eitaa logo
💚عزیزم حسین💚
3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
123 فایل
ا ﷽ ا تکثیرکانال تکثیرعشق ناب 💚 تمام ذرات وجودم عشق ناب فاطمی است والحمدلله فاطمه ای که هستی اش هست به ماسوا دهد رزق اگرکه میدهد به یمن اوخدا دهد ای عشق سربلندکه برنیزه میروی از حلقه کمندتو راه گریز نیست کانال دیگر: @yaraliagham @qalalsadegh135
مشاهده در ایتا
دانلود
_آرمين غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ای دل ، بر ه دلبر با ادب باش درخانه ی دل دهند پاداش آمد شب عید حضرت دوست دنیا همه واله از رخ اوست قنداقه ی او گشته پرازنور چشمان حسود از بر او دور نامش همه جا همیشه پاک است یعقوب زمانه سینه چاک است این است مرام هرچه عاشق مائیم گدای روی صادق هرجن و ملک عبد سرایت یا جعفر صادق به فدایت در کوی تو خیل باده نوشان مستند زه جامت می فروشان صادق همه جا ره صراط است اوساقی مستی و نشاط است ای از تو فروغ کل موجود دلها همه از نام تو خشنود مهر تو اساس محکمات است احکام تو مایه نجات است سرسلسله ی سران دینی شاه و ولی دین مبینی تو شیخ تمام اوصیایی تو صادق آل مصطفی ای مجنو زه تو دارد احترامی دارد زه تو شهرتی و نامی ===
اشعار میلادپیامبراعظم (ع) یامحمدبی رخت دیده دل آرام نداشت دل من تاب فراق ازهمه ايام نداشت گفت از ذکر تو هرعضوحکايت دارد تن ماموي غلط در همه اندام نداشت برسر دانه ی خالت نظرم چون افتاد ره بيرون شدنی این دلم از دام نداشت چکنم شب مگر آنروز نخواهد آید بامدادت نگرم چون طمع شام نداشت یامحمد من ازآن روز که رويت ديدم چشم من طاقت ديداربه اقوام نداشت آمدی گفت خداوند نبی راعشق است جزشما پیمبر ی میان اسلام نداشت گرهمه شهر به جنگم به درآيند و خلاف دل دراین خلوت خاصش خبر از عام نداشت کی به زرق آمده ام تا به ملامت بروم ازچه رو فاطمه اش عزت و اکرام نداشت بارها گفت نبی فاطمه پاره ی تن است خبر از دشمن و انديشه ز دشنام نداشت؟ یامحمدلطف توگرشامل حالم شود گویم این بس تا ابد لطف تو یک دام نداشت هرچه ام (مجنون)که هستم برتو ای ختمی ماب گو رود رقیب ثانی که دلارام نداشت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعارولادت پیغمبراکرم (ص) برده ای ازچه همه آرام و تسکین مرا نام تو برپاکند این دین وآیین مرا گردش چشمان تو زیر وزبر کرده مرا بین رویا میبری این خواب سنگین مرا یامحمدغمزه ی چشمان تو دل میبرد از ازل بگرفته ای دست نگارین مرا می خورم ازباده ی وصل نگاهت ای صنم می کشیدی از ازل تو ناز شیرین مرا گر ز سر گیرم حیات جاودان از اذن توست درشب مرگم نگر یک لحظه بالین مرا من هوادار محمدبوده ام تاپای جان رام کردی از وفاآهوی مشکین مرا هرکجا تحسین نامت کرده (مجنون)بابیان زآن که تحسین کرد ه ای این فکر رنگین مرا -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
آرزوی وصل یاری داشتم میل دیدارنگاری داشتم دل محیابهر پروازش کنم هم سفر با روی طنازش کنم آمد آن دلبر دل و جانم ربود آمد و از روی خود چهر ه گوشود ناگهان آمد قفس را درشکست در خیالم روی ماه او نشست آسمان مشتاق روی دلبر است ماه عالم دیده اش بر این دراست عرش خود را فرش ره کرده بر او تا رسد دردانه با آوای هو کیست او برخالق خود عاشق است نام زیبایش امام صادق است کیست صادق ساقی جود و کرم شد نگاهش چشمه ی نور حرم کیست صادق قبله ی لطف و صفا معدن علم است و حلم است و وفا کسیت