و حرفِ کوچه زدند
به پیچ و تاب حسین و به قدِ خم حسن است.
#حسن_لطفی✍
.
#رحلت_رسول_اکرم_ص
#شهادت
آنکه با غمزههای گفتارش
درسآموزِ صد مدرّس بود
در نفسهای آخرِ عمرش
قلم و کاغذی طلب بنمود
چون که میخواست مردمِ دینش
نشوند از مسیر حق، گمراه
خواست در آخرین وصیت خویش
بنویسد: "علی ولیالله"
ناگهان از میان جمعیت
محضر حضرت رسولالله
یک نفر _آنکه دانی و دانم_
گفت "ان الرجل لیهجر"... آه
او که آیات را نمیفهمید
گفت قرآن برای ما کافیست
او نفهمید که کلام رسول
جز کلام خدای سبحان نیست
آن رسولی که گفت: ای مردم!
یک امانت زِ من کنار شماست
اجر پیغمبریِ من، تنها
احترامِ به دخترم زهراست
چند روزی گذشت... مردی که
بر نبی بست تهمتِ هذیان
او که قرآن برای او بس بود
حملهور شد به کوثر قرآن
کوچه آماده، هیزم آماده
یک نفس مانده بود تا آتش
داد زد: ای اهالیِ خانه
یا که بیعت کنید یا آتش...
همه گفتند: فاطمه آنجاست
گفت: فضه، حسن، علی، یا او،
هرکسی پشت درب این خانهست
طعمهی آتش است حتی او
همه گفتند: محسنش پس چه؟
گفت: فرقی نمیکند اصلاً
باید این خانه را بسوزانم
مرد باشد میانِ آن یا زن
چند لحظه سکوت کرد و سپس
چند گامی سوی عقب برگشت
همه گفتند: منصرف شده است
همه گفتند که بخیر گذشت
ناگهان باز سمت خانه دوید
لگدی زد به در...خدا!... مادر
فاطمه بیسپر...خدا!... محسن
در شده شعلهور...خدا!...مادر
شاعر: #حمید_رمی
.
#رحلت_رسول_اکرم
لحظه های آخرش بود و به حیدر خیره شد
اشک از چشمش چکید و کنج بستر خیره شد...
تا که عزراییل وارد شد برای قبض روح
بر علی(ع) و فاطمه(س) با حال مضطر خیره شد
خوب میدانست بعدش فتنه بر پا می شود
دود و آتش را تصوّر کرد و بر «در» خیره شد
دست هایش را گرفت و سخت بر سینه فشرد
آیه هایی خواند و بر بازوی کوثر خیره شد
روضه از عمق نگاهش داشت جریان میگرفت
پلک زد با ناتوانی؛ سمتِ دیگر خیره شد
آن طرف سر را به زانو داشت غمگین؛ مجتبی(ع)
بر غمش زل زد! به اندوهِ برادر خیره شد
طاقتِ بیتابی و اشک حسینش(ع) را نداشت
از نفس افتاد تا چشمش به حنجر خیره شد
¤
رفت تا جایی که زینب(س) بغض کرد از کربلا-
تا سرِ بازارِ شهر شام؛ بر «سر» خیره شد
دل ندارم! روضه کاش اینجا به پایان می رسید
وای از وقتی که بر «سر» چشم دختر خیره شد!
#مرضیه_عاطفی
.
.
◾ #دودمه شور سینهزنی
◾ #آخر_صفر
◾بنداول
غرق خون گردیده تابوت امام مجتبی
شور ماتم شد به پا(۲)
◾بنددوم
شد مدینه پیش چشمان همه کرببلا
شور ماتم شد به پا(۲)
◾بندسوم
تازه شد داغ غم مسمار از جور و جفا
شور ماتم شد به پا(۲)
◾بندچهارم
آخر ماه صفر داغ حسن داغ رضا
شور ماتم شد به پا(۲)
◾بندپنجم
در کنار جسم بابا فاطمه صاحب عزا
شور ماتم شد بپا(۲)
.