صادق یادگارمادر است زینت و نوردو چشم حیدر است کیست صادق رمز هستی همه دارد او الفت بنام فاطمه در بلندای وجودش وجه رب نام صادق گشته آوازه به لب گرنماید او نظر برسینه ها می شود هر درد بی درمان دوا عالمین دارد اگر قدری گران از غبار تربتت دارد نشان روز محشر می شوی ماراشفیع کن مرا قسمت زیارت در بقیع ای بقیع ای قبله دل های ما خاک بوسیت شده آوای ما تا که مجنون می کند این زمزمه می دهی حاجت به نام فاطمه سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ===
(ص)🌸 اسلام همه محو روایات محمد خواندیم روایات به آیات محمد مولا سر سجّاده دعاگوی توهستیم لب قاصره ازوصف عبادات محمد ای واسطه ی بین خدا وهمه ی خلق کردیم توسّل به مناجات محمد تنهاتو مجسّم‌شده ی حضرت حقی وصف است خداوند از این ذات محمد تا خانه‌ی زهرا همه جاپای توباشد او آمده دیدار به کَرّات محمد ماراهوس دیدن تو هست شب وروز ای جد مسلمان به سادات محمد (مجنون) به هوای دیدنت عرش‌نشین است از مرقدتوتابه سماوات محمد غلامی (مجنون کرمانشاهی) ــــــــــــــــــــــــــــــ
درسینه ی من محبت محمد است جانم همه صرف مدحت محمد است دارایی و جان و مال و فرزند و عیال یکجا همه وقف حضرت محمد است سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) === گرمحمد یک نگه بر آتش دوزخ کند آتش دوزخ برای او گلستان می شود گرگشاید لب محمد روی منبر هرکجا صد چو موسی پیش او طفل دبستان می شود برمحمد دست حاجت می برم تا روز حشر چونکه مجنون از دعای او سلیمان می شود سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) === با عث این عالم هستی زه هست مصطفی است معنویت نبض جان حق پرست مصطفی است سرخوشیم زیرا که حکم محکمه با حیدر است در جزا پرونده ی امت بدست مصطفی است سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == بانام نبی عقل و شعورم دادند با عشق نبی زه پل عبورم دادند دم می زنم از نام محمدزیرا امشب به برش فیض حضورم دادند سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == پیکر اسلامیان را جان رسید حضرت خاتم گل ایمان رسید گو منافق از حسادت کور شو چون محمد دلبریزدان رسید سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == بنگر که محمد چه مقامی دارد خوش ایده و مکتب و مرامی دارد سررا به بر بتکده ها خم نکند درشهر بسی شهرت و نامی دارد سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == میلاد نبی با شد و حق یاور ماشد میلاد گل آمنه پیغمبر ما شد حکام جهان جمله ستمگر باشند شادیم محمد به جهان رهبر ماشد سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == من از نام محمد مست مستم بد رگاهش دل و این دیده بستم بجز احمد ندارم تکیه گاهی گدای احمد و آل وی هستم سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == تویی سرچشمه ی هستی عالم تویی پیمانه ی عشق مجسم محمد هستی و فخرت همین بس شدی برانبیا ء تنها تو خاتم سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == بنگر که پیمبر خدا می آید آن رحمت حی کبریا می آید آمد به جهان محمد آن دلبر عشق آن عطر محمدی از این فضا می آید سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) == برچهر ه ی مصطفی محمد صلوات برقامت دلگشای احمد صلوات این نورمحمد است در ارض و سما بر صورت دلربای احمد صلوات سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ==
اشعار میلادپیامبراعظم (ع) یامحمدبی رخت دیده دل آرام نداشت دل من تاب فراق ازهمه ايام نداشت گفت از ذکر تو هرعضوحکايت دارد تن ماموي غلط در همه اندام نداشت برسر دانه ی خالت نظرم چون افتاد ره بيرون شدنی این دلم از دام نداشت چکنم شب مگر آنروز نخواهد آید بامدادت نگرم چون طمع شام نداشت یامحمد من ازآن روز که رويت ديدم چشم من طاقت ديداربه اقوام نداشت آمدی گفت خداوند نبی راعشق است جزشما پیمبر ی میان اسلام نداشت گرهمه شهر به جنگم به درآيند و خلاف دل دراین خلوت خاصش خبر از عام نداشت کی به زرق آمده ام تا به ملامت بروم ازچه رو فاطمه اش عزت و اکرام نداشت بارها گفت نبی فاطمه پاره ی تن است خبر از دشمن و انديشه ز دشنام نداشت؟ یامحمدلطف توگرشامل حالم شود گویم این بس تا ابد لطف تو یک دام نداشت هرچه ام (مجنون)که هستم برتو ای ختمی ماب گو رود رقیب ثانی که دلارام نداشت -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
اشعار ولادت حضرت محمد(ص) گفتم غزل با نام باران یامحمد با شوق شیرین فراوان یامحمد گفتم بیاد عطررویت این غزل را بر گونه های خیس ایوان یامحمد خواندم تمام دردهای مانده ام را بی واسطه بی اسم و عنوان یامحمد گفتم بیادتومن از این صحن ایوان ابیات خیسم بر خیابان یامحمد شایدکه در چشم شما پیداترینم از دردهای خویش پنهان یامحمد رفته در این دلی سخت دنیا به یادت حال خودم مراکردی تو آسان یامحمد دادی تویادم بوده باشم درهوایت پس لاجرم، نام تو را آن یامحمد یادم بیاورشادی دیروزهایم امروز خود را غرق تاوان یامحمد (مجنون)پر از رنگین کمان دلبری باش چون نام تو با خط الوان یامحمد -آرمین غلامی (مجنون کرمانشاهی)
امام پنجمین را گوهر آمد سپهر آسمان را اختر آمد نهال آرزوی دل رسیده به بستان ولایت نوبر آمد دوچشمان تو روشن بن زهرا به گلزار تو سرو دیگر آمد بگو ای باقر آل محمد دگر چشم انتظاریت سرآمد رسیده جعفر آل محمد امامان را امامی دیگر آمد محمد ، جعفر صادق رسیده گل گلزار حی داورآمد جهان را لاله باران کرده صادق زمستان را بهاران کرده صادق همای عشق بر باقر خبر داد که نخل اهل بیت امشب ثمر داد زه نسل شیر یزدان حضرت حق به باقر از شجاعت شیر نر داد عروس فاطمه صاحب پسر شد خدا امشب به او قرص قمر داد خداامشب به یمن یوسف عشق به یعقوب زمانه یک پسر داد بدست مادرش می خندد آقا خبرا زعشق و ایثار پدر داد چو صادق دیدگان خویش بگشود نگاه او فقط سوی پدر بود امام صادق عطر نابه ناب است برای اهل یثرب آفتاب است ولادت نامه اش دریای نوراست فضیلت های او یک انقلاب است فدای دیدگان مست مستش به عشق دیدنش حالم خراب است شهیدم کرده با تیر محبت دلم از دوری رویش کباب است امام شیعیان است گرچه طفل است دل او تشنه ی اسلام ناب است من مجنون گدایی عاشق هستم خوشم عبد سرای صادق هستم سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ==
دوعالم را تویی محور محمد خلایق را تویی رهبر محمد تو روح مسلمینی تا قیامت دلم را تا ابد کردم به نامت تو برانگشتر خالق نگینی تو مولای تمام مسلمینی دل بی حب احمد ، له شود له که بی عشق محمد مردنش به دل بی حب احمد بی فروغ است درونش حقه بازی و دروغ است تویی پیغمبر ناب دوعالم نگر دد سایه ات از این سرم کم تومافوق همه پندار هستی همان به ، احمد مختار هستی نبوت را تو سردمدار عشقی ولایت تو پرچمدار عشقی به جبریل امین هستی برادر تویی برکل عالم شاه و سرور نیم صوفی مرا صوفی مخوانید نیم کوفی مرا کوفی مخوانید پسندد حق مرا آنچه که هستم مسلمان هستم و من حق پرستم به محبوبی تو نزد خدا نیست خدا داند رسول اکرمش کیست خدا را آنکه در معنا ولی بود محمد باشد و بعد ش علی بود نبی مرسل الله هستی کنم با نام تو یکتا پرستی سروده ی حاج آرمین غلامی ( مجنون کرمانشاهی ) ==