مدح حضرت رضا علیهالسلام
السلام ای هشتمین نور خدا
السلام ای بردو عالم مقتدا
السلام ای نور چشم انبیا
پاره ی قلب پیمبر یا رضا
السلام ای هستی آل عبا
نور چشمان علی مرتضی
السلام ای در ولایت منجلی
آل عصمت را تویی سوم علی
السلام ای نوربخش عالمین
شافع شیعه به روز نشأتین
من کجا و مدح تو آقا کجا ؟
من کجا و ذکر تو مولا کجا ؟
مدح تو از خالق سبحان بود
وصف تو در سوره ی قرآن بود
سوره والشمس نقش روی تو
سوره واللیل وصف موی تو
نوربخش عالم امکان تویی
رهنورد خالق سبحان تویی
ای همه عالم فدای روی تو
قبله ی جمع خلایق کوی تو
صحن زیبایت بهشت شیعه است
زائر تو تا به محشر بیمه است
در حریمت می وزد بوی بهشت
بر روی قلبم خدا نامت نوشت
صحن هایت بوی جنت می دهد
نام تو بر شیعه عزت می دهد
چون پیمبر رحمة اللعالمین
خادم کویت بود روح الامین
خادم جنت گدای کوی تو
دست ما تا روز محشر سوی تو
ای وجودت منشأ جود و سخا
ای حریمت بهر شیعه کربلا
مرقد پاکت حریم کبریاست
بهر شیعه هم مدینه کربلاست
آمدم با دست خالی بر درت
دستگیرم باش جان مادرت
بر همه عالم تویی چون آفتاب
جان زهرا بر وجود من بتاب
یا رضا جان بین شکسته بالیم
کن نگاهی بر دو دست خالیم
روسیاهم روسیاهم روسیاه
لطف کردی تو مرا دادی پناه
گرچه بد هستم به درگاهت ولی
این دلم با نام تو شد منجلی
گرچه مولا نوکری بیمایه ام
مهر و حب تو بود سرمایه ام
ای که لطفت تا به محشر شاملم
کن نگاهی از کرامت بر دلم
گر به درگاه تو خارم یا رضا
بر تو من امیدوارم یا رضا
گر گنهکار و تهی دستم رضا
از ولادت دل به تو بستم رضا
یارضا جان من ز تو شرمنده ام
با ولای تو در عالم زنده ام
با ولایت آشنایم کردهای
تو رضا اهل ولایم کرده ای
با نگاه تو ولایی میشوم
من زلطفت کربلایی میشوم
شکرلله گشته ام دیوانه ات
تا ابد هستم گدای خانه ات
تا امید من نگردد ناامید
کن نگاهم تا بگردم رو سپید
تو رئوف و مهربانی یا رضا
شیعه را آرام جانی یا رضا
درد شیعه با نگاه تو دوا
می شود هر زائرت حاجت روا
خود تو فرمودی که در روز جزا
زائرت را دستگیری در سه جا
نوکر درگاه تو هستم (رضا)
دستگیرم باش در روز جزا
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
از همان بدو تولد تو شدی سلطانم
دست من نیست اگر خیره به این ایوانم
@hosenih
دورم از پنجره فولاد_ به قول حافظ
من چه کردم که چنین مستحق هجرانم
بده بستانِ قشنگی ست_تو لبخند بزن
در قبالش به خدا می گذرم از جانم
هر چه باشم به حریم تو پناه آوردم
لطف زهراست اگر در حرمت مهمانم
می سپارم دل خود را به کبوترهایت
حس خوبی ست که در صحن تو سرگردانم
@hosenih
□
گوشه ی صحن گوهرشاد نشستم_با بغض
روضه ی تشنگیِ جدِ تو را می خوانم
شاعر: #احسان_نرگسی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
حُسن شرح خصائل حسن است
ماه؛ عکس شمایل حسن است
چون کرم لطف کامل حسن است
هرکه شاه است سائل حسن است
با حسن من نماندهام تنها
پس نماندم بهوقت غم تنها
او کریم است؟ نه، کرم تنها
کار خدام منزل حسن است
@hosenih
شد نثارش درود هر شیعه
جود او شد به سود هر شیعه
شکندارم وجود هر شیعه
همه از باقی گِل حسن است
در معانی و در بیان خدا
شد زبان حسن زبان خدا
معجزات پیمبران خدا
قطرهای از فضائل حسن است
در کرامت به شهرت غایی
تا رسیده به عالم آرایی
تازه گفتند؛ حاتم طایی
از گدایان کاهل حسن است
این نه تنها کلام من باشد
حرف ما حرف پنجتن باشد
قبله جاییست که حسن باشد
کعبه هم سخت مایل حسن است
هرکه آمد به عرصهی پیکار
در نهایت گذاشت پا به فرار
چارهیفتنهیجمل اینبار
حکمی از تیغ عادل حسن است
هرکسی باحسن در افتاده
نسل او تا ابد ور افتاده
هرچه برخاک پیکر افتاده
بر سرش مهر باطل حسن است
کاردشمن مقابلش شد لنگ
سرشان بعد مرگ خورد به سنگ
آخرکار هرکسی در جنگ
سجدهکردن مقابل حسن است
خوشبهحال وصال و اشعارش
که به عشق تو بسته شد بارش
فاطمه میشود خریدارش
شاعری را که مقبل حسن است
گرچه از دوستان محن دارد
در دلش غصهای کهن دارد
در نمازش زره به تن دارد
"غربت" اوج مقاتل حسن است
@hosenih
از زمانه چهزود سیرشده
بیسبب نیست گوشهگیر شده
درجوانی اگر که پیر شده
داغ یک کوچه دردل حسن است
در مدینه غریب بود ولی...
درد او بیطبیب بود ولی...
همسرش نانجیب بود ولی...
در و دیوار قاتل حسن است.
شاعر: #مجتبی_خرسندی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
.
#امام_حسن مجتبی علیهالسلام
#حماسه #مرثیه
#جعفر_عباسی
بی تو میماند فقط رنج عبادتهایشان
بیاطاعت از تو بیهودهست طاعتهایشان
حرفها در سینه داری و نداری محرمی
مردها در سینه میماند شکایتهایشان..
سکّهها، سردارها را چون غلامی میخرند
وه در آن بازار، پایین بود قیمتهایشان
خوندل از سرزنشهامیخوری و میخورد
بر دل آیینهات سنگ ملامتهایشان
ایامیرصفشکن!صفین بهخودلرزیدهاست
پیششمشیر تو پوشالیست هیبتهایشان
شانههایت کم نیاوردند زیر بار درد
خم نخواهد کرد پشتت را خیانتهایشان
خارها رفتهست در چشم حقیقتبینِ تو
کوچهها شرمنده از دست جسارتهایشان
انتظار تیز تیغ ما به پایان میرسد
تازه آن دم هست آغاز مصیبتهایشان
«اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَالفَرَج»
«اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل»
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
.