ولادت پیامبراعظم_حضرت_محمد (ص) (ع) معنی آیه های والطوری یامحمد تو سرِّ مستوری تا ابد شرح سوره ی نور ی کی کند عاشقت زتو دوری من گدای گدایتان هستم تاقیامت فدایتان هستم یامحمد من ازتومیخوانم من کیم ازتبار سلمانم یامحمد میان میدانم بی تو خیلی فقیرمیمانم من مسلمان دست قرآنم چون ز ایل وتبار سلمانم یانبی دردماتومی دانی بَرهوتم من و تو جانانی جبروت و جلال ایمانی ملکوت و کمال سبحانی رزق وروزی چکد ز انگشتت رونق این زمانه در مـُشتت باخدایی به لیلة المعراج بوده ای برسر ملائک تاج جزخدابرکسی ندادی باج یامحمدتویی صراط و سراج باتوعمری خدایی هستم من باهمین ذکر مست مستم من حـب پیغمبرِّ از اَزل گیرم یک سبد لاله در بغل گیرم مصرعی چند از غزل گیرم شهد وشیرینی عسل گیرم خوانده ام آیه های کوثر تو هردوعالم فدای حیدر تو نام توباشعور میخوانم فتنه رابا غرور می رانم باحضور و ظهور می مانم پای دین و ولی و ایرانم فتنه راپشت فتنه پس زده ام یاعلی گفتم و نفس زده ام وارث ذوالفقار می آید تکسوار بهار می آید مژده یِ وصل یار می آید بی قرارانْ قرار می آید برلبانش عـلی ولـی الله تکیه اومیزند به بیت الله 🔸شاعر: آرمین غلامی_(مجنون کرمانشاهی)
چهارده نذر نام بلندش بر شب قدسی آسمان محمد بر نفس گرم آستان محمد بر شکن زلف دلستان محمد بر دل عشاق بی نشان محمد یا که قسم بر خودش به جان محمد نام علی هست در اذانِ محمد آمده با جلوه تمامی اسماء آمده صاحب مقام سوره‌ی اسراء کعبه موسی شده است قبله‌ی ترسا ریخته قبل تشرفش به مصلی کنگره‌های بلند سنگی کسرا آی زمین آمده زمان محمد نور ازل ، عقل کل و صادر اول اوست کتاب مبین ، ظهور مفصل بر همه‌ی انبیاست مَرجع و مُرسل بر همه ماسواست اقدم و افضل تا به ابد بین خلق اعلم و اعقل هست جهان  نقطه‌ی جهان محمد شمس برآورده است در شب بطحا دامن مادربزرگِ حضرت زهرا مادر او آمنه است ، خم شده اما بوسه زند تا به دست اُمِ‌ابیها این نفَس فا‌طمه است  و قبله‌ی مولا ای به فدای دو جاودان  محمد جلوه حق با خودش که مشتبه آمد حضرت خورشید مکه شامگه آمد زلف به غارت گشود با سپه آمد شام غم و جهل رفت و مِهر و مه آمد نور یکی بود و جلوه‌ی چهارده آمد چهارده آینه آمد از کران محمد دست به دامان توست اینهمه دستان هست غبارت به چشم باده پرستان حیف که خاکِ تو هست مامن پَستان کاش دعایی کنی به حرمت مستان تاکه شود این عربستان حسنستان ناب ببینیم تا نشان محمد ای جلواتت همه جمال حسینت ارث تو شد هیبت و جلال حسینت خورده گره حال تو به حال حسینت خون دل عاشقان حلال حسینت نیست در این سر بجز خیال حسینت   جان به فدای حسین جانِ محمد نور خدا را ببین به رغم منافق پُر شده عالم از این شمیم شقایق گفت فقط جعفری است مذهب عاشق می‌شکفد شیعه از صراحت صادق هست علی بر لبت تمام دقائق کوری چشمانِ دشمنان محمد ناله‌ی من تا انا  سائلکم شد بارِ گناهم کنار لطف تو گم شد قمست ما کاظمین و مشهد و قم شد مستی ما شد فزون نوبت خُم شد این صلوات و سلام چهاردهم شد باد مبارک به  خاندان محمد شاعر: